چه زمانی وقت استعفا است؟
در این یادداشت از نشانه هایی می نویسم که اگر در شغل تان با آن ها مواجه هستید باید به طور جدی درباره ماندن در آن شغل یا ترک کردن آن فکر کنید.
مجله روشن - صادق نوابی*: در این یادداشت از نشانه هایی می نویسم که اگر در شغل تان با آن ها مواجه هستید باید به طور جدی درباره ماندن در آن شغل یا ترک کردن آن فکر کنید . ترک کردن یک شغل لزوما به معنای ترک کردن سازمان نیست؛ ممکن است شما گردش شغلی داشته باشید (به واحد دیگری در سازمان منتقل شوید)، یا ممکن است ارتقا بگیرید. اما این نشانه ها به شما اخطار می دهند که یک جای کار می لنگد و بهتر است به فکر استعفا، گردش شغلی یا چانه زنی برای ارتقا باشید.
درود بر مکبث که پادشاه خواهدشد
ممکن است این شرایط برای تان پیش آمده باشد که یک پست سازمانی بالاتر خالی شده و شما انتظار دارید که شما را منصوب کنند، اما افراد دیگری از داخل یا بیرون سازمان آن شغل را می گیرند. یا ممکن است که سازمان شما آن قدر کوچک باشد که موقعیت های شغلی در آن بسیار محدودند و شما مطمئن هستید که تا سال ها فرصتی برای ارتقا در آن سازمان نخواهید داشت.
شما می بینید که هم کلاسی های قدیمی تان پله به پله ارتقا می یابند و سرپرست و رییس و مدیر و معاون می شوند و شما نه تنها در چند سال گذشته هیچ ارتقایی نصیب تان نشده، بلکه حتی امید به دست آوردن آن را هم در آینده نزدیک ندارید. اگر شما به این نتیجه برسید که در شغل کنونی تان فرصتی برای ارتقا وجد ندارد یا ارتقای شغلی شما ناکافی و زمان بر خواهد بود، این نتیجه گیری می تواند نشانه ای باشد برای این که باید شغلتان را عوض کنید.
این که چقدر باید این نشانه را جدی بگیرید، بستگی به میزان جاه طلبی شما دارد. بعضی افراد بیش تر به دنبال ارتقای شغلی هستند، در مقابل بعضی دیگر چندان حوصله انگیزه جنگیدن برای مناصب بالاتر را ندارند و ترجیح می دهند یک گوشه بنشینند و نان و ماست شان را بخورند. نمی خواهم مثل آن سه پیرزن در نمایش نامه مکبث وسوسه قدرت طلبی را در دل شما بیدار کنم، اما خوب است که شما هم به فکر ارتقای شغلی باشید.
کار در دیزنی لند
تصویر ذهنی مطلوب آدم ها از یک محیط کاری متفاوت است. شما هم سلیقه خاص خودتان را دارید اما اگر محیط کارتان را نمی پسندید و اگر ارتباط متناسبی با همکاران تان ندارید ممکن است این مساله منجر به استعفای شما شود. ممکن است شما به دنبال یک محیط کاری پرانرژی و پرجنب و جوش باشید اما از بد روزگار سر از اداره ای در آورده اید که همه در آن چرت می زنند.
ممکن است شما فردی سنتی باشید و همکاران تان متجدد باشند یا برعکس. ممکن است همکاران تان سال ها سابقه دوستی با هم داشته باشند و شما را میان خودشان نپذیرند. ممکن است محیط کار شما پرتنش باشد، ممکن است برخی خصوصیات فرهنگی در محیط کار باشد که شما نمی پسندید (ریاکاری، چاپلوسی، زیرآب زنی و...).
در نهایت شما زمان زیادی از زندگی تان را در کار سپری می کنید و اگر این محیط برای شما دل چسب نیست می تواند یکی از دلایل ترک کردن کار باشد. قرار نیست محیط کار برای من و شما مثل دیزنی لند باشد، اما چه بهتر اگر باشد!
رییس بد
مشهور است که می گویند «افراد شغل شان را ترک نمی کنند بلکه رییس شن را تر می کنند». به عبارت دیگر داشتن ارتباط خوب با رییس یکی از عوامل مهم ماندن یا نماندن در یک شغل است. ممکن است شما مهندس خوبی باشید، اما اگر رییس تان از شما خوشش نیاید، می تواند طوری با شما رفتار کند که انگار شما یک آدم بی مصرف هستید، کارمندی که هرکاری انجام می دهد پر از ایراد است، «اصلا صبر کنید ببینم، چه کسی این انگل را استخدام کرده است؟».
تحمل چنین رییسی در کار دشوار است. گاهی نیز شما احساس می کنید که رییس تان لیاقت ریاست بر شما را ندارد. اگر شما حس کنید رییس تان آدم بی سواد و بی کفایتی است که فقط به اتکای شانس یا نفوذ پسرخاله اش توانسته موقعیتی بالاتر از شما بیابد، این دیدگاه منفی شما، چه درست باشد و چه نباشد، به تدریج تحمل او را سخت خواهدکرد.
می خواهی خلبان شوی یا لاستیک فروش؟
آدم ها علایق متفاوتی دارند. برخی مشاغل فنی را دوست دارند، بعضی کارهای خلاقانه را بیش تر دوست دارند، بعضی افراد دوست دارند در مشاغلی باشند که همراه با تعامل با آدم های دیگر است. اگر علایق تان را درست تشخیص نداده اید یا به اجبار شغلی را برعهده گرفته اید که باب طبع تان نیست خوب است که درباره تغییر شغل تان فکر کنید.
همه آدم ها از تغییر شرایط واهمه دارند اما خیلی وقت ها این ترس بی اساس است. این نکته طلایی را به خاطر داشته باشید: احتمال این که شما در شغل مورد علاقه تان موفق باشید بیش تر از احتمال موفقیت در شغلی است که آن را از روی اجبار و ترس از بی کاری بی پولی انجام می دهید. پس برای ترک کردن شغلی که به آن علاقه دارید دل و جرات بیش تری به خرج دهید.
امروز چه چیزی یاد گرفتی؟
جایی خواندم که اگر به جایی رسیدید که می توانید تنظیمات شغل تان را روی اتوپایلوت بگذارید و نیمه خواب نیمه بیدار کارتان را انجام بدهید بهتر است به تغییر شغل تان فکر کنید. وقتی شما شغل جدید را آغاز می کنید، نکات آموزنده زیادی برای شما دارد، اما پس از مدتی دیگر شما چیز جدیدی یاد نمی گیرید. با تکرار فعالیت ها، ظرایف کار را حفظ شده اید و آن شغل بیش تر از آن فرصتی برای اعتلای حرفه ای شما نخواهد بود.
به چالش جدید سلام کن
گاهی وقت ها شما خودتان متوجه کم شدن کارایی تان می شوید، گاهی وقت ها نیز همکاران تان یا رییس تان این مساله را می فهمند و به شما اطلاع می دهند. خبر بدی است که شما دیگر مثل گذشته نمی درخشید. دیگر آن روزها که با خلاقیت، نوآوری و تیزبینی کارهایی را انجام می دادید که همه متعجب می شدند، گذشته است. نمره شما در ارزیابی عملکردهایی که انجام می شود پایین می آید، دیگر در جلسات مختلف صحبت از شایستگی های شما نیست و دیگر همکاران تان به شما حسودی نمی کنند. در سراشیبی افتاده اید و کارایی تان در حال کم شدن است.
کاهش کارایی هم می تواند یکی از نشانه هایی باشد که شما به تغییر شغل نیاز دارید. شما به یک چالش جدید نیاز دارید تا دوباره بتوانید توان مندی های خاک گرفته تان را از پستو بیرون بیاورید.
لعنت به صبح شنبه
آیا وقتی صبح از خواب بیدار می شوید زیر لب می گویید «اه، دوباره باید برم سر کار؟» آِيا به دلیل فشار کار و تنش با همکاران دچار سردرد و اسپاسم عضلانی می شوید؟ مصرف سیگارتان زیاد شده؟ آیا مدام درباره شغل تان غر می زنید؟ آیا از این که مریض بشوید و توی خانه بمانید خوشحال می شوید؟ همه ای ها علائمی هستند از این که جسم و روح شما در این شغل آزار می بیند.
ممکن است بتوانید با تغییر برخی شرایط دوباره به وضع مناسب برگردید. مثلا برای کاهش فشار کاری چاره ای بیابید، یا همکارتان را که شما را آزار می دهد، سر جایش بنشانید و... اما اگر این شیوه ها موثر نبود و هم چنان جسم و روح شما علائم تکرارشونده ای را برای شما فرستادند، بهتر است این علائم را جدی بگیرید.
سلامت شما مهم تر از کار شما است. کار باید به زیباتر شدن زندگی شما کمک کند. نه دوران ما دوران مصر باستان است و نه شما برگان مامور ساخت اهرام ثلاثه اید. شما لیاقت یک شغل خوب را دارید. شغلی که در آن صبح شنبه و شروع دوباره هفته برای تان کابوس نباشد.
صبر، صبر، صبر
در نهایت باید بگویم اگر تصمیم به استعفا گرفتید، بهتر است سنجیده عمل کنید. ببینید که آیا موقعیت مناسب جایگزینی در اختیار دارید؟ چه قدر به حقوق تان وابسته اید؟ چه قدر پس انداز دارید؟ چه قدر طول می کشد شغل جدیدی بیابید؟ شاید بهتر باشد استعفا دادن را تا پیدا کردن شغل جایگزین عقب بیندازید. شاید بهتر باشد در همان سازمانی که اشتغال دارید واحد کاری تان را عوض کنید. فرمان زندگی تان را به دست خشم نسپارید. شجاع باشید و در عین حال صبور.
*مشاور و تحلیل گر مسائل کسب و کار
ارسال نظر