مهارت هایی که یک مدیر نیاز دارد
معمولا مردم مطالب بسیاری در مورد مدیریت بیان میکنند، اما به ندرت پیش میآید کسی بگوید مدیریت کار آسانی است. همین سختی هم باعث میشود که مدیران به یکسری مهارتها نیاز داشته باشند تا در مسیر شغلیشان راه درست و روبه پیشرفت را بپیمایند.
در اینجا از ۵ مهارت اولیه برای مدیریت سخن میگوییم که ضعف در آنها نقطه آغاز لغزش و شکست یک مدیر در کارش میشود و بالطبع پیشرفت در این مهارتها و بهعبارت بهتر بهسازی آنها میتواند هر شکستی را به موفقیت تبدیل کند.
صبر
در نقشهای مدیریتی همه به صبر و شکیبایی نیاز دارند. طبق بررسیهای صورت گرفته حدود ۰۰۰, ۶۰۰ موضوع در فضای کاری شما وجود دارد که میتواند عامل استرستان باشد. از رئیستان، ضربالاجلهای کاری، فشار طاقتفرسای انجام بیشترین کار با کمترین هزینه گرفته تا مشتریان و کارکنان آزاردهنده در سازمان و شرکتتان که میتوانند آستانه تحمل شما را پایین بیاورند.
اما داشتن روحیه صبور و شکیبا مانند یک نوشدارو در برابر همه این مشکلات عمل میکند و باعث تصمیمگیریهای درست و بجا میشود. از طرف دیگر صبر و شکیبایی در برابر خطاهای کوچک کارکنان اغلب در یادشان میماند و باعث میشود با تلاش و کار بیشتر همواره قدردان این چشمپوشی شما باشند.
شهامت
داشتن شهامت لازم برای احقاق حق افرادی که مسوولیت پاسخگویی به مسائل آنها با شما است، دومین نقطه قوت یک مدیر خوب است. ممکن است این موضوع در سطح مدیریت خرد کماهمیت جلوه کند اما چه موضوعی مهمتر از اینکه یک مدیر بتواند با «شهامت پاسخگویی» کارهای مهمش را مانند انجام پروژههای پیچیده، آیتمهایی با بودجههای بسیار بالا، طرحهای کلیدی استراتژیک و... در مسیر درست قرار دهد.
مطالعات مختلف نشان میدهد که مشکل اغلب مدیران «شهامت پاسخگویی» است. بنابراین سعی کنید روی انرژیتان متمرکز شوید و در جاهایی که بیشترین نیاز را به شهامت شما برای پاسخگویی به مردم دارد موثر واقع شوید و نتایجی را که سازمانتان به آن نیاز دارد به ارمغان بیاورید.
اندیشمندی(متفکر بودن)
بهطور آگاهانه و اندیشمندانه در زمانی که فکر میکنید کارکنانتان سزاوار تمجید هستند از آنها تعریف کنید. البته مواظب باشید که زیادهروی نکنید یا عادت ستایش بیجا از دیگران را در آنها به وجود نیاورید. تمجید و ستایش درست و اصولی و بهموقع یکی از سادهترین و در عینحال بهترین سرمایههای مدیریت شما میتواند باشد. این کاری است که هیچ هزینهای برای شما ندارد اما عامل انگیزش بسیار قوی در کارکنان شماست و خوب است مدیران بیشتر از آن استفاده کنند.
انصاف
بهطور طبیعی در هر انسانی تمایل و علاقه به بعضی افراد خاص وجود دارد. در مدیران نیز این میل به سمت برخی کارکنان که دوستداشتنیترند سوق مییابد که باید سعی کنند از میل طبیعیشان به انجام کاری که مورد علاقهشان است اجتناب کنند تا همواره بتوانند انصاف را درباره همه کارکنان (حتی آنهایی که دوست داشتنشان سختتر است!) رعایت کنند.
مدیران خوب احساسات شخصی خود را کنترل میکنند و در برابر میل علاقهمندیشان به یک فرد خاص که در اغلب موارد از چشم دیگر کارکنان نیز دور نمیماند، مقاومت میکنند. پس سعی کنید با این میل طبیعیتان مبارزه کنید، آن را مطیع خودتان کنید و شکستش دهید.
قدرت اجرایی
به عبارت ساده در مدیریت، «قدرت اجرایی» همه چیز است. فرآیند راهاندازی و اجرای یک کسبوکار معمولا به ایدههای انتزاعی وابسته نیست اما بر عکس، یک ایده بسیار عالی اگر به درستی اجرا نشود بهکار نمیآید. عملیات اجرایی بسیار مهم است. هرکاری باید سروقت و در مکان مناسب خود اجرا شود. به عنوان یک مدیر، شما باید تشخیص دهید که چه کاری را اجرا کنید تا نتایج مطلوب حاصل شود.
چگونه افراد تیمتان کارها را انجام دهند تا به نحو اثربخشی به آنچه مورد نیاز است دست یابند؟ آیا نتایجی که کسب کردهاید همان اهدافی هستند که مدنظر بودند؟ و سوالات بسیاری از این دست اهمیت قدرت اجرایی را نشان میدهد. بنابراین همواره چشمتان به دنبال گوی طلایی اجرا باشد، زیرا این عامل تمایز شما به عنوان یک مدیر موفق از یک مدیر شکست خورده است.
در پایان به یاد داشته باشید که مدیریت اساسا یک تمرین عملی ملموس و نتیجهگرا است. این بهمعنای مدیریت بهعنوان یک کار ساده نیست، بلکه به این معنا است که بهسازیهای کوچک میتواند نتایج بزرگی به دست آورد.
ارسال نظر