۲۸۳۰۷۰
۱ نظر
۵۰۷۲
۱ نظر
۵۰۷۲
پ

نه طلا، نه مس ۲

روحانیون و طلاب، تافته جدا بافته نیستند!

ابتدای سال ۹۴ بود که درباره پرونده طلاق صد طلبه به دلیل مخالفت شان با تماشای تلویزیون در رسانه ها خبری منتشر شد و به سرعت از سوی سایت های داخلی و خارجی استقبال شد.

مجله روشن - علی اشرف فتحی: ابتدای سال 94 بود که درباره پرونده طلاق صد طلبه به دلیل مخالفت شان با تماشای تلویزیون در رسانه ها خبری منتشر شد و به سرعت از سوی سایت های داخلی و خارجی استقبال شد. هر چند مدیر سابق یکی از موسسات دینی که این خبر از قول او منتشر شده بود، این خبر را تکذیب کرد و انتشار چنین اخباری را به سود دشمنان دانست اما شایعه به حدی بالا گرفت که برای رسانه های داخلی و خارجی، تکذیب آن چندان به چشم نیامد.

چهار سال پیش نیز مدیرکل بهزیستی استان قم گزارش داده بود که قم بعد از تهران، بیشترین تعداد طلاق را در ایران دارد و نزدیک یک سوم ازدواج ها در قم در سال های نخست زندگی به طلاق منجر می شود. البته در همین گزارش آمده بود که اعتیاد مهمترین عامل طلاق در قم است، بنابراین نمی توان آن را به طلاب تعمیم داد؛ چرا که اعتیاد جزو معضلات زندگی طلاب شمرده نمی شود.

اگر نگاهی به سایت ها و وبلاگ ها بیندازیم. مطالب و اخبار غیررسمی درباره طلاق طلبه ها و روحانیون دیده می شود. به عنوان نمونه در سایت «مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی» در مطلبی با عنوان «طلاق بگیرم یا نه؟» از قول یکی از زنان طلبه آمده که همسر روحانی اش به وی علاقه ندارد و درخواست طلاق داده است.

روحانیون و طلاب، تافته جدا بافته نیستند!

در سایت مذهبی دیگری می خوانیم که طلبه ای به دلیل مشکلات مالی در آستانه طلاق قرار گرفته و مجبور است همسرش را در دوره عقد، طلاق دهد. این سایت از خوانندگانش خواسته که به این طلبه کمک کنند.

مشکلات مالی و عاطفی دلیل بسیاری از طلاق ها در ایران است. هر چند چندی پیش اعلام شد بعد از سال ها، آمار ازدواج بر طلاق پیشی گرفته است اما نمی توان منکر جدی بودن معظل طلاق در ایران شد. یکی از مدیران حوزوی نیز هفته گذشته با اشاره به آمار بالای طلاق در ایران از روحانیون خواست که برای ایجاد صلح و سازش میان زوج های جوان و کاهش طلاق چاره اندیشی کنند.

واقعیت آن است که طلاق به تدریج به یکی از مسائل روزمره زندگی بسیاری از ما تبدیل می شود. خانواده های طلاب و روحانیون نیز از این پدیده اجتماعی فراگیر مستثنی نیستند. این تصور که روحانیون و خانواده آنها تافته جدا بافته جامعه ما هستند، بیشتر از اینجا نشأت می گیرد که نگاه عمومی به روحانیون آمیخته با گونه ای از تقدس و تنزه است. بنابراین فقط طلاق و ازدواج طلبه ها نیست که زیر ذره بین و محل کاوش عموم است بلکه حتی عادی ترین رفتارهای روزمره طلاب نیز برای بسیاری از مردم غریب و نامأنوس می نماید. رانندگی، رستوران رفتن، سوار مترو، تاکسی و اتوبوس شدن و خیلی از کارهای کاملا عادی یک طلبه و روحانی، می تواند برای تعداد زیادی از مردم نامأنوس و شگفت باشد.

عامل این شگفتی ها را شاید بتوان در کم بودن تعداد افراد حوزوی نسبت به جمعیت کل کشور و جایگاه خاص مذهبی - اجتماعی و گاه سیاسی آنها دید. در خوشبینانه ترین حالت، ۲۵ صدم درصد از جمعیت ایران را طلاب و روحانیون تشکیل می دهد و این درصد بسیار اندکی است، به ویژه آن که بسیاری از این حوزوی ها معمم نیستند و از نظر پوشش ظاهری شان با بقیه مردم فرقی ندارند. تعداد روحانیون و طلاب ملبس به پوشش حوزوی مشخص نیست ولی شاید بتواند ادعا کرد که هر ایرانی در معاشرت های اجتماعی و روزانه اش به طور میانگین یک دهم درصد ممکن است که با یک فرد ملبس به لباس روحانیت برخورد کند.

این درصد بسیار ناچیز را اگر در کنار نقش تاریخی و برجسته مذهبی و سیاسی روحانیت قرار دهیم، خواهیم فهمید که چرا کوچک ترین رفتارهای عادی روحانیون محل توجه و شگفتی مردم عادی است.

روحانیون و طلاب، تافته جدا بافته نیستند!

به یاد دارم یکی از علمای اخلاق می گفت که طلبه ها سعی کنند در پیاده روها تجمع نکنند چون برخی از مردم عادی ممکن است از این که چند روحانی در مسیر تردد آنها ایستاده و با هم حرف می زنند دچار برخی وسوسه ها و گمانه زنی ها شوند. با این تفاصیل می توان درک کرد که چرا طلاق طلبه ها برای مردم عادی و رسانه های داخلی و خارجی جذاب و جنجالی می شود.

تاکنون هیچ هیچ خبر موثق و غیرموثقی درباره آمار طلاق در میان طلاب و روحانیون منتشر نشده است اما واقعیت آن است که طلبه ها هم بخشی از جامعه ایران هستند و همه معضلات اجتماعی این جامعه، کم و بیش زندگی آنها را نیز درگیر می کند. همه طلبه ها از مدارس آموزش و پرورش وارد حوزه شده اند و در سال های نخست زندگی و تحصیل شان با دیگر مردم تفاوت معناداری ندارند. اگر این نکته مهم را در نظر بگیریم، دیگر نه از طلاق طلبه ها تعجب می کنیم و نه از رستوران رفتن و رانندگی آنها.

چند سال پیش در نقد فیلم «طلا و مس» یادداشتی برای یکی از مجلات نوشتم که عنوانش «نه طلا، نه مس» بود. واقعیت آن است که در مسئله طلاق هم باید همین گونه به زندگی طلاب نگاه کرد.

طلاب در سال های اولیه زندگی مشترک شان از نظر تقدس و تنزه و سبک زندگی با بقیه مردم تفاوت معناداری ندارند و این تفاوت ها غالبا در دوره میانسالی و پیری و در میان برخی بزرگان و استادان حوزه آشکار می شود. با در نظر گرفتن این نکات، حتی اگر فرضا روزی خبری معتبر درباره افزایش طلاق میان طلاب منتشر شد، نباید آن را پدیده ای شگفت و نامأنوس دانست و بحرانی عجیب از آن برداشت کرد.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • بدون نام

    قم بعد از تهران، بیشترین تعداد طلاق را در ایران دارد و نزدیک یک سوم ازدواج ها در قم در سال های نخست زندگی به طلاق منجر می شود..

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج