بد آموزیهای شاهگوش برای آقایان
با همسر سابقتان ازدواج نکنید!
از نظر بسیاری از ما شاهگوش یک مرد وفادار است. او سالهاست همسرش را از دست داده اما خاطرات مادر فرزندش هنوز مثل روزهای اول در ذهنش چرخ میزند. هنوز هم این مرد با خاطره شریک سابق زندگیاش درددل میکند و با تجسم او در خیالش آرام میشود.
اشتباه شماره یک
شاهگوش همسرش را فراموش نکرده. حضور شریک از دنیا رفته زندگی او آنقدر پررنگ است که چند قسمت یا لااقل چند صحنهای طول میکشد تا مخاطب، بپذیرد که زن آبیپوشی که در کنار این مرد است، تنها در خیالش پرسه میزند.
انتظار نداریم که کسی بعد از جدایی یا از دست دادن همسرش او را فراموش کند. واقعیت این است که در مغز هیچ کدام ما ساختاری برای فراموشی قطعی پیشبینی نشده و اگر چیزی را از خاطر ببریم، درواقع آن را به قسمت ناهوشیار ذهنمان هدایت کردهایم. بهخصوص وقتی پای مسائل عاطفی به میان میآید، تجربه یک شکست یا از دست دادن هرگز از روان فرد پاک نمیشود و حتی اگر تمام قوایش را به کار بگیرد، نمیتواند قسمتی از عمرش را جدا کند و دور بیندازد. پس چرا با قاطعیت اعلام میکنیم که هیچکس حق ندارد تا زمانی که زن دیگری در ذهنش به عنوان همسرش با او زندگی میکند، سراغ رابطه دیگری برود؟
حالا که قانون ناتوانی ذهن در فراموش کردن را توضیح دادیم، باید از زاویه دیگری به این موضوع نگاه کنیم. هیچ کس چنین بخش مهمی از زندگیاش را فراموش نمیکند. چه جدایی با قهر و درگیری یا تنفر ایجاد شده باشد و چه مرگ پرونده یک زندگی عاشقانه را بسته باشد، همسر سابق یک فرد تا ابد همسر سابق او باقی میماند اما آیا در زندگی شاهگوش این زن تنها «همسر سابق» است؟
شاهگوش هنوز با این زن زندگی میکند. درست است که او را از دست داده، اما روانش هنوز با این واقعیت کنار نیامده. او هنوز در ذهنش مهمترین تصمیمها را بعد از مشورت با این زن میگیرد. کارهایی را میکند که او دوست دارد و بهخاطر ثابت کردن حضور او در زندگیاش، اجازه دوباره دل بستن را به خود نمیدهد.
راه درست: وفاداری به عشق از دست رفته، یکی از خطاهای بزرگ اما رایج آدمهای عاشق است. برای این افراد مهم نیست که وارد رابطهای حقیقی شده باشند یا تنها عشقی خیالی را تجربه کرده باشند. آنها میگویند به احترام کسی که دوستش دارند، هرگز عاشق نمیشوند. اما یک رابطه سالم، رابطهای است که با واقعیت زندگی همخوان باشد. شاهگوش اگر با مرگ عزیز ازدسترفتهاش کنار آمده، به موقع و به اندازه کافی برایش سوگواری کرده بود و پرونده زندگی که با مرگ به پایان خود رسیده را بسته بود، میتوانست مثل هر آدم طبیعی دیگری دوست داشتن حقیقی را تجربه کند. هر روز به انتظار دیدن کسی که دوستش دارد و گپ زدن با او به خانه برود و در بالا و پایینهای زندگیاش از حمایت حقیقی کسی که برایش ارزشمند است برخوردار باشد.
اشتباه شماره دو
بله؛ شاهگوش همسرش را فراموش نکرده. اما او به بهانه به دست آوردن دل پدر و مادرش در جلسات خواستگاری حاضر میشود و گاهی تا پای ازدواج هم پیش میرود. او میگوید قصد ازدواج ندارد اما از ابتدای سریال تا اینجا، زنانی را میبینیم که او را همسر آینده خود فرض میکنند و این مرد ادعا میکند که تنها بهخاطر به دست آوردن دل والدینش در جلسه خواستگاری حاضر میشود.
چه والدینش بساط ازدواج او را فراهم کرده باشند و چه خودش با رضایت پا به این وادی گذاشته باشد، تصمیم شاهگوش تصمیمی پرخطر است. او هنوز همسر سابقش را به عنوان بانوی اول زندگیاش معرفی میکند، پس چطور میتواند در کنار زن دیگری زندگی موفقی را بسازد. روانشناسان میگویند تا شش ماه بعد از تمام شدن یک رابطه عاطفی، فرد مجوز ورود به رابطه دیگری را ندارد. اما آنها این شش ماه را زمان نهایی برای در قرنطینه عاطفی بودن نمیدانند. آنها معتقدند فردی که سلامت روانی دارد، بعد از گذشت یک دوره شش ماهه سوگواری، برای بازسازی زندگیاش و برنامهریزی برای آینده آماده میشود.
اما شاهگوشی که بعد از گذشت چند سال از رفتن همسرش هنوز حاضر نیست کس دیگری را در جای او بنشاند، چطور میخواهد برای ساختن یک زندگی و محکم کردن پایههایش قدم بردارد؟ وقتی پای ازدواج به میان میآید، دیگر خود فرد به تنهایی سوژه تصمیمگیری نیست. با تصمیمی که او میگیرد زندگی افراد دیگر هم درگیر میشود. بعید نیست مردی که دیگران را مسئول وارد شدنش به رابطه میداند، به جای تلاش کردن برای حل چالشها و ایجاد صمیمیت بیشتر با همسرش، بار مسئولیت را متوجه خود نداند و انرژی و انگیزهای برای بهتر کردن شرایط یک ارتباط عاطفی نداشته باشد. شاهگوش به ازدواج دومش به چشم یک رابطه عاشقانه نگاه نمیکند. انگار او تنها به دنبال به دست آوردن دل دیگران است و همین موضوع زنگ خطری جدی برای آینده ارتباط او به شمار میآید.
راه درست: ازدواج نه وظیفه است و نه راهی برای جلب توجه یا انجام خواسته دیگران. ازدواج یک قرارداد اجتماعی- عاطفی است که لازمهاش وجود اندازهای از دوست داشتن و احساس نیاز برای داشتن شریکی برای زندگی است. اصرار دیگران، نیاز فرزندان به داشتن مراقب یا آرزوی والدین به دیدن عروس و داشتن نوهها، هیچ کدام نمیتواند انگیزهای منطقی و درست برای نشستن پای سفره عقد باشد و آمار بالای طلاق در جامعه این روزهای ما هم نشان میدهد که انگیزههای نادرست شروع زندگی و ناتوانی آدمها در انتخاب شریک مناسب برای زندگی و در روبهرو شدن با چالشهای دنیای بعد از ازدواج تا چه اندازه در ویران شدن یک رابطه تاثیرگذار است.
اشتباه شماره سه
شاهگوشی که تجربه دهها خواستگاری نمایشی و ناموفق را در کارنامه دارد،این بار به زنی دل میبنند و ازدواج با او را جدیتر میگیرد. اما دلیل مایل شدن او به ازدواج مجدد چیست؟ شباهت این زن با همسر سابقش! رفتار، ظاهر و شیوه مهربانی کردنش شاهگوش را یاد همسر ازدسترفتهاش میاندازد. انگار او میخواهد با این ازدواج، بار دیگر به همسر سابقش جان بدهد.
شباهت یا تفاوت یک فرد با عشق سابق، یکی دیگر از دلایل اشتباهی است که آدمها را به ازدواج ترغیب میکند. یکی از دلایل اصرار روانشناسان به در نظر گرفتن فاصله چند ماهه میان دو رابطه عاطفی، پرهیز از چنین خطایی است. بسیاری از کسانی که از یک رابطه آزاردهنده بیرون میآیند، تنها به دلیل تفاوت فرد مقابلشان با همسر سابق به او دل میبندند و بسیاری از کسانی که با خاطره یک عشق نافرجام زندگی میکنند، تنها به دلیل شباهت فرد مقابل با این عشق به ازدواج با او تن میدهند.
از نظر روانشناسان این شباهتها یا تفاوتها، در آغاز رابطه تمام تمرکز فرد را به خود معطوف میکنند و او را از بررسی ویژگیهای دیگر همسر آینده یا موضوعات مهم دیگری از قبیل شرایط اجتماعی، خانواده و انتظارات فرد مقابل از زندگی باز میدارد. قدرت این ویژگیها یا حتی تکهکلامهای مشابه آنقدر زیاد است که باعث میشود فرد بدون به دست آوردن شناخت کافی از کسی که میخواهد با او ازدواج کند، مهر تایید را به همه ویژگیهای شخصیتی و رفتاری او بزند. اما چنین تاییدی ناپایدار و در اغلب موارد زمینهساز بحرانهای دیگر است.
شاهگوشی که بدون دادن فرصت شناخت این زن به خود، دل به او داده و با هر رفتارش همسر سابق خود را پیش چشمش به تصویر میکشد، ممکن است خیلی زود با دیدن رفتارهای متفاوت این زن نسبت به احساسش دچار تردید شود و همانطور که یکباره به اغلب رفتارهای او مهر تایید زده، یکباره از همه ویژگیها و رفتارهایش منزجر و آزرده شود.
راه درست: اغلب ما ناخودآگاه عاشق کسانی میشویم که به آدمهای تاثیرگذار زندگیمان شباهت زیادی داشتهاند یا کاملا از آنها متفاوت بودهاند. تجربه ما در ارتباطهایی که با اعضای خانواده داشتهایم و تصویری که از اولین عاشق شدنها برایمان به یادگار مانده است، ناخودآگاه به جای خود ما برایمان دست به انتخاب میزنند. اما مراقب باشید! اگر شما هم در این تله بیفتید، از تجربه یک عشق واقعی و متفاوت محروم خواهید شد و تا پایان عمر تصویری تکراری از افرادی که پیش از این در زندگیتان حاضر بودهاند را در چهره همسرتان خواهید دید؛ تصویری که باعث میشود به اشتباه در مورد خوبیها یا اشتباههایش قضاوت کنید. پس مراقب باشید شما به این دام نیفتید.
بی گدار به آب نزنید
پیش از آنکه خواستگاری کنید، یکبار این اصول را در ذهنتان مرور کنید:
قانون اول: چند بار با صدای بلند تکرار کنید که قرار نیست از همسرم یک مادر- پدر تازه بسازم. قرار نیست با کسی که او را به چشم عشق سابقم میبینم ازدواج کنم.
قانون دوم: حتی اگر همه دوستانتان به خانه بخت رفتهاند، حتی اگر والدینتان برای ساختن یک زندگی به شما فشار میآورند و حتی اگر به اصرار کسی را برای بودن در کنارتان پیشنهاد میکنند، تا زمانی که در خود توانایی اداره زندگی مستقل را نمیبینید و تا زمانی که احساسی از درون شما را به سمت چنین شروعی هول نمیدهد؛ کسی را به زندگیتان راه ندهید.
قانون سوم: حتی اگر حاصل ازدواج شما فرزندی است که این روزها از نبود مادر یا پدرش رنج میبرد، تنها بهخاطر بیرون آوردنش از تنهایی به ازدواج فکر نکنید. شما قرار است شریکی برای زندگیتان انتخاب کنید، نه اینکه نام یک پرستار تماموقت را به شناسنامهتان وارد کنید.
قانون چهارم: پیش از نشستن پای سفره عقد، زمانی را برای شناساندن خود به فرد مقابلتان اختصاص دهید. درست خواندهاید! شما بیشتر از آنکه به شناخت فرد مقابلتان نیاز داشته باشید، باید خود را درست و کامل به او معرفی کنید. کسی که بعد از خوب شناختن شما در کنارتان میماند، همان کسی است که از بله گفتن پشیمان نمیشود.
قانون پنجم: هیچ وقت بهخاطر درمان شدن زخمهای روانتان و برای فرار کردن از شرایطی که دارید به ازدواج تن ندهید. شما نمیتوانید از واقعیات زندگیتان فرار کنید و اگر بهخاطر رها شدن از فکر و خیالها و دور شدن از برخی شرایط آزاردهنده و آدمها به ازدواج تن دهید، خود را وارد باتلاق دیگری میکنید که در آینده نزدیک، باید راهی برای فرار کردن از آن پیدا کنید.
ارسال نظر