هنر لوكس عوام پسند
كريم رشيد يكي از معروفترين طراحان داخلي جهان معتقد است، هنري كه در موزه عرضه شود، هيچ ارزشي ندارد. هنر او شكل دادن به ايدههاي ناب تازه است؛ آن هم به شكلي كه تعداد بيشتري از مخاطبان را در برگيرد.
مجله منزل - اشكان خسروپور: هنر كريم رشيد شكل دادن به ايدههاي ناب تازه است؛ آن هم به شكلي كه تعداد بيشتري از مخاطبان را در برگيرد. او از آن آدمهايي است كه معتقدند، هنر وقتي ارزشمند است كه مردم بيشتري آن را درك كنند و هنري كه سر از موزهها درآورد، ارزش چنداني ندارد.
او در مخاطبشناسي آنقدر خبره بوده كه تا به حال صدها جايزه ريز و درشت بينالمللي هم برده است. رشته كاري اين پسر كريم و رشيد، متنوع است؛ از طراحي مبلمان بگيرید تا وسايل دكوري مختلف براي برندهاي مختلف و مشهور جهان. دليل شهرتش هم بيشتر به طرز فكرش برميگردد و اينكه سعي كرده با حفظ كيفيت و زيبايي چيزهاي ارزاني توليد كند.
اين گفتوگوي كريم رشيد كه با سايت INTERIOR DESIGN انجام شده، سراغ دنياي كاري يكي از پركارترين طراحان داخلي جهان رفته است؛ كسي كه يكي از ۱۰ طراح داخلي برتر دنيا لقب گرفته اما درواقع، در هر زمينهاي كه فكرش را بكنيد، طراحي ميكند و گرته ميزند.
آن اوايل كه تازهكار بودم، فكر ميكردم كار خوب و طرح بينظير وقتي واقعا بكر و عالي است كه سر از موزهها درآورد اما بعد كه بيشتر جلو آمدم، ديدم كار خوب، وقتي واقعا عالي است كه بتواند از كوچه و خيابانها و از خانه مردم عادي سر درآورد. اين را فهميده بودم كه آدمهاي معمولي، طرحهاي خوب را ميفهمند. اينكه ميگويند، هنر بايد «دست بالا» باشد و آدمهاي خاصي از آن سر درآورند به نظرم مضحك است.
هيچوقت دلم نخواسته اينقدر سطح پايين فكر كنم. اوايل كمپانيهاي كمي سراغم ميآمدند. شرايط جور ديگري بود و كسي به طراحي اهميت نميداد که كارشان اشتباه بود. نتيجه بدي هم از اين كارشان گرفتند. مشتري اعتراض ميكرد و مجبور میشدی خدمات پس از فروش مفصلي ارائه دهي؛ اين هم كه يعني ضرر بيخودي. هميشه با خودم فكر ميكردم چرا كمپانيهاي بزرگ علاقه چنداني به طراحي ندارند در حالي كه يك طراح، دنياي ذهني و مادي ما را به شكلي ملموس درميآورد.
خيلي با اين موضوع درگير بودم ولي زمان همهچيز را عوض كرد و خوشبختانه شرايط جور ديگري شد. اينروزها كمپانيها و صاحبانشان تفاوت ميان كارهايي كه طراحي پشتشان داشته باشند و آنهايي كه بیقاعده ساخته شدهاند را ميفهمند.
طرحهايتان هميشه حس خوبي به مشتريها داده است. كارتان آنقدر جالب بوده كه چند بار بابت طرحهاي خوبتان جايزههاي معتبر ملي در آمريكا را گرفتهايد. به نظرتان چرا طرحهايتان اين همه جايزه بردهاند؟
يكي از جايزههايي كه بردم، مربوط به نوآوريهايم در ساختن سازههاي سيليكوني بود. همين كه توانسته بودم ابتكار به خرج بدهم و از يك ماده مقاوم در برابر گرما و تميز، چيز خوبي بسازم براي داوران مهم بود. سيليكون، پليمر گراني است ولي من ميخواستم با اين چالش كه «سيليكون ميتواند در آشپزخانه مردم چه نقشي بازي كند» روبهرو شوم. مدتهاست كه آشپزخانهها نسبت به قبل كوچكتر و جمعوجورتر شدهاند.
آدمها دوست دارند چيزهايي كه در آشپزخانهشان هست را از نگاه ديگران پنهان كنند. مردم ميخواهند آشپزخانهشان در عين زيبايي، كارايي هم داشته باشد ولي موضوع اين است كه خيليوقتها، يكي فداي ديگري ميشود؛ يعني يا جنسمان زيباست يا كارها. ما در دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ ميلادي نوع خاصي از طراحي را تجربه كرديم. چيزهايي كه طراحي و ساخته ميشد، زيبا بود اما به خاطر عدم توجه به مسائلی ديگر، مثل كارايي، بخش مهمي از بازار مصرف را از دست داديم.
من دلم ميخواست همهچيز را با هم داشته باشم. دوست داشتم چيزي كه طراحي ميكنم، هم داخلش زيبا باشد و هم بيرونش. براي همين بعد از اينكه نمونهاي از طرحهايم ساخته ميشد، كلي حساسيت به خرج ميدادم كه مطمئن شوم واقعا كار ميكند يا نه.
غير از اين سازههاي سيليكوني، شما سراغ سازهها و موارد دكوري ديگري هم رفتهايد؛ مثلا در حوزه ابزارهاي روشنايي يا مبلمان هم حرفی براي گفتن داريد. شما در اين بخش هم با برندهاي معروفي كار كردهايد كه در دنياي خارج رقباي جدي زيادي دارند. چطور توانستهايد در زمينههاي ديگر طراحي هم سري بين سرها درآوريد؟
راستش را بخواهيد به نظرم سختترين بخش ماجرا همين است كه بتواني با كمپانيهاي عظيمي كه اجناس مقرون بهصرفه توليد ميكنند، همكاري كني. كار كردن با اين كمپانيها سخت و چالشبرانگيز است.
واقعا هميشه از اينكه چيزهايم از خانههاي مردم سر درميآورد، حس خوبي دارم؛ اينكه بداني چيزهايي كه تو روزي دربارهشان فكر ميكردي، از كابينتها يا ميز اتاق نشيمن مردم سر درميآورد، حس خوبي دارد؛ اينكه بداني مردم عاشق اينجور چيزها هستند؛ اينكه نمونههاي اوليهات را تغيير دهي و آنها را بهتر كني، چالشی خوب و دوستداشتني است.
شما سعي ميكنيد به تمام چيزهايي كه ربطي به دنياي دكوراسيون دارند، نگاهي داشته باشيد و از هرچيزي كه به دنياي هنر و طراحي مربوط ميشود، سر درآوريد. اين خصوصيت به ويژگيهاي شخصيتان برميگردد؟
بله. آرزوي هميشگيام كار كردن بوده است؛ يعني كار كردن برايم مهم بوده؛ حالا هرطور كه باشد. آن روزهايي كه دانشگاه ميرفتم، چند قسمت شده بودم و هر تكهام كاري ميكرد. نميفهميدم دارم طراحي مد ميكنم، «هنرهاي زيبا» خلق ميكنم يا يك سازه جديد ميسازم؛ درواقع همه كارها را با هم انجام میدادم.
طراحان زيادي را ميشناسم كه فقط روي يك نكته خاص تمركز دارند ولي انگار يك جورهايي برايشان آرزو شده باشد، ميگويند: «كاش ميشد يك صندلي طراحي كنم.» جواب من به آنها اين است كه خودتان اينكار را بكنيد. فرق طراح با يك هنرمند همين است كه يكي ميتواند طرحهايش را واقعا پياده كند و آن يكي نميتواند.
شما هميشه، صبح تا شب مشغول طراحي هستيد اما جذابترين پروژهتان كه بيشتر از بقيه رويتان تاثير گذاشته، كدام مورد بوده است؟
تا به حال روي طرح های مختلف و زيادي در سراسر جهان كار كردهام؛ از كشور روسيه بگير تا لتوني، كانادا و آمريكا. خيلي از طرحهايي هم كه داشتهام، خيلي مردمي و ارزان بودهاند؛ يكجوري كه همه بتوانند از آن استفاده كنند. هميشه دوست داشتهام كارهايي انجام دهم كه دم دست باشند و زياد دور از دسترس نباشند و در ضمن طوري باشند كه مردمي با درآمد متوسط بتوانند آنها را تهيه كنند.
چيزهايي كه در لتوني طراحي كردم از عمد براي كساني بود كه درآمدی کمتر از حد متوسط داشتند. اين مورد آخري را واقعا دوست داشتم. گفتم كه هرقدر بيشتر در خانههاي مردم باشم، خوشحالترم؛ البته طراحی يك هتل در هامبورگ آلمان، دفتر يك جراح دندانپزشك در كانادا و يك جراح پلاستيك در كشور كره را هم انجام دادهام. منظورم اين است كه فقط درگير خانههاي مردم نبودهام. هرجا كه آدم باشد و انسان زندگي كند، من هم هستم.
در بخشهاي صنعتي دنيا چطور؟ كارها و طرحهايي داشتهايد؟
اين زمينه را هم واقعا دوست دارم و به خصوص عاشق بخش بستهبندي هستم؛ البته برندينگ و آن بخشهايي كه مربوط به گرافيك اين صنعت ميشود را هم دوست دارم. الان هم مشغول كار در زمينه توليد كاغذديواري و قاليچه هستم. بين كارهاي صنعتي، بيشتر از همه آنهايي را ميپسندم كه توي چشم هستند. منظورم دكورهايي مثل قاليچه است كه روي سطح كار ميشوند.
كارم در آن اوايل طراحي صنعتي بود ولي بعد از اينكه سراغ طراحي داخلي رفتم، سعي كردم همان روشها را آنجا هم پياده كنم.
چطور از پس انجام اين همه كار برميآييد؟
سرم بهشدت شلوغ است اما موضوع اين است كه ميدانم چطور با اين چالش كنار بيايم. خيلي آرام و بيخيال هستم چون درباره كاري كه انجام ميدهم، اعتماد به نفس دارم. بعد هم اينكه، سعی میکنم با كساني كار كنم كه واقعا دل شان كار ميخواهد و براي كار كردن با من مشكلي ندارند. يكي از چيزهايي كه بايد دربارهاش دقت كرد، فرهنگ كشورها و شركتهاست؛ اينكه بتواني با همه آنها كنار بيايي، خيلي مهم است.
چرا هيچوقت سراغ چيزهاي لوكس و گرانقيمت نميرويد؟
بههرحال بخشي از كار من اين است كه مسائل دنياي لوكس را درك كنم. به نظرم مفهوم دنياي لوكس كه قبلا مربوط به دنياي الماس و ياقوت ميشد، اين روزها تغيير كرده است. لوكس بودن اين روزها با داشتن وقت آزاد، اينكه چطور بتواني بدون چمدان سفر كني اما راحتترين وضع ممكن را داشته باشي و در بهترين جاي ممكن قرار بگیری، تعريف ميشود.
در ضمن به نظرم هرچه سادهتر زندگي كنيم، زمين بهتر ميتواند نفس بكشد، بيشتر زنده ميمانيم و بيشتر هم لذت ميبريم. به قول يك ضربالمثل خارجي «زندگي اين است». پس بايد لذت برد و ديگران را به لذت بردن با كمترين هزينهها واداشت.
طراحی ایستگاه دانشگاه شهر ناپل یکی از آوانگاردترین کارهای رشید است
جيغ زیرزمینی
يكي از تازهترين ابتكارهاي «كريم رشيد» به بازسازي ايستگاه متروي دانشگاه شهر «ناپل» در ايتاليا مربوط ميشود؛ طرحي كه با آن شكلهاي بيگوشه و بدون زاويه با رنگهاي عجيب و تند در فضاي مجازي خيلي سر و صدا به پا كرده است.
مسوولان شهر تصميم گرفته بودند مسووليت طراحي و بازسازي اين ايستگاه متروي شلوغ را به كسي بسپارند كه مردميتر از بقيه فكر كند. آنها دلشان ميخواست كسي طرح نوسازي جديد مترويشان را بريزد كه «چندمليتيها» را خوب درك كرده باشد و براي برطرف كردن نياز همه آنها هم آماده باشد. ايستگاه متروي دانشگاه شهر ناپل، هر روز محل رفت و آمد هزاران عابري است كه از فرهنگها و مليتهاي مختلف دور هم جمع شدهاند و اين ايستگاه مترو بايد هواي همهشان را ميداشت. براي همين سراغ «كريم رشيد» رفتند.
اين هنرمند نيويوركي كه سعي ميكند شعار معروفش «از رنگها نترسيد» را در همهجا استفاده كند، در اين ايستگاه مترو هم از بذل و بخشش رنگهاي جيغ صورتي، زرد، نارنجي و سبز فسفري دريغ نكرده است. لم طراحي او به اين صورت بود كه دوست داشت بيننده يا مخاطبش، بعد از گذراندن يك روز سخت كاري و درسي و بعد از سپري كردن اوقاتي پر از شلوغي در فضاي شهر به جايي وارد شود كه او را آرامكند.
براي همين از رنگهايي استفاده كرد كه به قول خودش نرم بودند و لطيف. يكي از نوآوريهاي بامزه اين طراح خوشذوق، طرحهايي است كه روي آجرهاي محل عبور و مرور قطارها كشيده است؛ طرحهايي كه یکسری نوشتههاي ريز و درشت هستند و فلسفهاش سرگرم كردن مراجعان بوده است. هرچه باشد اينجا در طول روز پر از دانشجويان خواهد شد و از آنجايي كه بيشتر از بقيه بخشهاي مترو قرار است در اين بخش وقت بگذرانند، بهتر است يك سرگرمي خواندني هم برايشان فراهم كرد.
ارسال نظر