عکسهای تماشایی از عروسی رزیتا، فرشته، سهیلا و سیمین
این مطلب تماشاییست از آن جهت که لای آلبومهای قدیمی عکسهایی برایتان رو کردهایم که حتما مشابهش را در آلبومهای خودتان هم دارید.
برترینها: این مطلب تماشاییست از آن جهت که لای آلبومهای قدیمی عکسهایی برایتان رو کردهایم که حتما مشابهش را در آلبومهای خودتان هم دارید. روایتهای مرتبط با هر عکس، نقل قولهایی از خود اعضای همان خانواده در عکس است پس سعی کردیم رسمالخط هر نوشته را حفظ کنیم تا روح آن متن مخدوش نشود. با این مطلب خاطرهانگیز، افشاگر و جذاب همراه باشید. ضرر نمیکنید. اینبار عکسهایی از عروسی رزیتا، فرشته، سهیلا و سیمین را مرور کردیم.
عروس خانم رزیتا ۲۵ ساله و آقای داماد علی ۳۲ ساله
دختر خانمشون تعریف کردن: من آناهیتا هستم. دختر این عروس و داماد قشنگ. پدرم فرهنگی، شاعر و نویسنده بود و مادرم شاغل در شرکت نفت. آشنایی مامان و بابا از طریق عمهام انجام شده و مراسمشون در سالن ارکیده واقع در ظفر تهران برگزار شده بود. پیراهن عروس مادرم دنبالهٔ بلند و سنگینی داشته و پدرم به گفتهٔ مادرم، همیشه مراقب عروس خانومشون بودند همچنین چند روز قبل از مراسم ازدواجشون پدرم شعری برای مادرم می سُرایند و در رستوران شاطرعباس پارکوی به عروس زیباشون تقدیم میکنند. من تا یادم میاد عشق و احترام بین مادر و پدرم جاری بوده و عاشق همدیگه هستند و حاصل این عشق زیبا دو دختر به نامهای آناهیتا و آرمیتا است.
عروسی فرشته خانم و حسین آقا سال ۱۳۷۷ تهران
عروس خانم ۲۳ ساله بودن و آقای داماد حسین ۳۰ ساله. آقای داماد برادر شوهر دوست عروس خانم بودن و معرفی شدن و ازدواج سنتی صورت گرفته. از خواستگاری تا ازدواج کلا ۳ ماه طول کشیده و حاصل این ازدواج دو دختر هست.
عروسی سهیلا خانم ۲۲ ساله و آقا هدایت ۳۰ ساله در مازندران
عروس خانم خوشگلمون برام تعریف کردن: همسرم بختیاری هستن از هفت لنگهای چهارمحال و بختیاری و خودم از مهاجران آذری زبان بهشهر هستم. عقدو عروسیمون سال 1366 تو خونه مادری در شهرستان بهشهر دراستان مازندران برگزار شد و آشنایی به این صورت بود که خواهر همسر جان با خواهر خودم فولادشهر اصفهان همسایه بودن و یک بار که من از شمال رفتم خونشون منو اونجا دیدن و خواستگاری کردن. مهریه من ۱۴ سکه بود و حلقه ۶ هزارتومن شد و ساعتم که آب طلا بود ۳۵۰۰ تومن شد و لباس عروسی با کیف و کفش هم ده هزار تومن که همه رو تا الان نگه داشتم.
عروس خانم سیمین ۱۶ ساله و آقا منصور ۲۵ ساله
عروسی این زوج زیبا سال ۱۳۴۴ در تهران و به صورت سنتی انجام گرفته. خواهر آقای داماد، زنعموی عروس خانم بودن و حاصل این ازدواج ۲ دختر و ۲ پسر و ۴ نوه هست. متاسفانه جناب داماد سال ۹۲ بر اثر بیماری آسمانی شدن. روحشون غرق نور الهی و عمر عروس خانم بلند.
نظر کاربران
عاشق این بخشم مرسی
فقط آخری چقد جذابن
عالی
چرا عکسهای سیاه و سفید قدیمی اینقدر جذاب و زیباست حتی آرایش و تیپ عروس خانمها قشنگتره مثل عکس آخر
کاشکی عکس الان شون هم میزاشتید
عالی . بازم این مدل خبر کار کنید.
چقدر پیرتر از سن واقعیشون بودن !
پاسخ ها
نسلهای گذشته سختی زیاد کشیدند.ولی این شصتی ها این خودشونو گذاشتند سوخته در حالیکه در چل سالگی شبیه تینیجرها می گردند!!
عروس و دآمادهای واقعی
نه مثل الان آرزوکنی یه نفرباچهره واقعی واصلیش باشه
چقدرخوب بوده اون روزا
آدم این عکسارومیبینه
میگه کاش همه چی مانند گذشته باشه.
ولی حیف.
چقدر قشنگن این عکس ها یاد عروسی های قدیم میوفته آدم که چقدر ساده و باعشق برگزار میشدن نه الان که فقط به خاطر چشم و هم چشمی برگزار میکنن
ایشالله همه شاد باشن اگه بزارن
درود
منم با خانمم سال ۷۲ازدواج کردیم وتوصیه میکنم خداوکیلی ازدواج نکنید جز بدبختی وزجر چیزی عایتتون نمیشه الخصوص الان که وضعیت اقتصادی ناجوره ،، اوایل رویاهایی داری وتصوراتی که فقط اون بخش جلو چشات میاد واینا فقط مدت کوتاهی هست وفوری میگدره بعدش بدبختی واسیری وزجر وسختی الان که دیگه واویلا دودختردارم ودوپسر ودختراولی ازدواج کرده پسرم هم علی الرقم میل باطنی ازدواج کرد وخودش خواست گفتم آزادی حالش راببر ازعنرت هودتا گرفتار زن نکن ولی نشد ومادرش وخودش زورشون به من چربید الانم عروسم خوبه نمیگم بده پسرم که نمونه ودنیای معرفته
خیلی عالی .ممنونم.
کاش عکس های جدیدشون هم پخش بکردن ببینن چقدر تفاوت دارن