کسبوکارهای شبکههای اجتماعی موبایلی
با اینستاگرام هفتهای ۱۰ میلیون درآمد داشته باشید!
پس از آنکه شبکههای اجتماعی موبایلی مانند وایبر، تلگرام، واتساپ و اینستاگرام، بهعنوان اپلیکیشنهای ارتباطی وارد گوشیهای هوشمند شد، کمترکسی تصور میکرد بتوان از طریق این شبکهها درآمد کسب کرد.
بهخاطر محدودیتهایی که در شبکه زیرساخت کشور وجود دارد، چگونه میتوان صحبت از بازاریابی شبکههای اجتماعی موبایلی کرد؟
اگر در اینترنت جستوجو کنید، درصد افرادی که از طریق موبایل یا تبلت وارد اینترنت میشوند و به جستوجو میپردازند نسبت به افرادی که از طریق کامپیوترهای شخصی وارد اینترنت میشوند، بیشتر و بهسرعت در حال رشد است. در این میان اینستاگرام شبکه اجتماعی موبایلی است که نرخ رشد آن نسبت به دیگر شبکههای اجتماعی موبایلی، بالاترین نرخ رشد را دارد و طی چند ماه قبل تعداد کاربران آن نسبت به توییتر افزایش داشته و به بیش از ٣٠٠ میلیون کاربر رسیده است. در ایران به دلیل سیاستهای موجود، اینستاگرام تنها شبکه اجتماعی بینالمللی است که فیلتر نشده است. از طرف دیگر استفاده و استقبال از گوشیهای هوشمند زیاد است.
البته در ایران آمار دقیقی وجود نداشته و حتی شرکتهایی که به ارائه آمارهایی از شبکههای اجتماعی موبایلی میپردازند، آمار درستی ارائه نمیدهند؛ زیرا بسیاری از افراد از طریق ویپیان به اینترنت و شبکههای اجتماعی متصل میشوند، اما اگر فرض را بر استفاده کاربران از سایت کافه بازار بهعنوان یک سایت ارائهدهنده اپلیکشین موبایلی در نظر بگیریم، حدود ششونیم میلیون نفر اینستاگرام را از طریق این سایت دانلود کردهاند. درعینحال، بعضا صفحههایی در اینستاگرام وجود دارد که یک میلیون بازدیدکننده دارد. این نشان از مخاطب قابلتوجه اینستاگرام دارد. درعینحال، این شبکه اجتماعی درگیری بیشتری با کاربر نسبت به دیگر شبکههای اجتماعی دارد.
شبکههای اجتماعی موبایلی دیگری مانند وایبر، تلگرام و واتساپ نیز وجود دارد، اما چرا اینستاگرام؟ در صورتی که بسیاری از قابلیتها در اینستاگرام به نسبت دیگر شبکههای اجتماعی موبایلی وجود ندارد، اهمیتش در چیست؟
در اینستاگرام مخاطب میتواند از روشهای مختلف شما را پیدا کند. علاوهبراین، محوربودن تصویر، چنانچه جذابیت نیز داشته باشد بر افزایش مخاطب اثرگذار است. در عین حال تکنیکهایی در اینستاگرام وجود دارد، مانند نحوه استفاده از هشتکها که قابلیت آن نسبت به دیگر شبکههای اجتماعی بیشتر است. اگر شما راجع به موضوعی مطلب یا عکس دارید افراد زیادی میتوانند شما را پیدا کنند. اگر محصولی دارید و تصویر آن را ارائه کنید، حالت بازاریابی ویروسی در اینجا کاربردیتر است؛ یعنی افراد بهراحتی میتوانند محصول را به هم معرفی کرده و سریعتر منتشر میشود.
شما گفتهاید حضور ایرانیها در اینستاگرام ظرف یکسال گذشته صددرصد افزایش یافته، این آمار بر چه اساسی به دست آمده؟
این آمار براساس اتفاقهایی که روی میدهد بهدست میآید. نرمافزارهایی وجود دارد که آمار اینستاگرام را منتشر میکند. اینکه از چه کشوری چه افرادی عضو هستند و چه فعالیتی انجام میدهند؛ مانند سایت آیکون اسکوئر که به ارائه آمار در این زمینه میپردازد. البته آمارهایی که برای ایران ارائه میشود، دقیق نیست. آن هم به دلیل استفاده کاربران از ویپیان است. درعینحال براساس رشدی که در اینستاگرام وجود دارد و تعداد دنبالکننده، میتوان چنین آماری را تخمین زد؛ برای مثال اگر صفحهای در سال گذشته صد هزار دنبالکننده داشته و امسال به ٤٠٠ هزار دنبالکننده رسیده، میتوان تخمین زد که این رشد صورت گرفته است. بعضا افراد ایرانیای هستند که به زبان انگلیسی کار میکنند و دنبالکنندههای بسیار زیادی دارند. افرادی که بهخصوص در زمینه مد، پوشاک و عطر فعالیت میکنند.
چگونه میشود در یک شبکه اجتماعی که در کشور ما با برخی محدودیتها مواجه است- بهخصوص اینکه فاز اول فیلترینگ هوشمند نیز روی اینستاگرام اجرا شد- و بعضا گاهی از دسترسی خارج میشود، سرمایهگذاری ریسکپذیر انجام داد؟
بهطورکلی، سرمایهگذاری در کسبوکارهای اینترنتی در کشور ما ریسک بالایی دارد. برای مثال در اسفندماه سال گذشته دو سایت معروف که در حوزه نیازمندی فعالیت میکردند- سایت ایستگاه و ایران تجارت- بدون اینکه محتوای مجرمانهای منتشر کرده باشند، فیلتر شدند. زیرا قوانین مشخصی در این زمینه وجود ندارد و بعضا سلیقهای برخورد میشود. فردای کسبوکار اینترنتی در ایران مشخص نیست. جدای از این مسئله تفاوتی نمیکند که یک شخص ریسک فعالیت اینترنتی را در فضای وب داشته باشد یا در شبکههای اجتماعی موبایلی.
محدودیتها و عدم داشتن امکانات در مقایسه با فضای وب، چگونه میتواند باعث ریسک حضور برای فعالیتهای بازاریابی در شبکههای اجتماعی موبایلی شود؟
موضوعی که در این باره وجود دارد، ایجاد اعتماد در مشتری است. مشتری زمانی که وبسایتی را مشاهده میکند، با توجه به مواردی مانند نماد اعتماد، آدرسهای فیزیکی و تلفن به آن اعتماد کرده و جلب میشود. این اتفاق میتواند تا حدودی در اینستاگرام روی دهد. مدیر صفحه میتواند این اطلاعات را در اختیار اشخاص قرار دهد. حتی از طریق اینستاگرام و شبکههای اجتماعی دیگر میتواند با توجه به هدف و فرایندی که دارد، مخاطب را جذب و به سمت فروش از طریق سایت هدایت کند. هدف از بازاریابی اینستاگرامی این است که مخاطب جذب و بهمرور تبدیل به مشتری شود. تبدیلکردن مخاطب به مشتری نیز از روشهای متفاوتی انجام میشود.
مزیت رقابتی شبکههای اجتماعی موبایلی نسبت به دیگر ابزارهای بازاریابی در چیست؟ جایی گفته شده که هزینههای اجاره از سبد هزینه حذف میشود یا اجناس ارزانتر خریداری میشود.
موبایل نزدیکترین وسیله الکترونیکی به هر فرد است. بنابراین بهسرعت میتوان به افراد دسترسی پیدا کرد. بازارهایی که در اینستاگرام موفق هستند، معمولا یا در زمینه پوشاک یا مسکن یا اقلام آرایشی فعالیت میکنند. درحالحاضر افراد زیادی حالت خوداشتغالی پیدا کردهاند. شخصی را میشناسم که با همسر خود به ترکیه سفر کرده و با خرید اجناس و بازاریابی از طریق اینستاگرام محصول را برای مشتری پست میکنند. بدون اینکه مکان فیزیکی داشته و هزینه اجاره بدهند.
درآمد مناسبی هم دارند. اعداد و ارقام اعلامشده از میزان فروش هم براساس اطلاعاتی است که دوستان از میزان فروش خود ارائه میکنند. حاشیه سودی که روی این اجناس وجود دارد، زیاد است. برای مثال جنسی را در اینستاگرام حدود ٧٠ هزار تومان میفروشند درحالیکه همان جنس در مغازه ٢٠٠ هزار تومان است. بنابراین هزینهای که به قیمت جنس تحمیل میشود، مانند هزینه اجاره، کارمند، حملونقل و... حذف میشود. اینگونه صفحهها برای جلب اعتماد مشتری فرایندهایی مانند پرداخت در محل و هزینه ارسال رایگان را در نظر میگیرند. البته بخشی از موضوع هم به فرهنگسازی مربوط میشود.
موضوع دیگر وجود صفحههای غیرواقعی در اینستاگرام است. نحوه برخورد با اینگونه صفحهها یا تبلیغات غیرواقعی چیست؟
در اینستاگرام به صورت کمرنگ وجود دارد. صفحههایی هست که از مخاطب قابلتوجهی برخوردار هستند، آنها تبلیغاتی را میان مطالب منتشر میکنند که بعضا درآمدهای بالایی دارند. الان صفحههایی در اینستاگرام وجود دارد که برای شش تا هفت تبلیغ مبالغ ٢٠٠ و ٣٠٠ هزار تومان دریافت میکنند و بعضا تبلیغات دیگر در نوبت قرار میگیرند. قطعا افرادی که مطالب این صفحه را دنبال میکنند بهخاطر جذابیتی که داشته، تبلیغات به صورت ناخواسته برای آنها میآید که باعث نارضایتی افراد میشود؛ اما قابل کنترل است. یعنی افراد اگر خواهان دریافتنکردن تبلیغات هستند، میتوانند آن صفحه را دنبال نکنند. از این جهت به نسبت دیگر شبکههای اجتماعی موبایلی قابل کنترلتر است. نکته دیگر آنکه بازاریابی هر محصولی، زمانی نتیجه مناسب میدهد که به صورت هدفمند باشد.
یعنی تبلیغ محصول را برای شخصی انجام دهید که آن شخص بهدنبال خرید محصول است و مخاطبِ هدف محصول تعریف میشود نه برای تعداد عامی از مردم که نه میانگین سنی آنها به آن محصول مربوط میشود و نه جنسیت و علاقه. به این دلیل اینستاگرام محیط مناسبتری است؛ زیرا میتوانید با استفاده از یکسری هشتکها یا صفحههایی که در زمینه کاری شما وجود دارد، مخاطب هدف خود را پیدا کنید و مطالب خود را فقط برای آن مخاطب نمایش دهید. این امر موجب میشود نه مخاطب اذیت شود و هم اینکه نرخ تبدیل شما افزایش پیدا میکند یعنی به نسبت افرادی که مشاهده میکنند و در نهایت خرید انجام میدهند، نتیجه بهتری دریافت میکنید.
رقم وسوسهانگیزی -حدود هفت تا ١٠ میلیون در هفته- از میزان درآمد اینستاگرام منتشر شده است. آیا این رقم غلوآمیز بوده یا واقعی است؟ به این دلیل که جامعه ما بهدنبال استفاده از ابزار آسان برای کسب درآمد زیاد است.
این عدد براساس سوالها یا ارتباط با افرادی که در این زمینه مشغول هستند و صفحههای موفق دارند، بهدستآمده و دور از ذهن نیست. در اینستاگرام از دو طریق کلی میتوان درآمد داشت. یکی از طریق تبلیغات و دیگری محصولی که میخواهید به فروش برسانید یا خدماتی ارائه دهید. در هر دو روش رسیدن به این عدد اتفاق افتاده است ولی قطعا ممکن است شخصی که روشهای مناسب را نمیداند یا محصول خوبی برای فروش نداشته باشد، در کوتاهمدت یا حتی بعد از آن به مبلغ مورد نظر نرسد. اما عدد اعلامشده براساس اطلاعات واقعی است که بهدست آمده است.
چه تعداد این افراد چنین درآمدهایی به دست آوردهاند؟
اینکه چه تعداد افراد چنین درآمدی دارند، فکر نمیکنم بهراحتی بتوان چنین آماری به دست آورد. ولی بعضا با افرادی که در تماس هستیم و فعالیت میکنند، به این عدد دست یافتهاند.
چگونه ممکن است در جامعهای که میزان اعتماد به شبکههای اجتماعی موبایلی برای دریافت خدمات پایین است، محدودیتهای اینترنت وجود دارد و ابزارهای توسعه خدماتی کم است، چنین درآمدی کسب کرد؟
اعتماد چندان پایین نیست. موضوع قابلطرح این است که اعتماد را باید در مخاطب ایجاد کرد. اگر اعتماد ایجاد نشود، بهطورحتم نتیجهبخش نخواهد بود. اما ابزارهایی برای جلباعتماد وجود دارد. بهطور حتم افرادی که اعتماد را در مشتری ایجاد میکنند براساس دادن اطلاعات دقیقتر، توضیحات بیشتر، ضمانت بازگرداندن مبلغ در صورت رضایتنداشتن مشتری از محصول و دریافت وجه در محل یا تجربه مشتریان قبلی به فعالیت میپردازند.
سیاستگذاری نیز درست است و فضای اینترنت ایران فضای متزلزلی است و نمیدانیم فردا چه اتفاقی روی میدهد. شاید همین فردا اینستاگرام تعطیل شود اما فضا وجود دارد. از ابتدا همین بوده است. بههرحال ریسکی است که در کسبوکارهای اینترنتی وجود دارد. البته بهتازگی چند شرکت وجود دارند در این زمینه فعالیت میکنند، اما سرمایهگذاری بدون ریسکی نیست.
ارزشگذاری روی صفحههای شبکههای اینستاگرام برچه اساسی صورت میگیرد؟ برای مثال در فیسبوک، میزان دنبالکنندهها، میزان افراد عضو یک صفحه و میزان لایکها، ملاکی برای ارزشگذاری است.
در ایران صفحههای مختلف با قیمتهای بالا در حد چند میلیون خریدوفروش میشود. این مسئله به تعداد دنبالکنندهای که آن صفحه دارد، بستگی دارد. قانون خاصی وجود ندارد. شاید مهمترین پارامتر تعداد افرادی باشد که آن صفحه را دنبال میکنند. ولی لزوما مخاطب زیاد نشاندهنده بازدهی موضوع نیست؛ یعنی ممکن است صفحهای راجع به موضوعی مطلب منتشر کند و مخاطب جذبشده ارتباط نزدیکی با مطالب ندارد. یا بعضا موضوع فعالیت با موضوع فعالیتی که بعدا قرار است شرکتی که صفحه را خریداری میکند، مرتبط نباشد، بههمیندلیل بازدهی لازم را نخواهند داشت. برای مثال صفحههایی وجود دارد که نزدیک ٥٠٠ هزار دنبالکننده دارد. مطالبی که در این صفحه منتشر میشود شاید از هر مطلب حدود یک یا دو درصد افراد آن را میپسندند.
در عین حال صفحههایی وجود دارد که نزدیک ٣٠٠ هزار دنبالکننده دارد، ولی عددی که موردپسند کاربران در خصوص موضوعات منتشرشده، وجود دارد بین هفت تا هشت درصد است. این نشان میدهد مسئول این صفحه ارتباط بیشتر و تنگاتنگی با صفحه و مطالب دارد و ارزش بیشتری خواهد داشت. به طور حتم در صفحهای که حتی تعداد دنبالکننده کمتری دارد، تبلیغکردن میتواند بازدهی بیشتری داشته باشد. تعداد زیادی از دنبالکنندههایی که وجود دارد، لزوما ایرانی نیستند. صفحههایی وجود دارد که به واسطه استفاده از هشتکهای انگلیسی یا روشهای دیگر یا حتی اکانتهای جعلی افراد به خاطر اینکه نشان دهند مخاطب زیاد دارند، چنین اکانتهایی را خریداری میکنند اما عملا بازدهی ندارد. چنانچه قرار است برای صفحهای قیمتگذاری شود این موارد لحاظ میشود که آیا مخاطب صفحه علاقه لازم را به مطالب منتشرشده دارد، زمینه کاری که بتوان فعالیت تجاری مناسبی در آن انجام داد یا تعداد مخاطب درست است یا نه.
میتوانید برای صفحههایی که با قیمتهای میلیونی خریدوفروش میشود، مثال بزنید؟
اگر در اینترنت جستوجو کنید، وبسایتهایی است که فعالیت آنها فروش لایک، دنبالکننده و فروش صفحه در اینستاگرام است. الان این خود یک کسبوکار است و خیلی از افراد در این زمینه فعالیت میکنند. مبالغی که وجود دارد، متفاوت است. تقریبا یک صفحه به میزان هر هزار نفر دنبالکننده بین ٦٠ تا صد هزار تومان خریدوفروش میشود. صفحهای که صد هزار دنبالکننده داشته باشد، بین ١٠ تا ١٥ میلیون خریدوفروش میشود.
صفحه ایرانی وجود دارد؟
بله، صفحهای وجود دارد که ٩٠٠ هزار دنبالکننده دارد.
این صفحهها در چه زمینههایی فعالیت میکنند؟
برخی از هنرمندان که تعداد دنبالکننده صفحههای آنها به چنین عددی رسیده است؛ افرادی مانند بهنوش بختیاری، الناز شاکردوست، محمدرضا گلزار، مهناز افشار و بهرام رادان ازجمله این افراد است. مثلا خانم بختیاری بیش از ٨٠٠ هزار دنبالکننده دارد.
رقمی که برای صفحه خانم بختیاری ارزشگذاری میشود، چقدر است؟
اگر بخواهیم با همان اعداد و ارقام محاسبه کنیم، حدود ٥٠ میلیون تومان میشود. اما اینها موردی و توافقی است و قیمت مشخصی ندارد. صفحههایی هم وجود دارند که در زمینه طنز فعالیت میکنند و جملههای جالب دارند یا ویدئوکلیپهای طنز منتشر میکنند که بعضا بالای ٥٠٠ هزار دنبالکننده دارند. صفحه ما که در زمینه تخصصی فعالیت میکند، الان حدود چهارهزارو ٥٠٠ دنبالکننده دارد.
ارسال نظر