حریم خصوصی در سبک زندگی دیجیتالی ما!
جامعه شناسی خودمانی دیجیتالی (۸)
در این گفتار، به موضوع مهم حریم خصوصی میپردازیم. سبک زندگی بسیاری از ما، سبک زندگی دیجیتالی شده است و هر روز، با چک کردن اکانت ما در شبکههای اجتماعی و لایک و فالو و چت و امثالهم سپری میشود.
عادت کردیم همه را تگ میکنیم. بعضیها را در هشتگ میکنیم. اما،. به این موضوع هم توجه نداریم که:
۱- آیا افرادی که در عکس هستند، از انتشار تصاویر خود توسط ما رضایت دارند؟
۲- افراد حاضر در عکس از انتشار تصاویر خود آگاه هستند؟
۳-Tag کردن افراد حاضر در عکس، چه مخاطراتی برای ما و دیگران میتواند به ارمغان آورد؟
۴-اگر این عکس در فضای لایتناهی اینترنت پخش شد، چه مخاطرات مستقیم و فرعی برای افراد بر جای میگذارد؟
۵- اگر ۱۰ سال آینده یکی از افراد حاضر در این عکس به جایگاه اجتماعی خاصی رسید و از یک شهروند عادی به چهره ای شناخته شده تبدیل شد، این تصویر چه تاثیرات مثبت یا منفی بر وجهه وی خواهد گذاشت؟
این پنج سؤال حداقل پرسشهایی است که پیش از انتشار تصاویر خود و دیگران در محیط مجازی باید بررسی شود. بسیاری از ما به این موضوعات نه تنها آگاه نیستیم، بلکه اهمیتی هم قائل نیستیم. برای خیلی از ماها مهم نیست که دوست دوست ما هم میتواند از تصاویر و مطالبی که ما درباره دوست خود مینویسیم، آگاه شود. او هم بعضاً میتواند به این اطلاعات الکترونیکی دسترسی داشته باشد. چه مخاطرات خانوادگی و اخلاقی که با انتشار بی محابای اطلاعات خصوصی در اینترنت توسط افراد آگاه یا ناآگاه ایجاد نشده است...
بنابراین به حریم خصوصی خود و دیگران بیش از قبل باید احترام گذاشت چرا که در فضای مجازی، قوانین مجازی حاکم است و باید حقوق شهروندان این دنیای الکترونیکی را بهتر از قبل شناخت و باور کرد. به هر حال هر تصویری که در اینترنت منتشر میشود، به راحتی توسط دیگران، آگاهانه یا ناآگاهانه قابل به اشتراک گذاری و مشاهده توسط شمار زیادی از مخاطبان اینترنت است. چه تصویر یک گل زیبا باشد، چه تصاویر خانوادگی یا اسکن یک مدرک مالکیت. فایل، فایل است.
چون شبکههای اجتماعی در اینترنت، هویت واقعی افراد را کنترل نمیکنند، بنابراین نمیتوان به یقین گفت که فالان آی دی، حتماً ما به ازای بیرونی دارد و آقا و خانم ایکس در محیط اینترنت، همان خانم و آقای ایکس در محیط واقعی هستند. بسیار اتفاق افتاده است که تبهکاران با استفاده از تصاویر، اطلاعات و مشابهت سازی تصویری پروفایل خود با پروفایل دوستان و آشنایان شما، به سمت دوستی با شما حرکت میکنند و شما را برای دوستی و add کردن ترغیب و تشویق میکنند. گرگی در پوستین گوسفندی در محیط دیجیتال و خیلی از ماها هم از این موضوع بی خبر هستیم. بسیاری از ماها به تنظیمات شخصی و امور امنیتی در این شبکههای اجتماعی واقف نیستیم و به راحتی، اطلاعات خود و دیگران را در معرض دید هر فرد یا افرادی قرار میدهیم.
کافیست نگاهی بیاندازید به پروفایل دوستان و آشناییان و بعضاً صدها میلیون کاربری که در این شبکهها فعالیت میکنند. شمار قابل توجهی از آن ها اطلاعات خصوصی خود و دوستان را به صورت متنی و تصویری قابل رویت برای دیگر کاربران قرار دادهاند. خیلی راحت میشود پی برد از کامنت هایی که دوستان دوستانشان بر روی تصاویر و post های آن ها گذاشتهاند، که آنها کجا بودهاند، چی خریدهاند، چه زمانی بودهاند، با چه افرادی بودهاند و از این جور داستانها. یعنی دسترسی فوری، مکتوب، گسترده و تصویری به اطلاعات شخصی یک سری آدمی که نمیشناسیم و قصد شناختن هم نداریم ظرف چند دقیقه به دست می آید. از همه مهم تر، رشتههای ارتباطی و خانوادگی و اطلاعاتی هم میتوانیم با ردیابی کاربرانی که این اطلاعات را در اینترنت منتشر کردهاند، به دست بیاوریم.
مثلاً دخترخاله فلانی چه کسی هست و دوست پسر عمه فلانی کیست و الان کجاست و پریروز چی خورد و پدرش به چه سفری رفته است و ماشین همسایهشان چه زمانی از تعمیرگاه بیرون میآید!!!؟!؟؟! گذری کوتاه بر روی اینترنت بازی معتادان سرزمین دیجیتال، ما را به چنین اطلاعات متنی و تصویری بعضاً خنده دار و جالبی رهنمون میکند که در واقع، خنده دار نیست و تأسف بار و هشدار آمیز است. جامعه شناسی اینترنتی شهروندان عصر دیجیتال در دنیای امروزی، بیانگر از بی محابا شدن افراد در انتشار و درز اطلاعات از خصوصیترین مسائل زندگی خود در اینترنت است.
ناهنجاری خاصی که نه به رشته تحصیلی ارتباط دارد و نه به ثروت و مکنت و اعتبار اجتماعی و خانوادگی. خیلی از ماها خبر نداریم که وقتی کامنتی بر روی یک تصویر در اینترنت قرار میدهیم، این نوشتار حتی زمانی که ما دیگر با فرد یا گروه مورد نظر ارتباطی نداریم و قطع ارتباط کردهایم، باقی میماند. این باقی ماندنهای اطلاعات متنی و تصویری یا به قولی footprint هایی که از ما در اینترنت همواره بر جای میماند، میتواند برای برخی از کاربران، مخاطره آمیز و نامطلوب باشد. مخاطراتی که سبب میشود خیلیها، طعمههای خیلیها شوند!
بسیار پیش آمده است که پیش از آشنایی با کاربران در اینترنت، با مشاهده تصاویر آنها، شاهد کامنت هایی بر تصاویر منتشر شده آنان در اینترنت توسط دیگر کاربران هستید. به خاطر نا آشنایی بسیاری از کاربران اینترنت به مسائل حریم خصوصی و تنظیمات حریم شخصی در وب، نشر آزادانه اطلاعات خصوصی افراد در این محیط، به راحتی صورت میگیرد و کنترلی بر روی کیفیت و کمیت این اطلاعات وجود ندارد. بعضاً همان طور که در صفحات قبلی توضیح دادیم، میتوانید با دنبال کردن کامنت ها و موضوعات پروفایل دوستان، ناخواسته به یک سلسله اطلاعات واقعی و مستند دسترسی پیدا کنید. این اطلاعات در وهله اول شاید چیز مهمی نباشد و خوش و بش های معمولی در محیط دیجیتالی قلمداد شوند.
اما با نگاهی کارآگاهانه!، میتوان دریافت که وقتی شما که هیچ نسبتی هنوز با فلان کاربر ندارید، میتوانید به راحتی به دادههای رایگان و مستند و مستدل، دسترسی پیدا کنید، پس یک تبهکار اینترنتی که خود میتواند از این آب گل آلود به راحتی ماهی صید کند و ..... ساده انگاری و آرمانی دیدن همه چیز در محیط مجازی و اعتماد کورکورانه، نخستین ضربه ای است که معمولاً کاربران معتاد به این شبکهها، دریافت میکنند.
این ضربه گاهی روحی و شخصیتی است و گاهی مخاطرات اخلاقی و خانوادگی را به دنبال دارد. صفحات حوادث روزنامهها بسیار است از رویدادهایی که زمینه سازان شبکههای اجتماعی و سهل انگاری کاربران در اعتماد کودکانه به غریبهها و کاربرانی است که هویت مشخص و درستی ندارد. متاسفانه معتادان اینترنت، از هر فرصتی برای متصل بودن به این دنیا و بروز هویت دیجیتالی خود در هر عرصه ای استفاده میکنند. شما زیاد مشاهده کردهاید که فلان کاربر یا گروه در یکی از این شبکههای اجتماعی، تصویری یا موضوعی را به قولی share میکند و از دیگران میخواهد به این مفهوم، امتیاز دهند یا نظر خود را درج کنند. کافی است یکی از دوستان شما به این post های الکی پلکی! اینترنتی، پاسخ دهد. شما نیز متوجه میشوید و میخواهید عرض اندام کرده و نظر خود را ارائه کنید.
بعضاً پس از گذشت چند ساعت متوجه میشوید که post بی سر و ته و پیش پا افتاده ای که هیچ فایده را نه از نظر علمی، نه مفهومی، نه اقتصادی و نه سرگرمی برای شما به دنبال داشت، با ۳ هزار تا کامنت و ۴ هزار تا لایک و ۹۰۰۰ تا share مواجه شده است. این در حالی است که بسیاری از فعالان اقتصادی و بازاریابی و تبلیغات و حتی کسانی که به دنبال کسب اطلاعات از کاربران در حوزههای گوناگون هستند، با نشر چنین طعمههای مجازی در شبکههای اجتماعی، به دنبال مقاصد خود هستند.
مقاصدی که میتواند تبلیغاتی، اقتصادی، اطلاعاتی و امنیتی باشد. همواره مراقب باشید تا در دام چنین مضامینی قرار نگیرید. اگر دیدید نام محله شما، منطقه شهری شما، مدرسه قبلی شما، دانشگاه شما و موضوعاتی که به نوعی به هویت واقعی شما مرتبط میشد در اینترنت توسط برخیها لایک و برای عضویت به شما پیشنهاد شده است، با احتیاط و اطلاعات لازم جلو بروید. این که یک تا N نفر از دوستان شما فلان موضوع را like کردهاند و به فلان انجمن اینترنتی یا گروه پیوستهاند، دلیل لازم و کافی برای عضویت شما در این مجموعه نیست.
هر اقدام شما، باید در راستای شخصیت و هویت واقعی شما و با توجه به امنیت و حریم خصوصی هویت دیجیتالی شما در وب صورت بگیرد و لاغیر. بعضی از افرادی که گروهها و انجمنهای پربیننده در شبکههای اجتماعی در اختیار دارند، به دنبال صیدهای راحتی هستند که در دنیای واقعی به راحتی نمیتوان آنها را به دام انداخت.
اما در محیط دیجیتال، میتوان با یک پیام و تصویر و داده و کار مداوم اطلاعاتی، به حریم آنها وارد شد و مقاصدی را دنبال کرد. ماموریتی که افرادی چون آسانژ نیز بر اهمیت آن تاکید داشتند. جامعه شناسی رفتار خیلی از ماها در شبکههای اجتماعی نشان دهنده آماتور بودن ما در استفاده بهینه و امن از این فضا دارد. دوستی میگفت، اینقدر که شرقیها در فضای وب وقت خود را به surfing های بیهوده و بی هدف اختصاص میدهند، یک اسپانیایی و هلندی و برزیلی چنین زمانی را به اینترنت بازی و سیر آفاق و انفس در محیط دیجیتال اختصاص نمیدهد و به جایان بیش تر ورزش یا مطالعه کرده و گردشگری میکنند.
شاید این دوست راست میگوید. وقتی مبینیم که ما ایرانیها، اندیشهها، خاطرات، گفتارهای نغز و ادیبانه خود را در کنار آرزوها و مثلها و متلها و قصاید، ساعت به ساعت در شبکههای مجازی منتشر میکنیم. تو گویی که به ازای هر خبر منتشر شده، ایکس دلار دریافت میکنیم یا بر تعداد پیروان و طرفداران ما افزوده میشود! این که شما هر روز یک پست در فلان شبکه یا یک خبر از خود در فلان وبلاگ قرار دهید و موضوع مطلوبی از نظر دیگر کاربران به حساب نیاید، در واقع هویت دیجیتالی خود را خدشه دار میکنید.
برای ۹۹ درصد دوستان و مخاطبان شما اهمیت ندارد که بدانند شما فیلمهای دهه هشتاد هالیوود را دوست ندارید یا روزهای سه شنبه عصر به سینما نمیروید یا مثلاً هنگام دیدن فوتبال روی کاناپه دراز نمیکشید! بله! اصلاً خوشایند اکثریت نیست دانستن این موضوعاتی که خیلی از ما در زمانهای مختلف در اینترنت منتشر میکنیم و بعضاً با ترجمههای مختلف!، دیگران را به فیض میرسانیم. بهتر نیست به جای آن که وقت عزیز خود را صرف نوشتنهای بیهوده و کامنت نویسی یا بلاک گذاریهای بی سر و ته در فضای وب بکنیم، وقتی را برای صحبت حضوری با دوستان و نزدیکان و مطالعه و ورزش اختصاص دهیم یا شیوه سرمایه گذاری در بورس را یادبگیریم؟ یا اقلاً اگر میخواهیم موضوعی را به اطلاع دیگران برسانیم یا مطلبی را share کنیم، قضیه ای را دنبال کنیم که دو سر فایده باشد.
هم خود ما عایدی از این مطلب بگیریم هم دیگران. حتی اگر یک جمله کوتاه باشد یا بخشی از یک موسیقی سنتی ایرانی باشد. فرقی نمیکند. مهمان است که دیگران با دیدن مطلب منتشر شده توسط شما، به هویت دیجیتالی ما خرده نگیرند و نخندند!!.
خیلی از ماها، در فضای شبکههای اجتماعی اینترنت، هم کاربران هموطن را در عضویت پروفایل خود داریم، هم بعضاً کاربران غیر ایرانی. شاید شما نیز این مساله را حس کرده باشید که کامنت ها و post ها و نوشتههای ایرانیان در فضای شبکه اجتماعی، به نسبت مطالبی که کاربران غیر ایرانی در این فضا منتشر میکنند، از مضامین انرژی منفی از همه انواعش برخوردار است. کم تر کاربر غیر ایرانی را دیدهام که این چنین در شبکههای اجتماعی، به صورت مکرر post نویسی کند:
تو می دانی که من ساده و کودن نبودم... . اصن یه وضی!
ما از این خز و خیل هاش نیستیم، تو رو نمی دونم!
دربها را باید بست، جور دیگر باید گفت!
فکر نکن خام تو شدم، خامه زندگی من بودی!
در هوایت بیقرارم روز و نصف شب!
ازدواج ممنوع! جاده لغزنده هست...
پ ن پ!! چی توز موتوری!!
و دیگر هیچ! سن ایچ! یه لیوان مینوشید دوستان؟
اونایی که الان بیدارن خبر بدن! ممرضا!!
عشق مساوی نفرت و نفرت مساویه پنج به علاوه هفت!
بله! این ده عنوان کوتاه، نمونه ای از میلیونها مطلبی است که برخی از کاربران ایرانی اینترنت در فضای شبکههای اجتماعی منتشر میکنند و از همه جالب تر آن که، دهها هزار نفر بیکار تر از خودشان نیز به بررسی و نقد و واکاوی این بیانات و فرمایشات میپردازند! مطالبی که برای سوم شخص مفرد گفته شده است و حتی نویسنده، از شناخت اول شخص جمع هم عاجز بوده است! خودمانیم. چند تا کاربر غیر ایرانی دیدید که ترجمه سختان و مطالبشان در این شبکهها، شما را یاد ده کامنت آبگوشتی! فوق الذکر بیاندازد؟
از همه مهم تر، چند درصد کاربران غیر ایرانی پروفایل شما در شبکههای اجتماعی اینترنت، چنین مطالب بی سر و ته و مبتذلی را در فضای وب منتشر میکنند؟ واقعاً چرا این همه پیج و گروه و انجمن با مفاهیم زشت، مبتذل و خسته کننده توسط ما ایرانیها در شبکههای اجتماعی راه اندازی شده است و دهها هزار مخاطب پر و پا قرص هم یدک میکشد؟ چرا باید عضو انجمنها و گروههایی در شبکههای اجتماعی اینترنت با مضامین سخیف و مسخره بشویم که حتی از بیان موضوعات آنها در محیط واقعی و غیر دیجیتالی شرممان میشود؟
دوستی میگفت یک بار از طریق این شبکههای اجتماعی پر مخاطب، گروهی را راه اندازی کردم و تناقضات زندگی امروزی را در آن مینوشتم. پیجی خنده دار و سرگرم کننده برای خودم و تعدادی از دوستانم. مثلاً مینوشتم که ماست سیاه خاصیت دارد و خیار نارنجی خون ساز است و کم نوشیدن آب، عمر را طولانی میکند!
از این جور چرندیات. ایشان میگفت بعد از گذشت شش ماه، گروهی که ۴۰-۵۰ تن از دوستانم عضو آن بودند، به بیش از ۵ هزار عضو رسید و جالب تر آن بود که خیلی از کاربران این گروه، استدلالهای منطقی و علمی به خیال خودشان بر روی مطالب چرت و پرتی که من مینوشتم ارائه داده و آنها را تأیید هم میکردند. مثلاً درباره خون ساز بودن خیار نارنجی!، نود و هفت کامنت و مسیج ارائه شد که وقتی این پیامها را میخواندم، هم خندهام میگرفت و هم وحشت زده میشدم که چه گونه یک انسان عاقل و بالغ میتواند چنین آسان، وقت خود را مفت در فضای اینترنت تلف کند و به جست و جوی واقعیت در تناقضات باشد.
او میگفت بعضی از کاربرانی که مثلاً به تأیید خون ساز بودن خیار نارنجی مطالبی در گروه مینوشتند، برای اثبات ادله خود، لینک کتابها و مقالاتی را میدادند که وقتی به این لینکها مراجعه میکردم میدیدم که بعضاً کتابهای نقاشی و آشپزی یا لطیفههای ملی و بین المللی هستند و نه کتابهای علمی و آکادمیک. یعنی حتی استدلال کنندگان باهوش ما، زحمت دو دقیقه مطالعه محتوای لینکهایی که share میکردند برای تأیید بیانات! را نیز به خود نمیدادند و جای بسی تأمل بود!!
امروزه شاهد پیج ها و گروههایی توسط افرادی در فضای شبکههای اجتماعی ایرانیان هستیم که حاوی سخیفترین مضامین و مبتذلترین ادبیات نوشتاری در دنیای اینترنت است و متاسفانه خیل عظیمی از معتادان دیجیتالی نیز یار غار این مجموعهها شدهاند. مجموعههایی که مروج ابتذال و فرهنگ حماقت و استحمار هستند.
شما چند تا ملیت و زبان بین المللی سراغ دارید که همانند جوی که برخی از کاربران ایرانی شبکههای اجتماعی، فضای پرتلاطم، گنگ و بی فرهنگی را برای هم میهنان خود فراهم کرده باشند؟ چند تا زبان به جز زبان پارسی را سراغ دارید که مخاطبانش شبکههای اجتماعی را به محفلی برای دستیابی به مقاصد خود با توسل به لجن مال کردن فرهنگ و سنت و رفتارهای اجتماعی کشورشان تبدیل کرده باشند؟ آیا لگد مال کردن افتخارات و قابلیتهای فرهنگی و سنتی در فضای چنین مجموعه هایی حتی اگر با استقبال اکثریت هم مواجه شود صحیح است؟ آیا این میراث نسل آینده خواهد بود؟
خلاصه آن که به نظر میرسد معتادان دیجیتال برای فرار از بیماری خود و در راستای احترام به نسل آینده، باید در رفتار و منش اینترنتی خود تجدید نظر کنند تا ابتذال از جامعه اطلاعاتی ایران رخت بربندد. منظور از ابتذال، همیشه ابتذال مربوط به مضامین غیر اخلاقی نیست. برای فهم کلمه ابتذال، بهتر است به فرهنگ لغت مراجعه کنید.
راستی چرا ما باید اینقدر انرژیها منفی و تلقینات الکی به ذهن و روح خود از طریق اینترنت منتقل کنیم و از انرژی کیهانی، نقاط تیره و تاریک آن را جذب کنیم؟ وقتی که می دانیم، حتی بلورهای آب، با انرژی مثبت تغییر شکل میدهند و زیبا میشوند و بدن ما نیز از آب تشکیل شده است . چرا باید با تلقینات منفی، قدرت اراده لایتناهی و باورنکردنی الهی خود را کاهش دهیم و به قول وین دایر ، معجزه اراده را دست کم بگیریم؟ اراده ای که به قول برایان تریسی ، در کنترل هوشمندانه افکار و تفکر مثبت بارور میشود. تفکری که به قول پروفسور استفان کاوی ، باید برنده برنده باشد تا در زمره هفت عادت مردان مؤثر محسوب شود.
این را شاید بتوان همان قانون جذب (Law of attraction) دانست که میگوید، در زندگی به همان چیزهایی میرسیم که بر روی آنها تمرکز میکنیم و به آن انرژی میدهیم. ... به همین دلیل زمانی که انرژی خود را صرف نتیجه میکنیم، قانون جذب هم برای ما همان چیزی را جذب میکند که به آن فکر کردهایم و نیرو و فکر خود را برای رسیدن به آن متمرکز کردهایم. اینترنت، همان طور که مملو از اطلاعات و مطالب مفید هست، حاوی موضوعات منفی و تلقینات الکی هم میباشد و این شما هستید که بنا به مقتضیات زمانی و مکانی و روحی خود، استفاده به جا یا نابجا از آن میکنید.
شبکههای اجتماعی اینترنت، هم چون گاراژی که هر کس در آن وارد میشود و کنترلی بر ورود و خروج افراد با صلاحیت یا بی صلاحیت نیست و گذرگاه مقطعی به شمار میرود، اکنون محفلی برای جولان تفکرات مشوش و ذهنهای آلوده افرادی شده است که برای گذران روزگار، به آن به هزار و یک دلیل پناه میبرند. از بد حادثه، شما نیز در کنار این افراد قرار میگیرید و مجبور هستید خواسته یا ناخواسته، به افاضات و فرمایشات! درست و غلط این جماعت گوش کنید. جماعتی که مشاهده کردید که چگونه مینویسند و چگونه فکر میکنند و مخاطبانشان نیز چطور استدلال میکنند!!
بنابراین، نه عقلانی هست نه منطقی که بخواهیم ذهن خود را درگیر ذهنهای پریشان بعضیها با مطالعه و بررسی گفتارهای عجیب و غریب آنان بکنیم. ذهن شما باید گذرگاهی برای اندیشههای ناب، خلاق، زیبا و انرژی مثبت باشد و دلیلی ندارد که بخواهید با اعتیاد دیجیتالی، راه را برای حضور تفکرات منفی و ذهنیتهای آلوده، مهیا کنید.
از این داستانها زیاد است که اگر بخواهیم به آن بپردازیم خودش ارزش یک کتاب واحد را دارد. این هست جامعه شناسی رفتار بعضی از ماها در محیط شبکههای اجتماعی. به همین دلیل است که الان بیش از هزاران گروه و پیج با موضوعات مسخره، مبتذل، افتضاح و شرم آور توسط کاربران ایرانی در اینترنت راه اندازی شده است و رشد قارچ گونهاش باعث شده است تا میلیونها کاربر نیز به عضویت افتخاری این صفحات بند تنبانی نائل شوند. صفحاتی که جز نشر چرندیات و ابتذال نویسی اینترنتی و سرگرم کردن بی فایده کاربران، سودی ندارد.
یکی از مهمترین دلایل مراجعه مکرر معتادان شبکههای دیجیتالی به این پرتالها، مطالعه و بررسی روزانه یا ساعتی دهها و بلکه صدها مطلبی است که توسط این گروههای مبتذل در اینترنت منتشر میشود و آنها نباید از این غافله چرندیات دور بمانند! غافله ای که ره به ناکجا آباد دارد و به دقایق عمر گران نگاه نمیکنند. اگر میتوانستیم نام برخی از گروهها و پیج هایی که بعضاً بیش از ۳۰۰ هزار کاربر دل باخته ایرانی را هم به عضویت دارد در این کتاب ارائه کنیم، شاید به اهمیت این فاجعه اینترنتی بیش تر واقف میشدید.
اما چون قصد تبلیغ برای چرندیات را نداریم و می دانیم که شما بعضاً با این مجموعهها برخورد داشتهاید، از توضیح الواضحات اجتناب میکنیم... ما فقط تلاش کردیم تا بخشی از فضا را با قلم ناقص خود به تصویر بکشیم و خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل. خلاصه کلام آن که ما در اینترنت باید به همدیگه جملات خوب، گفتههای زیبا و کلمات قشنگ و روحیه بخش را منتقل کنیم و انرژی مثبت باشیم. در فضای مثبت است که موفقیت حاصل میشود و همه برنده هستند. اگر فضایی غیر از این مشاهده کردید، فوراً آن را ترک کنید و وقت خود را بیهوده تلف نکنید. شما ایرانی هستید و زبان پارسی می دانید و هزاران کتاب ارزشمند در تاریخ و ادبیات و فرهنگ شما هست که هزاران ها نفر آرزویان را دارند که پارسی مثل شما میدانستند و این کتابها را میخواندند و میفهمیدند.
خیلیها فقط به شوق عطار و حافظ و مولانا و خیام، زبان شیرین پارسی را یاد میگیرند و رنج سفر به سرزمین پارس را بر خود هموار میکنند. هنری کوربن، بو اوتاس، هنری نبری، اریک هرمه لین، امیل هرتسفلد، ورنر زوندرمان و نلسون فرای امریکایی تنها بخش کوچکی از فهرست عظیم نامداران خاور شناس و ایرانشناس غرب است که برای آشنایی با زوایای پیدا و پنهان فرهنگ و ادب سرزمین پارس، عمری را به آن اختصاص دادند. پس چرا شما این موهبت را فراموش کنید و خوب از آن استفاده نکنید؟ چرا شما صد کتابی که بزرگان علم و ادب پیشنهاد کردند تا هر کس در عمر خود بخواند را نخوانید و از آن بهره نبرید؟...
یا چرا شما صد مکان تاریخی و گردشگری که پیشنهاد شده است هر ایرانی قبل از مرگ ببیند را نبینید؟
همه اینها به این خاطر هست که دنیای واقعی را بهتر و بیش تز از قبل بشناسیم و قدر میراث بزرگ ایران زمین را ارج نهیم.
شاید همه شما با نوشته ای که در تصویر ارائه شده است آشنا باشید.
موضوعاتی که از شما میخواهد تا بر روی اپلیکیشن ها، تصاویر و برنامههای مختلف کلیک کنید تا امکانات و اطلاعاتی را در اختیار شما قرار دهد. در واقع این برنامههای گول زننده، به دنبال معتادان دیجیتال هستند تا از ناآگاهی و سادگی آنان سوء استفاده کرده و به مقاصد تبلیغاتی، سیاسی، اقتصادی و بعضاً اطلاعاتی خود برسند.
تصویر دیگری که مشاهده میکنید، مشتی است نمونه خروار. یکی از هزاران تصویری که دوستانتان در شبکههای اجتماعی به اشتراک میگذارد و از شما میخواهد تا نظر و دیدگاه خود را راجع به مضموم آن بنویسید. معمولاً این مطالب share شده، موضوعات سرگرمی بی سر و ته و بی ارزشی هستند که معتادان فیس بوک و معتادان سرزمین دیجیتال، طعمههایی خوبی برای مقاصد این موضوعات هستند.
این تصویر هیچ پیام، موضوع یا سخن جالب توجهی را به مخاطب منتقل نمیکند. اما سبب میشود تا هزاران کاربر، با لایک و نظر دهی به این تصویر بی ارزش، این خبر تصویری را میان دهها هزار کاربر دیگر در شبکههای اجتماعی منتقل کنند و زمینه اعتیاد هزاران نفر دیگر را که با تلف شدن وقت با ارزش آنها نیز همراه است، فراهم کنند. از این دست تصاویر و موضوعات بسیار زیاد است و این تصویر، مشتی نمونه خروار بود...
یا سوالاتی که هر از گاهی توسط دیگران از شما در شبکههای اجتماعی پرسیده میشود و از شما میخواهد هر طوری که شده به این پرسشها پاسخ دهید و شانس دریافت یک جایزه!! را داشته باشید.
خیلیها برای این جور مطالب دم دستی و بی سر و ته در فضای شبکههای اجتماعی وقت میگذارند و به قولی عمری را تلف میکنند. خوب البته این تلف کردن وقت هم از خواص معتادان دیجیتال است که باید آگاه بود که به وضعیت آنها دچار نشد. شما به یک تا صد هزار سؤال از این قسم در فیس بوک و اینترنت پاسخ دهید، هیچ سودی نخواهید برد، جزان که ضریب اعتیاد خود را افزایش دهید و درمان را طولانی تر
به هر حال، پستها و بلاگ های بی سر و ته و بند تنبانی به قول دوستان! از دیگر موضوعاتی است که در جامعه شناسی اینترنتی معتادان دیجیتال قابل بررسی و تأمل است. به تصویر زیر نگاه کنید. نمونه دهها هزار مطلبی است که شاید روزانه هزاران فارسی زبان در شبکه اینترنت منتشر میکنند و حاوی مفاهیم تلخ، ناامید کننده، مبتذل یا انرژی منفی باشد و نه سودی برای خودشان دارد و نه دیگران. تو گویی هر اندازه انرژی منفی در سرزمین دیجیتال باشی، مخاطب بیش تر، امتیاز بیش تر یا سود بیش تر عایدت میشود!!
چرا باید ذهن ما، روح ما و اندیشه ما هر روز شاهد مطالعه و خواندن هر چند سطحی موضوعات سخیف و مبتذل باشد، آن هم در سرزمین دیجیتال که دارد مبدل به سرزمین معتادانی با تصورات و روحیات عجیب و غریب میشود؟ چرا باید انرژی منفی را به روح و ضمیر ناخودآگاه خود منتقل کنیم و در غم مصنوعی و فانتزِی!! دیگران شریک شویم؟ این پرسش مهمی است که تلاش کنید به آن پاسخ دهید.. آیا باید فراموش کرد که ای برادر تو همه اندیشه ای، ما بقی خود استخوان و... . و NEVER SAY NEVER!!
بسیاری از ماها آگاه نیستیم که مطالبی که در شبکههای اجتماعی منتشر میکنیم، میتواند تاثیرات منفی بر روی ذهن و اندیشه دیگران داشته باشد. چه بسیار مطالبی مغایر با اصول اخلاقی، نژادی، حقوق بین الملل و مسائل اعتقادی و فرهنگی در این شبکهها منتشر میکنیم که به تبعات اجتماعی، حقوقی و امنیتی آن واقف نیستیم.
به هر حال رشد قارچ گونه شبکههای اجتماعی و پرتالهای اطلاع رسانی خبری مالتی مدیا در اینترنت، فضا را به همان اندازه که متنوع تر و رنگارنگ تر برای کاربران میکند، بستری برای شکل گیری مجموعههای اینترنتی خاصی میشود که هدف آنها، پیگیری همان استعمار قرن هجدهمی به شمار میرود. استعماری که به شیوه دیجیتالی، قصد دارد تا با جریان سازی اینترنتی و اطلاعاتی و خبری و ترغیب حداکثر کاربران تازه کار و ناآگاه، مخاطبان بیش تری را جذب کند و در لابلای برنامههای رنگارنگ و گول زننده خود (مانند جریانی که شبکه manoto دنبال گرفته است و پرتالهایش در وب) مأموریتهای سازمانی خود را دنبال کند.
نباید در سرزمین دیجیتال، خیلی ساده و مطمئن قدم برداشت. محیط دیجیتال محیطی است که شما به هیچ چیز به طور فیزیکی دسترسی ندارید. یعنی همه چیز الکترونیکی بوده و اصطلاحاً intangible هست و حتی حذف و اصلاح کامل یک نوشته، یک عکس، یک فایل صوتی یا ویدئویی در آن، به معنی حذف کامل نیست. حتی اطلاعاتی که شما در داخل Recycle Bin رایانه شخصی خود میریزید و دران جا هم delete میکنید، از طریق نرم افزارهایی قابل بازیابی هست، چه برسد به هاستینگ و فضای اینترنت.
سبک زندگی دیجیتالی خود را جدی بگیرید!!!
ارسال نظر