۱۴۳۴۸۶۶
۸ نظر
۵۷۷۳
۸ نظر
۵۷۷۳
پ

یک تبلیغ تلویزیونیِ خاص، ریزش موی ایرانی‌ها را درمان کرد

این مطلب بر اساس پادکست رادیو کامرس(اپیزود گلرنگ) جمع‌آوری شده است، نکاتی دارد خواندنی، فکرش را هم نمی‌کنید که در پشت‌پرده ایده درخشان یک آگهی تلویزیونی چه چیزهایی جریان داشته است. این فقط بریده‌ای از آن پشت‌پرده درخشان است.

برترین‌ها: این مطلب بر اساس پادکست رادیو کامرس(اپیزود گلرنگ) جمع‌آوری شده است، نکاتی دارد خواندنی، فکرش را هم نمی‌کنید که در پشت‌پرده ایده درخشان یک آگهی تلویزیونی چه چیزهایی جریان داشته است. این فقط بریده‌ای از آن پشت‌پرده درخشان است.

یک تبلیغ تلویزیونیِ خاص، ریزش موی ایرانی‌ها را درمان کرد

آغاز دهه‌ی سازندگی!

دهه ۷۰، ایران تازه آرام گرفته از انقلاب و جنگ، روحیه ملی، جنگ‌های تلویزیونی، سیتکام‌های ایرانی، بازگشت موزیک پاپ، تبلیغات موزیکال و عطش رشد اقتصادی در دولت سازندگی!

ایران در سال ۱۳۶۸ یک جنگ را پشت سر گذاشته بود و روزهای ابتدایی ریاست جمهوری علی اکبر هاشمی رفسنجانی رو می‌گذراند. کارنامه اقتصادی دولتی که به سازندگی معروف بود، رکورد دار دو شاخص اقتصادی بود: بیشترین تورم و بیشترین رشد اقتصادی! سیاست باز اقتصادی و وضع قوانین ضد انحصاری از جمله اقدامات مهم این دولت بود. دولتی که نمی‌خواست با حرکت آهسته با پیوسته پیش برود بلکه قصد داشت ره صد ساله را یک شبه طی کند. در راستای این تحولات اقتصادی، سیاست‌های فرهنگی کشور هم در حال تغییر بود و نمود آن را می‌شد در تغییر روند برنامه‌های تلویزیونی دید.

یک تبلیغ تلویزیونیِ خاص، ریزش موی ایرانی‌ها را درمان کرد

امیدخاکپوری درباره شکوفایی سریال سازی در دهه هفتاد می‌گوید: روند سریال‌سازی در دهه ۶۰، تفاوت‌های عمده‌ای با سریال‌سازی تو دهه ۷۰ دارد. کارها عموماً از پروداکت‌های سنگین و جدی برخوردار بودند و بیشترشان با نگاتیو فیلمبرداری شدند. مشخصه اصلی تمام سریال‌های آن دهه وجود شخصیت‌های اصلی و فرعی فراوانی بود که بیشتر دارای زمینه‌های تاریخی‌اند و هزینه‌های هنگفتی هم بابت تولیدشان صرف شد. قاعدتاً چنین تولیداتی برای تلویزیونی که آن موقع تنها دو شبکه داشت و این دو شبکه هم تمام وقت نبودن، کافی به نظر می‌رسید. اما پس از جنگ و با ورود به دهه ۷۰، کم کم با اضافه شدن شبکه‌های تلویزیون و ۲۴ ساعته شدن برنامه ها نیاز به برنامه‌هایی که خیلی سریع و به میزان انبوه به تولید و بهره‌برداری برسند احساس شد.

ظهور یک رقیب سرسخت

فضای بازتر دهه ۷۰ نسبت به دهه پیش از خودش پای ماهواره را هم به خانه برخی از مردم باز کرده بود. برای حذف ماهواره به جز قوانین سخت‌گیرانه و جمع آوری آن‌ها مسئولین تلویزیون هم به فکر راهکاری برای از دست ندادن تماشاگران خودشان افتادند.

رامبد جوان در این باره می‌گوید: تعداد شبکه‌ها زیاد نبود. تعداد تولید کننده‌ها زیاد نبود! ماهواره نقش با اهمیتی داشت. در نتیجه آن زمان تلاش دولت و سیستم های امنیتی برای مقابله با ماهواره بیشتر شد. مثل الان که سعی دارند جلوی اینترنت را بگیرند! در نتیجه، استقبال خوبی از سازنده ها و تیم های تهیه کننده و تولید و طراحی می‌شد که بتوانند محتواهای جذاب تولید بکنند.

تولد بهترین شرکت تبلیغاتی دهه 70

سال ۱۳۷۰ بیژن بی رنگ ۴۲ ساله، دانش آموخته ادبیات نمایشی از دانشکده هنرهای دراماتیک و فناوری آموزشی از کالیفرنیای امریکا، به همراه مسعود رسام ۳۴ ساله، دانش آموخته مدرسه عالی تلویزیون و سینما که چندین سال از آشنایی و شراکت آن‌ها در ساخت مجموعه های تلویزیونی می‌گذشت، تصمیم گرفتند یک دفتر سینمایی باز کنند.

بیژن بیرنگ درباره این تصمیم این‌طور می‌گوید:یک جلسه‌ای داشتیم با آقای محمود کلاری و آقای غلام حسین لطفی و مسعود رسام و چند تا از بزرگان سینما که یک دفتر سینمایی تاسیس کنیم. مشغول صحبت بودیم یک آقای خیلی خوش قیافه و خوشتیپ، دورتر نشسته بود و داشت ما را نظاره می‌کرد. آقا آمد و کنار ما نشست. گفت خوب میبینم در مورد سینما صحبت می‌کنید میشه منم با شما باشم صحبت کنم؟ این آقا، این آقای عزیز که زندگی ما را تغییر داد کسی نبود جز آقای علی عباسی که تهیه‌کننده بزرگ سینما و همچنین  صاحب بزرگترین شرکت تبلیغاتی پیام آگهی. آقای عباسی گفت میبینم که میخواید از سینما پول در بیارید. گفتیم خوب قاعدتا اینطوره! ادامه داد که من از تبلیغات پول درآوردم و در سینما کار کردم به همین جهت در طول سال های که کار کردم هیچ وقت مشکل دغدغه فروش یا نفروختن فیلما رو نداشتم. جلسه نمی‌دانم چطور تموم شد فقط یادمه که بعد از جلسه آمدیم بیرون در خیابان بلوار یک لحظه وایستادیم، نگاهی به همدیگه کردیم و در سکوت یه جواب مثبت به هم دادیم.

یک تبلیغ تلویزیونیِ خاص، ریزش موی ایرانی‌ها را درمان کرد

مسعود رسام: بعد از جنگ، رقابت بین کالاهای مختلف شکل گرفت. اینجا بود که من و چند تا از دوستان تصمیم گرفتیم وارد عرصه تبلیغات بشیم. در واقع اولین قرار بود اولین شرکت تبلیغاتی را تاسیس کنیم. ما شرکت شبکه را تاسیس کردیم. شرکتی که سعی داشت با استفاده از ابزار تبلیغات مدرن در خدمت صاحبان کالا قرار بگیرد.

گل، گل، گل، گل از همه رنگ...

در سال ۱۳۷۰ مهدی فضلی برای عقد قرارداد آگهی گلرنگ به سراغ شرکت تبلیغاتی شبکه می‌رود. اما مهدی فضلی که بود؟! مهدی فضلی مدیر تازه و جوان شرکت گلرنگ فرزند محمد کریم فضلی بود. محمد کریم که در سال ۱۳۱۱ در شهر تویسرکان همدان متولد شده بود و پدرش از بازرگانان به نام و خوشنام منطقه بود فعالیت اقتصادی در کنار پدرش آغاز کرد اما در ۲۰ سالگی و پس از ازدواجش برای رسیدن به رویاهای بلند پروازانه‌اش راهی همدان و پس از آن تهران شد و شرکت گلرنگ را تاسیس کرد.

بیژن بیرنگ: ماجرای کمپین گلرنگ از این قرار بود که مسعود رسام دستی به قلم داشت و و اکثراً اشعار موزیکال کارهای تبلیغاتی ما را ایشان زحمتش را می‌کشید. ایشان این ترانه رو ساختند و بعدا آقای دهقانیار موزیکش را تنظیم کرد و شد یکی از کمپین های بزرگ. در واقع تنها کمپین و خوب موفق شد.

بهرام دهقان‌یار موزیسین شرکت شبکه و این پروژه: مرحوم مسعود رسام تماس گرفتن و بعد گفتن ما شرکتی داریم به اسم شبکه که شروع کردیم به ساخت تبلیغات و تیزرهای تبلیغاتی. داستان گلرنگ به این شکل در حقیقت رقم خورد که تماس گرفتن گفتن برای شرکت گلرنگ داریم مجموعه تیزرهایی کار میکنیم. گفتند این هم شعرش هست! یک طرح اولیه خود آقای رسام به من داد و اینطور شد که موسیقی گلرنگ ساخته شد.

بهنام صبوری از ریشه این ملودی و ترانه این‌طور می‌گوید: یک آگهی قبل از انقلاب بود به نام شامپو دارمو. یک شعر و آهنگی داشت آن زمان که تقریبا یک تمی بود.به این صورت که بامبو بامبو بامبو بامبو بامبو سرتو با چی می‌شوری با شامپو دار مو! در آن اون زمان خیلی فراگیر شد یا به قول امروزیا هیت شد. این شعر با تغییراتی به صورت "گل گل گل از همه رنگ سر تو با چی می‌شوری با شامپو گلرنگ" در آمد و تبدیل به آن کمپین مشهور شد. 

اما علت بر سر زبان افتادن این ویدیوی تبلیغاتی چه بود؟

بهرام دهقان‌نیا: امکانات اینترنت و این فضای گسترده که شما در بمباران موسیقی‌های جدید هستید،  مثل آن زمان نیست. مخاطب در آن زمان به جای ۵۰ تا قطعه موسیقی در روز شاید می‌توانست سه قطعه گوش بدهد. این خیلی نکته مهمیه. همینطور باید گفت عامل دیگر موفقیت آقای بی رنگ وسام بودند که زبان تلویزیون خیلی خوب یاد گرفته بودند و می‌دانستند چطور باید برای مخاطب تلویزیون محصول و محتوا تولید بکنند. بنابراین خیلی هم زود تونستن راه ارتباط برقرار کردن با مخاطب از طریق تبلیغات را پیدا بکنند.هر دو خیلی خلاق بودند. بیژن بی رنگ میگفت:حاج آقا فضلی منو صدا کرد گفت ما طبق برآوردهایی که توی هلدینگمون کردیم ۵۰ درصد از موفقیت گلرنگ رو مدیون شما هستیم

همزمان، رسام و بیرنگ همان‌طور که از قبل تصمیم داشتند به پشتوانه اقتصاد در تبلیغات به سراغ سبک و سیاق جدید خود یعنی سریال‌سازی رفتند.

بیژن بیرنگ: فرض کنید وقتی ما در تبلیغات به اجبار به خاطر قیمت‌هایی که در ایران وجود داشت باید یه تیزر ۱۰ ثانیه‌ای ۱۵ ثانیه‌ای می‌ساختیم.این موضوع این آگاهی رو به ما داد که چقدر ۲۰ ثانیه ۱۰ ثانیه زمان بزرگیه که قراره شما یک مفهوم را معرفی کنید و چطور  میشود که در ۱۰ ثانیه شما کلی حرفو بگید. شاید این باعث شد که ما به این درک برسیم که وقتی در کار سریال‌سازی یا فیلم‌سازی یک ساعت در یه قسمت سریال پنجاه شص دقیقه وقت داریم این دقایقو به راحتی از کنارش نگذریم.

خاموش شدن شبکه

دهه ۷۰، دهه بیرنگ و رسام در تلویزیون بود چه در ساخت سریال‌های تلویزیونی خیابان خلوت کن و به نوعی سیتکام‌های ایرانی و چه در حوزه تبلیغات!

یک تبلیغ تلویزیونیِ خاص، ریزش موی ایرانی‌ها را درمان کرد

اما دهه ۸۰ شرایط برای شرکت شبکه گسترش تصویر کالا متفاوت شد هرچند شرکت پاک شو و محصولات گلرنگ روز به روز رشد می‌کرد اما شروع فعالیت شرکت‌های تبلیغاتی متعدد و رقابت اون‌ها آغازی بر پایان شرکت شبکه شد

سهیل نوروزی: کم کم دیدیم شرکت‌های مختلف آمدند همه متوجه شدن این راه تبلیغات می‌تواند پولساز باشد. این اتفاق باعث این شد که شرکت‌های تبلیغاتی فکر کنند یه راه پول درآوردن بسیار راحتی پیدا کردند و همین موضوع دست افراد مختلف را به این صنعت باز کرد. من یادم است که خیلی از مشتری‌های ما بعد از یک تایمی مثلاً به واسطه شرکت‌های ارزان‌تر از پیش ما رفتند. همین امر باعث شد  آقای رسام و بی رنگ زده شدن از کار. اینطور شد که کم کم توی یک تایمی کلاً تبلیغات شرکت تبلیغات سازی رو گذاشتن کنار این دوتا عزیز و بیشتر رفتن طرف سریال‌سازی و سریال‌سازی ادامه دادن.

بیژن بیرنگ: شرایط پیش اومد که من آقای تبلیغات یه جوری کنار گذاشته شدیم و در نتیجه دیگه ارتباط من با تبلیغات تا یه مدت زیادی قطع شد. یک شرکت تبلیغاتی سال ۸۵ تشکیل دادیم که دو سال ادامه پیدا کرد و بعد منحل شد و الان هم که سال‌ها از تبلیغات دورم و ترجیحم می‌دم که دور باشم...

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • ناشناس

    یادش بخیر

  • آخرین سنگر سکوته

    یادش بخیر چه روزای خوبی چقد خوشحال بودیم کاش هیچوقت نمیگذشت اون زمان
    الان هممون خسته دلمرد خسته از زندگی

    پاسخ ها

    • مردم

      البته اون زمان هم خوب نبود..............

    • ناشناس

      بدترین دوره برای نوجوان و جوان بودن. زشت و بسته. بخصوص برای دخترها با اون گونیهای دراز کریه که به عنوان لباس می پوشیدیم.کاش دهه هفتاد کلا پاک میشد از تاریخ

  • ناشناس

    واقعا درسته چه روزهایی داشتیم

  • ناشناس

    این جماعت خوب پولشان دراوردند

  • ناشناس

    اینجا خیلی چیزا گفته نشده چرا جوانان در ۲۰ سالگی ازدواج میکردن و صاحب ورزند میشدن هر ۱۰۰ تا شاید ۲نفر کار به طلاق می‌کشید الان ۱۰۰تا ۹۰ تا به یلاق میکشه و با دست خالی میتونستن شرکت بزنن ووووو آرامش بود امید بود ووو

    پاسخ ها

    • ناشناس

      جوانانی که در دهه هفتاد ازدواج کردند هنوز نمردند و می تونن چل پنجاه ساله باشند و طلاق هم گرفتند زیاااد

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج