چرا عاشق ها با هم مي ميرند؟!
الكساندر و جنت بعد از ۷۵ سال زندگي مشترك به فاصله كمتر از يك روز در آغوش هم مردند.
الكساندر و جنت، بعد از 75 سال زندگي مشترك، به فاصله كمتر از يك روز، از دنيا رفتند و دخترشان ايمي توشكو-كوشمن آخرين تصوير اين زوج را كه در آغوش هم جان داده بودند ثبت كرده است. ماجراي مرگ عاشقانه آنها را با دكتر فاطمه رنجبر، روانپزشك درميان گذاشتيم. او معتقد است بسياري از عاشقها، چه مادر و دختر باشند و چه زن و شوهر، نميتوانند بعد از مرگ يكديگر تاب بياورند و به خاطر شكستن قلبشان كمي بعد از عشقشان ميميرند.
داستان دو كبوتر
الكساندر و جنت كه از ۸ سالگي همديگر را دوست داشتند در سال ۱۹۴۰ با هم ازدواج كردند و تا زماني كه هر دویشان به ۹۵ سالگي رسيدند، در كنار هم زندگي كردند. حاصل ۷۵ سال زندگي مشترك آنها ۵ فرزند (سه پسر و دو دختر)، ۱۰ نوه و شش نتيجه بود. چند هفته قبل از مرگ عاشقانه اين زن و شوهر، الكساندر به خاطر شكستگي لگن در بستر بيماري افتاد و جنت كه طاقت بيمار ديدن شوهرش را نداشت، بلافاصله بيمار شد. بيمارستان محلي كه بستري شدن اين زوج را لازم ميديد، ترتيب بستری شدنشان را در يك اتاق و در كنار يكديگر داد و از آنجايي كه كهولت سن الكساندر امكان درمان شدنش را به متخصصان نميداد، اين زوج در كنار هم تحت مراقبتهاي ويژه قرار گرفتند.
منو با خودت ببر
زماني كه الكساندر از دنيا رفت، جنت او را در آغوش گرفت و گفت: «منتظرم بمان! به زودي من هم كنارت خواهم بود.» اما حرف جنت، يك ادعاي بياساس نبود؛او خيلي زود قولش را عملي كرد و هنوز يك روز نگذشته بود كه در كنار همسرش جان باخت. ايمي، دختر اين زوج عاشق ميگويد از زماني كه به ياد ميآورد، قلب مادر و پدرش مثل يك قلب ميتپيد.
وقتي قلب ميشكند
الكساندر و جنت تنها زوجي نيستند كه طاقت دوري از هم را نداشتهاند. مرگ زن و شوهرها به فاصله كمي بعد از هم موضوع جديدي نيست. اما تاكنون هيچ پژوهش جامعي در مورد دليل اين اتفاق نشده و موضوع به روش علمي بررسي نشده است. البته اين مرگ بيفاصله تنها براي زن و شوهرها اتفاق نميافتد؛مادر و فرزند، خواهر و برادر و افراد ديگري كه از نظر عاطفي وابستگي زيادي به هم دارند هم در معرض اين خطر هستند.
يكي از دلايلي كه نظريه پردازان در مورد چنين مرگهايي مطرح ميكنند، دچار شدن به «سندرم قلب شكسته» است. سندرم قلب شكسته در اثر يك شكست عاطفي بزرگ يا فشار احساسي شديد فرد را درگير ميكند و خطر جان باختن فرد به دليل عارضههاي بيسابقه قلبي را ايجاد ميكند.
یکدفعه میمیرند
كسي كه سندرم قلب شكسته را تجربه ميكند، پيش از شكست عاطفياش، سابقه تنگي عروق، بيماريهاي قلبي يا انسداد عروق قلب را نداشته و بدون هيچ سابقه قبلي، ناگهان به خاطر عارضه قلبي جانش را از دست ميدهد.
بخشي از اين اتفاق مربوط به اين است كه يك سري مواد شيميايي در بدن باعث انقباض و گرفتگي عروق ميشوند و چنين بحرانهاي عاطفي ميتواند تعادل آنها را در بدن از بين ببرد. همين نوساناتي كه در ميزان اين مواد شيميايي ايجاد ميشود، ميتواند خطر سكته و مرگ ناگهاني را بالا ببرد و بدون هيچ سابقه پزشكي، جان فرد را بگيرد. البته دچار شدن به اين سندرم با چنين علايم و در چنين شرايطي را پژوهشگران در بررسيهاي آزمايشگاهي ثابت نكردهاند و تنها گمانهزنيهايي از سوي آنها در اين مورد وجود دارد ؛به همين دليل دارويي براي درمان يا پيشگيري از آن ساخته نشده است.
سندرم قلب شكسته چيست؟
بررسيهاي پژوهشگران انگليسي نشان ميدهد، بين يك تا دو درصد افرادي كه دچار حمله قلبي ميشوند، درحقيقت به سندرم قلب شكسته مبتلا شدهاند. اين پديده نخستين بار در سال ۱۹۹۱ توسط پزشكان ژاپني شناسايي و نام «تاكوتسوكارديوميوپاتي» روي آن گذاشته شد. به نظر ميرسد افزايش ناگهاني سطح هورمونهاي استرس مانند آدرنالين و انقباض و انبساطهايي كه در عروق قلب رخ ميدهد، ممكن است بهطور موقت به قلب آسيب بزند و به محض روبهرو شدن با يك رويداد ناراحت كننده، خطر دچار شدن به عارضههاي قلبي را بيشتر كند.
افرادي كه به اين سندرم دچار ميشوند، قبل از مواجه شدن با رويداد مورد نظر، سابقه هيچ گونه بيماري قلبي در كارنامه پزشكيشان درج نشده بوده و گرچه بسياري از افرادي كه تجربه اين سندرم را دارند به سرعت بهبود مييابند، اما در مواردي هم ابتلا به سندرم قلب شكسته ميتواند باعث مرگ فرد شود. محققاني كه اين موضوع را مطرح كردهاند، ميگويند زنان بيشتر از مردان دچار اين سندرم ميشوند و نزديك به ۹ مورد از ۱۰ موردي كه به اين سندرم دچار شدهاند، زن بودهاند. از نظر محققان ، تعداد زنان بالاي ۵۰ سال- در ميان كساني كه دچار سندرم قلب شكسته شده اند -بيشتر از خانمهاي جوان است و همين موضوع ميتواند اين فرضيه را كه جنت به خاطر شكستن قلبش در چنين زمان كوتاهي جان خود را از دست داده ، تقويت كند.
جايي ميان مرگ و زندگي
گذشته از خطري كه سندرم قلب شكسته براي افرادي مثل الكساندر و جنت ايجاد ميكند، در بسياري از موارد ميبينيم كه افراد نه به شكل ناگهاني و يكشبه، بلكه در فاصله زماني كوتاهي از فوت شريك زندگي يا عزيزشان جان خود را از دست ميدهند. زني كه شش ماه بعد از فوت همسرش سرطان ميگيرد، مردي كه تا اولين سالگرد فوت همسرش هم زنده نميماند و كودكي كه بعد از دست دادن مادرش هر روز بيمارتر و ضعيفتر ميشود، همه نمونههايي از اين اتفاق هستند. واقعيت اين است كه تعادل ترشح هورمونهايي كه در بدن همه ما وجود دارند، بعد از دچار شدن به غمي بزرگ بر هم ميخورد و همين عامل، خطر دچار شدن به بيماريهاي مختلف كه ميتوانند كشنده باشند را هم بالا ميبرد.
هيچ كس مواظبشان نيست
بخش ديگري از اين واقعيت به سن بالاي افرادي كه در اين موقعيت سخت قرار ميگيرند، برميگردد. وقتي زن و شوهري بعد از دهها سال زندگي مشترك و در سالهاي پيري همديگر را از دست ميدهند، انگيزه و توانشان براي مراقبت از خود كم ميشود. اغلب اين افراد بهخاطر سن بالا با بيماريهايي مثل فشار خون، مشكلات قلبي، پوكي استخوان و. . . دست و پنجه نرم ميكنند و وقتي شريك زندگيشان را از دست ميدهند، با رسيدگي كمتر به سلامت خود، خطر تشديد بيماري و بحرانساز شدنش را بيشتر ميكنند. زني كه پيش از اين همسرش او را براي چكاپها به مطب پزشك ميبرده يا مردي كه زنش به او يادآوري ميكرده چه زماني بايد داروهايش را بخورد، بعد از فوت همسرش كمتر به سلامت خود رسيدگي ميكند و خطر مرگ او را بيشتر از قبل تهديد ميكند.
جاني براي افسردهها باقي نميماند
دوران سوگواري براي اغلب اين افراد با افسردگي شديد همراه ميشود و اين افسردگي شديد وقتي مهار نشود، ميتواند تغييرات شيميايي مهم و مخربي در بدن ايجاد كند. خطرهايي كه افسردگي براي سلامت جسم دارد، بارها در بررسيهاي مختلف ثابت شده و محققان بر اين باورند كه افسردگي خودش ميتواند بيماريهاي مختلفي ايجاد كند. براي مثال افسردگي ريسك سكته قلبي را بالا ميبرد يا ميتواند عاملي مستعدكننده براي ابتلا به سرطانهاي مختلف باشد. افراد افسرده سيستم ايمني ضعيفتري دارند و بدنشان در مبارزه با بيماريهاي سالخوردگي ناتوانتر است؛به همين دليل سالخوردگاني كه با مرگ همسرشان انگيزه شاد بودن و مبارزه با افسردگيشان را از دست ميدهند، بيشتر در معرض دچار شدن به اين بيماريها يا مرگ به خاطر تشديد آنها قرار ميگيرند.
نظر کاربران
الهی....چرا بعضیا انقدر احساساتین؟؟ راهی وجود نداره که آدم از نظر دلبستگی و علاقه به تعادل برسه؟؟خیلی بده اینجوری.
مثل زنو شوهر های ایرانی
.... یه طوری شدم واقعا".. امیدوارم هممون دوست داشتن واقعی رو از این زوج یاد بگیرم و تجربه کنیم.
بخصوص شوهرای ایرانی، خیلی هاشون هنوز به چهلم زن نرسیده دچار سندروم تجدید فراش میشن
من چندتا زوج میشناختم که به فاصله کوتاهی از هم فوت کردن خیلی قشنگه ادم میفهمه عشق هنوز نمرده ....
عمه من همیشه مریض بود همینکه شوهرش فوت در مدت کوتاهی تمام بیماری هایش خوب شدند.