دکوراسیون خاص با دکوراتور مشهور فرانسوی
فرانسوي است. همين يك جمله كوتاه دوجزئي براي توصيفش كفايت ميكند. اهل كشور ايفل كه باشي، حدس زدن شغل و تخصصت كار زياد سختي نيست. انگار ناف فرانسويها را با هنر بريده باشند. «فيليپ استرك» هم دستي بر آتش دارد.
مجله منزل - اشكان خسروپور : فرانسوي است. همين يك جمله كوتاه دوجزئي براي توصيفش كفايت ميكند. اهل كشور ايفل كه باشي، حدس زدن شغل و تخصصت كار زياد سختي نيست. انگار ناف فرانسويها را با هنر بريده باشند. «فيليپ استرك» هم دستي بر آتش دارد. دقيقتر بگويم، خودش داخل آتش است حتي به قول صاحبنظران، او يكي از ۱۰ طراح جهان است كه در كارشان بهترين هستند.
اين گفتوگو، داستان ديدار و مصاحبه كوتاه دو ساعته ملينا گزسي، خبرنگار هنري مجله گاردين با فيليپ استرك، يكي از ۱۰ طراح برتر دنيا را روايت ميكند؛ داستان هنرمندي كه خودش را هنرمند نميداند و چندان از خبرنگارها خوشش نميآيد.
فيليپ استرك را در استوديوي پرنور و سفيدش در پاريس ديدم. جاسمين، همسرش هم آمده بود. وقتي خودم را به آنها معرفي كردم - انگار نه انگار كه يك آدم متشخص و معروف باشد- سرخم كرد و پرسيد:« چهكاري ميتوانم برايتان انجام دهم؟» ميشد فهميد كه اين كارش ادا و اصول نيست. استرك اهل فرانسه است و برای همين است كه دنياي طراحان داخلي را هم با جهان عشق همسان ميداند.
او بهشدت معتقد است يكي از نكات مهم در طراحي، سازگار شدن با انسانهاست؛ درست مثل آنچه در عشق و دلدادگي اتفاق ميافتد. آدم بانمكي است. در عين حال كه آغوش بازي دارد ولي كمحرف و مودب است و گاهي آنقدر به هيجان ميآيد كه از شدت خنده منفجر ميشود! گفتم كه، كمحرف است و زياد هم با خبرنگارها ميانهاي ندارد. همين است كه وقتي مصاحبه بعد از دو ساعت تمام شد، درست قبل از اينكه ما را براي شركت در يك جلسه ترك كند، بيرودربايستي گفت: «براي يكبار تجربه جالبي بود.»
چرا شب؟
«شبها براي من بهتر و دلچسبتر است. در شب، دنياهاي متفاوتي را ميبينم، موقعيتهاي متفاوتي را تجربه ميكنم و بوهايي را ميشنوم كه هيچوقت در طول روز وجود نداشتهاند. من شبها حتي چيزهايي را ميبينم كه هيچجا و هيچوقت ديگري وجود ندارند. هر شب كه ميگذرد، يك جايي ميروم و براي خودم رويا ميبافم. گاهي بيدار كه ميشوم با خودم ميگويم، عجب چيز جالبي بود و گاهي يادم ميروم خواب بودهام و همان كار را واقعا پياده ميكنم.»
طراحي ميز رئيسجمهوري در خواب
در يكي از همين شبهاي عجيب بود كه طرح ميز كار رئيسجمهوري فرانسه به ذهنش آمد. او هم روياي زيبايش را جدي گرفت و ميز «فرانسوا ميتران» را ساخت. اين جدي گرفتن رويا البته براي او اصلا چيز تازهاي نيست چون آقاي طراح كارش را شبها انجام ميدهد و بعد از خواب هم، بدون اينكه بداند در مغزش طراحي ميكند.
راز طراحي؛ زندگي در همهجا و هيچجا
«بعضیها ميگويند که زندگيام را كتاب كنم و اين چيزهاي عجيب را بنويسم؛ مثلا بنويسم كجا بودهام كه چنين طرحهايي به ذهنم رسيده است. خب، پاسخ من به اين افراد ساده است و توضيح دادنش سخت. هميشه به مردم گفتهام، من وقتي اين طرحها به ذهنم ميرسد، همهجا هستم و هيچجا نيستم. در دنياي خودم هستم، گاهي حتي فرقي هم ندارد كه شب باشد يا روز ولي شبها وضع بهتر است.»
آغاز روز، مثل همه
زندگي او از همان صبح كه بيدار ميشود، با طرحها و ساختههايش آغاز ميشود حتي مسواكي كه صبحها با آن دهانش را ميشويد هم، كار خودش است؛ «هر روز صبح زود از خواب بيدار ميشوم و خودم را آماده ميكنم. قبل از هرچيز سري به دستشويي ميزنم؛ جایی كه بيشتر يك مكان تشريفاتي و شيك به نظر ميرسد؛ از بس كه همهچيز مرتب و منظم كنار هم قرار گرفته است. هركدام هم منطق خاص خودش را دارد. در همان حال كه كارهايم را انجام میدهم، هدفوني كه خودم طراحي كردهام را به گوشم ميزنم و موسيقي مورد علاقهام را گوش ميدهم. مثل همه آدمها، دندانهايم را مسواك ميزنم و روزم آغاز ميشود.»
يك پاريسي كه در ونيز كار ميكند
با اينكه زادگاهش فرانسه است و با اين وجود كه خيلي از طراحان از پاريس براي اجراي طرحهاي هنرمندانهشان الهام ميگيرند، او زیاد در پاريس كار نميكند و بيشتر در جاهاي ديگر، طرح ميزند؛ جاهايي مثل ونيز در ايتاليا يا مثلا وقتي روي قايق تنگ و كوچكي نشسته است؛ «تنها چيزي كه نياز دارم، يك ميز است و يك ورق كاربن با يك مداد و البته دستگاهي كه بتواند آهنگ مورد علاقهام را پخش كند.»
روزهاي بد؛ زمان معاشرت
گفتم كه، آدم كمحرفي است براي همين هم، يك روز بد از نظر او روزی است كه بايد با آدمها سروكله بزند، جواب خبرنگاران را بدهد يا با بازرگانان حرف بزند؛ «روزهاي بد، روزهای پر از ارتباطات است؛ كارهايي مثل گپ زدن با يك خبرنگار يا شريك تجاري يا براي مثال، شركت كردن در جلسهاي با همكاران؛ كارهايي كه از ساعت ۹ صبح تا ۱۰ شب بدون توقف اجرا ميشوند. روزهاي بد، روزهایی است كه من به كارم نميرسم و كارهايي ميكنم كه هرچه هست، طراحي نيست؛ همان روزهايي كه مجبور ميشوم با آدمهايي سروكار پيدا كنم كه يك دنيا پول براي سرمايهگذاري در جيب دارند.»
اشيا بايد جذاب باشند
او چطور طراح شد؟ خودش ميگويد: «خودم طراح نشدم. شغل طراحي بود كه مرا پيدا كرد. زماني رسيده بود كه به نظرم آمد، طراحي چيز تازهتري ندارد و من بايد به آن چيزي اضافه كنم. همين شد كه به اين دنيا آمدم تا يك جهان تازه را خلق كنم. فكر ميكردم، آن چيزهايي كه قرار است من طراحي كنم، قرار است حرفهاي ديگري براي گفتن داشته باشند. حتي اگر اين وسيله، يك مسواك معمولي باشد، بايد بتواند با آدم، با كسي كه از آن استفاده ميكند، حرف بزند و غير از اينكه راحت در دست جا ميگيرد بايد مثل آدمها جذاب باشد، شوخطبع و در عين حال شاعرانه باشد.»
پدر كو بدارد نشان از پدر
پدرش طراح هواپيما بود و خودش هم بعد از سالها، همين كار را ادامه داد. ميگويد: «پدرم، آندره استرك، طراح هواپيما بود ولي غير از پرنده آهني كلي چيز ديگر هم طراحي ميكرد؛ چيزهاي زيادي كه هنوز هم مردم از آنها استفاده ميكنند؛ چيزهاي سادهاي مثل جاي رژلب خانمها يا پوششهاي ضدلغزش. پدرم چيزهاي زيادي طراحي كرد ولي هيچوقت به فكر كپيرايت و اين حرفها نبود.»
او ادامه می دهد: «خودم خيلي اتفاقي طراح شدم؛ يعني راستش را بخواهيد، هميشه كساني كه شغل والدينشان را بيش از اندازه دنبال ميكنند ملامت ميكردم ولي حالا خودم گرفتار اين موضوع شده ام؛ يعني خودم کاری را پي گرفتم كه پدرم انجام ميداد؛ البته صادقانه بگويم، كار او از من خيلي سختتر بود. طراحي يك هواپيماي راحت كه خوب پرواز كند، خيلي سختتر از طراحي يك صندلي بچه است كه قرار است يك موجود كوچك مهربان درونش احساس راحتي و امنيت داشته باشد.»
هنرمند نيستم
با اينكه او را يكي از ۱۰ طراح عالي دنيا لقب دادهاند اما خودش ميگويد که هنرمند نيست؛ «خوب طراحي ميكنم؛ قبول ولي اينكه هنرمند باشم را قبول ندارم. بيشتر مردم فكر ميكنند، هركس آدم خلاقي باشد، حتما هنرمند است ولي اينطور نيست. دستكم من كه هنرمند نيستم. آنچه به زندگي آدمها معنا ميبخشد، خلاقيت است چون باعث ميشود از هرچيزي كه اطرافشان هست، نتيجهای بگيرند؛ حالا اين آدم خلاق ميتواند لولهكش باشد، حسابدار باشد يا طراح. پس ميبينيد كه اين آدمهاي خلاق، لزوما هنرمند نيستند. من هم مثل بقيه، خلاق هستم ولي هنرمند نه.»
طرحهايش چگونه است؟
با ماندگاری بالا!
خودش معتقد است که آنچه طراحي ميكند را ميشود راحت درك كرد، باذهن آدم هم سازگارتر است و در عين حال در اندازه و شكلش با بقیه تفاوت دارد. همين تفاوتها و راحتيهاست كه آدمها و طراحها را ماندگار و بهيادماندني ميكند.
ارسال نظر