سبک زندگی مک دونالدی: بگذار آشغال بخورند!
مردمان روزگار ما، توسط انبوهی از سایتهای اینترنتی و شبکههای اجتماعی و گوشیهای موبایل هوشمند و رایانهها، محصور شدهاند. به همه اینها، باید سبک غذاخوردن نادرست را نیز اضافه کرد.
همانند چالش آب یخی که چندی پیش برگزار شد و سبب به هدر رفتن میلیونها لیتر آب در دنیایی که با بحران کم آبی دست و پنجه نرم میکند، گردید. اوضاع همان اوضاع هست. کسی اهمیت نمیدهد که مصرف زیاد نوشیدنیهای شیرین و گاز دار، نسل آینده را معتاد انسولین خواهد کرد.
کسی توجه نمیکند که مصرف زیاد غذاهای اشباع شده مانند همبرگر و غذاهای بسته بندی شده نیمه سرخ، آسیب پذیری جسمی و روحی بدن و مغز را افزایش میدهد. کسی به اینها توجه نمیکند.
پس چه باید کرد؟ رابرت آلبریتون پاسخ میدهد:
بگذار آشغال بخورند!
بله! بگذار آشغال بخورند، توصیه این اقتصاد دان شهیر آمریکایی به منتقدان نظام سرمایه داری و سبک زندگی غلط روزگار مصرف گرای امروزیست. کافی است درخیابان های نیویورک و پاریس و توکیو و استکهلم قدم بزنید تا ببینید، تا چه اندازه مردم دنیا، معتاد مک دونالد و کوکا کولا و پپسی و غذاهای فست فودی هستند. نظام سرمایه داری امروز غرب، نظامی است که شما را به مصرف بیش تر ترغیب میکند. با اسانسها و بستههای رنگارنگ و پروموشن های مختلف برای خرید بیشتر و جایزه بیشتر! اسپانسر بزرگترین رقابتهای ورزشی امروز دنیا، جایی که باید مظهر صلح و صمیمیت و زندگی بهتر و سلامتی باشد، برترین برندهای نوشیدنیهای الکی و گاز دار و تولید کنندگان غذاهای آماده و فروشگاههای توزیع کننده این جور محصولات در سراسر جهان هستند.
گویا، ورزش امروز دنیا، نمایشگاه رقابت برندهای مطرح صنایع مختلف شده است تا فرهنگ مصرف بیشتر و تولید بیشتر و دلار بیشتر را ترغیب و تبلیغ کنند و ورزشکاران و تیمهای ورزشی، همان گلادیاتورهای رم باستانی هستند که در لباس و استایل قرن بیست و یکمی، رقابت میکنند تا برندها مطرح تر شده و انسانها بیشتر فربه و مصرف گرا شوند!!
این داستان غم انگیز انسان امروزی و صنعت امروزی و از همه بدتر عاقبت ورزش حرفه ای امروز هست که نه اخلاق دران جایگاه زیادی دارد، نه معرفت و وجدان.
رییس جمهور فقید کنیا میگفت:
"آنها با کتاب مقدس آمدند. وقتی آمدند ما کتاب نداشتیم و آنها زمین نداشتند. بعد از چند سال چشمانمان را باز کردیم حالا ما کتاب داشتیم و دیگر زمین نداشتیم. آنها زمین داشتند"
صحبت از کتاب "بگذار آشغال بخورند: شد! کتابی که سال گذشته نشر اختران وارد بازار کتاب ایران کرد، توسط رابرت آلبرتون امریکایی نوشته شده است و کیانوش یاسایی به عنوان دیلماج اثر، معرفی گردید. «بگذار آشغال بخورند» اشارهای است به بیتفاوتی به گرسنگی جهانی و تأکیدی است بر حضور «غذاهای آشغال» که به طور چشمگیری پس از پایان جنگ جهانی دوم به عنوان محصولی از رژیم سرمایهدارانهٔ غذا پدیدار شدند. البته «غذای آشغال» یک اصطلاح است، اما اصطلاحی است که معنای دقیقی را میرساند. نویسنده ابتدای کتاب میگوید «تصور شایعی وجود دارد که میگوید سرمایهداری و دموکراسی هر دو تقویتکنندهٔ یکدیگرند.
یکی از اهداف این کتاب نشان دادن این است که این فرضیه تا چه حد بیمعناست... نمیخواهم این تصور به وجود بیاید که این کتاب فقط در مورد قحطی کنونی در جهان است. این کتاب به ناعقلانیتها و تضادهای ادارهٔ سرمایهدارانهٔ نظام کشاورزی و تأمین غذا میپردازد؛ قحطیای که هماکنون در جهان وجود دارد فقط یکی از نمودهای نگرانکنندهٔ متعدد این نا عقلانیتهاست.»
مک دونالد و برگر کینگ در کنار پپسی و کوکا کولا و برخی از برندهای دیگر نوشیدنی و غذایی امروز دنیا، مروج فرهنگ مصرف و نظام سرمایه داری و تولید کالای غذایی بی ارزش بعضاً ارزان هستند! تهیه و خوردن غذا و میوه سالم و ارگانیک، در دنیای امروز، بسیار گران تر از سیر کردن شکم با غذاهایی است که آلبرتون آنها را آشغال میداند و واقعاً هم، آشغال هستند!
کافی است کلید واژه انتقاد بر مک دونالد critics of McDonalds را در موتورهای جست وجو وارد کنید. با کوهی از انتقادات و دلایل انتقاد آمیز علیه بزرگترین شبکه توزیع غذای آماده در جهان رو به رو میشوید که از نقض حریم شهروندان و نقض ارزشهای غذایی گرفته تا نقض حقوق حیوانات و حقوق بشر و مسائل مربوط به دستمزد و رعایت موارد بهداشتی! همه اینها، بخشی از پشت پرده مک دونالد را تعیین میکند.
داستانی را باید اینجا اشاره کنیم!
سالهای سال قبل مستشاران یکی از کشورهای مشهور اروپایی به سبک وسیاق استعمار مدرن، وارد سرزمینی در آفریقا شدند. شیوه زندگی و رسم و رسومات مردمان و ظاهر ابزارآلات و لوازم زندگیشان اعلام میکرد که از قافله تمدن جدید، از هر نوع مظاهر مادی و فرهنگی این تمدن مثل تکنولوژی و رسانهها به شدت دورند. بر طبق رسومات چند صد سالهشان، در حال زندگی با ابتداییترین شکل و شمایل و بدون احساس نیاز به کوچکترین ملزومات زندگی در دنیای جدید؛ بی سروصدا و به دور از همه هیاهوها. اما این همه ماجرا نبود.
مستشاران متوجه یک اتفاق عجیب در آن روستا شدند: پسرک پرجنب و جوشی که سبک آرایش موهایش با تقلیدی ناشیانه شبیه به یکی از فوتبالیستها و مدلهای مد آن سالها شده بود. بر دیوار خانه پسرک عکسی از دیوید بکهام فوتبالیست و مد مشهور آن دوران زده شده بود. پسرک دوازده سیزده ساله ماجرا معلوم نبود که از کجا دیوید بکهام را میشناخت و دوست داشت موهایش شبیه او باشد. باورش خیلی سخت بود. اینکه تب بکهام این گونه مرزهای جغرافیایی را پیموده باشد و به اینجا رسیده باشد.
همه کسانی که زلزله اخیر آذربایجان شرقی را از طریق رسانههای تصویری کامل و دقیق پیگیری میکردند؛ در همان ایام با عکس جالبی روبرو شده بودند. دیوار فروریخته ای در یکی از روستاهای شهرستان تبریز که جمعیتش نهایتاً به هزار نفر میرسید، بقایی از عکس چسبانده شده "مسی" بازیکن مشهور بارسلونا را بر رویش نمایش میداد و حکما دیوار خانه نوجوان یا جوانی در آرزوی مسی شدن در روستایی که امدادرسانان تعریف میکردند خیلی از خانهها آنتن تلویزیون نداشتند و بشقابهای ماهواره بالای آن به وضوح دیده میشد.
"آنها با کتاب مقدس آمدند ما کتاب نداشتیم و آنها زمین نداشتند. بعد از چند سال چشمانمان را باز کردیم ما کتاب داشتیم اما دیگر زمین نداشتیم "این داستان امروز و دیروز نیست. از همان زمانی که بنا به همین گفته رئیس جمهور فقید کنیا استعمارگران سلاحهایشان را بر روی زمین گذاشتند و با کتاب به سراغ آفریقا رفتند تا همین یکی دو سال پیش که خبر صف بستن تعدادی از شهروندان تهرانی دریک نیمه شب سرد زمستانی، پشت در یک کتابفروشی، برای خرید کتاب آخرین قسمت هری پاتر همزمان با آغاز فروش جهانی آن در لندن در همان ساعت و دقیقه دقیقاً، شبیه به سنت صف بستن انگلیسیها جنجال به پا کرد. تلاش برای تغییر نوع سرگرمی، شیوه آرایش و ظاهر، سبک غذا خوردن، ورزش کردن، شیوه حرف زدن، الگوی مصرف و… و سرانجام میزان سرعت، منطق سبک زندگی در کشورهای آسیایی و آفریقایی به اوج خود رسیده بود و ماجرا دیگر رسماً آغاز شده بود: جنگ سبک زندگیها.
بله! نبرد، نبرد سبک زندگیهاست. سبک زندگی اگر عوض کند، پول بیشتری برای مصرفگرایی و اینترنت بازی و مسائل بعدی صرف میشود. شرکتها و برندها، هزینه زیادی میکنند تا سبک زندگی تغییر کند. فیسبوک، بالونهایی را به آن سوی کره زمین ارسال می کند تا اینترنت پر سرعت ارزان قیمت یا رایگان در اختیار مردمانی قرار دهد که دسترسی به وب ندارند! آیا انتظار دارید اینها هدفهای انسان دوستانه مارک زاکربرگ و همکارانش باشد؟ همین اشارات کافیست فرزند... .
دوم:
سایت "سبک زندگی آمریکایی" http://www.americanlifestyle.com/ یک سایت مشهور فروش محصولات آمریکایی است. در صفحه اول سایت چهار نوع محصول پرفروش سایت نمایش داده میشود. چهار دسته محصولات خاص که به شیوه و سبک زندگی آدمها مربوط است: اول رژیم غذایی و داروهای لاغری دوم داروهای گیاهی سوم محصولات بدنسازی و چهارم از همین الان قابل حدس است: محصولات زیبایی و مراقبت از پوست.
یک مقایسه ساده از استقبال و میزان فروش این نوع محصولات در ایران به خوبی نشان میدهد که ما به طور دائم در معرض قبول استدلال متوهمانه فرهنگ آمریکایی هستیم: "سبک زندگی آمریکایی یک سبک زندگی جهانشمول است ". این گزاره ای است که با شدت و حدت فراوان توسط نظریه پردازان مطالعات فرهنگی غربی دنبال میشود و یک پایه اساسی همه جنگهای سبک زندگی جدید آمریکایی در دنیاست. ما راحتترین، آرامترین و زیباترین نوع زندگی ممکن را برایتان فراهم میکنیم.
از گسترش وحشتناک سبک غذاخوردن سریع (نگاه کنید به گسترش فروشگاههای فست فود در سراسر دنیا، مشتریان مک دونالد روزانه به ۶۵ میلیون نفر میرسد و هر ثانیه بیش از ۷۵ همبرگر در دنیا به فروش میرسد) تا الزامات سبک معماری آپارتمانی شهرنشینی که همه دنیا را امروز در برگرفته است: زیر لوای چند فرهنگی و احترام به فرهنگها. وقتش هم که شود زیر لوای بمبهای فسفری
حالا دیگر کاملاً واضح است که فرهنگ غربی در حال ترویج ارزشهای نهادینه شدهاش از طریق ترویج چیزی به نام سبک زندگی غربی است. با تغییر در شیوه معمول زندگی برای تغییر در ارزشها. رانت ابرقدرتی وبرتری اقتصادی نظامی و شاید مهمتر از آن رانت تکنیک و تکنولوژی در استفاده از هنر در همه این سالها سبک زندگی یک خانواده کم تعداد طبقه متوسط نیویورکی را تبدیل به یک سبک زندگی استاندارد و معیار برای کل دنیا کرده است.
خرده فرهنگهای بومی با همه غنا و سابقهشان با منطق ساخته شده دنیای آمریکایی دیگر کارکردی نخواهند داشت. پروژه ای که نهایتاً در خوشبینانه ترین حالت با روند کنونی به مرگ تدریجی فرهنگها خواهد انجامید. نگاه مهاجم و منفعت طلب با زیر پایه اقتصادی؛ حالا اینجا برای کنترل بازار، تسلط بر ملتها یا هر دلیل دیگری در حال ترویج شیوه ای از زندگی است که عملاً بی هویت و تهی خواهد بود. جایی خالی برای پر کردن هر چیز. شاید پرکردن صندوق فروشگاههای زنجیره ای جهانی
سوم:
سبک زندگی ملی ایرانیها به شدت در حال خطر است و فقط به یک نمونه اشاره میکنیم تا متوجه شویم که ما در همه این سالها چه کار کردهایم. اگر قرار به نمونه یابی باشد عقل سلیم طبیعتاً حکم میکند که به سراغ بزرگترین مرکز متولی ارائه یک سبک زندگی ایرانی و دینی در همه این سالها برویم. سبک زندگی که امروزه، در دوران پسا تحریم، تلاش دارد با مدد شبکههای اجتماعی و فناوری روز، سبک زندگی غربی را به خانههای ایرانیان وارد کند.
از میان انبوه برنامههای صداوسیما دست میگذاریم بر روی مهمترین برنامههای ترویج سبک زندگی تلویزیون برای خانوادهها: یک نگاه ۲۴ ساعته به تلویزیون به خوبی نشانمان میدهد که مجریان و کارشناسان برنامههای خانواده در تلویزیون ایران دائماً در حال طرح مساله درباره جعلیات بی موردی هستند که به اعتقاد خودشان مسائل امروز خانواده ایرانی ست و باید به آنها توجه شود. مسائلی که کوچکترین نزدیکی ای به دنیای سفت و سخت واقعی ندارند و در دورترین نقطه نسبت به مسائل درگیر و مبتلابه خانواده های ایرانی میایستد. برنامه سیمای خانواده استاد هرمز شجاعی مهر شبکه اول سیما، بعضاً، جشنواره معرفی برندهای آرایشی و امثالهم شده است که بهتر است با معرفی و تبلیغ محصولات فرهنگی برای ترویج فرهنگ کتابخوانی و آرام غذا خوردن ایرانیان، تغییر کند.
قرار دادن خانوادهها و زنهای خانه دار ایرانی در معرض بمباران انبوه مسائل بی اهمیت مثل این تاکید غیرقابل درک این برنامهها بر روی تسخیر آنتنهای تلویزیون با آموزش آشپزی یا مشاورههای پزشکی در حد خواص دارویی اسطوقودوس برای بیماران قلبی تازه عمل کرده و یا مشاورههای روانی فضایی مثل آموزش شیوه برخورد با فرزند کنکوری؛ اینکه یاد بگیریم که نیمکره چپ مغز مردان از زنان بزرگتر است و آنها بیشتر کلی نگر هستند و زنان بیشتر جزئی نگر و امثالهم … در شرایطی که اصولاً تصور سازندگان این برنامهها از خانوادههای ایرانی به شدت دچار مشکل است و هزاران مساله معطل مانده خانوادهها در همه این سالها فراموش شده مانده است.
به امید آنکه سبک زندگی ایرانیان، با سبک زندگی امریکای و اروپایی قاطی، و جایگزین نشود...
نظر کاربران
حقیقته!
بگذار آشغال بخورند و حالشو ببرند!
شما حرف های قشنگ می زنید خودتون چقدر عمل کردید؟
تبلیغ کوشه و کنار سایت شما چقدر داره تبلیغ زیبایی می کنه؟
به قول نویسنده که چند بار تو متن تاکید می کنه همین یه نمونه منم همین یک نمونه رابرایتان گفتم
پاسخ ها
حرف حساب
آشغال خورهای دوست داشتنی و دیگر هیچ!