۱۳۷۵۸۵۶
۴۶ نظر
۸۲۲۷
۴۶ نظر
۸۲۲۷
پ

بیماری خطرناک امیر و مهسا در آستانه انتقال به تمام جوانان ایرانی

برای بسیاری از جوانان ایرانی معنای زندگی بهتر در «رفاه اقتصادی» خلاصه می شود، چیزی که آنان می‌گویند در همه جای دنیا هست و در ایران نیست!

برترین‌ها: این روزها خروج از ایران و سکونت در یک کشور خارجی برای خیلی‌ها یک آرزو شده و شاید آرزویی دست نیافتنی! بیشتر افرادی که کشور خود را ترک می کنند و جایی دیگر را برای زیستن بر می‌گزینند و البته در این راه سختی‌های زیادی را نیز متحمل می‌شوند، اغلب با یک هدف به دنبال این آرزوی پرمشقت می روند: «زندگی بهتر». برای بسیاری از جوانان ایرانی معنای زندگی بهتر در «رفاه اقتصادی» خلاصه می شود، چیزی که آنان می‌گویند در همه جای دنیا هست و در ایران نیست!

بیماری خطرناک امیر و مهسا در آستانه انتقال به تمام جوانان ایرانی

روزنامه اعتماد در گزارشی تحت عنوان «در حسرت آغاز دیگری بر زندگی»، نگاهی انداخته است به زندگی جوانانی که در تلاش و آرزوی مهاجرت از ایران پیر می‌شوند. این مطلب را در ادامه بخوانید:

* به ازای هر یک نفری که می‌تواند ایران را ترک کند و زندگی خودش را در جغرافیا و کشوری دیگر ادامه دهد، همه ما ده‌ها دوست و آشنا داریم که می‌خواهند از ایران بروند، تلاش هم می‌کنند که از ایران بروند، در حرف‌های‌شان می‌گویند که امسال دیگر سال آخر است، امسال سال خداحافظی است، آنها هم می‌خواهند بالاخره بروند. مهاجرت کنند، زندگی‌شان را در جایی دیگر شروع کنند، از اول شروع کنند و یک چیز تازه بسازند.

* بسیاری از این آدم‌ها بسته و شکسته کلاس زبان می‌روند یا می‌گویند که قرار است به کلاس زبان بروند، در کتابخانه‌های‌شان چندین کتاب خودآموز زبان هست، برخی حتی چند زبان را امتحان کرده‌اند، اول می‌خواستند بروند فرانسه، بعد تصمیم گرفتند آلمانی بخوانند، بعد دیدند که پذیرش گرفتن از ایتالیا راحت‌تر است و چند ترم هم ایتالیایی خوانده‌اند، حالا ولی دیگر فقط کانادا یا اصلا ترکی استانبولی، اگر هیچ کدام نشد شاید حتی اسپانیایی.  اینها آدم‌هایی هستند که در کار کردن هم گرفتاری‌هایی دارند، برای‌شان مهم نیست اگر رییس‌شان از ایشان سوءاستفاده می‌کند، برای‌شان مهم نیست اگر مجردند یا در رابطه‌ای هستند که آن را دوست ندارند یا از ازدواج‌شان راضی نیستند، برنامه آنها رفتن است و وقتی قرار است بروی، دیگر این چیزها مهم نیست، این شغل و رییس بی‌شعورش موقتی است، این ازدواج آزاردهنده با مهاجرت تمام می‌شود و این دوستانی که دوست‌شان ندارند را قرار است به زودی ترک کنند و به جای دیگری بروند.

* فقط یک مشکل کوچک وجود دارد، امسال هم پذیرش نگرفته‌اند، یک‌بار دیگر پرونده‌شان رد شده است یا هنوز اصلا اقدامی برای مهاجرت نکرده‌اند، همه‌ چیز در حد حرف است، یک روزی قرار است بروند اما آن روز هنوز نرسیده است، مهاجرت ایده‌ای برای فرار است، اما فرار کار سختی است، پس با فکر کردن به آن از فشارهای زندگی روزمره کم می‌کنیم ولی واقعا هم به جایی نخواهیم رفت.

بیماری خطرناک امیر و مهسا در آستانه انتقال به تمام جوانان ایرانی

* درحالی که مسوولان دولت مستقر فکر می‌کنند این موج‌ها و خیل‌های مهاجرت اصلا مهم هم نیستند و دکتر و پرستار و مهندس و جوان و دانشجو و زن در سن باروری و غیره را هم می‌شود از چین وارد کرد، مسوولان دولت‌های پیشین هر روز و در هر تریبونی از خطر موج‌های مهاجرت حرف می‌زنند درحالی که خودشان هم عملا نتوانسته‌اند بسیاری از این موج‌ها را کنترل کنند یا لااقل امیدی ایجاد کنند که مهاجران بالقوه، آن را هم در محاسبات خودشان لحاظ کنند.  حتی در این شرایط هم به نظر می‌آید بخش زیادی از مردم، در این محاسبات گم شده‌اند و این همان بخشی از مردم است که در تلاش برای رفتن از ایران، عملا دیگر در این کشور زندگی نمی‌کنند، به ازدواج و پیشرفت شغلی و بچه‌دار شدن در ایران فکر نمی‌کنند، به سرمایه‌گذاری در ایران فکر نمی‌کنند، به ایجاد اشتغال یا حتی بهتر کردن عملکرد شغلی‌شان فکر نمی‌کنند، در یک فضای تخیلی، صبح را در پاریس بیدار می‌شوند، شب در نیویورک می‌خوابند، درحالی که در شهرهای آلوده ایران نفس می‌کشند و از رویا تغذیه می‌کنند.

* «مهسا» یکی از آدم‌هایی است که زندگی خودش را این‌طور تشریح می‌کند: «از وقتی کارشناسی را تمام کردم، می‌خواستم بروم، الان دیگر پنج سال است که هر سال به دلیلی نمی‌توانم، دو سالی به خاطر کرونا زمین‌گیر بودم و قبلش هم رزومه درست و حسابی نداشتم، حالا که یک کارهایی کرده‌ام هم نمی‌دانم امسال به نتیجه می‌رسم یا نه، فروشندگی می‌کنم، در حوزه خودم برایم شغلی نیست، همه شغل‌ها در کارخانه و جاهای صنعتی است ولی من چون باید به کلاس زبانم برسم، نمی‌توانم از شهر دور باشم، به همین خاطر کارهای موقتی انجام می‌دهم که هم در خانه نباشم و هم بتوانم وقت برای کارهای مهاجرتم پیدا کنم.

* البته به این راحتی هم نیست، پدر و مادر آدم از آدم انتظار دارند که کارهایی انجام دهد، دوست پیدا کند یا وارد رابطه بشود یا لااقل به خواستگارهایش جواب بدهد، من به همه می‌گویم که نمی‌خواهم در ایران بمانم و مهاجرت هزار و یک گرفتاری دارد به همین خاطر نمی‌خواهم پیش از رفتن ازدواج کنم یا رابطه جدی داشته باشم، ترجیح می‌دهم خودم را درگیر چیزی نکنم، به خصوص که بالاخره وقتی آدم ازدواج کند، بعد باید بچه‌دار شود.  مهسا البته خودش هم معتقد است که فرآیند رفتنش طولانی شده است: «هر کس من را می‌بیند، می‌گوید هنوز نرفتی؟ و خب نه، هنوز نرفته‌ام، ولی تلاش می‌کنم که بروم، وقتی نخواهی اینجا بمانی بالاخره یک دری باز می‌شود.»

بیماری خطرناک امیر و مهسا در آستانه انتقال به تمام جوانان ایرانی

* «امیر»، یک پسر 33 ساله است که روزی چهار ساعت در باشگاه ورزش می‌کند، بعد از پایان سربازی تصمیم گرفته از ایران برود و در مورد 10 سال گذشته می‌گوید: «ما خیلی زحمت کشیدیم، ما بچه کارگر بودیم، آدمی نبودیم که درس بخوانیم و مغز آن کارها را هم نداشتیم، کار کردن بلد بودیم، همه این سال‌ها هم کار کردیم، جان کندیم، پس‌انداز کردیم، یک‌بار رفتیم که از مرز برویم ترکیه و از آنجا برویم یونان و از آنجا برویم یک جایی در اروپا، ولی آن‌طوری نشد و پول‌مان را هم خوردند و مجبور شدیم برگردیم، تمام آن سرمایه‌مان را هم به فلان زدیم، حالا چی شد، برگشتیم و گفتیم باز می‌رویم، پولی هم که نبود، هر چی هم کار کنیم با این قیمت ارز و دلار اصلا نمی‌شود آن‌قدر در آورد که بخواهیم از اینجا برویم، برای همین گفتیم که با بدنسازی برویم، بیشتر تاکسی اینترنتی کار می‌کنیم یا برای خودمان مسافرکشی می‌کنیم، باقی روز را هم باشگاه هستیم و هم به دیگران کمک می‌کنیم و هم خودمان کار می‌کنیم. ما هم مثل خیلی‌های دیگر. اینجا دیگر نمی‌شود زندگی کرد، وقتی نمی‌شود زندگی کرد یعنی نمی‌شود زن گرفت و نمی‌شود کاسبی راه انداخت، آدم باید یک کاری بکند که بعدا بتواند دست چهار نفر را هم بگیرد و با اینجا ماندن و کار کردن خر و خوردن یابو نمی‌شود از این کارها کرد.

* الان ما اگر برویم زن بگیریم، پس فردا بچه بیاوریم، خب آن زن و بچه خرج دارند، اگر نخواهید خرج‌شان کنید که در خانه بابا ننه‌شان نشسته‌اند و زندگی‌شان را می‌کنند، ما را می‌خواهند چه کار، حالا رفتی گرفتی، وقتی نداری، یا هر روز باید دعوا مرافع باشد یا بالاخره آن زن هم از زندگی راضی نیست، ما هم از زندگی راضی نیستیم. برای همین‌ها تصمیم گرفتیم، برویم دیگر. حالا مسابقه بدهیم، مقام بیاوریم، بعد برویم خارج مسابقه بدهیم، بالاخره از همین راه‌ها هم می‌شود یک کاری کرد. در رشته ما هم این‌طوری نیست که اگر سن‌تان زیاد باشد، نتوانید کاری کنید، همه سن‌شان زیاد است، چون اصلا آن‌طوری که ما ورزش می‌کنیم برای بچه‌ها خوب نیست و باید حتما بالغ شده باشی، این است که حالا سی و چند سال هم سنی نیست و بالاخره از این راه یک مسیری باز می‌شود، دیگران رفتند و شده، ما هم می‌توانیم ولی طول می‌کشد.»

بیماری خطرناک امیر و مهسا در آستانه انتقال به تمام جوانان ایرانی

* «طول می‌کشد» انگار تبدیل به فلسفه زندگی گروهی از آدم‌ها شده است که در مسیر مهاجرت از ایران هنوز موفقیتی که به آن مایل هستند را به دست نیاورده‌اند. «مانی»، یک معلم اینستاگرامی یوگاست که 36 سال سن دارد، او از اواخر دهه بیست سالگی‌اش تصمیم به مهاجرت از ایران گرفته است: «در رشته‌ای که در دانشگاه خواندم، در ایران آینده‌ای نداشتم،برای همین تلاش کردم و وارد مسیری شدم که در انتهایش بالاخره به جای دیگری ختم شود، مدتی به هند رفتم و در آنجا دوره دیدم، در ایران هم‌ دوره دیدم و مربی یوگا شدم، ولی چون کار کردن خیلی سخت است بیشتر از طریق اینستاگرام کار می‌کنم، اینکه مردم به اینترنت درستی دسترسی ندارند، روی کارهایی که بر‌مبنای اینترنت است تاثیر خیلی زیادی می‌گذارد.

* اما وقتی اینستاگرام را بستند، دیگر گفتم که من نمی‌توانم اینجا بمانم، البته از قبل هم برنامه مهاجرت داشتم ولی خب کرونا بود و آدم بالاخره وابستگی‌هایی دارد و کار سختی است، وقتی با نامزدم رابطه‌ام را به‌هم زدم دیگر تصمیم قطعی برای رفتن گرفتم، نمی‌خواهم توهین کنم، اما اینجا دخترها می‌خواهند تیغ بزنند، همه‌اش از آدم می‌خواهند که کارهایی بکنند که پدر و مادرشان برای‌شان نکرده است، دختران باقی دنیا این‌طوری نیستند و فقط در اینجاست که همه می‌گویند من پرنسس و ملکه هستم و انتظارهایی دارند که من نمی‌توانم از پس آن بر بیایم، یعنی هیچ مردی واقعا نمی‌تواند از پس آن بر بیاید، برای همین است می‌خواهم بروم و زندگی‌ام را در یک جای دیگری شروع کنم، اما رفتن هم مشکلات خودش را دارد، غیرقانونی رفتن ریسک زیادی دارد، ولی قانونی و با مدارک مربیگری می‌شود به کانادا رفت.

من چند سالی هست که درگیر وکیل گرفتن هستم، آنها هم پول زیادی می‌خواهند و برای پرونده مهاجرتی کارهای زیادی باید کرد، ولی آدم باید ایمان داشته باشد که با صبر کردن هر چیزی که به آن اراده داشته باشد اتفاق می‌افتد، این‌طور نیست که عمر شما در این مسیر چطور طی می‌شود، این حتما راهی است که باید بروید و اگر صبر کنید همه‌ چیز درست می‌شود، طول می‌کشد ولی درست می‌شود و آدم نباید از تلاش کردن ناامید شود یا دست از دنبال کردن خواسته‌هایش بردارد.»

* شرایط زندگی سخت است و هر روز سخت‌تر می‌شود، امید به تغییر شرایط هم کم است و هر روز کمتر می‌شود از طرف دیگر، ایده‌های مشهور اینستاگرامی مانند «اراده کنید تا به شما برسد»، «اگر به چیزی دست پیدا نکرده‌اید، حتما هنوز زمانش نرسیده است و صبر کنید تا به شما داده شود»، یک میلیون جملات و باورهای انگیزشی دیگر که به شما می‌گوید رابطه خود را با واقعیت قطع کنید و در مسیری که شدن و نشدن آن نه‌تنها به شانس بسیار زیادی بستگی دارد، بلکه حتی در صورت اتفاق افتادن هم به شهادت بسیاری نمی‌تواند حلال مشکلات جدی زندگی شخصی باشد، استمرار به خرج بدهید، همچنان زندگی‌های زیادی را درگیر خودش می‌کند.

بیماری خطرناک امیر و مهسا در آستانه انتقال به تمام جوانان ایرانی

* با این وجود باید پذیرفت که تمام ایده‌ها و تلاش‌ها برای مهاجرت هر چند که مدت زمانی بسیار طولانی زندگی افراد را با وقفه مواجه می‌کند، هنوز برای خیلی‌ها یکی از آخرین سنگرهای باقی‌مانده برای ادامه دادن و تحمل کردن است، «پریسا»، یک دختر 36 ساله است که سال‌ها قبل بعد از اینکه مدتی در تهران دانشجو بود، ناچار شده است به خانه پدر و مادرش در یکی از شهرهای استان چهارمحال و بختیاری برگردد، او هم سال‌هاست که در تلاش است تا به طریقی از ایران مهاجرت کند و در مورد این سال‌های تلاش خود می‌گوید: «شاید خیلی از مردم درک نکنند، ولی تلاش برای رفتن، تنها چیزی است که باعث می‌شود من صبح‌ها از خواب بیدار شوم، آرزویم این است که از ایران بروم و بتوانم جای پایی برای خودم درست کنم و خواهرم را که هنوز نوجوان است از ایران ببرم تا او سختی‌هایی که من کشیده‌ام را لمس نکند، من دو شیفت در روز کار می‌کنم، صبح‌ها کار دفتری می‌کنم و عصرها در یک کلینیک لیزر برای زنان کار می‌کنم، آن‌قدر با دستگاه لیزر کار کرده‌ام که انگشت‌های یک دستم مشکل مفصلی پیدا کرده است.

* با اینکه تحصیلات تکمیلی دارم، درآمدم از همکاران مرد که نصف من سواد دارند و نصف من سابقه دارند، بسیار کمتر است، می‌دانم که خیلی‌ها می‌گویند باید بمانیم و حق خودمان را بگیریم یا باید بمانیم و مقاومت کنیم، ولی من خسته شده‌ام، تا در اداره با کسی در مورد حقوق‌تان درگیر می‌شوید، انگ اخلاقی می‌زنند، اگر بخواهید ازدواج معقولی داشته باشید، می‌گویند پاچه پاره است و برای پسرمان کیسه دوخته، اگر حق طلاق بخواهید می‌گویند از همین الان به فکر رفتن است، اگر هزینه‌های زندگی پدر و مادرتان را بدهید، اما بخواهید در مقابل، اندکی از مسیر زندگی سنتی فاصله بگیرید و به بعضی چیزهای جزیی احترام بگذارید باید بیست و چهار ساعت در خانه دعوا داشته باشید، زندگی مستقل هم که فقط برای دانشجوها و زن‌های خراب است، اگر بگویید می‌خواهم ازدواج کنم، اما نمی‌خواهم بچه‌دار شوم، می‌گویند حتما عیب و ایرادی دارد، اگر بگویید نمی‌خواهم ازدواج کنم باز می‌گویند حتما خطایی کرده‌، در یک موقعیتی قرار می‌گیرید که می‌بینید نه اینکه نخواهید زندگی کنید، اما زندگی کردن برای شما ممکن نیست، همه‌ چیز مال دیگران است.

* هیچ چیز به شما نمی‌رسد، اگر زن باشید که دیگر بدتر، این همه سال کار کنید و زحمت بکشید، باز از حراست و نگهبان اداره گرفته تا بقالی محل و پدر و مادر و برادرها و فامیل و هر کس و ناکسی می‌خواهد برای شما بزرگ‌تری کند، یک جایی می‌رسید که می‌بینید این زندگی اصلا مال شما نیست و می‌خواهید مهاجرت کنید تا زندگی خودتان را به دست بیاورید، حالا در این مسیر، از یک‌سری چیزها هم باید گذشت، وقتی پول ندارید و کسی از شما حمایت نمی‌کند، باید تنها سرمایه‌ای که دارید را که همان سال‌های جوانی‌تان است، خرج کنید و فقط روی همان‌ها حساب کنید تا بتوانید بالاخره یک روزی یک جایی خودتان باشید.»

* نسلی از جوانان ایران، این روزها این‌طوری زندگی می‌کنند، در آرزو و رویا و طلب مهاجرت، برای فرار از فضایی که نه توان تغییر آن را دارند، نه توان تحمل آن را، برخی از این جوانان پیش از آنکه زندگی را واقعا آغاز کرده باشند، با مسوولیت‌های سنگینی که جامعه و فرهنگ به دوش آنها می‌گذارد، عملا پیر می‌شوند، کسانی که امکانی برای سرمایه‌گذاری روی زندگی شخصی و لذت‌های آن ندارند، آینده‌شان را در ابری از غبار گمشده و نامعلوم ارزیابی می‌کنند و حتی از به دست آوردن آنچه برای آن تلاش می‌کنند هم آن‌قدر‌ها مطمئن نیستند. برای این افراد، رویا یا برنامه مهاجرت، تنها چیزی است که به دلیل آن صبح‌ها از خواب بیدار می‌شوند و تنها چیزی است که با آرزوی آن شب‌ها به خواب می‌روند.

* بسیاری از آنها میلی به پیگیری اینکه در جامعه‌ای که به آن فکر می‌کنند چه می‌گذرد، ندارند، از روبه‌رو شدن با اخبار مهاجرستیزی و ناکامی مهاجران خودداری می‌کنند و ترجیح می‌دهند در فکر اینکه برنامه‌شان، چه شرکت در مسابقه پرورش اندام باشد، چه ایجاد کلاس آنلاین یوگا یا کارهای دیگری از این دست که حتما عملی است، باقی بمانند. خیلی از آنها دوستانی دارند که مواجهه توریستی با خارج را برای آنها به ارمغان می‌آورد، قطعات گمشده این تصویر را با خیال‌پردازی پر می‌کنند و موضوع این است که زندگی به شکلی که آنها درک می‌کنند آن‌قدر سخت است که به زحمت می‌توان با آنها همدلی نشان نداد.

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • حیدر جوانمرد

    تمام دوستان و اقوامی که رفتن خیلی هم موفق شدند.

    پاسخ ها

    • ناشناس

      نمیدونم به تمامت توجه کنم یا به خیلی هات؟!!!😂

  • ناشناس

    حد اقل ۳۰ سال طول میکشه البته با پشتکار زیاد که بتوانید در رفاه زندگی کنید .فکر نکنن آنجا سفره را پهن کردند و میگن بفرمایید. رویای شما محقق شد. دیدم که میگم مگر اینکه یه سرمایه چشمگیر داشته باشی بس

  • ناشناس

    چی بر سر مردم آوردین شماها بی سوادها

  • رصا نوروزی

    دلیل این همه مهاجرت که جنگ هم در ایران نیست یک فاجعه بزرگ

  • ناشناس

    كسي كه تو كشور خودش موفق نبوده ان طرف هم فرش قرمزي نيست و موفق نخواهد بود
    فقط تبديل پول اون كشور به تومان انگيزه اين قشر مهاجر است كه اون هم به فلاكتش نمي ارزه

    پاسخ ها

    • ناشناس

      حرف شما را با مثال نقض می توان رد کرد. استعدادهای زیادی بودند که اینجا سرخورده شدند، رفتند و درخشیدند.

  • ناشناس

    یه جایی از متن یکی میگه آدم باید ایمان داشته باشه (به رفتن)، درست میشه...
    میخوام بگم مسولین ج.ا.ا یه کاری کردن مردم و جوونا از ایمان به خدا رسیدن به ایمان به رفتن!

  • ناشناس

    این همه نوشتی اماننوشتی اونایی که رفتن متوجه سدن بهشت برین نیست واونی که میگفتن با زندگی واقعی ف رق دارد اونجا باید کار کنی اونم سخت تا بتونی زندگیا را بگدرونی وخیلی گل وبلبلی نیست اما دلت نمیداد راهنمایی کنی وفقط وفقط سیاه نمایی پخش میکنی

    پاسخ ها

    • ناشناس

      خیلی هم گل و بلبل نباشه اشکال نداره
      یکمم باشه قبوله

  • یاسمن

    از چین نباشه از افغان وارد کردند البته هرقدر هم اونور آب برند شرایط مالیات و گرانی اونجا کمر دکترها و مهندسان را خواهد شکست این را همه میدانند ایران بهترین جا برای درآمدزایی بالاست من دکتریو میشناختم که هی میگفت مهاجرت کنم ولی دسته خالی برگشت

  • ناشناس

    مهاجرت برای پزشکان سخته چون باید امتحان بدن

  • ناشناس

    اگه بخوای اونطرف زندگی خوبی داشته باشی باید پول هنگفتی را از اینجا ببری ، در اینصورت اینجا موندن و اون پول را اینجا سرمایه کار کردن خیلی به صرفه تره تا هدر دادن اون در غربت.

    پاسخ ها

    • ناشناس

      انگلیس زندگی میکنم. حرفت رو تایید میکنم. همه جای دنیا برای زندگی خوب باید پول داشته باشی. این نکته ای هست که در ایران البته بدتر از هر غربی هست

  • ناشناس

    متنی سراسر دورغ و سیاه نمایی
    از خدا نمی ترسید اینقدر خودتحقیری و سیاه نمایی میکنید و دروغ میگید؟!

    پاسخ ها

    • ناشناس

      بزرگوار کدوم بخشش دروغه؟ اینکه جوان از فضای ایران خسته هست که راسته. اینها هم که نکفتن غرب بهشته که بگی دروغ گفتن

    • ناشناس

      با حقوق 7 تومن بیا برنامه ریزی کن چطوری میخای گذران زندگی کنی.

  • ناشناس

    بله ولی از زبان خودشون!

  • ناشناس

    هیچ کجا ایران نمیشه

  • ناشناس

    من حدود ۱۰ سال در سالن پرواز های خارجی
    کار کردم ودیدم موقع رفتن چقدر خوشحال
    بودند وپس از مدتی که بر گشتنند سر
    افکنده ومال باخته و لعنت میفرستادند به
    کسانی که ار انطرف لاف ودروغ میگفتنند که
    ما خوشبختیم

  • ناشناس

    ایران جای زندگی نیست شده افغانستان دوم

  • ناشناس

    همه میدونن آرامش رفاه آزادی فقط در غریه خودشون هم میدونن اقازاده ها رو فرستادن اونور از زندگی لذت ببرند

  • ناشناس

    مهاجرت خوبه که 15 میلیون افغانی اومدن ایران دیگه

  • ناشناس

    زودتر باید میرفتیم

  • مجید حیدری

    آنچه عیان است چه حاجت به بیان است

  • ناشناس

    گربه دستش به گوشت نمی رسه می گه بو می ده.

  • زهرا لطفی

    به تو دروغ گفتن که موفق هستند

  • زهرا لطفی

    یا سرمایه یا مغز این دو داشته باشی شاید موفق شوی

  • ناشناس

    کسی که تو کشور خودش موفق بوده وحالا رسیده به جایی که حقش خیلی بیشتر از اینهاست چطور؟؟

  • زهرا لطفی

    تو باسواد میری آنجا با مدرک بالا نان وایی کار مکنی اینجا زیر با ر کار نمی‌روی چون آنجا غریبه هستی

  • ناشناس

    موضوع اینجاست ما باکار کردن مشکل نداریم و اینجا هم دقیقا داریم خیلی سخت کار میکنیم ولی بازم هیچی به هیچی.

  • زهرا لطفی

    طبلیقات ماهواره دزدان مهاجرت

  • زهرا لطفی

    برای زندگی خارج سالها باید زحمت بکشی پیر که شدی دیگه بر نمی گردی چون در ایران چیزی نداری همه را برده بودی

  • ناشناس

    من انگلیس زندگی میکنم. تحصیلی اومدم. شغل خوبی هم دارم. فشار کار خسته ام کرده فقط در حال کار هستیم. تبعیض و نژادپرستی هم اینجا اگر بخواید کسی بشید هست البته اگر اینقدر احترام دیده باشید در خانواده که اصلا بفهمید تبعیض چی هست. دوری از خانواده هست. منتها در کنارش ثبات اقتصادی هست البته به نسبت کشوری مثل ایران والا اینجا برای خودشون فضای اقتصادی نسبت به ده سال اخیر افت زیادی کرده. آزادی هم در حد انفرادی در حد مطلق هست. حقوق به ریال خیلی زیاده ولی به پوند چیز زیادیش آخر ماه نمیمونه اگر بخواید مثل خودشون با استاندارد انگلیسی زندگی کنید.
    در کل مثل هر پدیده دیگری بخش مثبت و منفی داره. روال مهاجرتی ما ایرانی ها هم غیر طبیعی شده والا در بحث مهاجرت طبیعی ایرادی نیست. خود این انگلیسی ها میرن نیوزیلند، استرالیا، کانادا و امریکا برای مهاجرت. مشکل این هست که ساختار سیاسی و اقتصادی ایران جوانان ما رو سرخورده کرده و جوانان حق دارن راجع به این موضوع. از طرفی قدرت های بزرگ مخالف ایران هم به این بحث مهاجرت با شبکه هاشون دامن میزنن تا ایران رو از نیروی متخصص ارزون خالی کنن. کشور بدون کادر متخصص دیر یا زود با حمله نظامی یا سیاسی ویران میشه.

  • ناشناس

    آدم هر چه فکر میکنه مسئولین عمدآ اینجارو واسه ملت جهنم کردن تا فراریشون بدن

  • ناشناس

    آره دیگه . اونور منتظرن شما برید توی جیبهاتون جواهر و مروارید بریزن !! اصلا هم لازم نیست صبح تا شب کار کنید ، اصلا هم مالیاتی در کار نیست ، اصلا هم هزینه های برق و گاز و ... نجومی نیست ، اصلا هم سختی نداره . همممه چی گل و بلبله .خود مردمشون هم همه توی خونه های بالای پونصد متر با ماشین های آخرین سیستم زندگی می کنند . مهاجرها که جای خود دارند

  • ناشناس

    من هم می خواهم مهاجرت کنم دارم سرمایه سازی برای رفتنم اماده میکنم ایمانم قناعتم توکلم به خداشرفم عزتم عشق به وطنم اگر به آنجا برم زیر پایم فرش قرمز پهن میکنند وبه بهشت برین میبرنم چون نمیدانم الان یافردا یاشایدیک سال یابیشتر خدامیداند آنجا که میخواهم برم جای همه است پیشه خدا

  • ناشناس

    لعنت وهزار بار ارزوی مرگ میکنم‌ برای بانیان این وضع کشورم ..باتیان این وضع مرگنون باد ننگتون باد خدا لعنت تون کنه و...فقط ریاکار دروغگو تملقگو چاپلوس و...رو قبول دارید ..و...

  • ناشناس

    😭😭😭

  • ناشناس

    شما از اون ۴ درصدی های قالیباب هستید که خیلی براتون خوش میگذره.ایران برای،شماست

  • ناشناس

    چه کردین با این ملتولی بوانید تاوان یختی در راه است شرمنده بچه شدن رو کسی از مقامان نمیفهمه اجاره خانه چند ماه عقب افتاده هوای الوده هر زور بدتر از دیروز خدایش باید ماند مگر عمر انسان چند تا بهاره ولی تاوان دارد

  • الی

    سلام تو خود قرآن هم گفته مهاجرت کنید وپیامبر ماهم از مکه به مدینه مهاجرت کردند اصلن مهاجرت چیز بدی نیست مسئولین ما می‌ترسند مردم متوجه شن چه کلاهی سرشان رفته ....

  • mohamad

    به ایران نگاه کنید فساد تورم اختلاس .....چرا مهاجرت نکنیم به چی دلخوش باشیم یه ماشین دو تومنی اینجا میشه سی تومن بمونیم که چی بشه

  • ناشناس

    چی سر مردم اوردید همه فکر فرارند البته بچه های خودتون هم بیشتر در کانادا واروپا هستن ولی با پول مفتی که از این مردم میدزدید

  • خدابه دادمون برسه

    هرچه باشه بهترازایرانه

  • ح.ب

    نخیر .من اینجا هیچ بودم رفتم ژاپن فقط ٣سال برگشتم یک خانه دویست متری شخصی برای خودم ساختم وبعد تونستم زن بگیرم ویک تاکسی هم خریدم تازه سال ٧١ نه حالا .شکر یک زندگی خوب با دلار های ژاپن برای خودم ساختم .پس نگو نمیشه اینجا هیچی فقط برای پولدارها بهشت است.

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج