مهارتهایی که انسانهای موفق دارند
اگر میخواهیم موفق باشیم باید از خودمان شروع کنیم. متون زیادی درمورد اینکه برای موفقیت باید سخاوتمند و همدل باشید، نوشته شده است، اما این مهارتها تنها با داشتن دانش کامل و مديريت بر خود، قابلدستیابی است.
همیشه به ما گفته شده است که علاوه بر خود باید به فکر دیگران نیز باشیم. اما با این حال نیز حتی سخاوتمندترین و همدلترین افراد برای ایجاد ثروت و ارتباطات باید در درون خود تمرکز کنند تا بتوانند در جهان تاثیر مثبت داشته باشند. مطمئنا صفات زیر بسیار متمرکز بر فرد هستند، اما اگر ما نتوانیم در منزل خود نظم را برقرار کنیم چگونه میتوانیم دیگران را بهرهمند کنیم؟
۱. خودآگاهی
آیا درک کاملی از اینکه چه کسی هستید دارید؟ آیا آگاه هستید که با چیزهایی که میگویید و کارهایی که انجام میدهید و مهمتر از آن، روشی که میگویید یا انجام میدهید، چه احساسی و چه واکنشی را در روح و دل دیگران برمیانگیزانید؟ بسیاری از مردم درک خوبی از موجودیت بیرونی خود ندارند. آنها در هر روز حرفهایی میزنند و کارهایی انجام میدهند که حتی متوجه نیست که چه میگویند و یا اینکه چگونه اعمالشان افراد اطرافشان را تحت تاثیر قرار میدهد. زمانی را به شناختن خود، بخصوص موجودیت بیرونی خود، اختصاص دهید. از دیگران نیز بخواهید تا مشاهدات خود از رفتار و کردار شما را با خودتان به اشتراک بگذارند و فقط بروی ویژگیهای مثبت خود تمرکز نکنید. به سراغ کسانی بروید که با شما صادق خواهند بود. هرچه بیشتر درمورد چگونگی تاثیر خود بر اطرافیان بدانید، بهتر میتوانید آنها را تشویق کنید تا به شما برای تغییر کمک کنند. سپس میتوانید تصمیم بگیرید که برای رسیدن به آینده موردنظر خود، کدام رفتارها را حفظ، تصیح یا حذف کنید.
۲. اعتمادبهنفس
اگر خودتان، خودتان را باور ندارید، چرا بقیه باید داشته باشند؟ مردم از شما به عنوان یک رهبر موفق، انتظار دارند که بدانید مقصدتان کجاست و چگونه باید به آن برسید. آنها باید با شک و دودلیهای خود روبرو شوند و تحمل بیشتری برای دودلیهای شما به عنوان مسئول ندارند. ممکن است ناعادلانه باشد، اما بطور کلی واقعیت تابعی از انصاف و عدل نیست. داشتن اعتمادبهنفس به این معنا نیست که شما باید همه پاسخها را داشته باشید. اما به این معنی است که شما باید دانش و قدرت درونی داشته باشید تا با هر شرایط و مانعی که بر سر راهتان قرار میگیرد، روبرو شوید. تجربه کمک زیادی به شما میکند، اما ترکیبی از ابتکار، راهحلیابی و تواضع است که بسیاری از افراد را به رهبر بودن فردی معتقد میسازد.
نگاهی به کارهایی که به خوبی انجام میدهید بیندازید. نقاط ضعف خود را شناسایی کنید و برنامهای برای اصلاح آنها از طریق آموزش داشته باشید، و به یاد داشته باشید که تنها کسی که واقعا میتواند به شما اعتماد به نفس بدهد، خود شما هستید.
۳. خودارزیابی
زندگی به سرعت حرکت میکند و فرصتها به همان سرعتی که ایجاد میشوند، از بین میروند. همیشه زمان برای مشورت با دیگران ندارید که بدانید آیا قابلیتهای فعلی شما برای روبرویی با چالشهایی که بر سر راهتان قرار میگیرد، مناسب است یا خیر. با این حال، شما باید بسنجید که آیا در مسیر درست قرار دارید یا باید بلافاصله تغییراتی ایجاد کنید. خود تشویقی بسیار خوب است، اما اگر نمیتوانید در مورد سطوح و محدودیتهای خود واقعبینانه باشید، به جای موفقیت، سقوط میکنید و میسوزید. هیچکس شما را بهتر از خودتان نمیشناسد.
شناسایی عیبهای خود باعث افشای نقاط ضعف میشود و درنتیجه میتوانید نقاط ضعف خود را با آموزش، مشارکت و یا تفویض از بین ببرید. شادیِ موفقیت آگاهانه، بسیار بیشتر از تراژدی شکست در نادانی است.
۴. خود نظموانضباطی
هیچ موفقیت ارزشمندی به آسانی بدست نمیآید، بلکه نیازمند تمرکز و عزم راسخ میباشد. رشد حاصل تجزیهوتحلیل دقیق و تمرین عملکرد است. تلاشهای ناپیوسته برای موفقیت اغلب باعث شکست خواهد شد. اگر موفقیت فقط با یک حرکت بدست آوردنی بود، آنگاه بیشتر افراد موفق بودند. اما افرادی که کارها را درست و در جای خود انجام دهند، موفق میشوند. خودانضباطی شما را در سختی و آسانی همراهی میکند و باعث اجتناب از عوامل انحرافی و یا انتخاب راه آسان برای گذشتن از چالشها، میشود.
حتی اگر به طور معمول فردی نیستید که برنامهریزی کنید، نکات و گامهای مهم و اساسی را برای رسیدن به موفقیت بنویسید. از مهارتهای بالا استفاده کنید تا دریابید که برای رسیدن به موفقیت، چه کارهایی باید انجام دهید. سپس پیشرفت خود را به طور منظم اندازهگیری کنید تا بدانید که در کجا بزرگترین حامی و در کجا بدترین دشمن خود بودهاید. هنگامی که همهچیز را بدانید، بقیه راه بستگی به خودتان دارد.
ارسال نظر