همدلی هم اصول داره هم تکنیک
با یادگیری تكنیكهای همدلی میتوانید از زاویه احساسات دیگری به موضوع نگاه كنید.
مجله زندگی ایده آل: یكی از تكنیكهای خوب برای داشتن ارتباط موثر با دیگران همدلی است. افرادی كه این تكنیك را میآموزند و در زندگی بهكار میبرند در بین اطرافیانشان محبوبتر هستند، دیگران احساس میكنند كه از سوی این افراد درك میشوند و به آنها بیشتر اعتماد میكنند. اما همدلی نكات ظریفی دارد و گاهی اوقات با همدردی اشتباه گرفته میشود. محمود هندیپور، روانشناس و مشاور به شما میگوید چطور با دیگران همدلی كنید و چه تكنیكهایی را درست و بهموقع به كار ببرید.
عینك عاطفی طرف مقابل
همدلی یعنی عینك حسی - عاطفی دیگری را گرفتن و بر چشم خود زدن. وقتی با فردی همدلی میكنید از دیدگاه او به جریان و اتفاقات پیش آمده مینگرید، از زاویه احساسات او به موضوعات نگاه میكنید و خودتان را جای او میگذارید. البته هنگام همدلی باید تلاش شود از بعضی رفتارها پرهیز شود. برای مثال قضاوت نكنیم. وقتی تصمیم میگیریم به حرفهای فردی گوش دهیم، باید شنونده خوبی باشیم و به درددل او گوش بسپاریم. در همدلی هدف این نیست كه از زاویه دید و براساس افكار و باورهای شخصی به موضوع نگاه كنیم بلكه باید به خودمان بگوییم این فرد طبق باورها، دیدگاه، جنسیت، سن و احساساتش به موضوع نگاه میكند. بهتر است خودمان را با زاویه دید طرف مقابل تنظیم كنیم.
وقتی با حرفهای او موافق نیستید
ممكن است در شرایطی موضوع صحبت مورد تایید شما نباشد و با حرفهای طرف مقابل موافق نباشید. در اینصورت چطور میتوانید با چنین فردی همدلی كنید؟ پیشنهاد ما این است كه در این شرایط بازخورد احساسی داشته باشیم و توصیه یا نظراتمان را به زمان دیگری موكول كنیم. بهویژه زمانی كه فرد دچار هیجاناتی مانند خشم، اضطراب، غم یا شادی زیاد باشد بهتر است كمی صبر كنیم تا طرف مقابل از تب و تاب احساسی خارج شود و سپس نظراتمان را بیان كنیم.
بهطور مثال كودكی را تصور كنید كه با ذوق و شوق نزد یكی از والدینش میآید و به او میگوید: «تیم فوتبال مورد علاقه من امروز برنده شد!» در این شرایط مادری كه با همدلی بیگانه است در پاسخ میگوید: «كاش اینقدركه به فوتبال توجه میكنی به درسهایت توجه داشتی؟!» در اینجا والد نمیتواند از دیدگاه احساسی كودك به قضیه نگاه كند. كودك با ذوق و شوق از علاقهاش صحبت میكند اما والدش احساسات او را كاملا نادیده میگیرد و به كودك میفهماند كه موضوع برای من مهم نیست، علاقهای به آن ندارم و در عوض درس تو برایم مهم است.
اگر تكنیكهای همدلی را بیاموزیم و به درستی از آنها استفاده كنیم میتوانیم به مرور روی طرف مقابل صحبت ما هم تاثیر بگذاریم. در این صورت فرقی نمیكند كه در مقام والد باشیم یا در جایگاه یك دوست، همسر یا همكار. در واقع به طرف مقابل بهطور غیر مستقیم آموزش میدهیم كه گوش دادن و توجه كردن به بخش حسی صحبت تا چه حد میتواند موثر باشد. وقتی فردی در ابتدا میبیند كه بهطور مثبت به او گوش میدهیم و سپس در زمان مناسب توصیههایی داریم، میتواند به مرور این تكنیك را فرابگیرد به خصوص در تربیت فرزند میتوان به خوبی از این تكنیك بهره گرفت.
تكنیكهای همدلی
همدلی تكنیكهایی دارد كه خوب است آنها را یاد بگیریم و بهموقع از این روشها استفاده كنیم.
گوش دادن فعال
شنیدن با گوش دادن متفاوت است. شنیدن عملی است كه به صورت غیر ارادی اتفاق میافتد و اصوات مختلف وارد دستگاه شنوایی ما میشود اما هنگامی كه روی صحبتهای فردی تمركز میكنیم، در حال گوش دادن به او هستیم. بهطور مثال فرض كنید در اتاقتان نشستهاید و مشغول انجام كارهایتان هستید در حالیكه از پذیرایی صدای موسیقی میآید. در این شرایط روی كارتان متمركز هستید و فقط صدایی را میشنوید اما تمركز نمیكنید كه ببینید خواننده دقیقا چه میخواند. اگر كارتان را قطع كنید و بعد گوشها را تیز كرده به صدا گوش دهید، كلام برایتان تفهیم شده و در مغزتان پردازش میشود.
بیشتر مواقع شنوندهها تحمل گوش دادن ندارند. پیش از تمام شدن صحبتهای طرف مقابل نظر میدهند، برچسب میزنند، قضاوت میكنند و. . . در گوش دادن فعال باید بهموقع از فیدبكها استفاده كنیم و نقش دیوار را بازی نكنیم. به عنوان مثال هنگامی كه تلفنی با كسی صحبت میكنیم استفاده بهموقع از بعضی اصوات مانند آهان، اوهوم، بله، میفهمم و درك میكنم به طرف مقابل این پیام را منتقل میكند كه هم به خوبی او را گوش میدهیم و از طرف ما درك میشود. در مكالمات حضوری از زبان بدن نیز در كنار اصوات میتوان استفاده كرد مانند تكان دادن سر یا درهم كشیدن چهره زمانی كه فرد از یك حادثه یا رویداد تلخ صحبت میكند. این درحالی است كه برخی تصور میكنند هنگام گوش دادن باید سكوت مطلق کرد كه البته صحیح نیست.
انعكاس احساسات
یكی دیگر از تكنیكهای همدلی این است كه بتوانیم بخشهای احساسی كه فرد روی آنها تاكید دارد را به او انعكاس دهیم؛ مثلا میتوانیم از جملات كوتاهی استفاده كنیم. بهطور مثال بگوییم: «درك میكنم این موضوع خیلی تو را آزار داده، به نظر میرسد این موضوع برای تو خیلی حائز اهمیت است، ناراحتیت كاملا قابل درك است، خوشحالم كه خوشحالی و. . . » با استفاده از چنین جملاتی كه معمولا كوتاه نیز هستند فرد به این نتیجه میرسد كه احساساتش توسط ما درك میشود.
انعكاس محتوا
گاهی حرفهای طرف مقابل حاوی احساسات خاصی نیست. به عنوان مثال ممكن است فردی درباره معاملهای صحبت كند، در شرف انعقاد قراردادی باشد و موارد قانونی یا قیمتها را عنوان كند و... در این وضعیت طرف مقابل هیچ احساسی را به ما منتقل نمیكند اما اطلاعاتی را دریافت میكنیم كه میتوانیم به این شكل به او انعكاس دهیم: «عجب! پس در این بخش از شهر قیمت زمین پایین است یا من نمیدانستم كه در معامله باید این موارد را رعایت كرد و...» لازم نیست كه عین كلمات او باشد مهم این است که محتوا منتقل شود.
تمركز بر كلمات احساسی
وقتی فردی به هم ریخته است و میخواهد با ما درددل كند در این شرایط ممكن است بغض كند یا اشك او جاری شود یا هنگامی كه خیلی شادمان است بخندد و شادیاش را نشان دهد. در این شرایط تمركز بر كلمات احساسی كه او بیان میكند و گاهی بازخورد و تكرار آن میتواند برای فرد مقابل حس خوبی ایجاد كند.
مشاهده زبان بدن
وقتی فردی در حال صحبت با ماست به این نكته هم دقت كنیم كه زبان بدن او چه پیامی دارد. بهطور مثال شاید فردی دسته كیفش را مدام میچرخاند، دستمال كاغذی را تكهتكه میكند، پاهایش را به زمین میكوبد، چهرهاش در هم است، بغض دارد، آرام صحبت میكند و... حتی اگر فردی علم زبان بدن را بهطور دقیق هم نداند با دانستن چند نكته اصلی مانند تغییر رنگ طرف مقابل، لرزش صدا، تغییر تن صدا و... به وضعیت هیجانی او پی میبرد. زبان بدن زبان راستگویی است و زودتر از كلام مفاهیم و وضعیت را انتقال میدهد.
توجه به محتوای كلی پیام
در همدلی نباید به قدری در جزئیات كلام غرق شویم كه محتوای كلی پیام را از یاد ببریم. در عین اینكه این تكنیكها را بدون وسواس و آهسته و بهموقع انجام میدهیم باید دقت كنیم كه طرف مقابل از این صحبت هدفی را دنبال میكند و نباید محتوا را از دست بدهیم.
موانع همدلی
این موارد هنگام گوش دادن به طرف مقابل مانع از ایجاد همدلی است:
- انتقاد كردن
- برچسب زدن به آدمها
- قضاوت كردن
- نصیحت كردن
- اغراق كردن یا بزرگ جلوه دادن مشكل طرف مقابل
- بیاهمیت و كوچك جلوه دادن مشكل. یعنی مسئله طرف را بزرگتر یا كوچكتر از آنچه مطرح میكند نبینیم و نسبت به مشكل دیدگاهی به اندازه خود فرد داشته باشیم؛ نه بزرگ و وحشتناك و نه خفیف و بیاهمیت.
- مقایسه كردن که در همسران و والدین بیشتر دیده میشود.
- راهنمایی و راهحل ارائه ندهیم. همدلی زمانی برای ارائه راهحل و راهكار نیست.
نکته مهم: در همدلی اعمال نظر و خط دادنهای حسی را انجام نمیدهیم؛ مثلا بعضی از افراد به طرف مقابل میگویند: «دلیلی ندارد برای این موضوع خودت را ناراحت كنی» به این فكر كنید كه این فرد در حال حاضر ناراحت است. از این رو باید هممسیر و همراه او شویم تا این احساس را داشته باشد كه از سوی ما درك میشود. معمولا افرادی كه خوب همدلی میكنند محبوب هستند و افراد پیرامون دلشان میخواهد با آنها صحبت و درددل كنند.
پ
ارسال نظر