همسرم، با من درست حرف بزن!
اجتناب، به معنای گریز، به تعویق انداختن یا فراموش کردن کامل اختلاف است. شخصی که به این راه حل توسل می جوید، ممکن است بگوید: «لطفا کمی بعد در این باره حرف بزنیم.» یا «من از بحث کردن در این باره متنفرم.»
مجله راز - مهدی قراچه داغی: با توجه به پژوهش ها می توان گفت که اغلب افراد با این ۵ روش نسبت به اختلافات خود با دیگران واکنش نشان می دهند:
روش اول/ اجتناب
اجتناب، به معنای گریز، به تعویق انداختن یا فراموش کردن کامل اختلاف است. شخصی که به این راه حل توسل می جوید، ممکن است بگوید: «لطفا کمی بعد در این باره حرف بزنیم.» یا «من از بحث کردن در این باره متنفرم.»
اما خانواده هایی که روش برخورد صحیح با استرس را می دانند هرگز از روش «اجتناب» استفاده نمی کنند؛ یکی از ویژگی های بارز چنین خانواده هایی، «تصدیق حضور استرس» است. آن ها تظاهر نمی کنند که استرسی وجود ندارد و با عباراتی مانند: «از این شرایط راضی نیستم» یا «مطلبی هست که باید درباره ان حرف بزنیم» به استقبال درک ریشه های استرس حل مسائل ناشی از آن می روند. خانمی که همسرش به سیاست اجتناب معتقد بود می گوید: «یک بار از همسرم خواستم به داخل اتاقی برویم، بعد در اتاق را بستم و به او گفتم تا با هم حرف نزنیم و مشکلاتمان را حل نکنیم و به نتیجه ای نرسیم، این جا را ترک نمی کنیم!»
روش دوم/ رقابت
رقابت، اغلب در شرایطی پیش می آید که دو طرف به جنگ قدرت تن می دهند و از موضع برنده و بازنده با هم رفتار می کنند. در این شرایط، طبیعی است که هر یک از طرفین آرزو کنند پیروز شوند و بخواهد منطق و اعتقاد خود را به اثبات برسانند و از موضع خود دفاع کنند.
رقابت هم، در خانواده های موفق جایی ندارد! افراد بسیاری هم ازدواج خود را با رقابت آغاز کرده اند ولی به زودی دریافته اند که این روش چه اندازه برایشان زیان بار است. مردی می گفت: «با آن که در رقابت با همسرم برنده شدم، اما در آخر دیدم که بازنده ای بیش نیستم!»
استیون نایفه و گریگوری وایت اسمیت، می گویند: «وقتی مردی از روی عادت، احساساتش را در پس نقابی از واقعیت پنهان می کند، دیگر نخواهدتوانست رفتار متعادلی داشته باشد و در نتیجه حتی در شرایطی که احساسات مهم ترند، به صورتی مبالغه آمیز و بیش از حد متعارف، به واقعیت ها می چسبند. درواقع مردها بیشتر جانب منطق را می گیرند... البته واقعیت ها هم جایگاه خاص خود را در حل مسائل دارند؛ اما مردها با تاکید بیش از اندازه بر اهمیت واقعیت، از موضوع مهم احساسات باز می مانند.»
خانمی می گفت: «همسرم کاری می کند که من احساس حماقت کنم، زیرا نمی توانم مثل حقوق دان ها بنشینم و با او درباره مسائل بحث کنم؛ اما در اصل او اشتباه می کند، زیرا وقتی موضوع رابطه زندگی شما مطرح است، چطور می توانید پای بحث رقم و عدد و منطق بنشینید؟ به نظر من بسیاری از مردها از منطق خود به عنوان مکانیسمی دفاعی استفاده می کنند.»
وقتی قدرت زن و مردی متعادل و متناسب نیست، رقابت شدیدی شکل می گیرد و فردی که قدرتمندتر ظاهر می شود، ناگزیر باید در بحث ها پیروز شود. در زندگی مشترک، شخص قدرتمند همیشه مرد نیست! رقابت، گاهی از حالت آشکار به حالت پنهان در می آید. ممکن است زنی که در بحث مربوط به مراقبت از فرزندان بازنده می شود برای جبران شکست خود به خرید کالایی اقدام کند که شوهرش نمی تواند هزینه اش را پرداخت کند.
روش سوم/ انطباق
کسی که می کوشد خود را با دیگران تطبیق دهد درواقع از خواسته های خود می گذرد تا خواسته های طرف مقابل را برآورده سازد. در این صورت یکی از طرفین در موضع «تو برنده، من بازنده» قرار می گیرد و به خاطر ترس از جریحه دارشدن احساسات طرف مقابل سعی می کند تا هرطور شده او را خشنود سازد؛ حتی اگر این خشنودی به زیان خود او تمام شود.
خانمی که برای اجتناب از اختلاف با همسرش می خواست از روش انطباق استفاده کند می کوشید تا میل به دیدار مادرش را در خود سرکوب کند. مادر او در شهر دوری زندگی می کرد که تنها راه رفتن به آن استفاده از هواپیما بود. او می دانست که آن ها نمی توانند از عهده پرداخت بهای بلیت هواپیما برآیند و به همین دلیل خواسته خود را مطرح نمی کرد، ولی یک روز شوهرش با خرید یک بلیت هواپیما او را شگفت زده کرد!
بی شک او خیلی دلش می خواست که به این سفر برود اما نگران بود که شوهرش به خاطر تهیه مخارج سفر او دچار مشکل شود؛ برای همین بلیت هواپیما را نپذیرفت. شوهر از رفتار زنش ناراحت شد و زن چاره ای ندید جز این که برای برطرف کردن دلخوری او بلیت را بپذیرد. مرد که از این رفتار زنش به شدت خشمگین شده بود بر سر او فریاد کشید که: «چرا همیشه می خواهی مرا راضی کنی؟ تو در من احساساتی را می خوانی که وجود خارجی ندارد. چرا مثل آدم های بزرگ و بالغ نمی گویی که چه می خواهی؟ چرا خودت را به جای من می گذاری تا به خیال خودت حرفی را بزنی که من مایل به شنیدن آن هستم؟»
زن گیج شده بود! البته وقتی کسی پیوسته خود را با روحیات و خواسته های دیگران تطبیق می دهد، نتیجه ای بهتر از این نخواهدگرفت.
روش چهارم/ مصالحه
مصالحه، روشی است که در آن هر یک از طرفین، از بخشی از خواسته خود صرف نظر می کند تا اختلاف موجود حل شود. بعضی زوج ها از مصالحه برای برخورد موثر با استرس های گذرا استفاده می کنند. گذراندن روز و شب عید در منزل پدر و مادر همسر، یکی از استرس های موقتی است که می توان به آن اشاره کرد. برای مثال ممکن است زن و شوهری که در این زمینه اختلاف نظر دارند تصمیم بگیرند که روز عید را در کنار خانواده زن و شب عید را در خانه والدین مرد بگذرانند تا اینکه به این نتیجه برسند که عید امسال را با والدین شوهر و عید سال دیگر را با والدین زن بگذرانند.
مصالحه، درواقع شکلی ساه تر از همکاری است و می توان در حل و فصل موارد ساده و جزئی از آن استفاده کرد؛ به ویژه وقتی فرصت کمی برای همیاری و همکاری وجود دارد و زن و شوهر باید سریع تصمیم بگیرند.
خانواده هایی که برخوردی مفید و موثر با استرس دارند همیشه با هم به توافق می رسند. «اگر تو اتومبیل را به تعمیرگاه می بری، من هم به فروشگاه می روم تا خرید کنم.» یا «تو شام را حاضر کن، من نامه هایت را تایپ می کنم.»
مصالحه، وقتی به راه حلی دائمی و محکم نیاز باشد، موثر واقع نمی شود، زیرا با استفاده از مصالحه زمینه استرس در جای خود باقی می ماند و موضوع فقط به طور موقتی حل می شود.
روش پنجم/ همکاری
همکاری، به دلیل آن که به تمام خواسته های زن و شوهر توجه دارد و همه آن ها را هم برآورده می سازد، از هر روشی بهتر است؛ اما باید دید زن و شوهر چگونه می توانند همکاری را بیاموزند؟ اگر همکاری و مذاکره به معنای تلاش برای برآورده ساختن نیازهای یکدیگر باشد، بی تردید هریک از همسران باید نسبت به خواسته ها، احساسات و نیازهای دیگری حجساس باشند؛ اما ما که نمی توانیم ذهن دیگران را بخوانیم؛ پس تنها راه حل ممکن این است که از خودش بپرسیم چه خواسته ای دارد؛ بی شک طرف مقابل هم تنها در صورتی می تواند خواسته خود را با ما در میان بگذارد که بداند چه می خواهد و چه خواسته ای دارد.
ارسال نظر