۱۴۴۶۱۱۹
۱۰ نظر
۱۲۱۵۲
۱۰ نظر
۱۲۱۵۲
پ

شش ترانه‌ای که جهنم مرداد را قابل تحمل می‌کند

این مطلب که به همت تحریریه برترین‌ها گردآوری شده در ستایش تابستان است.

برترین‌ها: من حامی تابستان هستم. درست در همین روزهایی که به تابستان فحاشی می‌کنید، من دوست دارم هیچ وقت مردادماه تمام نشود. گرچه که از بی‌تدبیری و نابخردی حکمرانان بابت قطعی برق و مشکلات به وجود آمده کلافه شده‌ام اما خودِ خودِ تابستان را عاشقانه دوست دارم. این مطلب که به همت تحریریه برترین‌ها گردآوری شده در ستایش تابستان است. هر کداممان درباره آهنگی که ما را به یاد تابستان می‌اندازد نوشته‌ایم. با ما همراه باشید.

شش ترانه‌ای که جهنم مرداد را قابل تحمل می‌کند

(در انتشار روایت‌ها، رسم‌الخط نویسندگان حفظ شده)

ایمان عبدلی آغاز می‌کند: ماجرا برمی‌گردد به جایی حوالی هشت سالگی، رفته بودیم سفر، خانه عمه وسطی، در یک روستای ییلاقی با کلی باغ و کاهگل و صبح‌های خنک تابستانش. ایوان خانه‌اش را چند تیر چوبی سراپا نگه داشته بود، شب بدون پنکه و هر چیزی، همان‌جا می‌خوابیدیم و در گرمای مرداد ماه خب این موهبتی بود. یک روز از سه روز آن سفر را رفتیم جایی حوالی روستا اتراق کردیم، مثلا پیک‌نیک، همه‌ی ۹۰ روز تابستان را در خودش داشت آن روز. بازی، کباب، مادرم که جوان بود، پدرم که کل دشت در مشتش بود. حین برگشتن که غم عالم در دلم بود، راننده موزیکی گذاشت که تا ابد تابستان را به یادم خواهد آورد: آهای مسافری که میری به سوی ایران، از جانب هزاران ایرانی... غم پایان بزم مرداد با حس غریب وطن‌دوستیِ آن ترانه گره خورد. چرا ایران، این اندازه غریب است؟ تابستان با آن پرسش در ذهنم اوج گرفت، هنوز هم پاسخی نیامده. دریغ و افسوس برای وطن را از اوج یک تابستان، از ملاحت یک صدای زنانه بی‌همتا شروع کردم و تا نیاید آن روز، افسوس‌ها را پایانی نیست.

طلیعه احمدی از خاطرات شمال می‌گوید: کلا خونواده مادری من به واسطه شغلشون که معلمی بود، کل سه ماه تابستون تعطیل بودیم و خیلی زیاد سفر می‌کردیم. عموما هم از یه شهر کوهستانی، عشق دریا دیوونمون میکرد و بیشتر شمال بودیم. از جایی که برادرم سن نوجوانی طی کرده بود و تقریبا در رده جوانی قرار می‌گرفت کلی سی‌دی رایت کرده تو ماشین داشتیم اما خب همش شجریان بود اونم پدر (خوشا دلی که مدام از پی نظر نرود). ماشین بغلی که ماشین شوهرخالم بود و ضبط ماشین دست پسر خاله‌هام اما کلی موزیک ۶و ۸ داشتن که تابستونی‌تر بود و من همش دوس داشتم تو اون ماشین باشم چون اندی می‌خوند: "دختر ایرونی مثل گله چه رنگ و بویی داره." اقتضای سن نوجوانیم چیزی از شجریان درک نمی‌کردم اما الان تو این دوره از زندگیم دوست دارم محکم تو ماشین خودمون باشم، فقط شجریان باشه و دگر هیچ.

شش ترانه‌ای که جهنم مرداد را قابل تحمل می‌کند

المیرا فلاحیان به مد و فشن موردعلاقه تابستانی‌اش پرداخته: دقیق یادم نیست از کِی و چندسالگی ولی از وقتی که خودم را پیدا کردم عاشق پوشیدن دامن بودم. دوست داشتم دامن‌های گلدار بپوشم و در خیابان‌ها قدم بزنم. لذت می‌بردم از نگاه مردم به استایل رنگارنگم. شبیه یک بسته اسمارتیز می‌شدم که روی آسفالت‌های سیاه خیابان قدم می‌زند. تابستان برای من فصل دامن‌ها شد. فصل اسمارتیز شدن. فصل نگاه‌های خیره. پس با شروع تابستان "بیا چین چینِ دامن، طلسم شب و بشکن" را مرور می‌کنم. حالا این سال‌ها کمتر دامن می‌پوشم، اما هنوز هم با دیدن هر دختر دامن‌پوشی در خیابان به تابستان امیدوارتر می‌شوم. اسمارتیزهای متحرک قدم می‌زنند و "بیا چین چینِ دامن" با صدای خود شماعی‌زاده در ذهنم خوانده می‌شود.

علیرضا باقرپور از شب‌های تابستان گفته: تابستان یعنی پخش تورنمنت‌های سانسورشده از شبکه سه. یعنی فوتبال دیدن تا انتهای شب. یعنی شوت محکم ماکسی رودریگز به قعر دروازه مکزیک. یعنی زیر یه خم و تبدیل به دو خم و خلاصه که تابستان‌های زندگی من از کودکی تا به امروز با فستیوال‌های ورزشی گره خورده. تیغ آفتاب که دیگر نمی‌برید می‌زدیم به دل کوچه و خیابان اما ترانه مناسبتی‌اش شاید قرابتی با این‌ها ندارد. "تو نشنیدی صدات کردم، نمی‌دیدی نگات کردم" که مارتیک می‌خواند و اصلا شاید غروب تابستان یک چیزهایی هم کم داشت اما به هر حال شیرین بود.

شش ترانه‌ای که جهنم مرداد را قابل تحمل می‌کند

حسن قربانی: از زمان کودکی، تابستان برای تمام مردم ایران یک رنگ و بوی خاص داشت، برای من هم همین‌طور. اینکه بعد از 9 ماه تحصیلی و خردادی که به خاطر امتحاناتش از همه خوشی‌های زندگی محروم شده‌ای، تابستان حکم آزادی از زندان را داشت؛ اینکه راحت پای تلویزیون بنشینی و هرچه که دلت خواست را ببینی، میکرو و سگا بازی کنی، یا اینکه در کوچه وِل باشی و تا شب بازی کنی. کلی آهنگ خاطره‌انگیز برای تابستان خوانده شده؛ از «بازم تابستون اومد» و «تابستون کوتاهه» تا چندین آهنگ دیگر؛ اما این آهنگی که هر سال با شروع تابستان از تلویزیون پخش می‌شد، یک حس دیگری به من می‌دهد و کلی خاطره را یاد آوری می‌کند؛ واقعا اون زمان تابستون فصل شادی و خنده بود، بچه‌ها هم توی کوچه گرم بازی بودند.

و سعید خرمی که با شهرام شب‌پره خاطرات دلنشینی دارد: باز هم تابستان گرم و پر از خاطره سوار بر قطار فصل‌ها از راه رسید و با آمدنش من را برد به سال‌هایی که گرچه خیلی دور نیستن و خیلی از رفتنشون نگذشته، ولی مثل برق و باد گذشتند. روزهایی که روابط در فضای واقعی پر از مهر و صفا بود نه فضای سرد و بی‌روح مجازی! سال‌هایی که گردش مهر و عاطفه و عشق در بین ایرانی‌ها با سلاح قدرتمند چشم و دیالوگ حال و هوای دیگری داشت. تکمیل‌کننده این پازل زیبا ترانه «بازم تابستون اومد» از شهرام شب‌پره بود که گرمای تابستان دهه شصت و بعد از آن را برایم دلپذیر و سراسر حال خوش می‌کرد.

شش ترانه‌ای که جهنم مرداد را قابل تحمل می‌کند

دورهمی‌های تکرار نشدنی دهه شصت با این چند جمله از ترانه شهرام شب پره شکل می‌گرفت:

بازم تابستون اومد آفتاب رو ایوون اومد

شب پشت کوهها مرده شادی غمارو برده

گل دسته دسته دسته تو گلدونا نشسته

درای شادی باز و درای غصه بسته

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • ناشناس

    واقعا بهترین آهنگی که وصف حال تابستون و دوران خوش نوجوونیمون رو داره همین آهنگ تابستون شهرام شب پره عزیزه...
    خدایا چقدر زود گذشت...
    چقدر جای پدر و مادرم خالیه...
    چه روزگاری که عصرهاش بوی نم گلدونای حیاط آدمو مسخ میکرد...
    یادش بخیر...
    ولی هنوز که هنوزه من هیچی رو با ظهرای تابستون عوض نمیکنم...

  • ناشناس

    کلا دنیا همون دنیای قدیم درایران باصفا تر بودش مردمانی صمیمی تر انسانها سالم تر و بزرگان فامیل مون هم زنده بودند بسیار زیبا بودش. یادش بگیر

  • ناشناس

    تابستون برای من خود خود شعر سپهری
    ابری نیست
    بادی نیست
    مینشینم لب حوض
    گردش ماهیها
    مادرم ریحان میچیند نان و ریحان و پنیر
    نور در کاسه مس چه نوازشها میریزد

  • هیچ

    واقعاً شهرام همیشه تو قلب همه جا داره عاشقشم 👑 سلطان پاپ 💖✌️

  • ناشناس

    برکت وقتی رفت که مسئولین با نوشتن قوانین مسخره داشتن خانه حیاط دار را بر ما مردم حرام کردند و وادارمون کردند آپارتمان نشین باشیم . وادارمون کردند در شهر ها و استان های دور از پدر و مادر شاغل شویم . حسرت دیدن اعضای خانواده و پدربزرگها و مادر بزرگهارا بر دل کوچیک و بزرگ گذاشته اند . ...

  • ناشناس

    یادش بخیر اون موقعها عروسی های روستایی و عشایری چند روز طول میکشید اگه تابستون بود در زمین بزرگی دهها چادر بزرگ بصورت دايره زده میشد و وسط آن مراسم شادی رقص و چوب بازی برپا می‌گردید گروه موسیقی ساز و نقاره محفل و شاد میکردند و شبها نمایش اجرا میشد مردم حلقه می‌زدند و وسط نمایش موزیکال و شاد اجرا می‌شد خلاصه با کمترین امکانات نهایت همدلی و سرور و شادی برپا بود.

  • ناشناس

    تابستونه فصل شادی و خنده بچه ها توی کوچه گرم بازی مثل چندتا پرنده
    فصل شنا میون حوض پر آب فرار از لحظه های خسته خواب
    تابستون فصل سر زدن به هر سو به کوهستان به جنگل مثل آهو
    دویدن در میون دشت و صحرا مثل ماهی پریدن توی دریا
    فصل درو میون دشت شادی نقش یک شاخه گل نشوندن روی قالی
    تابستونه فصل سفر به هر جا به شهر شعر و قصه های زیبا
    از لا به لای برگ هر کتابی پر کشیدن به رویاهای آبی

  • ناشناس

    تابستان دهه چهل و پنجاه یعنی بیش از بیست سال .
    رفتن به روستا و کمک به پدر بزرگ مادری
    چیدن گندم .بار زدن و حمل به خرمن .
    دنبال الاغ دویدن و برگشتن سر زمین و درنهایت خرمن کوفتن .
    پس از گندم ریختن گردو و بادام و انگور چیدن .
    خدای من .چه روزگار قشنگی بود .
    پنجاه سال از آن روزها میگرد و همچنان در حسرت یک روز از آن بیست سال و اندی .دنبال الاغ دویدن و خرمن کوفتن
    و انگور چیدن .

  • ناشناس

    خدا لعنت شون که کوچیک ترین دلخوشی ها رو از همه مون گرفتن. الان کدوم معلم میتونه با این حقوقا کل تابستون بره مسافرت ؟

  • ناشناس

    👏👏👏👏💞💞💞💞روح سهراب سپهری شاد ❤️

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج