ورد بخوان، پول بده و قهرمان شو!
وقتی پول داخل فوتبال شد، به دلیل تزریق بی رویه و غیراصولی آن، خیلی چیزها کمرنگ شد و البته بعضی مسائل هم پر رنگ. پول که آمد، معیار تعصب عوض شد و حالا دیگر به جای رنگ پیراهن، تعداد صفرهای جلوی رقم قرارداد بود که تیم بعدی را مشخص می کرد.
همشهری تماشاگر - مهدی همدانی: وقتی پول داخل فوتبال شد، به دلیل تزریق بی رویه و غیراصولی آن، خیلی چیزها کمرنگ شد و البته بعضی مسائل هم پر رنگ. پول که آمد، معیار تعصب عوض شد و حالا دیگر به جای رنگ پیراهن، تعداد صفرهای جلوی رقم قرارداد بود که تیم بعدی را مشخص می کرد. با پول می شد خیلی چیزها را خرید؛ از تعصب بازیکنان در فصل نقل و انتقالات تا خود بازیکنان در جریان فصل!
بحث داور و کارت به کارت مطرح شد و البته خریدن تماشاگران هم که جای خود داشت. با پول می شد (و هنوز می شود) تماشاچی اجیر کرد تا به نفع فلان مدیر یا به ضرر فلان مربی حنجره اش را در استادیوم خرج کند.
اما در کنار همه این هزینه ها، با پول می شود کارهای دیگری هم در فوتبال انجام داد و با استفاده از فقر فرهنگی و اعتقادات خرافی عده ای از چهره هایی که اتفاقا نفرات بزرگی در فوتبال به حساب می آیند، حسابی کاسبی کرد.
می شود سراغ جادوگرها رفت و از آنها خواست تا برای موفقیت تیم خودی و ناکامی تیم غیرخودی کلی جادو و جمبل کنند. انگار نه انگار که علاوه بر آمیزه های عقلانی و انسانی؛ سحر و جادو در اسلام و سایر مذاهب نیز تقبیح شده و اساسا در دنیای امروز روی آوردن به چنین اعمالی بسیار نکوهیده است.
متاسفانه گروهی از اهالی فوتبال همه ساله ارقامی قابل توجه را خرج افرادی می کنند که خودشان را در جامعه فوتبال به صورت جادوگران تخصصی جا زده اند و به جرأت می توان گفت گردش مالی ارقام پرداختی به آنها در طول یک فصل به چند صد میلیون تومان می رسد؛ رقمی که بدون شک اگر در خود فوتبال یا امور خیریه صرف شود، بسیار ارزشمند خواهد بود اما متاسفانه در سایه باورهای غلط و جهل فرهنگی به جیب عده ای می رود که به راحتی در سایه فوتبال زندگی می کنند و کلی هم کاسب شده اند.
البته عده ای از آنها مدعی اند این پول را خرج نیازمندان می کنند و خودشان زندگی مرفهی ندارند! حتی اگر این ادعا درست هم باشد، چیزی از اشتباه اهالی مستطیل سبز در پرداخت ارقام آنچنانی به این سودجویان کم نمی کند.
با این مقدمه بد نیست سرغ مهمترین اتفاقات رخ داده در حیطه فوتبال و جادوگری برویم و ببینیم این ارقام چگونه خرج می شود.
از کرج تا مازندران
تا اوایل دهه هشتاد خبری از جادوگری در فوتبال ایران نبود. یعنی مسئله تا این حد حاد و اپیدمی نشده بود چون ارقام پرداختی به بازیکنان و مربیان حالت نجومی پیدا نکرده بود اما کم کم شرایط عوض شد و وقتی پول آمد، حفظ جایگاه هم ارزش بیشتری یافت.
از سوی دیگر چشم و هم چشمی اهالی فوتبال نیز دلیلی شد تا راه برای عده ای سودجو هموار شود. در این میان فقر فرهنگی هم مزید بر علت شد تا چند فوتبالیست، مربی و حتی مدیر، سراغ جادو و جمبل و چنین کارهایی بروند تا افرادی که پیش از این در زمینه باز کردن بخت دختران و گره آقایان (البته به زعم خودشان) فعالیت می کردند، حوزه کاری شان را سمت زمین چمن گسترش داده و دریافت های میلیونی را به چشم ببینند.
در این میان یکی دو نفری هم اسم در کردند و حسابی به پول و شهرت (البته در جامعه فوتبال) رسیدند. جالب اینجاست که اغلب این جادوگران از رسانه ها فراری اند و گمنامی را به شهرت ترجیح می دهند چون می دانند اینطوری کاسبی شان خراب نمی شود و همیشه در جامعه فوتبال افرادی هستند که بشود با استفاده از اشتباهات و خرافه گرایی شان کاسبی کرد.
یکی از محل هایی که به داشتن جادوگری مقتدر در عرصه فوتبال معروف شده بود، کرج بود. در اواسط دهه هشتاد یکی دو چهره شناخته شده در این شهر و باغ های اطراف آن بودند که اهالی فوتبال مرتب به خانه شان رفت و آمد داشتند و هنوز هم دارند.
جالب اینجاست که در چند مقطع، این افراد به دلیل آن که اطلاعات کافی از فوتبال نداشتند، در آن واحد با چند مربی و مدیر فوتبالی طرف حساب بودند و برای هر دو تیم در دیدارهای مستقیمی که با هم داشتند سحر و جادو می کردند.
روش دریافت فوتبال هم بسیار جالب توجه بود. یکی از این افراد به بهانه اینکه مادی گرا نیست، پول را شخصا از دست فوتبالی ها نمی گرفت و از آنها می خواست که آن را زیر فرش یا روی تاقچه بگذارند!
یکی دیگر از استان هایی که چند جادوگر سرشناس به فوتبال ما تحویل داد، شمال کشور بود؛ یکی دو نفر که در استان مازندران زندگی می کردند. جالب اینجاست که مردم شریف آن خطه خودشان رفتار آنها را قبول نداشته و اصلا سراغ چنین مسائلی نمی رفتنتد اما آشنایی اتفاقی با فوتبالیست ها مسیر زندگی این سودجویان را عوض کرد؛ به طوری که بعضی از آنها با پولی که از این عرصه به جیب زدند، در تهران صاحب منزل شدند تا در جمع هم صنفان خود به عنوان لژیونر شناخته شوند.
یکی از این جادوگران شمالی به واسطه نسبت خویشاوندی که با یک فوتبالیست مازنی درجه دو شاغل در لیگ برتر و لیگ آزاداگان دارد، حسابی برای خودش اسم و رسمی به هم زده و همچنان نیز مورد توجه چند فوتبالیست است.
شیطان زدایی
در اوایل سال ۱۳۸۵ وقتی خبر آمد که گروهی از جادوگران آنگولایی با خواندن وردهایی خاص و انجام اعمالی ویژه قصد دارند اردوی این تیم و ورزشگاه های محل برگزاری مسابقات آنگولا در جام جهانی را «شیطان زدایی» کنند به آنها خندیدیم و این رفتار گروهی از اتباع یکی از رقبایمان در جام جهانی را به عنوان طنز آن دوره جام جهانی در حافظه مان ثبت کردیم اما کمتر از ۳ سال بعد، موج خرافه گرایی در فوتبال مان آنقدر وسیع شد که شیطان زدایی آنگولایی ها به طور کلی از خاطرمان محو شد!
حالا دیگر خودمان در استادیوم ها (البته بعضی استادیوم ها) افرادی را می بینیم که برای بعضی اهالی فوتبال کاملا شناخته شده اند. آنها پول می گیرند تا کارهایی خاص بکنند. کارهایی که در واقع از خرافه گرایی گروهی از فوتبالی ها سرچشمه می گیرد.
تقابل با دایی
در اواسط فصل ۸۶-۸۵ هنگامی که علی دایی اولین تجربه سرمربیگری اش همراه با سایپا به بن بست خورده بود و مرتب امتیاز از دست می داد، عده ای مدعی شدند که سایپا و شخص دایی را طلسم کرده اند و به همین خاطر نارنجی پوشان نمی توانند نتیجه بگیرند.
حتی عده ای دوستانه به دایی گفتند که بهتر است برای باطل کردن این سحر و جادو کاری بکند اما سرمربی سایپا در جریان یکی از مصاحبه های مطبوعاتی بعد از بازی خودش با رد این مسئله گفت: «من در خانواده ای مذهبی بزرگ شده ام و به جادو اعتقاد ندارم. این حرف ها یعنی چه؟ من به دعا خواندن قبل از هر مسابقه و در جریان بازی معتقدم و هیچ جادویی نمی تواند مقابل تقدیر الهی سد ایجاد. کند. به خدا توکل می کنیم و جلو می رویم. بیشتر تمرین می کنیم و نقاط ضعف مان را پوشش می دهیم. از ما حرکت از خدا هم برکت.»
جالب اینکه سایپا در انتهای آن فصل عنوان قهرمانی لیگ برتر را از آن خود کرد و علی دایی همراه با سایر ارکان سایپا مزد زحمات خودشان را گرفتند.
سردسته رمال ها
پای محمدمایلی کهن هم به ماجرای رمال بازی های فوتبال باز شده است. سرمربی اسبق تیم ملی که طی یکدهه اخیر تقریبا در مورد تمام موارد فوتبالی مملکت حرف زده و البته رابطه اش با علی دایی هم به گونه ای است که باید همدیگر را در دادگاه ملاقات کنند، چندی قبل در جریان یکی از سلسله مصاحبه های انتقادی خود، کنایه بسیار تندی زد و در رابطه با ماجرای جادو و جمبل در فوتبال ایران گفت: «همین آقای ب. سردسته رمال بازی و رمال ها در فوتبال ماست. ایشان برای رسیدگی به یکسری امور با رمال ها ملاقات می کند و ...»
اما این «ب.د» کیست؟ برای اهالی فوتبال این شخص کاملا شناخته شده است. فردی که رابطه بسیار گرمی با یکی از سرمربیان لیگ برتری داشته و به نوعی مشاور و مباشر او محسوب می شود. این آقا در زمانی که مربی فوق، سرمربی تیم ملی هم بود همواره در کنارش قرار داشت و به راحتی در اردوهای تیم رفت و آمد می کرد. طی روزهای اخیر هم این شخص را در کنار مربی مشهور به کرات در عکس ها دیده ایم اما اینکه او با رمال ها ارتباط داردیا نه، مسئله ای است که باید ببینیم محمد مایلی کهن در آینده پیرامون آن سند و مدرکی رو خواد کرد یا اینکه همه چیز در حد همین ادعا باقی می ماند.
سفر مرموز به شمال
چندی قبل یکی از این جادوگران به حرف آمد و با شرط اینکه چهره اش چاپ نشود، مصاحبه ای مفصل انجام داد. او از رابطه خوب خودش با یکی از سنگربانان مشهو رحرف زد. بلافاصله پس از آن با توجه به نشانه هایی که داده بود، تمام اذهان به سوی مهدی رحمتی معطوف شد اما سنگربان پیکان طی مصاحبه ای تند با بیان اینکه غیر از خدا و ائمه اطهار به فرد دیگری توسل نمی جوید، تمام این شایعات را رد کرد.
در رابطه با این جادوگر بد نیست بدانید فوتبالدوستان طی سال های اخیر بارها و بارها یک سنگربان مشهور را دیده اند که در روزهای بعد از بازی تیمش در جاده فیروز کوه رفت و آمده داشته و به جایی حوالی قائمشهر رفته و مردی را ملاقات می کند. حتی عده ای مدعی اند که این دروازه بان هر گاه به آنجا می رود، دست پر است؛ از پول نقد گرفته تا گوسفند قربانی و ...
این مسئله ای است که چند فوتبالیست مازندرانی هم آن را دیده و تایید می کنند اما خود آن دروازه بان زیر بار نمی رود و مدعی است سفرش به شمال برای سرکشی به ویلایش است نه چیز دیگر!
البته می گویند این گلر از وقتی که تیمش را عوض کرده کمتر از قبل به شمال سفر می کند. حالا یا با آن مرد خاص کمتر کار دارد یا اینکه احساس می کند ویلایش دیگر احتیاج به سرکشی مداوم ندارد و می تواند به جای دو هفته یک بار، هر ماه یا دو ماهی یک مرتبه به آن سر بزند!
ادعایی که نزدیک بود رحمتی را محروم کند
مهدی رحمتی یک بار در جریان ماجراهای جادوگری یک اشتباه بسیار بزرگ کرد و اگر کمک اهالی فدراسیون نبود، چند جلسه محرومیت را به جان می خرید. مرداد سال ۱۳۸۸ پس از شکست سپاهان مقابل استقلال در ورزشگاه آزادی، رحمتی که آن زمان سنگربان سپاهان بود، با انتقاد بسیار شدید از وحید طالب لو گفت: «بروید داخل دروازه استقلال را ببینید. داخل حوله دروازه بان شان را ببینید. ببینید داخل آن چه گذاشته است. بروید با این مسائل برخورد کنید.»
حرف های رحمتی از سر عصبانیت بود اما طالب لو هم آن را بی پاسخ نگذاشت و گفت: «به جای طرح مسائل فنی سعی می کنند با چنین حرف هایی اذهان را منحرف کنند. فوتبال برد و باخت دارد و نباید به خاطر یک شکست چنین اتهاماتی را وارد کرد. داخل حوله من قرآن است و همه می توانند آن را ببینند. سر هر بازی هم آن را با خودم می برم، چون به این کار اعتقاد دارم و از قرآن انرژی مثبت می گیرم. البته قرار نیست هر کس هر چه دلش خواست بگوید و کسی هم کاری به کارش نداشته باشد. امروز جمعه است و من همین فردا با حضور در کمیته انضباطی از این آقا شکایت می کنم تا دیگر بی خودی تهمت نزند.»
اتفاقا طالب لو همین کار را هم کرد و جالب اینجاست که یک روز بعد از شکایت وحید، تیم ملی برای بازی دوستانه با بوسنی عازم سارایوو شد و هر دو سنگربان حاضر در این ماجرا هم در آن سفر حضور داشتند. اتفاقا «مجتبی شریفی» رییس وقت کمیته انضباطی فدراسیون هم درمعیت تیم ملی عازم بوسنی بود و این سفر فرصت خوبی بود تا با خواهان و خوانده پرونده جنجالی بازی استقلال - سپاهان حرف بزند.
بعد از اینکه تیم ملی به تهران برگشت، ناگهان خبر آمد که طالب لو شکایت خود را پس گرفته و رحمتی هم طی مصاحبه ای از حرف هایی که زده بود عذرخواهی کرد. بعدا معلوم شد که شریفی در بوسنی به رحمتی گفته بود اگر عذرخواهی نکند، محرومیت سنگینی در انتظارش خواهد بود اما اگر معذرت بخواهد، به او کمک می کند تا طالب لو شکایتش را پس بگیرد.
قاضی شریفی همانجا میان آن دو نفر جلسه گذاشت و رحمتی ضمن عذرخواهی، اعلام کرد که در رسانه ها هم این مسئله را اعلام می کند و طالب لو هم بی خیال شکایت خودش شد. البته رابطه این دو سنگربان هرگز گرم نبود و بعد از آن اتفاق سردتر هم شد.
کرمان و کله مرغ
گلرها در پرونده جادوگری سهم عمده ای داشته و چند مورد خاص در موردشان دیده می شود. برای مثال یکی از مدیران اسبق باشگاه مس کرمان چندی قبل تعریف می کرد که در جریان بازی یک تیم پرطرفدار با مس کرمان در دهه هشتاد، وسایل شخصی سنگربان تیم میهمان در استادیوم جا ماند و مسئولان باشگاه مس بعد از یافتن آن مجبور شدند برای پی بردن به نام صاحب وسایل، در ساک را باز کنند.
آنها در جریان جستجو برای یافتن نام صاحب ساک، به آلاتی چون چند تکه استخوان جناغ، یک کله مرغ خشک شده و مقداری چوب دست یافتند که در نوع خود بسیار جالب توجه بود.
وقتی از سرنوشت آن ساک پرسیدیم فرد مسئول گفت: ساک مال سنگربان تیم بود اما خودش فهمیده بود که ما در جریان قرار گرفته ایم، به همین خاطر هرگز سراغی از آن نگرفت و این آلات جادوگری هم تا مدت ها به سوژه ای جذاب برای مان بدل شده بود.
نکته جالب و قابل تامل اینکه دروازه بان فوق با شخصی که بابت رمالی مورد انتقاد شدید محمد مایلی کهن قرار گرفته بود نیز سلام و علیک بسیار گرمی دارد و حتی چندی قبل شایعه شده بود که می خواهد فوتبالش را در تیم همان سرمربی معروف دنبال کند اما در نهایت این اتفاق رخ نداد.
طالع و اعداد ابجد
راهکارهایی که بعضی از این جادوگرها اتخاذ می کنند هم جالب توجه است. در ابتدا همه چیز بر پایه طلسم، پارچه نویسی و ... استوار بود اما دوستان همراه با پیشرفت فوتبال، اصول مدرنیته را هم فرا گرفته اند و بعضی از آنها هم اکنون در هیبت یک مشاور فنی برای سرمربیان طرف قراردادشان ظاهر می شوند!
آنها ایده های فنی می دهند و از بیان آن هیچ واهمه ای ندارند. برای مثال یکی از رمال ها قبل از شروع فصل جاری لیست کامل بازیکنان تیمی که با سرمربی اش کار می کند (در واقع از سرمربی اش پول می گیرد) را گرفت و پس از بررسی تاریخ تولدشان، قبل از هر بازی ترکیب ثابت را با سرمربی چک می کند! او طی هفته های سپری شده لیگ برتر چند بار باعث ایجاد یکی دو تغییر در ترکیب ثابت شده و به سرمربی تیم تاکید کرده که فلان بازیکن امروز طالع خوبی ندارد یا اینکه حروف ابجد نامش نشان می دهد که امروز عملکردی مطلوب نخواهد داشت.
شاید باورش برایتان دشوار باشد اما سرمربی مورد نظر بدون هیچ مشکلی این حرف را پذیرفته و ترکیب ثابت تیمش را تغییر داده است!
انگشت اتهام
در این میان چند سالی هم هست که انگشت اتهام به سوی یکی دو مربی دراز شده و واکنش های تند آنها را نیز در پی داشته است. یکی از این نفرات مربی اسبق سایپا است که البته همواره آن را رد می کند و قاطعانه اعلام کرده هیچگاه سراغ چنین مواردی نمی رود بلکه فقط با استعاتنت به درگاه خداوند متعال امور را پیش می برد.
شاید رفتارها و نحوه آب خوردن این مربی کنار زمین چنین شائبه ها و شایعاتی را تقویت کرد اما انصافا هیچ مسئله ای در مورد او ثابت نشده و همه چیز همواره در حد شایعه بوده است.
نکته قابل توجه رفتار مودبانه اش در مواجهه با این شایعات است. او هرگز برای پاسخگویی به موارد فوق از کوره در نرفته و در نهایت ادب به آنها پاسخ داده است.
یکی دیگر از مربیانی که در موردش سوال ایجاد شده مجید جلالی است؛ فردی که اتفاقا معتقد است این موارد در فوتبال علمی جهان امروز هیچ جایگاه و منزلتی ندارد. جلالی در پاسخ به این شایعات عنوان کرده که هرگز اعتقادات مذهبی و شخصی اش را فدای رمالی و جادوگری نمی کند.
در رابطه با آقا مجید وقتی در تابستان با لباس گرم کنار زمین حاضر شد، یکسری شایعات راه افتاد اما او نیز هنگام مواجه شدن با چنین پرسش هایی هرگز از کوره در نرفته و بی ادبی نکرده است. رفتاری که به جرأت می توان گفت باید برای طیف قابل ملاحظه ای از جامعه فوتبال الگو باشد.
آب روی خط دروازه
بعضی اوقات واقعا شاهد خرافه هایی هستیم که انصافا حتی تعداد قابل ملاحظه ای از افراد خرافاتی هم آنها را قبول ندارند. مثلا بد نیست بدانید چند سال قبل یکی از رمال ها در مواجهه با مربی دروازه بانان یک تیم پرطرفدار به او گفت که قبل از هر بازی یک بطری آب معدنی برایش بیاورد.
جناب رمال پس از گرفتن چند تراول ناقابل، وردی می خواند و روی آب بطری فوت می کرد. از آنجا به بعد هم تازه کار مربی شروع می شد. این آقا باید خیلی ماهرانه و بدون جلب نظر اصحاب رسانه، هنگامی که سنگربانش مشغول گرم کردن بود به درون دروازه می رفت و آب را پشت خط گل می ریخت تا مثلا به زعم خودش، دروازه تیمش را از گل خوردن نجات بدهد.
از زمان تجویز این نسخه، مربی دروازه بانان مورد نظر که اتفاقا آدم بسیار محترمی هم بود و صرفا به دلیل ناآگاهی درگیر پروژه جادوگری و ... شده بود، قبل از شروع هر نیمه پشت خط گلی که سنگربان تیمش در آن قرار می گرفت را با آب مورد نظر تر می کرد و این کار را تقریبا به اندازه یک نیم فصل هم ادامه داد! البته بد نیست بدانید در دورانی که ایشان مشغول آبیاری بود، تیمش ۲ شکست سنگین با اختلاف سه گل را تجربه کرد تا اثر آن بیش از پیش برایش هویدا شود.
مرد مرموز
اتفاقی که سال ۱۳۹۰ رخ داد نیز جالب توجه بود. روزی یک نفر سر تمرین یکی از تیم های لیگ برتری رفت که اتفاقا سرمربی آن تیم همزبانش بود. مرد به سرمربی حرفی نزد و نشانه ای داد که باعث شد سرمربی تیم فردای آن روز او را بسیار تحویل بگیرد و حتی برایش در باشگاه شغل جور کند.
چند بازیکن آن تیم که هنوز هم در لیگ برتر توپ می زنند مدعی اند بارها و بارها شده بود که این شخص چند ساعت قبل از بازی نتیجه مسابقه را اعلام کرد و دقیقا هم همان نتیجه رقم خورد. آنها صراحتا می گویند که فرد مذکور بارها برد و باخت تیم را به درستی حدس زده و پیشگویی هایش بدون کمترین تغییری درست در می آمد.
البته رابطه این فرد با سرمربی بنا به دلایلی به هم خورد اما حدودا یکی دو هفته قبل، بعد از آن که یک تیم پرطرفدار لیگ برتر نتایج ضعیفی کسب کرد، او را به صورت اتفاقی در جمع تماشاگران حاضر در تمرین آن تیم دیدیم و حداقل یک هفته به صورت مستمر در تمرینات این تیم حضور داشت.
مدیران آلوده
توسل به رمال ها و جادوگرها اگرچه در میان فوتبالیست ها و مربیان در حال پیشرفت است اما متاسفانه بعضی از مدیران فوتبال ما را هم آلوده خودش کرده. برای مثال یکی از مدیران اسبق فعال در فوتبال ما که سابقه همکاری با فدراسیون و دو تیم لیگ برتری را هم در کارنامه دارد، در جمعی دوستانه صراحتا از کمک خودش به یک رمال اهل اطراف تهران حرف می زد و مدعی بود که نسخه های طرف برای تیمش بسیار شفابخش است.
جالب اینکه او هنگام مدیریت در اولین تیم لیگ برتری، شخص فوق را کشف کرد و وقتی به عنوان عضو هیات مدیره به تیمی دیگر پیوست نیز روند همکاری اش را با شخص مورد نظر ادامه داد تا پول خوبی گیر این آقای رمال بیاید و یک عمر به جان مدیر خرافاتی دعا کند که حسابی برایش سنگ تمام می گذاشت. البته کم نبوده اند مدیرانی که در مواجهه با رمال ها و جادوگران برخورد بسیار تندی با آنها داشته و حتی این افراد را از باشگاه خودشان بیرون کرده یا به مراجع انتظامی گزارش کرده اند. خوشبختانه تا اینجای کار در مورد رابطه مدیران کنونی فدراسیونبا چنین جماعتی، خبری نشنیده ایم.
فرق جادو با اعتقاد
آنچه که در این مطلب به آن اشاره شد، صرفا کاسبی رمال ها در فوتبال ایران بود که به واسطه آگاهی کم و خرافه پرستی برخی از هالی فوتبال صورت می گیرد اما این مسئله به هیچ عنوان نباید با اعتقادات قلبی یک شخص یا تمایلات مذهبی او اشتباه گرفته شود.
اتفاقا اعتقادات قلبی بسیار هم ارزشمند است. در همین جامعه فوتبال بازیکنانی را داریم که بابت پیروزی تیم شان گوسفند نذر کرده و آن را بین فقرا تقسیم می کنند یا مربیانی را دیده ایم که برای بیماران سرطانی و معلولان کم بضاعت پول جمع می کنند و بازیکنان و مربیان باشگاه هم به کمک شان می آیند. حضور در اماکن متبرکه هم کار دیگری است که گروهی از آنها انجام می دهند. این موارد بسیار ارزشمند بوده و تحت هیچ شرایطی نباید ارزش آنها را کم کرد.
نظر کاربران
سلام من اصلا وردی اینجا ندیم برای همین نمی توانم نظرم را بگویم