مارك زوكربرگ، جوانی با ۱۷میلیارد دلار ثروت و یك شبكه معروف
كمتر كسی است كه با «مارك زوكربرگ» بنیانگذار شبكه فیسبوك آشنا نباشد. او كه به واسطه مالكیت سهام فیسبوك امروز به یكی از جوانترین میلیاردرهای جهان تبدیل شده.
برترین ها: كمتر كسی است كه با «مارك زوكربرگ» بنیانگذار شبكه فیسبوك آشنا نباشد. او كه به واسطه مالكیت سهام فیسبوك امروز به یكی از جوانترین میلیاردرهای جهان تبدیل شده. زوكربرگ اگرچه به فهرست جوانترین مردان ثروتمند جهان راه یافته اما بخش وسیعی از شهرتش را به دلیل تاثیر ویژهای كه در عرصه اطلاعات در جهان داشته، به دست آورده است. مارك علاقه زیادی به مطالعه ادبیات داستانی بهویژه آثار منتشر شده در ژانر علمی- تخیلی و مینیمالیسم دارد. محبوبترین رمان او «پایان بازی» به قلم «اورسن اسكات كارت» نویسنده اهل ایالات متحده است كه درباره پایان زندگی زمین و سرنوشت بشر به رشته تحریر در آمده. اگر به صفحه شخصی او در شبكه اجتماعی سر بزنید، خواهید دید او بیش از هر چیز به ساختن چیزهای مفید، هك كردن، سادهزیستی، فراگیری زبانهای مختلف و انقلاب درچرخههای اطلاعاتی جهان، علاقهمند است.
مارك برای شروع اجازه بده یكی از عجیبترین سوالهای هوادارانت را با تو مطرح كنیم، این شایعه درست است كه تو گوشت نمیخوری مگر آنكه آن حیوان را خودت شكار كرده باشی؟
این موضوع مربوط به یك قرار شخصی میشود؛ من هر سال برای خودم هدفی میگذارم كه متناسب با آن كاری جدید و شگفتانگیز را تجربه كنم. برای مثال در سال 2012 میخواهم زبان چینی و انواع بستن گرههای كراوات را یاد بگیرم. مسئله شكار و كشتن حیوانات نیز به همین برنامهها برمیگردد. سال 2011قصد داشتم بیشتر در جریان چگونگی آماده شدن غذاها قرار بگیرم. به همین دلیل سراغ یكی از دوستانم رفتم و او مرا با مزرعهداری و گلهداری آشنا كرد تا بتوانم از آنها شیوههای كاشتن و پرورش سبزیها و چگونگی كشتن بز، مرغ، خوك و حتی خرچنگ را یاد بگیرم و با مراحل آمادهسازی آنها برای تهیه غذا آشنا شوم. این تجربه بسیار جالب و زیبا بود. وقتی تلاش كردم خودم سبزی بكارم و پرورش دهم یا یك حیوان را بكشم و بعد از آن، گوشتش را برای تهیه غذا استفاده كنم درسهای زیادی گرفتم؛ اینكه هنگام خوردن غذا متوجه باشم كه چه زحمتی برای تهیه و طبخ آن كشیده شده است. بسیاری از مردم هنگام خوردن غذا متوجه این موضوع نیستند. در نهایت هم تصمیم گرفتم كه گیاهخوار باشم مگر آنكه جانوری كه گوشتش را كه بخواهم بخورم را خودم بكشم.
بعضی از مردم معتقدند از ترس مسموم شدن با گوشتهای فاسد این رویه را پیش گرفتهای؟
نه ترس از مسمومیت ندارم البته من به سلامت موادغذایی اهمیت میدهم و با این شیوهای كه پیش گرفتهام بیشك غذاهای سالمتری در برنامه غذاییام دارم و از گوشت و سبزی تازه استفاده میكنم اما جالب است كه پس از نخستین تجربه ذبح یك بز كمتر سراغ غذاهای گوشتی میروم و بیشتر تمایل به خوردن غذاهایی كه با سبزی طبخ شدهاند دارم. این موضوع اذیتم میكند كه حیوانی كشته شود تا گوشتش غذای من شود.
بخشهایی از زندگی تو توسط «دیوید فینچر» در فیلم سینمایی «شبكه اجتماعی» به نمایش درآمد اما انگار زیادی به فیلمنامه آن انتقاد داشتی و میگفتی كه داستان آن براساس زندگیات نبوده؟
ترجیح میدادم تا وقتی زندهام هیچ فیلمی درباره من و زندگی خصوصیام و دلمشغولیهایم ساخته نشود اما به هرحال این اتفاق افتاد. آنچه در این فیلم از من و زندگی خصوصیام ارائه شد با شخصیت واقعی من تفاوت داشت و من از سازندگان این فیلم كه به زندگی خصوصی من سرك كشیدهاند دل خوشی ندارم. آنها در این فیلم شكست عاطفی مرا بهانهای برای ایجاد شبكه اجتماعی میدانند اما واقعیت این است كه پیش از آنكه این ایده به ذهنم برسد من نامزد داشتم و هنوز هم این نامزدی را حفظ كردهام و آنچه در این فیلم نشان داده شد واقعیت نداشت از این خندهدارتر نشان دادن انگیزه من از ایجاد شبكه اجتماعی این بود كه توسط كارگردان در این فیلم مطرح شده بود؛ در این فیلم به مخاطب القا شده بود كه من بعد از شكست عاطفی این شبكه را ایجاد كردهام؛ این واقعا احمقانه است.
پس حرف و حدیثهایی كه درباره انگیزه تو از تاسیس این شبكه وجود دارد، درست نیست؟
زمانی كه هنوز دانشجوی هاروارد بودم وبسایتی به نام facemash داشتم كه كاربران این وبسایت میتوانستند برای خودشان محبوبترین دانشجوی دانشگاه را انتخاب كنند؛ البته این انتخاب براساس دادهها و عكسی كه از این دانشجویان در پرونده تحصیلی آنها موجود بود صورت میگرفت. این وبسایت چندان مورد توجه دانشجویان قرار نگرفت به خاطر همین تصمیم گرفتم سایت دیگری را طراحی و به روز كنم و حاصل این ماجراجویی تاسیس شبكه اجتماعی در چهارمین روز ماه فوریه سال 2004 بود. در ماههای اول این سایت فقط در اختیار دانشجویان هاروارد بود اما پس از مدتی حضور در آن و داشتن صفحه اطلاعات شخصی برای عموم مردم آزاد شد. اصل ماجرا این بود اما «فینچر» این موضوع را جور دیگری برای مخاطبش تصویر كرده است. وقتی چند هفته بعد از اكران «شبكه اجتماعی» به اصرار دوستانم به تماشای فیلم رفتم، احساس كردم این فیلم اگرچه واقعیتهای زندگی مرا به مخاطب ارائه نمیكند اما فیلم خوشساختی است.
استیو جابز نیز علاقه زیادی به پوشیدن لباسهای راحت داشت. او همیشه كفش ورزشی، شلوار جین و یك بلوز ساده میپوشید. درست مثل لباسهایی كه تو انتخاب كردهای. یعنی او را به عنوان الگوی خودت انتخاب كردهای؟
البته شباهت زیادی بین لباس پوشیدن ما وجود دارد اما واقعیت این است كه من از لباسهای رسمی بیزارم. چه دلیلی وجود دارد كه با تقلید از فرد دیگری خودم را سر زبانها بیندازم آن هم در فهرست بدپوشترین مردان جهان. نه این موضوع صحت ندارد.
تو یكی از جوانترین مردان ثروتمند در جهان هستی درست است كه اهمیت چندانی به ثروتت نمیدهی؟
اینكه ترجیح میدهم جین و تیشرتهای سبك و ساده بپوشم باعث شده فكر كنید پول برایم بیاهمیت است؟ البته كه اینطور نیست. قدر ثروتی كه دارم را میدانم و با كمك آن میتوانم كارهای زیادی انجام دهم و در كنار آن به افرادی نیز كمك كنم.
خب چرا به پیشنهاد فروش این شبكه كه این اواخر به چند میلیارد دلار رسیده بود، جواب رد دادی؟
این شبكه مثل بچه من است. من آن را بهوجود آوردهام و مثل هر پدر و مادری دوست دارم بزرگ شدن و رشد كردنش را ببینم. تصمیم دارم آن را هدایت كنم و ببینم این شبكه اجتماعی در حال رشد در آینده چه خدماتی را به جامعه جهانی ارائه میكند. تصور فروش برایم غیرممكن است حتی اگر با رقمهای بیش از این سراغم بیایند.
سینماگران به زندگی خصوصی تو علاقه دارند. ظاهرا تنها این افراد به زندگی شخصی تو علاقه ندارند بلكه هكرها هم به این موضوع اهمیت میدهند و دائم در حال جستوجو در فایلهای شخصی تو هستند؟
آنها تلاش خودشان را میكنند اما واقعیت این است كه چندان موفق نیستند.
اما هكرها عكسهای شخصی تو را از فایلهای خصوصیات درمی آورند و آنها را در اینترنت پخش میكنند.
واقعیت این است كه آنها بهدلیل خطای نرمافزاری كه در شبكه بهوجود آمد توانستند به این بخش نفوذ كنند و تعدادی از اسناد و تصویرها را از صفحه من و برخی از كاربران سرقت كنند البته این عكسها چندان عكسهای خصوصی نبودند، فقط چند عكس من و نامزدم در حال تهیه غذا در این فایل وجود داشت؛ البته عكسهایی از یك مهمانی دوستانه و برخی از عكسهایی كه در سمینارها و ملاقاتهای رسمی با شخصیتهای مختلف داشتم.
در برخی از سایتهای خبری درباره آشنایی تو و نامزدت نوشتهاند كه در صف سرویس بهداشتی با هم آشنا شدهاید؟
واقعا این همه كنجكاوی مردم برایم جالب است. ما در یك مهمانی با یكدیگر آشنا شدیم گپ زدیم و این ارتباط ادامه پیدا كرد.
در ماه گذشته هم شركت یاهو معترض شده بود كه مدیران این شبكه ایدههای این شركت را در حوزه تبلیغات اینترنتی سرقت كردهاند؟ در این باره چه نظری داری؟
وكیل این شركت در كالیفرنیا این موضوع را بهطور رسمی به ما خبر داد. یاهو معتقد است شیوه انتشار تبلیغات اینترنتی و پیامهایی كه در این زمینه از طریق شبكه اجتماعی به كاربران ارسال میشود به تبلیغات آنها شبیه است اما من بهعنوان مسئول ارشد این شبكه اجتماعی به شما میگویم این مسئله به هیچ وجه صحت ندارد. اگر چه ما رقابت شدیدی با یاهو در این زمینه داریم اما لزومی نمیبینیم از ایدههای این سایت برای جذب مخاطب بیشتر استفاده كنیم. بهنظرم یاهو با طرح این موضوع درست زمانی كه ما قصد داریم فعالیتهای خودمان را در بازار بورس تقویت كنیم، قصد دارد به ما و برنامههای پیشرویمان ضربه بزند؛ البته باید اضافه كنم كه مدیران این شركت پس از رد كردن پیشنهاد چند میلیارد دلاریبرای خرید از دست من كلافهاند.
حضور تو در گوگل پلاس و انتخابت بهعنوان محبوبترین فرد در این شبكه موجب ناراحتی برخی از كاربران شبكهاجتماعی و هوادارانت شد.
خب. دراین باره باید بگویم مدیران گوگل تلاش داشتند از حضور من استفاده تبلیغاتی كنند؛ البته آنها در این زمینه چندان موفق نبودند. صفحه من در گوگل پلاس هیچ اطلاعاتی را در اختیار دیگر كاربران قرار نمیدهد. هیچ كامنت و پستی در آنجا وجود ندارد و جدیدا این موضوع را فهمیدهام كه مدیران گوگل شرایطی را ایجاد كردهاند كه هیچیك از افرادی كه صفحه خالی مرا دنبال میكنند نتوانند مرا از حلقه افراد دنبالكننده خود خارج كنند درواقع آنها به هر طریقی مایلند من بهعنوان یكی از پرمخاطبترین افراد در گوگل پلاس باقی بمانم. اینكه این ا مر چه فایدهای برای آنها دارد برای من مشخص نیست اما من در این صفحه فعال نیستم و هیچ موضوعی را در این صفحه با مخاطبانم در میان نمیگذارم.
اجازه بده درباه انتخاب رنگ آبی برای این شبكه اجتماعی از تو بپرسم. دلیل این انتخاب چه بوده؟
در ماههای گذشته در سایتها و وبلاگهای متعددی دیدم كه مردم درباره كوررنگی من صحبت میكنند و مینویسند؛ اما این صحت ندارد در این مورد میتوانم بگویم آبی رنگ مورد علاقه من است و این تنها رنگ و كاملترین رنگی است كه در جهان برای من وجود دارد كه سایه روشنهای آن برایم معنا دارد به همین دلیل این رنگ را برای شبكه انتخاب كردهام البته از انتخاب آن هم راضیام.
اما مسئلهای كه در مورد شبكههای اجتماعی مورد انتقاد قرار میگیرد این است كه انسانها را از زندگی واقعی دور میكند و بهخصوص در مورد جوانان باعث میشود آنها شخصیتهای واقعی خودشان را كنار بگذارند.
این هم از آن حرفهاست، زمانی كه در دانشگاه بودم یكی از مشكلات دانشجویان این بود كه نمیتوانستند وقتی در جاهای مختلف هستند با هم در ارتباط گروهی باشند و با هم كار كنند. حالا شبكههای اجتماعی این امكان را فراهم كرده و میتوانم صدها خوبی برای این شبكههای اجتماعی بشمارم. دوست هم ندارم به انتقاداتی كه اینگونه است جواب بدهم.
یك جمله معروف تو این است كه «من در خانه تلویزیون ندارم» این واقعیت دارد؟
بله.
فكر نمیكنی در این صورت دچار مشكلی میشوی؟
نه، تا به حال كه دچار مشكل نشدهام.
اما در شبكهات در سال 2010 نوشته بودی كه كسی سایتی نمیشناسد كه بازی فینال جامجهانی فوتبال را پخش كند؟
خب این اشكال من نیست، اشكال رسانهای است، مثل شبكههای ماهوارهای و تلویزیونی، اینترنت هم رسانهای است كه میلیونها نفر از آن استفاده میكنند و باید چنین اتفاقاتی به صورت زنده از آن پخش شود.
فوتبال را دوست داری؟
نمیشود گفت كه عاشق فوتبال هستم اما وقتی همه دوستانم در مورد فوتبال حرف میزنند طبیعی است كه بخواهم بازی فینال جامجهانی را ببینم.
زندگی تو با همه میلیاردرهای جهان فرق میكند، واقعا از این شیوه زندگی راضی هستی؟
فكر میكنی اگر راضی نبودم این شیوه را ادامه میدادم؟ لذتهای من كم نیستند. من خیلی راحت در خیابانها با دوستانم رفتوآمد میكنم، هرجا كه دلم بخواهد میروم و كسی هم مزاحمم نمیشود.
به جز اینترنت چه تفریحات دیگری داری؟
فكر میكنم به این سوال جواب دادهام. آشپزی میكنم، با دوستانم حرف میزنم، كتاب میخوانم و البته در اینترنت میچرخم.
میتوانی یك روز بدون اینترنت زندگی كنی؟
قبلا بارها این كار را كردهام، همین تازگی 3روز با دوستانم به سفر رودخانهای رفته بودیم كه در آن به هیچ تكنولوژیای دسترسی نداشتیم.
فكر میكنم به سفر كردن هم علاقه داری. جاهایی كه در جهان دیدهای و دوست داشتهای كجاها بوده؟
صحرای كالاهاری، آنگوگ تات در كامبوج، پاریس، ونیز، آبشار آنجل و آبشار نیاگارا.
آخرین سوال من در موردی است كه معمولا دوست نداری راجع به آن صحبت كنی، تخمینها میگویند كه شما 17 میلیارد دلار ثروت دارید؟
پدرم همیشه به من میگفت: «سوالی كه جوابش را میدانی نپرس.»
دوست دارم كمی در مورد لباس پوشیدنت صحبت كنیم، چند روز پیش كه در اینترنت جستوجو میكردم خبری درباره نظرسنجی نشریه GQ درباره بدپوشترین شخصیت سرشناس در جهان به چشمم خورد، نام تو در میان ۱۰ نفر اول این فهرست بود.
اوه. . واقعا متاسفم. در این مورد زیاد شنیدهام. خیلیها تیشرت، شلوار جین و حتی كفشهای ورزشی مرا مسخره میكنند. خب اهمیتی ندارد. شاید مردم علاقه دارند فردی مثل من كه مسئولیت اداره شبكه اجتماعی را دارم به شیوه خاصی لباس بپوشد اما واقعیت این است كه من تیشرت و شلوار جین را به هر لباسی ترجیح میدهم. این لباس برای من راحت است، بنابراین دلیلی وجود ندارد خودم را با لباسهای رسمی آزار بدهم؛ البته در شرایط استثنایی لباس رسمی میپوشم مثل وقتی كه قرار است در یك مراسم رسمی حاضر شوم در این شرایط حتی حاضرم كراوات ببندم؛ چیزی كه از وجود آن دور گردنم بیزارم.
ارسال نظر