گفتوگو با «سيما»ي شينآباد
سيما: به خاطر صورتم، از آينه بدم مياد پدر سيما: با تهديد مجبور به اعلام رضايت از بيمه و آموزش و پرورش شديم وكيل سيما: براساس قانون ديه و ارش براي زنان و مردان برابر است وكيل سيما: مشكل ما نبود گزارش پزشکی قانونی در ميزان ديه و ارش است.
سیما در ادامه گفت: سرايدار ميخواست با معلم كلاس ديگه كه آقا بود بخاري رو جا به جا كنه اما نشد، خب اون پاهاش بلند بود براي همين از روي آتيش پريد و فرار كرد.
همه يه گوشه جمع شده بوديم. پنجرهها نرده داشتند و نمي شد بيرون رفت. يك دوستم (همونكه فوت كرد) با دستش به پنجرها مي زد و شيشهها را ميشكست. يه عالمه دستش بريد. ما هيچ كدوم نميتونستيم كاري كنيم. دستش قطع شد اون خيلي خيلي سوخت. همهجا داغ بود دستامون همش به در وديوار ميچسبيد خيلي داغ بود پوستمون كنده ميشد، ميديدم».
سيما شادكام در حال توضيح لحظات تلخ آتشسوزي مدرسه شين آباد بود كه براي گرفتن يهليوان آب به سمت تحريريه برگشتم ومتوجه شدم همه همكاران در حال اشك ريختن هستند. لحظات دهشتناكي كه زيبايي و جان كودكان شينآبادي را گرفته با گذر ماهها و سالها كهنه نشده و شنيدن آنچه براين دختركان كُرد گذشته دل هر انساني را به درد ميآورد. با هربار ديدن چهره اين دختران آسيب ديده نمي توان بر آلامي كه بر آنها گذشته چشم فرو بست.
دختراني كه به جرم دختر بودن حتي نتوانستند ديه كامل خود را دريافت كنند. كاش مسئولان بيمه ميدانستند پايمال كردن حق اين دختران هنر نيست بلكه تازيانهاي محكم بر صورت انسانيت است.
ازسيما پرسيدم در تمام آن لحظات درد را احساس ميكردي؟
با همان لهجه شيرين كُردي و كودكانه گفت: آره. دستام و صورتم خيلي ميسوخت. من از روي ميزها رفتم آخر كلاس، اولش، سيران دوستم كه كنار من مينشست، ميخواست دنبال من بياد اما افتاد تو آتيش، فرار كرد و تونست آتيش رو خاموش كنه اما پوستش خيلي كنده شده بود و بعد اوفتاد و بيهوش شد بعدم فوت كرد.
سوختگي همه بچهها شديد بود؟
نه. دوستامون كه آخر كلاس بودن داشتن كتاب باز ميكردن براي همين وقتي بخاري تركيد فكر كردن زلزله اومده، رفتن زير ميز نشستن، اونا خيلي كمتر از ما سوختن«لبخندي زد و گفت هوا هم باروني بود».
سرايدار يا خانوم معلم برنگشتند؟
نه برنگشتن، معلم يه تماس هم نزد به ما.
چرا نذاشت بريد بيرون؟
هوا سردبود، ترسيد سرما بخوريم.
معلم شما كُرد بود؟
نه كرد نبود.
معلم را دوست داشتيد؟
نه اصلا ما خيلي از معلم ميترسيديم.
چرا؟
خيلي بدجنس بود قبلانا يك انگشتر توي انگشتش داشت با اون به كلمون ميزد. يا خودكار لاي انگشتامون ميذاشت و فشار ميداد.
خانوم معلم را مي بخشي؟
نه. هرگز نمي بخشم.
سالهاي قبل بخاري كلاس دچار مشكل نشده بود كه ياد بگيريد در اين مواقع چه كاربايد كرد؟
يه سال قبل بخاري دود كرد معلم هم،همه را بيرون كرد اما اين نه. يه كپسول آتيشنشاني هم بود تو كلاس، اونم يه دوستمون اينجوري «با حركت دست شروع كرد به نشان دادن»فشار داد هيچي توش نبود.بعدا گفتن از اول هم خالي بوده.
سيما، چشمان زيبايي داري خودت را در آينه نگاه ميكني؟
خيلي كم. دوست ندارم. به خاطر صورتم. از آينه بدم مياد.
مدرسه ميري؟
روزهاي پنجشنبه معلم مياد به ما درس ميده اما من فقط يه پنجشنبه كلاس رفتم.
چرا كلاس نميري؟
آخه بايد براي تزريق دارو بياييم تهران. تو راه خيلي اذيت ميشم. همه ما اينجوري هستيم. خيلي خسته ميشيم و يه عالمه تو راهيم.
عدلت چنده؟
۲۰. همه ما درسمون خوبه.
گردنت چرا باد كرده؟
برام تيشو گذاشتن براي زيبايي.
زندگي با تيشو راحته؟
خيلي سخته نميتونم به چپ بخوابم. نميتونم تو خواب غلت بزنم، نبايد بوي چيزي به هم بهم بخوره، حتي بوي غذا.
تا حالا از خدا گله كردي تا بگي خدايا چرا من؟
نه، چون خدا همه رو امتحان ميكنه. خدا كلي نعمت براي ما آفريده و اميد من استفاده از همه اين نعمت هاست.
چه چيزي الان در اين وضعيت سيما را خوشحال ميكنه؟
فقط زيباييم. بعدم اينكه همه دوستام خوب شن.
آمنه دوستت فقط يك انگشت داره اما هميشه لاك قرمز ميزنه، سيما چرا لاك نزدي؟
آخه بوش برام ضرر داره.
با اين حساب آلودگي هواي تهران بايد آزاردهنده باشه؟
ميام تهران چشمام ميسوزه و گلوم درد ميگيره.
با بچههاي هم سن و سال خودت بازي ميكني؟
نميرم بيرون. فقط با خواهر و برادر بازي ميكنم.
الان ديه شما را به خاطر دختر بودن نصف كردن از اين قضيه ناراحتي؟
خيلي.
دوست داشتي پسر باشي؟
نه.
شب ها خواب ميبيني؟
آره، اما همش كابوس ميبينم.
كابوسهات چه شكلي هستند؟
همش يه آقايي مياد و موهامو ميكشه و پاهامو ميزنه.
قبل از آتش سوزي اين خوابها را ميديدي؟
نه دوستامم همينجوري هستن، اونها هم كابوس ميبينند.
از چي خيلي مي ترسي؟
آسانسور.
سيما دوست داري روزنامه نگار بشي؟
خيلي. ميخوام مشكلهاي مردم رو بگويم تا مردم بتونن همديگر رو درك كنند.
دوست داري عيد چه كادويي بگيري؟ عروسك؟ لباس يا تبلت؟
تبلت (ما فقط همين يك آرزوي كوچك داشتن تبلت را توانستیم محقق كنیم.)
ديه و ارش ميان زنان و مردان برابر است
مهمترين دغدغه اين روزهاي خانوادههاي قربانيان آتش سوزي مدرسه شين آباد، نصف شدن ديده و عدم پرداخت ارش براي اين دختران است.
جناب احمدينياز، شما وكيل اين كودكان هستيد. چرا ديه اين دختران بر خلاف وعدههايي كه داده شده به صورت كامل پرداخت نشده است؟
برای سيما درصدی ديه و ارش در نظر گرفتند که متاسفانه به علت دختر بودن دیه و ارش او را نصف پرداخت کردند.مشكل در تفسیر واستدلال آنها از ماده ۵۶۰ و تبصره ذيل ماده ۵۵۱ است. درماده ۵۶۰ تصریح شده هرگاه ديه زن مازا بر ثلث ديه يك مرد شود، آنجا ديه تنصيف ميشود .درتبصره ذيل ماده۵۵۱ آمده است که همان تنصيفي كه درقانون ۵۶۰ برداشته شده باید از طریق صندوق تامين خسارات مالي پرداخت شود.
راه حلي براي اين مشكل وجود ندارد؟
در ماده ۵۶۲ قانون جديد مجازات اسلامی تفاوتي بين ارش و ديه وجود ندارد و ارش زن و مرد يكسان است، اما باتهدید والدین ۱۸ تن از بچههاي شينآباد که در وضعيت بد مالي و در شرایط نابسامان روحي قرار داشتند، نیمی از دیه و ارش به آنها پرداخت شده است.حتی در عملی غیر انسانی و غیر اخلاقی از آنها رضایت گرفته شده که حق اعتراض نسبت به آموزش و پرورش و شرکت بیمه نداشته باشند. نمیدانم چرا باید اين ظلم نسبت به اين کودکان شود. چه فرقی میان سيما با يك پسر هست. هر دو انسان هستند، شرايط مگر چه فرقي دارد.
قانونگذار چنين تبعيضي را در اين گونه موارد پذيرفته است؟
قانون گذارعدم تبعیض و برابری همه افراد را در اصول ۱۹ تا ۲۱ قانوناساسي ايران را پذيرفته است.براساس اصل بيستم در جمهوري اسلامي تفاوتي بين زن و مرد وجود ندارد. بند ۱۱ از اصل ۲۰ رفع تبعيض مورد تاکید قرار داده واصل ۲۱ رفع تبعيض از زن و مرد را جزو تكاليف دولت برشمرده است. با اين استدلال فقهي و قانوني آقاي نوبخت به نیابت ازدولت به کمک ما آمد و با لطف مدیر شركت بيمه ايران براي ۸ نفر كه رضايت نداده بودند، ديه ۱۰۰ درصد پرداخت شد. اما نسبت به اين افراد الان ما پيگير اين قضيه هستيم زیرا درحقشان بسیار اجحاف شده است. برای مثال بیمه ۲۰۰ ميليون تومان به ضرر سیما عمل کرده است. زیرا ارش سیما زیبایی چهره اوست که دیگر ندارد و دردي كه ميكشد ديه او است. بماند در اين قضيه ما خسارات معنوي اين بچه ها را لحاظ نكرده ايم. اين كودكان به سختی در جامعه تردد میکنند و نگاههای سنگین مردم آنها را آزار می دهد به حدی که از جامعه گریزانند. این نكته را به یاد داشته باشیم که دولت از باب منت نيست كه به اينها كمك ميكند،بلکه از باب تكليفي است كه برعهده دارد و مطابق قانوناساسي و مدني مكلف به رسیدگی آن است.
دليل مشخص نشدن ديه و ارش اين بچهها چيست؟
بخشی از مشکل ما در تعیین ارش و دیه به نبود گزارش دقیق پزشکی قانونی باز میگردد. اکنون باید آخرين وضعيت این ۲۶ کودک را ازپزشكي قانون بخواهيم زیرا این کودکان در حال التيام هستند و طی یک سال ۲۰ تا ۳۰بار زير تيغ جراحي قرار ميگيرند و از پوست بدنشان براي ترميماستفاده ميشود بنابراين هر روز خسارات جديدي بر اينها افزوده ميشود.نبايد فراموش كرد كه موضوع پرونده كودكان شين آباد يك موضوع جديد در نظام پزشكي قانوني ايران است. درقانون جزايي تاکید بر دریافت آخرین وضعیت بچههاست زيرا درصدهاي ديه به تناسب درمان و درد و آسيب متغيراست لذا بايد برای امروز، فردا و سه سال ديگر و... مشخص شود. بنابراين بنده به عنوان اين وكيل ۲۶ خانواده با تشكر فراوان از همكاري دولت و دستگاه قضايي كه بحق در اين مسير كمك بسياري به اين كودكان كردهاند،عاجزانه درخواست دارم خسارات معنوي به اين كودكان در نظر گرفته و تفاضل ديه زنان و مردان در اين پرونده حذف شود.
با تهديد مجبور به دريافت نصف ديه شديم
۱۸ تن از اولياي كودكان شينآبادي نتوانسته اند تا امروز ديه كامل و ارش كودكان خود را از بيمه ايران دريافت كنند.
آقاي شادكام، چرا با دريافت نيمي از ديه رضايت داديد؟
ساعت ۱۰ شب، خسته از بيمارستان به شهرستان برگشته بودم كه رئيس تعاون شهرستان با من تماس گرفت و گفت: آقاي شادكام ديه شما ۵۰ ميليون است و تاكيد كرد آقاي پاشايي از بيمه ايران گفتند بيش از اين حق سيما نيست. جواب رد دادم و گفتم ۵۰ ميليون براي خودتان چون لازم داريد وميتوانيد براي شهرستان خرج كنيد. بعد از ۳۰ دقيقه دوباره زنگ زد و گفت مدير بيمه ايران ميگويد اشتباه شده و ديه سيما ۷۲ ميليون و ۶۵۰ هزار تومان است و بسيار اصراركرد كه اگر شما اين ديه را نگيريد اين مبلغ مي رود به حساب دادگاه و ديگرهيچ پولي به شما تعلق نخواهد گرفت، آن وقت از دست هيچكسي حتي رياست قوهقضاييه و دولت كاري براي شما بر نميآيد. به بيمه ايران رفتم كارشناسان بيمه هم چند تا ماده و تبصره آوردند و گفتند همين است و راه ديگري براي شما وجود ندارد. در شرايط نابساماني بوديم و قدرت تفكر نداشتيم. تهديد كردند اگر همين پول را نگيريد حتي يك ريال هم به سيما پرداخت نخواهد شد. بهاجبار پذيرفتيم در حالي كه همه كارشناسان بيمه و مسئولان آموزش و پرورش آگاهانه ما را فريب دادند.
برخورد مسئولان در طي اين سه سال با شما چگونه بوده است؟
زماني كه در اصفهان دخترمان بستري بود وزير آموزش و پرورش آقاي احمدينژاد به عيادت دختران آمد به او نامهاي داديم و وقتي آقاي حاجي بابايي در تهران به در وزارتخانه رسيد نامه را گم كرد. اين اوج توجه مسئولان وقت را ميرساند.
با تغيير دولت شرايط بسيار خوب شده است. هرچند متاسفانه در اروميه حرف دولت را نميخوانند. قانون و حمايتي كه در تهران هست در شهرستان ما نيست. ما در تهران به راحتي مسئولان را مي بينيم و در بستهاي وجود ندارد اما مسئولان شهرستان را نميتوانيم ببينيم وپيگير حل مشكلاتمان باشيم. البته فرماندار جديد كارها را دنبال ميكند. قبليها حتي اجازه ندادند برنامه ۲۰:۳۰ به روستاي مابيايد و از بچهها گزارش تهيه كند.
پايان ماجراي دختران شين آبادي
اين حقيقت كه آينده و زيبايي دختران شينآبادي تباه شده بركسي پوشيده نيست. مقصر اين ماجرا هم هر فرد و سازماني باشد دختران شين آبادي نيستند.كمك به بهبود حال اين دختران و پرداخت ديه و ارش كامل آنها حقي بر دوش همه جامعه است.به گفته پدر سيما اگر حمايتهاي مردم نبود امروز اين دختران در شرايط بسيار بدي قرار داشتند.پرداخت نيمي از ديه و نپرداختن ارش اين دختران نبايد پايان ماجراي آنها باشد.
نظر کاربران
فقط میتونم بگم متاسفم...ناخوداگاه اشک از چشمام جاری شد...همه قانون گذاران که بدم میاد اسم مرد رو روشون بزارم از بدن یک زن به دنیا اومدن اونوقت انقدر میتونن قبیح باشن
قابل توجه جراحان محترم که سالانه میلیاردها تومان درآمد از عمل های زیبایی نصیب می برید.این پول ها که جمع می کنید فردا نصیب ورثه میشه،پس اشکالی نداره از موهبتی که خدا بهتون داده کمی هم خرج بنده های دیگر خدا کنید.