با بدبینی و حسادت عاشقانه چه کار کنیم؟
مشکل اصلی یک سوم از زوج هایی که برای درمان مسائل زناشویی نزد مشاور مراجعه می کنند، حسادت و بددلی و شک نسبت به همسر است.
روان شناسان خانواده، همچون جان گاتمن، در سراسر جهان برای مقابله با آن استفاده از راهکارهای زیر را توصیه می کنند.
۱) حسادت تان را انکار نکنید و سعی به مبارزه با آن کنید.
فرض کنید به این نتیجه برسید فرد بددل و حسودی هستید. هر چند قبول این امر آسان نخواهد بود، اما شما فقط وقتی می توانید مشکل را حل کنید که این حس را در درون تان بپذیرید.
یکی از بزرگ ترین اشتباهات، مخفی کردن بددلی و حسادت هنگامی است که آن را شدیدا احساس می کنید.
۲) یکی از راه های کاهش حسادت کاهش ناامنی و عدم اطمینان است.
اگر شما در ارتباط با همسرتان احساس ناامنی می کنید، به احتمال بسیار به همسرتان شک می کنید.
هدف شما باید این باشد که هر کاری که لازم است انجام دهید تا این احساس را نداشته باشید. هنگامی که هدف شما اجتناب از ناامنی باشد، قادر خواهید بود با اشتباهات و استنباط نادرست برخوردی مناسب کنید. مهم است مشخص کنید مشتاق به انجام چه کاری هستید و چه کاری را نمی خواهید انجام دهید.
۳) از خودتان بپرسید در مورد چه چیز احساس ناامنی می کنید.
آیا احساس می کنید زیبا یا جذاب نیستید؟ آیا به عشق و علاقه ی همسر خود شک دارید؟ وقتی دریافتید چه مسئله ای شما را ناراحت می کند، بهتر می توانید با ترس های خود مقابله و این سوال را مطرح کنید که آیا ترس های شما واقعی هستند یا نه. خیلی عادی است در رابطه ای که علاقه ی ما بیشتر از طرف مقابل است و طرف مقابل در گذشته روابط زیادی را تجربه کرده است احساس ناامنی کنیم. اگر مراوده نیز ایده آل نباشد یا طرف مقابل قادر به بیان علاقه نباشد، به راحتی احساس ناامنی ایجاد می شود.
۴) اعتماد به نفس تان را بالا ببرید.
بیشتر بددلی ها از عدم اعتماد به نفس ایجاد می شود. بهترین راه جلوگیری از این احساس مخرب بالا بردن اعتماد به نفس است. افرادی که حسادت بیمارگونه دارند غالبا بسیار در روابط سرمایه گذاری کرده اند و هویت خود را در محبت همسر می بینند.
شما باید همسر خود را فرد جدایی ببینید که نمی توان مجبورش کرد شما را دوست داشته باشد و اگر او شما را دوست دارد، به خاطر این است که او این چنین می خواهد. اعتماد به نفس باید قبل از جدایی ساخته شود، نه بعد از آن.
۵) نگاهی به همه ی چیزهایی که موجب حسادت و بددلی شما می شود بیندازید و از خود بپرسید خطر تا چه حد واقعی است؟
چه مدرکی دارید که رابطه ی شما در خطر است؟ آیا رفتار شما موقعیت را بدتر نمی کند؟
۶) از یک روان شناس کمک بگیرید.
اگر نسبت به همسرتان بددل هستید و به او حسادت می کنید، به یک روان شناس مراجعه کنید تا با کمک او موفق به برطرف کردن مشکل تان شوید.
اگر هم خودتان هم دچار این مشکل نیستید و همسرتان نسبت به شما شک و بددلی دارد با ملاطفت از او بخواهید همراه شما نزد یک روان شناس بیاید و اگر قبول نکرد از واسطه ای که مورد اعتماد همسرتان است بخواهید او را راضی به انجام این کار کند.
نظر کاربران
جالب بود ...
ببخشید ولی در مورد دوم ،کاهش رو اشتباه نوشتید .
چه عکس قشنگی
من خودم یه مدتی حسادت میکردم اما متوجه نبودم همش دیگرانو مقصر میدونستم و از درون خیلی اذیت میشدم.اما با تلنگر کسی و سکوت خودم و فکر کردن باور کردم حسادته بیش از حدی دارم و بیش از حد وابسته ام و انتظار دارم دیگران خیلی دوسم داشته باشن.الان فقط با باور این مسیله خیلی بهترم و رفتارم هم باهاشون بهتر شده
من خیلی بیش از اندازه به شوهرم وابسته ام همین باعث شده حسادت شدیدی داشته باشم انقدر ک گاهی باعث تنش بین عشقمون میشه
همسرمن خیلی حسودوبددله ولی اینوخودش میدونه وسعی دردرمان ن داره
من شدیدا به منشی شوهرم حسادت میکنم شوهرم مرد مومن و درستکاریه ولی چون هوای منشی هاشو داره من حسادت میکنم و به یکیشون شک دارم احساس میکن به یکیشون توجه خاص داره نمیدونم با این مساله چطور برخورد کنم راهنماییم کنید لطفا
من بیش از حد نسبت به شوهرم بدبین و بد دلم و سر این موضوع همیشه دعوا راه میندازم ولی هر وقت شوهرم میگه تو چن دلیل بگو که چرا نسبت به من اینجوری فکر میکنی فورا میفهمم اشتباه کردم ولی دوباره فرداش همون جورم نمیدونم چکتر کنم
با سلام
من هر وقت به عقلم رجوع میکنم میفهمم و یقین دارم که شوهرم خیلی مهربون و با وفاست اما اگه. یه روز یه ساعت دیرتربیاد خونه یا جواب تتلفنمو مده کلا مخم تعطیل میشه و همین ک رسید خونه هر چه از دهنم در بیاد نصیبش میکنم فکر میکنم من براش مهم نیستم و دوستم نداره ولی همین که آروم شدم میفهمم چقد تند رفتم و چه اشتباهی کردم هر چقد هم که تصمیم میگیرم دیگه از این فکرا نکنم ولی روز دیگه دوباره شروع
بیش از حد نسبت به شوهرم بدبین هستم برای درمان بد دلیم باید چکار کنم؟
سلام خواهش میکنم کمکم کنید. زندگیم داره از هم میپاشه. شوهرم تو بازار کار میکنه و لباس زنانه میفروشه. ما تو آستارا زندگی میکنیم و اینجا خیلی بد لباس میپوشن مخصوصا بازار رفتنی! خیلی حرص میخورم وقتی میبینم شوهرم از صبح تا شب با زنایی که لباس تنگ میپوشن و دکمه های مانتوشون رو باز میذارن. از طرفی شوهرم حتی رنگ کردن ابرو رو ممنون کرده و خیلی روم حساسه. ما 9 ماهه ازدواج کردیم توروخدا کمک کنید
سلام من هم احساس میکنم بد دل و بد بین هستم بطوریکه مدام همسرم رو چک میکنم و زیاد تماس میگیرم حتی گاهی فکر امتحان کرن او به سرم میزند و همش فکر میکنم با کسی رابطه رارد لطفا راهنماییم کنید و بگید چیکار کنم
منم نامزدی دارم که همیشه بهم شک داره به قول خودش دوسم داره اماازاینکه همیشه بهم میگه توبایکی دبگه هستی عصبیم میکنه