خوشگذرانی به سبک اعیان ها
این مطلب به شما کمک می کند که بهترین انتخاب ها را برای تفریح و سرگرمی داشته باشید.
رستوران گردی
پیشنهاد یك صبحانه لوكس
قطعا شما هم تا امروز با تب داغ صبحانهخوری در رستورانهای شهر آشنا شدهاید و یكی، دوباری برای برگزاری دورهمی دوستانه خود سراغ پاتوقهای شناخته شده صبحانهخوری مثل اردك آبی، باغ موزه دكتر حسابی و. . . رفتهاید. اما من یك پیشنهاد تازه برایتان دارم؛ كافهای دنجتر و لوكستر از جاهای شناخته شده در كوچهباغهای خیابان فرشته كه با منوی جذاب و هوسبرانگیزش، شروع متفاوتی به صبح شما میدهد.
در «ژكافه» منتظر یك بوفه سراسری با سینیهای فلزی پر شده با انواع خوراكیها نباشید. اینجا شما از منو صبحانه انتخاب میكنید و با بشقابهای صبحانه زیبا و لذیذ از شما پذیرایی میشود. به كسانی كه میتوانند حجم زیادی صبحانه را بخورند، بشقاب انگلیسی را پیشنهاد میكنم؛ بشقابی مفصل شامل لوبیاچیتی، هاتداگ، تخممرغ، قارچ و... این صبحانه حتما یك لیوان آب پرتقال تازه سفارش بدهید تا در زمان خوردن به شما كمك كند.
اگر سبك فرانسویها را در صبحانه ترجیح میدهید، بشقاب پنكیك یا كرپ نوتلا را سفارش دهید. این صبحانه شیرین را بهتر است در كنار قهوه بخورید تا طعم تلخ قهوه و شیرین كرپ نوتلا سرحالتان بیاورد. در منوی این كافه تنوع قهوهها چشمك میزند و من ماكیاتو با طعم فندق را توصیه میكنیم.
بشقاب مكمافین هم انتخاب هیجانانگیزی است؛ ساندویچی از نیمرو، پنیر و. . . كه آدمهای شكمو فقط حس مرا درك میكنند. از ویژگیهای این كافه، برای ما ایرانیها كه علاقه عجیبی به چای داریم و از خوردن این نوشیدنی سیر نمیشویم، سرو نامحدود چای است. بار اول كه چای سفارش دهید تا اخرین لحظه حضورتان در ژكافه، لیوان چای شما شارژ میشود و خودتان شارژ شارژ و سرحال از كافه بیرون میزنید.
پیشنهاد فیلم
پرویز
اگر ازجمله تماشاگران جدی سینما باشید حتما فیلم «پرویز» را به تماشا خواهید نشست. فیلم پرویز بیش از هر چیز توجه شما را بهعنوان یك تماشاگر اهل تفكر به موضوع شخصی و درونی یك انسان جلب میكند. یك فرد مثل هزاران انسانی كه پیرامون خودمان میبینیم، به همین اندازه ملموس! پرویز مردی است چاق، تنها، آرام و بهشدت عادی كه مانند همه، روزمرگیهای خودش را دارد و بهنوعی بدون نوسان در حال زندگی است اما داستان از جایی شروع میشود كه تصمیم میگیرد سرپوشی كه مدتها بر امیالش گذاشته را بردارد و تغییر كند.
این تغییرات توجه اطرافیانش را به پرویزی كه تا اینجا همیشه یكنواخت و درست رفتار كرده به خودش بر میانگیزد و وی را مورد قضاوت قرار میدهد. فیلم بسیار به خصوصیات شخصی انسانی مرتبط است و شاید هر كسی با دیدنش «پرویز»ی را در درون خود بیابد و با شخصیت داستان همذاتپنداری كند. پرویز شخصیتی است كه كودك درونش هنوز به بلوغ نرسیده و تجربیات اندكی در طول زندگیاش بهدست آورده كه همین موضوع سبب تغییری بزرگ در درونش میشود تا جایی كه دیگر قید و بندهایی كه در تمام این مدت رعایت میكرده را كنار میزند و بر باور خودش كه دارد كار درست را انجام میدهد سبب آسیب به دیگران میشود.
همین باعث میشود كسانی كه همیشه انتظار رفتار روتینی از این شخصیت داشته و به این شیوه عادت داشتند ناگهان به نخستین تغییر رفتاری توجه میكنند و شگفتزده میشوند. باقی ماجرا هم باشد برای سالن سینما و دیدار از فیلم روی پرده كه قطعا جذابیتهای فیلم را دوچندان میكند. نكته مهم درمورد فیلم پرویز این است كه تكلیفش با نوع تماشاگرش مشخص است و خود را درمعرض نمایش مخاطب خاص خود قرار میدهد؛ مخاطبی كه میداند قرار نیست به روش ناخوشایندی غافلگیر شود.
پیشنهاد شگفت انگیز
پارك ژوراسیك ایرانی
حتما برای شما هم هیجانانگیز خواهد بود، اگر در یك عصر پاییزی در خیابانهای سعادتآباد با یك «دایناسور» قدم بزنید و حتی با او سلفی بگیرید. درست متوجه شدید منظورم از «دایناسور» دقیقا همان موجودات غولپیكر عصر سنگی با دندانهای تیز و خطرناك است كه اكنون در پارك ۳۰هزار متر مربعی ژوراسیك واقع در خیابان بهرود تهران دور هم جمع شدهاند.
نگران نباشید این مجسمهها با وجود آنكه شباهت زیادی به دایناسورهای واقعی دارند و حركت میكنند، اصلا خطرناك نیستند، پس اگر به این پارك مراجعه كردید و در زمان گرفتن یك عكس یادگاری بهصورت سلفی در كادر عكس خود یك دایناسور عظیمالجثه دیدید، تعجب نكنید، جیغ نزنید و فرار نكنید جای آن گوشیتان را تنظیم كنید، لبخند بزنید و یك عكس سلفی به یاد ماندنی با او بگیرید. ژوراسیك پارك تهران برای نخستینبار در ایران در فضایی به مساحت ۳۰هزار مترمربع همراه با مجسمههای متحرك، پس از ایالاتمتحده و برخی كشورهای اروپایی راهاندازی شده است. در این پارك ۲۸ دایناسور متحرك در ابعاد واقعی همراه با صدا و حركات خاص حركت كرده و این حس را ایجاد میكنند كه بهراستی در عصر دوران سنگی و در میان این موجودات غولپیكر در حال حركت هستید.
این پارك كه در حوالی میدان بهرود پایینتر از پارك پرواز قرار گرفته همه روزه از ساعت ۹:۳۰ صبح الی ۱۹پذیرای بازدیدكنندگان است، اگر تصمیم گرفتید به این پارك مراجعه كنید به شما ۲ پیشنهاد میكنیم؛ اول آنكه ساعتی قبل از غروب آفتاب در پارك حاضر شوید، چراكه با این كار علاوه بر بازدید پارك میتوانید از غروب بسیار زیبای این مكان هم لذت ببرید، چون پارك ژوراسیك تهران در ارتفاعات خیابان بهرود قرار گرفته است و نمای شهر تهران بهگونهای زیر پای شما قرار میگیرد و غروب آن بهشدت زیبا و منحصربهفرد است. اما پیشنهاد دوم اینكه در زمان حضور به این پارك از آمفی تئاتر ژوراسیك و فروشگاه یادبود انحصاری ژوراسیك پارك (ژورا پارك) دیدن كنید.
در ضمن اصلا نگران فضای پارك خودرو خود هم نباشید علاوه بر پاركینگ این مجموعه خیابانهای اطراف نیز فضای كافی برای پارك دارند. آدرس: سعادتآباد، میدان بهرود، بلوار شقایق (پایینتر از پارك پرواز)، ژوراسیك پارك تهران
پشنهاد کتاب
كتاب صوتی بابا لنگدراز
اگر در شبهای پاییزی بهدنبال رمانی هستید كه شما را حسابی سرگرم كند و البته داستان متفاوتی داشته باشد همین امروز به نزدیكترین كتابفروشی بروید و كتاب معروف «مرشد و مارگاریتا» را انتخاب كنید. این كتاب بهقدری جذاب است كه نمیتوانید تا پایان آخرین سطر آن را زمین بگذارید. دلیلش هم این است كه این كتاب یكی از شاهكارهای ادبیات جهان است و كمتر كسی پیدا میشود كه بعد از پایان كتاب از داستان جذاب و مسحور كننده آن تعریف نكرده باشد.
در همان ابتدای داستان در یكی از پاركهای مسكو حادثهای عجیب و نفسگیر اتفاق میافتد كه شما را میخكوب میكند و با این شوك وارد قصه میشوید. در سراسر صفحات كتاب اتفاقات عجیب و غریب زیادی میبینید و باید هر لحظه برای ورود به فضای سورئالیستی و جالب آماده باشید. شاید هم در جایی از داستان دلتان بخواهد مانند مارگاریتا سوار بر چوب جادوگری شوید و برفراز مسكو به پرواز در آیید، در آسمان شیرجه بروید و ناگهان نامرئی شوید. به هر حال بولگاكف بهخوبی میداند كه چطور شما را وارد بخشهای مختلف داستان كند، طوری كه یك نفس بتوانید یك رمان ۴۴۳ صفحهای را با اشتیاق بخوانید.
هیچكدام از رویدادهای داستان با عقل و منطق جور در نمیآیند اما بهتدریج میبینید آنچه خلاف عادت و عقل است، عادی و عقلانی جلوه میكند. رمان از سه بخش تشكیل شده كه گاه به هم تنیده میشوند و بالاخره در پایان كتاب به وحدت میرسند. داستانها در دو زمان تاریخی مختلف رخ میدهند. این را هم بدانید كه میخاییل بولگاكف نوشتن مرشد و مارگاریتا را مهمترین كار زندگی خودش میداند و آن را هشت بار بازنویسی كرده است. وقتی بولگاكف در سال ۱۹۴۰ درگذشت كسی جز همسر و چند دوست نزدیكش از وجود مرشد و مارگاریتا خبر نداشتند.
حدود ۲۵سال طول كشید تا سرانجام مرشد و مارگاریتا به شهرت رسید و در فهرست ادبیات جهان جاودانه شد. مترجم كتاب عباس معروفی است و انتشارات فرهنگ نشرنو این كتاب را با ترجمه عباس معروفی منتشر كرده است.
نظر کاربران
مطمئنید خوش گذرونی به سبک اعیان ها اینطوریه!؟
من برم نون پنیرمو بخورم!!!!