از لحاظ پزشکی دقیقا چه اتفاقی برای مهسا امینی افتاد؟
سه روز از خاکسپاری مهسا امینی، دختر ایران گذشت.
اعتماد: مهسا امینی؛ دختر ۲۲ ساله چگونه و چرا جان باخت؟ این سوالی است که با وجود اطلاعیهای که فرماندهی انتظامی تهران بزرگ درباره نحوه دستگیری این دختر جوان توسط عوامل گشت ارشاد و انتقال او به بازداشتگاه وزرا در روز ۲۲ شهریور و چگونگی خروج پیکر بیجانش از بیمارستان کسری در روز ۲۵ شهریور امسال منتشر کرد همچنان بیپاسخ است.
ابهام چگونگی جان باختن مهسای جوان که امروز زیر خرواری از خاک سرد سقز آرام گرفته را اطلاعیه دو روز قبل بیمارستان کسری دامن زد؛ اطلاعیهای که از پذیرش مهسای دچار مرگ مغزی و بدون علائم حیاتی خبر میداد در حالی که ادعای مکرر عوامل گشت ارشاد و فرماندهی انتظامی تهران بزرگ از عصر روز جمعه و ساعاتی پس از افشای جانباختن مهسا، این بود که مهسا در سالن بازداشتگاه وزرا، فقط دچار سکته قلبی شده است. در حالی که طی روزهای گذشته شایعاتی درباره ضرب و شتم مهسای از دست رفته هم دهان به دهان گشت.
در واکنش صرفا فیلم کوتاهی از دوربینهای مدار بسته نصبشده در راهروی بیرونی ساختمان بازداشتگاه وزرا و سالن نگهداری زنان بازداشتی متهم به «بدحجابی» منتشر شد؛ فضایی که هر روز با دستگیری حدود 450 دختر جوان و زنان میانسال پر و خالی میشود و ماموران سعی می کنند رعایت حجاب، به بازداشتیها را ابلاغ کنند و البته خروجی این روند که بنا به ادعای عوامل گشت ارشاد، آموزش و هدایت است، نتیجهای جز مختل شدن آرامش روانی بازداشتیها و خانواده ایشان ندارد.
نکته مهم این است که فیلم کوتاهی که حالا صرفا لحظات انتقال مهسا به ساختمان بازداشتگاه وزراست که البته به استناد این فیلمها هم خبری از ضرب و شتم مهسا نیست اما هیچکسی جز عوامل گشت ارشاد و مهسای فقید نمیداند که پیش از ضبط این تصاویر و در فاصله دستگیری مهسا تا زمانی که پا به حیاط بازداشتگاه وزرا میگذارد؛ آن بخش از حیاط که در معرض نگاه دوربین مدار بسته است، چه برخوردی اتفاق میافتد و مهسا چه میبیند و چه میشنود.
آنچه فعلا چارهای جز پذیرش نداریم همین تصاویر تقطیع شده دوربین مداربسته بازداشتگاه وزراست که نمایی از حیاط بازداشتگاه و محل ورود ونهای گشت ارشاد را نشان میدهد؛ اولین لحظاتی که مهسا همراه با بانوان دیگری که به اتهام «بدحجابی» دستگیر شدهاند، به سالن ملقب به سالن «آموزش» وارد میشوند. سالنی با ردیف ردیف صندلی با درها و پنجرههای مسدود و فوج فوج زنانی که صرفا به جرم اینکه لباسی که در مغازههای سطح شهر دیدهاند و خریده و پوشیدهاند و این پوشش بعد از عکسبرداری و ثبت اثر انگشت و امضای تعهد، اجازه خروج به بازداشتیها داده میشود.
در این فیلم مشاهده میشود که مهسا با یکی از زنان «گشت ارشادی» حرف میزند و البته برخورد تحکمآمیز و عتاب تند آن زن گشت ارشادی حتی در این فیلم صامت هم کاملا مشخص است. اصل اتفاق، حتی بعد از این مشاجره تلخ نیست. اصل اتفاق این است که مهسایی که به گواهی این فیلم کوتاه چند ثانیهای، فقط از حال میرود و بر زمین میافتد، با مرگ مغزی و بدون علائم حیاتی به بیمارستان کسری منتقل میشود.
چرا مرگ مغزی؟ چرا بدون علائم حیاتی؟ در اطلاعیه بیمارستان کسری در توضیح شرایط مهسای فقید و وضعیتی که در ابتدای پذیرش در بیمارستان داشته چنین آمده است: «سرکار خانم مهسا امینی در ساعت 20:22 روز سهشنبه 22 شهریورماه با ارست قلبی تنفسی (کد 99)، بدون علائم حیاتی و میدریاز دوبل (مرگ مغزی) به بیمارستان کسری ارجاع شد و با توجه به تلاشهای ویژه تیم احیا عملیات احیا روی بیمار انجام گرفته که ضربان قلب برگشت و بیمار در بخش مراقبتهای ویژه بستری شدند. متاسفانه بیمار پس از 48 ساعت در روز جمعه مجددا دچار ارست قلبی شده که با توجه به مرگ مغزی بهرغم تلاشهای تیم پزشکی موفق به احیا نشدند و بیمار فوت شد.»
امید قبادی؛ نایبرییس هیاتمدیره انجمن اهدای عضو ایرانیان توضیح میدهد که چه فردی دچار مرگ مغزی میشود و مرگ مغزی چیست، چه فردی علائم حیاتی را از دست میدهد و معنای از دست رفتن علائم حیاتی چیست.
چه فردی دچار مرگ مغزی میشود؟
حدود 17 دلیل برای مرگ مغزی وجود دارد که مهمترین دلیل در ایران و بسیاری کشورهای دنیا، ضربه به سر ناشی از تصادفات است اما نارسایی قلبی، خفگی، تومورهای مغزی، مسمومیت دارویی، حلقآویز شدن و دار زده شدن هم از دیگر دلایل مرگ مغزی است.
مرگ مغزی چگونه اتفاق میافتد؟
4 رگ از قلب به مغز، قند و اکسیژن میرساند تا مغز تغذیه شده و فرامین لازم را صادر کند. وقتی ضربه به سر وارد میشود، مغز ورم میکند. به دلیل این ورم، این 4 رگی که از قلب به مغز میرسد، داخل مغز مسدود شده و در نتیجه خون و اکسیژن به مغز نمیرسد.
به محض توقف خونرسانی و اکسیژنرسانی به هر نقطه از بدن و از جمله مغز، از بین رفتن سلولها آغاز میشود. علاوه بر این، به دنبال نرسیدن خون و اکسیژن به مغز، تنفس ریه و متعاقب آن، اکسیژنرسانی به گره کوچک قلب هم متوقف خواهد شد. چرا و چگونه؟ کار ساقه مغز این است که دستور تنفس به ریه میدهد تا ریه به گره ضربانساز قلب، اکسیژن برساند.
گره ضربانساز قلب میتواند 60 تا 100 بار در دقیقه ضربان ایجاد کند که همین ضربان قلب، باعث زنده بودن و ادامه حیات انسان میشود. به محض نرسیدن اکسیژن و خون به مغز، این فرآیند دستوردهی مغز به ریه، تنفس ریه و اکسیژنرسانی به گره ضربانساز قلب هم متوقف میشود.
در چنین شرایطی، چه اتفاقی میافتد؟ گره ضربانساز قلب، علاوه بر ایجاد ضربان، میتواند الکتریسیتهای که برای ضربان تولید میکند را، حتی بدون دریافت اکسیژن، 6 تا 8 دقیقه در خودش نگه دارد. در حوادثی که بر اثر ضربه به سر، خونرسانی به مغز مسدود شده، با وجود آنکه مغز دستور تنفس به ریه نمیدهد و قفسه سینه فرد مصدوم تکان نمیخورد چون نفس نمیکشد، اما قلب این فرد به مدت 6 تا 8 دقیقه میزند.
اگر در این زمان 6 تا 8 دقیقه، اورژانس به بالین این فرد مصدوم برسد، لوله اکسیژنرسانی (ونتیلاتور) در دهانش بگذارد و اکسیژنرسانی مصنوعی به گره ضربانساز قلب برقرار شود، 4 تا 6 ساعت فرصت داریم که این فرد مصدوم را به بیمارستانی مجهز به سرویس جراحی اعصاب برسانیم تا با انجام برخی جراحیها و درمانها، جریان خونرسانی برقرار شده و بافت مغز حفظ شود.
فرد مصدومی که در این شرایط قرار بگیرد، به کما رفته به این معنا که اگرچه مدت زمانی خونرسانی به مغز مختل بوده اما ساختمان مغز حفظ شده و بافت مغز سالم است منتها به دلیل ایجاد اختلال عملکرد در مغز، فرد هوشیار نیست و با بیرون ارتباطی ندارد. بیمار کما ممکن است یک روز تا 20 سال در همین شرایط بماند و ممکن است به زندگی بازگردد. حالا اگر این فرصتهای محدود؛ چه آن مهلت 6 تا 8 دقیقهای برای اکسیژنرسانی مصنوعی بلافاصله بعد از ضربه به سر یا آن مهلت 4 الی 6 ساعته برای انتقال به بیمارستان مجهز به سرویس جراحی اعصاب از دست برود و نتوانیم مغز را از انهدام کامل نجات دهیم، از بین رفتن سلولها که از همان اولین لحظه توقف خونرسانی و اکسیژنرسانی به بدن و مغز، آغاز شده بود، ادامه پیدا میکند.
به این معنا که 3 تا 5 روز بعد از حادثه، این فردی که قفسه سینهاش با کمک دستگاه اکسیژنرسانی مصنوعی، حرکتی مشابه تنفس عادی دارد و حتی قلبش هم به دلیل همین اکسیژنرسانی مصنوعی، میزند، دیگر هیچ مغزی در جمجمهاش وجود ندارد و جمجمهاش خالی از مغز است که به این وضعیت، مرگ مغزی میگوییم. در مرگ مغزی، مغز به طور کامل منهدم شده و ریه و قلب فرد مرگ مغزی، حداکثر تا 14 روز به این دستگاهها جواب میدهد که در این مدت هم در صورت رضایت خانواده، این فرصت وجود دارد که اعضای بدن این فرد، اهدا شده و زندگی دوبارهای به چند بیمار اعطا شود. شباهت ظاهری علائم مرگ مغزی و کما در حدی است که نه تنها مردم عادی به هیچوجه متوجه تفاوت این دو نمیشوند، من هم با 20 سال تخصص تشخیص مرگ مغزی، حتما برای تفکیک دو فرد مرگ مغزی و بیمار کما، باید هر دو را معاینه کنم.
وقتی اعلام میشود که فرد، علائم حیاتی را از دست داده به چه معناست و چه فردی در چه شرایطی علائم حیاتی ندارد؟
علائم حیاتی چهار دسته است؛ ضربان قلب، تعداد تنفس، درجه حرارت بدن و فشارخون.
سطح هوشیاری از علائم حیاتی نیست؟
سطح هوشیاری ارتباط مستقیمی با علائم حیاتی ندارد. علائم اصلی حیات شامل ضربان قلب، تعداد تنفس، فشار خون و درجه حرارت بدن است. ما در پزشکی دو نوع مرگ داریم؛ مرگ قلبی (مرگ معمولی) که به دنبال ایست قلبی ایجاد میشود و 99درصد مرگهای جامعه را تشکیل میدهد. دوم مرگ مغزی که یک درصد مرگهای جامعه را تشکیل میدهد. در هر دو نوع، با توجه به اینکه مرگ هستند و با توجه به اینکه در هر دو، ساقه مغز از بین رفته، علائم حیاتی به صورت خودبهخودی وجود ندارد، ولی در مرگ مغزی آنچه آحاد مردم مشاهده میکنند، حرکاتی است شبیه تنفس در قفسه سینه، ضربان قلب و فشار خون به واسطه دستگاه اکسیژنرسان مصنوعی ولی آنچه مسلم است در هیچ کدام از این دو نوع مرگ علائم حیاتی به صورت خودبهخود و اختیاری وجود ندارد، ولی در کما با توجه به آنکه فرد، فوت شده محسوب نمیشود علائم حیاتی که مشاهده میشود علائم خودبهخودی و اختیاری و ناشی از فرامین مغز است.
آیا ارتباطی بین سکته قلبی و مرگ مغزی وجود دارد؟
بیماریهای قلب در تخصص من نیست اما پاسخ به این سوال که آیا سکته قلبی میتواند یکی از علل مرگ مغزی باشد، قطعا مثبت است.
ارسال نظر