چگونه از یکنواخت شدن رابطه با همسرمان جلوگیری کنیم؟

سلام ، زندگي عاشقانه و ماديات در كنار هم باعث سردي دل مرد ميشود. همه از مرد انتظار دارند و همه زنان از مردان نظر انتفاعي دارند و لا غير

بنظر من آموزش های درون خانواده و ایده های شخصی حرف اول می زنه و ربطی به جنسیت نداره ، فقط کافیه با فردی زندگی کنیم که با توجه به تفاوتها درک متقابل داشته باشه!

خیلی سخته که برای همدیگه تکراری شده باشیم! امیدوارم هیچ کدام از شما جوانان طعم تلخ یکنواختی رو نچشید و هممیشه شاد و خوش باشید.

سلام زندگی چه عاشقانه چه معمولی باشه هردو زندگیه ولی چطور و چه جوری از هم توقع داشته باشیم مهم که بعضی مردها وقتی میخوای براشون زندگی یک نواخت نباشه و تنوع ایجاد کنی بد براش جا می افته و طاقچه بالا می زارن در صورتی که زنها برای کوچکترین تنوع خوشحال و مهربان تر می شوند خدا وکیلی درسته یانه

بعد از اون همه شور و نشاط و خواستنها و بهم برسيم اينجورى و اونجورى ميشه حالا که رسيديم و چند ماه هم نگذشته بارها شنيدم تو روم و پاى تل و اس گفت نشد اون چيزى که ميخواستم سردى ذوق ندارى امساس ندارى شوق ندارى شوخى صفر هيجان صفر
حالا مات و مبهوت و گيجم واقعا يعنى همه رو با من بود منم که سردم!؟

خانم من اخلاق خاصی داره همبشه باید مثل دلقکا جلوش حرکت بزنی به محض اینکه تموم میشه میره تو فاز فریزر کاراش داره دیونم میکنه به نظرم تنها خواسته اون اینکه من خانواده ام رو ترک کنم

نمیدونم ولی خیلی دوست دارم به شوهرم کمک کنم آخه یه مدت دچار روحیه خاصی شده همه چیز براش تکراریه و شبها هم نمیتونه بخوابه و فقط فکر میکنه

اي كاش واسه شنيدن حرفاي هم وقت بزاريد
اي كاش حتي وقتي معشوقتون داره تظاهر به شاد بودن ميكنه بفهميد
غم و از چشاش ببينيد
مراقب شادي هاتون باشيد

ممنون

لعنت به این زمونه که بی اراده از کسی که جون میدادی واسش یواش یواش سرد میشی و واست یکنواخت وتکراری میشه

محبت زیادی دل و میزنهه...از بس بهش ابراز احساسات کردم و ...دلشو زده،نمیدونم چرا آدما انقد بیجنبه ان،فقط خدا لایق دوست داشتن و بس...ما آدما زود جوگیر میشیم، انگار که نه انگار دوسال پیش برای اینکه بمن برسه چکارا که نکرد..دقیقه به دقیقه پیامای عاشقونه!هه کی فکرشو میکرد بعد دوسال نامزدی کارمون بجایی برسه که بگه جذابیتا کم شده!فک کرده زندگی سیرکه و زن هم دلقک

سلام.
فک میکردم فقط زندگی من اینجوری شده نظرات رو که خوندم احساس کردم این فقط مشکل من نیس.
من چهار ساله با همسرم (در سخت ترین شرایط)زندگی می کنم. خیلی احساساتی و با محبت بود و خیلی خیلی عاشق، هر کاری برای من میکرد. عاشق مهربونیش شدم
اما الان دیگه اون ادم سابق نیس. خیلی افسرده خسته شده. هیچ امیدی به زندگی نداره. دیگه انگار نه انگار که من هستم. حتی نمیدونه منو دوست داره یا نه؟همش دم از جدایی میزنه و اینکه نشد با هم به ارزوهامون برسیم. صبح تا شب خودش را با کارش سرگرم میکنه.میخاد تنهاش بذارم و باهاش حرف نزنم ولی من نمیتونم.... و اوضاع بدتر و بدتر میشه.همه چی واسمون تکراری شده. هر دومون خیلی تنهاییم. میدونم از خیلی از رفتارهای من ناراحته. ولی اصلا دست خودم نیس شرایط سخت زندگی مون اعصابم رو خرد کرده. خیلی اوقات سردرد های عصبی دارم.
همه چیز از اون سربازی لعنتی شروع شد که زندگیمون رو نابود کرد. کاش .....
اما میدونم که هنوز دوسش دارم میخام همه ی تلاشم رو برای خوشحالیش و جبران اشتباهاتم بکنم تو رو خدا واسم دعا کنید.

سلام نامزد من خیلی مهربونه و همش داره برای زندگی آیندمون تلاش میکنه و خیلی کم پیش میاد با هم بحرفیم و وقتی وقت پیش میاد با هم بحرفیم حرفی واسه گفتن نداریم و همش حرفای تکراری میزنیم خسته شدم از حرفای تکراری و اینکه ترس دارم از هم خستمون بشه یه راه حل میخوام لطفا

نمیدونم چیکار کنم که به نظر شوهر خوب بیامهمش میگه خسته شدم

تنها راه حلش بچست ی تنوعی تو زندگیتون ایجاد میکنه ک مانند نداره نمیدونم چرا اینروزا همه ی تصور غلط پیدا کردن ک بچه باید نباشه یا دیر بچه دار بشیم ب نظرم بهتره بعد چن ماه بچه دار بشین و زیاد دوران نامزدیو طول ندین بالاخره خدا ی چیزی میدونه ک میگ سریع بچه دار بشین چون خیلی اززندگی های درحال نابودی و نجات داده یا حق

من عاشق زنم بودم و هستم ولی دراعین واحد بدم میاد ازش بچه دارشدیم و بعده بیکارشدنم یخورده زندگی سخت شد و زود جا زد خانومم همش تفریح وخرج کردن و بازارو میخاد منم که هرکاری میکردم که زندگیمو نگهدارم اخه بچه مون داره نابود میشه ولی نمیدونم چطور از طلاق منصرفش کنم راهنمایی لطفا

زندگی همینه دیگه بنظر من سخت نگیرید زیاد فکرتونو مشغول نکنین قرار نیس همه چی مثه اول باشه وقتی نسبت ب این مسأله بی اهمیت تر باشید هم خودتون راحت ترید هم اینه فرصتی میشه تا طرف مقابل خودشو پیدا کنه مطمعن باشید هرجوریم ک باشه بازم حاظر نیس بدون شما زندگی کنه و اینم در نظر بگیرید اینقدر مشکل ها زیاد شده ک این باعث شده توجه ها کمتر شه و شمام بجای اینکه سخت بگیرید کمی دردودل کنید

بنظر من باید عاشق باشین همه چیزو حل نمیکنه ولی نصف بیشتر مشکلا حل میشه درکش کنید آرومش کنید بهش محبت کنید اگه شما عاشق باشین از این کارا خسته نمیشین

منم با نظر گلی موافقم
عشق واقعی همه چیو حل میکنه
اینکه میگین محبت زیادی دلو سرد میکنه اینجوری نیس