مطرحترین اقتصاددانان زن تاریخ
در طول تاریخ زنانی بودهاند که تاثیرات بزرگی در موضوع سیاستهای اقتصادی و اجرای آنها آنها داشتهاند.
حضور زنان در این عرصه به دوران مدرن محدود نیست. چندین چهرۀ زن تاریخی، خدمات عمدهای را به این رشته در زمانهای که حضور زنان در این رشته بسیار دشوار بود، عرضه داشتهاند.
در زیر ۱۳ تن از تاثیرگذارترین زنان در اقتصاد آشنا میشوید:
ادیت آبوت (۱۸۷۶-۱۹۵۷)
ادیت آبوت در سال ۱۸۷۶ در نبراسکا به دنیا آمد. او در سال ۱۹۰۵، موفق به کسب مدرک دکترای اقتصاد از دانشگاه شیکاگو شد و پس از آن در مدرسۀ اقتصاد لندن مشغول به کار شد.
او بعدتر در دهۀ ۱۹۲۰، رییس گروه مدرسۀ مدیریت خدمات اجتماعی دانشگاه شیکاگو شد.
در دهۀ پس از آن، در نگارش قانون امنیت اجتماعی ایالات متحده در سال ۱۹۳۵، نقش ایفا کرد. این قانون یکی از اولین سیستمهای رفاه اجتماعی یکپارچه در آمریکا بود. کار نگارش این قانون، تحت نظارت فرانسیس پرکینز، اولین وزیر کار زن آمریکا، به انجام رسید.
آنا شوارتز (1915- 2012)
آنا شوارتز یکی از نویسندگان کمترشناختهشدۀ کتابی است که شاید بتوان آن را تاثیرگذارترین کتاب مرتبط با اقتصاد پولی دانست که از زمان جنگ جهانی دوم به این سو نوشته شده است.
در سال ۱۹۶۳، شوارتز و میلتون فریدمن، که بعدها برندۀ جایزۀ نوبل اقتصاد شد، کتابی با عنوان "تاریخچۀ پولی ایالات متحده، ۱۸۶۷-۱۹۶۰" منتشر کردند.
شوارتز در جایزۀ نوبل با فریدمن شریک نبود و کمیتۀ نوبل گفت که کتاب "یکی از عمیقترین و متمایزترین دستاوردهای فریدمن" است.
توجهی که فریدمن و شوارتز به تاثیر سیاست پولی بر چرخههای کسبوکار اقتصاد نشان داده بودند، از جهان دانشگاهی بسیار فراتر رفت.
دولتها در سراسر جهان پیشرفته، تغییرات چشمگیری در سیاستهایشان صورت دادند و برای مدیریت فراز و نشیبهای فعالیتهای کسبوکاری بسیار بیشتر به سیاستهای پولی توجه نشان دادند.
دییِردره مککلوسکی
دییِردره مککلوسکی یکی از بزرگترین تاریخدانان اقتصاد در دنیا و یا شاید بزرگترین آنهاست.
نوشتههای او در باب آغاز صنعتی شدن در انگلستان، نه تنها جایگاه مهمی در بحثهای دانشگاهی دارد، بلکه به نوبۀ خود کتاب محبوبی هم محسوب میشود.
در اواسط سال ۲۰۱۴، او به یکی از منتقدان اصلی پروفسور توماس پیکتی بدل شد و عقاید وی تاثیرات زیادی در دیدگاههای اقتصادی محافظهکاران و لیبرتاریانها داشته است.
دامبیسا مویو (1969)
او پس از دریافت مدارک دانشگاه در رشتههای شیمی و مدیریت کسبوکار، دکترای اقتصاد خود را از دانشگاه آکسفورد گرفت. او سابقاً در شرکت گلدمن سَکس کار میکرد و در حال حاضر عضو هیئت مدیرۀ بارکلیز است.
مویو از منتقدان مطرح کمکهای توسعهای به اقتصادهای دارای درآمد پایین است. کتاب او با عنوان "کمکِ مرده: چرا کمک مالی فایده ندارد و راه بهتری که برای آفریقا وجود دارد" یکی از پرفروشترین کتابهایی است که تاکنون در موضوع کمک توسعهای به چاپ رسیده است.
کارمن راینهارت (1955)
کارمن راینهارت را شاید بتوان تاثیرگذارترین اقتصاددان زنِ زندۀ اقتصاد کلان دانست. او پس از تحصیل در دانشگاه کلمبیا، به عنوان اقتصاددان ارشد در "بِئر استرنز" (Bear Sterns)، صندوق بینالمللی پول، و مدرسۀ کندی هاروارد کار کرده است.
او یکی از نویسندگان کتاب "این بار اوضاع فرق میکند: هشت قرن حماقت مالی" و "رشد در زمان بدهی" است. او یکی از مدافعان اصلی ریاضتهای مالی دولتی پس از بحران مالی اخیر بود.
هَریت مارتینیو (1802-1876)
هریت مارتینیو قدیمیترین نویسندۀ این فهرست است که در دهۀ ۱۸۳۰ کتابهایی در زمینۀ مالیات و اقتصاد سیاسی منتشر کرد.
او بعدتر، به ایالات متحدۀ نوپای آن زمان سفر کرد و کتاب "جامعه در آمریکا" را نوشت که روایتی جامعهشناختی از این کشور است.
آثار مارتینیو آثار بزرگی محسوب میشدند و حتی در برههای اثر او در باب اقتصاد سیاسی از کارهای چارلز دیکنز نیز پرفروشتر شد.
جوان رابینسون (1903-1983)
رابینسون یکی از اثرگذارترین شاگردان و پیروان کینز بود و آثار عمدۀ او پیرو "نظریۀ عمومی" کینز هستند. او به عنوان اقتصاددانی در کمبریج، بدل به اولین زنی شد که از کینگز کالج دکترای افتخاری دریافت کرد.
رابینسون مفهوم "مونوپسونی" را ایجاد کرد که به نوعی برعکسِ "مونوپلی" است، که در آن به جای اینکه یک فروشنده و خریداران بسیار داشته باشیم، یک خریدار و فروشندگان بسیار داریم.
این مفهوم در اقتصادهای کارگری، اهمیت بسیار زیادی دارد. وقتی که یک خریدار کار را خریداری میکند و افراد بسیاری خواستار فروش کارشان هستند، بر اساس این نظریه کارفرما کنترل فراوانی بر میزان دستمزدها خواهد یافت.
او یکی از اصلیترین موسسان مکتب پساکینزی در تفکر اقتصادی است.
جانت یِلِن (1946)
جانت یلن نه تنها یکی از پژوهشگران اقتصادی زن پرارجاع در جهان است، بلکه به عنوان رییس خزانهداری فدرال ایالات متحده، میتوان گفت که قدرتمندترین سمِت سیاستگذاری اقتصادی در جهان نیز را در دست دارد.
پیش از آنکه او به ریاست این سازمان برسد، استاد اقتصاد بود.
ماری پالی مارشال (1850-1944)
ماری پالی مارشال یکی از پنج زن اولی بود که اجازۀ تحصیل در دانشگاه کمبریج را یافتند و در سال ۱۸۷۵ بدل به اولین استاد اقتصاد در این دانشگاه شد. این در حالی بود که زنان تا ۴۳ سال بعد از آن هنوز در انگلستان حق رای نداشتند.
او کتابی به اتفاق همسر جدیدش، آلفرد مارشال، کتابی به نام "اقتصاد صنعت" نوشت.
کریستینا رومر (1958)
رومر دومین زنی بود که ریاست شورای مشاوران اقتصادی رییس جمهور ایالات متحده رسید. زمانی که باراک اوباما در سال ۲۰۰۹ به ریاست جمهوری رسید، اقتصاد کشور در رکود شدید به سر میبرد.
او در مشهورترین پژوهشش پیش از رسیدن به این سمت، به رکود بزرگ و بهبود اقتصادی مابعد آن پرداخته بود. رومر در این مقاله خروج از رکود را عمدتاً مرهون تغییرات سیاست پول میدانست و نقش سیاستهای مالی را ناچیز شمرده بود.
رزا لوکزامبورگ (1871-1919)
لوکزامبورگ بیشتر به عنوان انقلابیای شناخته میشود که توسط شبهنظامیان مورد حمایت آلمان در جریان قیام سال ۱۹۱۹ اعدام شد.
اما نقش چشمگیر او در تفکر اقتصادی مارکسیستی نبایست نادیده گرفت. کمی قبل از آغاز جنگ جهانی اول، لوکزامبورگ کتاب "انباشت سرمایه: تلاشی در جهت تببین اقتصادی امپریالیسم" را نوشت.
مالیسنت فاوست (1847-1929)
مالیسنت فاوست بیشتر به عنوان یک فمینیست و فعال حقوق زنان شناخته میشود.
او در مقام اقتصاددان، کتاب "اقتصاد سیاسی برای مبتدیان" را در سال ۱۸۷۰ منتشر کرد. این کتاب همچنان تا ۴۰ سال بعد تجدید چاپ میشد و ۱۰ ویراست از آن به انتشار رسید.
فاوست همچنین فعالیتهای فمینیستی خود را با دانش اقتصاد ترکیب کرد، و مفهوم "فرضیۀ شلوغسازی" را مطرح کرد. طبق این مفهوم، نهادهای غیررسمی و رسمی زنان را به سوی مشاغل با دستمزد اندک سوق میدهند.
از آنجا که همۀ زنان به این زیرطبقه از مشاغل سوق داده میشوند، مازاد عرضۀ نیروی کار در این مشاغل باعث پایین ماندن حقوق در آن مشاغل میشود. این نظریه همچنان امروزه نیز مورد توجه فمینیستها و اقتصاددانان کار است.
الِنور اوستروم (1933-2012)
النور اوستروم برندۀ تنها نوبل اقتصادی است که تاکنون به یک زن رسیده است.
او بیخیال دکترا گرفتن در رشتۀ اقتصاد شد و در عوض در علوم سیاسی دکترا گرفت.
اثر او در باب نهادهای سیاسی رسمی و غیررسمی که بر اقتصاد اثرگذارند، تاثیر شگرفی در رشتۀ اقتصاد داشت و این رشته را که بیش از اندازه با علم و ریاضی گره خورده بود، دوباره قدری به ریشههای سیاسیش در یک قرن پیش بازگرداند.
ارسال نظر