جوجه تیغی هستی يا طاووس؟
دوستان صميميتان را نام ببريد. اصلا چرا نام اين افراد را در فهرست صميميها ميآوريد؟ آيا همانطور كه شما هم حرف دلتان را با دوستانتان به اشتراك ميگذاريد، آنها هم از زندگيشان برايتان حرف ميزنند؟
جغدها
اين آدمها تصور ميكنند كه جهان به پايان خود نزديك شدهاست. مهم نيست كه آنها در محيط كار، خانه يا ارتباط عاطفيشان قرار داشته باشند؛ از نظر آنها همه چيز در حال سقوط و ويران شدن است. ذهن آنها پر از تصويرهاي مهلكي است كه از فاجعههايي كه اتفاق نيفتاده و شايد هرگز هم اتفاق نيفتند خبر ميدهد. وقتي همسر يك جغد بالاي نردبان ميرود، او صحنه سقوط و مرگش را تجسم ميكند و وقتي فرزندش به مهماني دوستانه ميرود، جغد مادر تخلفهاي مهلكي كه از نظرش از او سر ميزند را مجسم ميكند. افرادي كه تا اين اندازه دنيا را مهلك و آزاردهنده تلقي ميكنند، از يك بحران خيالي، به سمت بحران خيالي ديگري ميروند و هيچ وقت نميتوانند به وضعيتي كه در آن قرار گرفتهاند اعتماد كنند. خلاصه اينكه جغدها زندگي سختي دارند.
چه اتفاقي ميافتد؟
جغدها آدمهاي مضطربی هستند و معمولا براي خلاص شدن از موقعيتهايي كه از نظرشان رعبآور است ناپخته و ضربتي عمل ميكنند.
اين افراد ميخواهند قبل از وقوع فاجعه آن را علاج كنند و به همين دليل اقداماتي را انجام ميدهند كه باعث تعجب و حتي دلخوري اطرافيانشان ميشود. مادر جغد پيش از آنكه از خطاكار بودن فرزندش مطمئن شود او را سرزنش ميكند يا با قرنطينه كردنش در ورود فاجعه را به خانهاش می بندد و مدير جغد از ترس از دست رفتن اعتبارش زير دستان خود را خطاكارهاي بالقوهاي تصور ميكند كه بايد با محدوديتهاي سفت و سخت احتمال خطايشان را كم كرد.
اما ماجرا به همينجا ختم نميشود ؛يك جغد ميلي به مشاركت در رويدادهاي سياسي ندارد چون همه چيز را از پيش تعيين شده و بيفايده ميداند. چنين فردي از هيچ يك از مناسبتهاي دوستداشتني زندگياش لذتي نميبرد چراكه هميشه منتظر است فاجعهاي شاديهايش را از او بگيرد.
شما جغد هستید؟
۱. در طول شب چند بار بيدار ميشويد تا از سلامتي فرزندتان مطمئن شويد؟
۲. تصور ميكنيد اتفاقهاي شوم شما را احاطه كرده و هميشه بحراني وجود دارد كه بايد با آن بجنگيد؟
۳. هنگام برخورد با يك موقعيت ناشناخته، بدترين سرنوشت را براي آن مسير پيشبيني ميكنيد؟
۴. نگراني مداوم شما اطرافيانتان را كلافه ميكند؟
۵. آخرين باري كه يك اتفاق شما را كيفور كرد، به خاطر نميآوريد؟
اگر پاسخهايتان مثبت است ...
جهان براي شما جايي پر از هراس و تهديد است. شما پيش از آنكه گوشيتلفن را برداريد، منتظر شنيدن خبر ناگواري هستيد و اين استرس را مدام به اطرافيانتان هم منتقل ميكنيد. از نظر ديگران شما فردي بدبين، پوچگرا و آزار دهنده هستيد و به مرور كساني كه بهخاطر ترحم به شما شنونده گلايههايتان بودهاند، از شكايتهايتان خسته ميشوند.
تنهایید چون ...
۱. ديگران در معاشرت با شما هيچ خبر مسرتبخشي را دريافت نميكنند.
۲. براي رها شدن از هراسهايتان و به قول خودتان رعايت جوانب اطمينان، اطرافيان خود را آزار ميدهيد.
۳. با نگراني دائم از خود آدمي خسته و عبوس ميسازيد كه در اين جهان يك قرباني است.
۴. از اتفاقهايي كه ديگران را شاد ميكند لذتي نميبريد و در جمعهاي دوستانه به «ضدحال» معروف هستيد.
۵ . همسرتان تلاشي براي القاي حس خوشبختي به شما نخواهد كرد، چراكه پيش از اين تلاشهايش را بياثر نشان داده بوديد.
طاووسها
آنها هميشه درحال وانمود كردن هستند و هميشه به سطحيترين شكل ممكن اين كار را انجام ميدهند. هدف طاووسها اين است كه از فرد مقابلشان بهتر به نظر برسند و ميخواهند از اينكه ديگران اين برتري را پذيرفتهاند مطمئن شوند و براي رسيدن به چنين هدفي، خود را فردي جز آنكه هستند، جلوه ميدهند. اين افراد به شكل نمايشي از خود انتقاد ميكنند تا هنگام شكست نفسي كردنهايشان از آنها تعريف كنند و اعتراف كنند كه بهتر از چيزي كه به نظر ميرسند، هستند. يك طاووس نه بهخاطر پايين بودن اعتماد به نفسش،
كه بهخاطر جلب نظر و تعريف ديگران مدام خود را ناچيز و ناتوان جلوه ميدهد و وقتي با واكنش منفي ديگران روبهرو ميشود، خوشحال از پيروزياش در اين بازي، به تواناييهاي خود افتخار ميكند. يك طاووس از اينكه فردي از او بهتر به نظر برسد و مورد توجه بيشتري قرار بگيرد در هراس است و به همين دليل با جلوههاي ويژهاي براي برنده شدن در اين رقابت تلاش ميكند. درحالي كه چنين رقابتي تنها ساخته ذهن اوست و ديگران ميلي به مشاركت در آن ندارند.
شما طاووس هستيد؟
۱. بدون آرايش كردن از خانه بيرون نميرويد؟
۲. در كمد لباسيتان يك دنيا لباس نو قرار دارد كه به خاطر از مد افتادن نميپوشيد؟
۳. حاضر نيستيد يك كيف زيبا با قيمت مناسب را بخاطر اينكه به برندي معتبر تعلق ندارد، بخريد؟
۴. قبل از وارد شدن به مهماني، نگران اين هستيد كه ديگران از شما بهتر به نظر برسند؟
۵. آيا دوستانتان را براساس ظاهر، وضعيت مالي و ارتباطات بااهميتي كه دارند، انتخاب ميكنيد؟
چه اتفاقي ميافتد؟
تلاش براي القاي احساس امنيت به اين افراد، مثل پركردن يك گودال عميق در كوير با يك پارچ آب است و رابطه با آنها، يك رابطه خالي از صداقت و صميميت است چراكه در مقابل وانمود كردنهاي آنها به ناتواني و ناقص بودن، فرد مقابل هم بايد وانمود كند كه آنها را كامل و بيعيب ميبيند. شايد در آغاز ارتباط با يك طاووس، اطرافيانش به دام او بيفتند و مانند يك ناجي او را از تصورات منفي كه در مورد خودش دارد، نجات دهند اما خيلي زود آنها متوجه ميشوند كه ادعاي ناچيزي و ناتواني او ريشه در كمبود اعتماد به نفس ندارد، بلكه تنها تلاشي است براي ديده شدن.
پاسخهايتان مثبت است؟
قطعا اطرافيانتان بعد از چند برخورد دستتان را ميخوانند. آنها در مواجهه با شما يا به خواستهتان تن ميدهند و با چند تعريف بيمعنا كه واقعيتي ندارد از حرفهايتان خلاص ميشوند يا اينكه بيميليشان را از شما پنهان نميكنند و بعد از مدتي در برابر نمايشهايتان سكوت ميكنند اما دوستان ظاهري شما از هر كدام از اين راهها كه بروند، معنايش اين است كه براي حرفهاي شما ارزشي قائل نيستند. شايد شما تصور كنيد كه با انتخاب راهكارهاي طاووسوارانه، مقبوليت و اعتبار بيشتري پيدا ميكنيد اما واقعيت اين است كه در جريان ارتباط، آدمها به موضوعات با ارزشتري براي ادامه رابطه نياز دارند.
تنهایید چون:
۱. خود واقعيتان را نشان نميدهيد تا دوست واقعي پيدا كنيد.
۲. انرژي زيادي براي ديده شدن صرف ميكنيد و در صورت بيتوجهي ديگران به شدت احساس ناكامي ميكنيد.
۳. ديگران را بازي ميدهيد و انگيزه ماندن در رابطه را در آنها ميكشيد.
۴. هميشه گرفتار حرفها و رفتارهاي تكراري هستيد.
۵. كاري به واقعيتهاي مهم زندگي نداريد و در عالم خودتان غرق هستيد.
جوجهتيغيها
اين آدمها با پيشفرضي منفي به هر محيطي وارد ميشوند و معتقدند هر موقعيتي كه پيش رو دارند، تهديدآميز و برخورنده است. جوجهتيغيها مصمم هستند در هرچيزي كه هر اتفاقي كه اطرافشان ميگذرد، خطايي پيدا كنند و از آن ايرادي بگيرند. براي آنها مهم نيست كه مشغول چه كاري هستند و در كجا حضور دارند، بلكه اين افراد تنها به جاي در نظر گرفتن شرايط، هر موضوعي را شخصي تلقي ميكنند و بر اين گمانند كه آن موقعيت برايشان توهينآميز است. از نظر آنها در هر حرف ديگران زهري پنهان شده و در هر رفتارشان نيتي ناخوشايند نهفته است كه يك جوجهتيغي با دقت زيادش از پس كشف كردنش برميآيد. به عبارت ديگر، آنها محيط و آدمشهايش را تهديدي بالقوه براي خود ميدانند و آنقدر به هوش و ذكاوتشان در درك سوء رفتارهاي ديگران اعتماد دارند كه حاضر نيستند احتمال وجود سوءتفاهم يا برداشت اشتباه را بدهند.
چه اتفاقي ميافتد؟
جوجه تيغيها معمولا از اينكه آدمهاي اطرافشان چقدر سرد هستند شكايت ميكنند و با اين گلايهها نزديكانشان را گيج ميكنند، چراكه در قدم اول خود آنها هستند كه ديگران را پس ميزنند. آنها شكستهاي ارتباطيشان را ناشي از اشتباهات و گرههاي شخصيتي ديگران ميدانند و حاضر نيستند سهم اشتباهات خود را در شكستهاي ارتباطيشان بپذيرند. به همين دليل از يك رابطه، به سمت رابطه ديگر ميروند و پس از ناكام شدن در آن، كولهبار خشمشان را با خود به ارتباط تازهاي ميبرند. انگار آنها هميشه قرباني هستند و ديگران هميشه نامهربان. حتما داستان كساني كه از يك ازدواج شكست خورده بيرون ميآيند و در جلسه خواستگاري بعدي خود را قرباني همسر بيوفاي سابقشان معرفي ميكنند، شنيدهايد. اين آدمها از گروه جوجهتيغيها هستند.
پاسختان مثبت است؟
نزديك شدن به شما، مثل در آغوش گرفتن يك جوجهتيغي است. خيلي زود اطرافيان شما ميفهمند كه در جريان ارتباط با شما به يك موقعيت بازنده- بازنده وارد ميشوند و به همين دليل از شما فاصله ميگيرند. اين رفتارها نتيجهاي ندارد جز اينكه هر روز تنهاتر ميشويد. پس به جاي فرافكني اشتباهات و مشكلاتتان، پس از هر شكست ارتباطي به خود فرصتي براي آرام شدن دهيد و به جاي از كوره در رفتن در هر شرايطي،كمي به خود براي بررسي دقيقتر موضوع فرصت دهيد.
جوجهتيغي هستيد؟
۱. آدمهاي اطرافتان دست به عصا با شما برخورد ميكنند و هميشه از اينكه آتشفشان خشمتان ناگهان فوران كند، ميترسند؟
۲. وقتي ديگران براي وارد كردن شما به يك موقعيت تازه تلاش ميكنند، حالت دفاعي به خود ميگيريد و تصور ميكنيد پيش از بررسي دقيق همه چيز نميتوانيد به آنها اعتماد كنيد؟
۳. «تصور ميكنيد» همسرتان هيچ كاري را درست انجام نميدهد؟
۴. با باز كردن در خانه و قبل از سلام كردن، نقد همسرتان را شروع ميكنيد؟
۵. گناه اشتباهات ارتباطي خودتان را برگردن ديگران می اندازید و هميشه انگشت اتهامتان به سمت آنهاست.
تنهایید چون:
۱. به آدمها اين احساس را القا ميكنيد كه قابل اعتماد نيستند و به همين دليل آنها را از خود ميرانيد.
۲. آنقدر انرژيتان را صرف پيدا كردن مقصرها و مشكلهاي خيالي ميكنيد كه براي رشد و بهره برداري از موقعيتها زمان را از دست ميدهيد.
۳. آدمها از واكنشهاي شما ميترسند و به همين دليل واقعيتهاي بسياري را از شما پنهان ميكنند يا به شما دروغ ميگويند.
۴. گارد شما در برابر آدمها آنقدر بسته است كه به مرور آنها را از دادن پيشنهادهاي تازه براي ورود به جمعهاي مختلف يا عهده دار شدن مسئوليتهاي مختلف منصرف ميكنيد.
۵. به شريك زندگيتان احساس بيكفايتي و ناتواني را القا ميكنيد و نه تنها خيلي زود او را به يك فرد ناتوان تبديل ميكنيد، بلكه آرام آرام انگيزه پيدا كردن آرامش و اعتماد به نفس در فضايي خارج از خانه در او ايجاد ميكنيد.
ارسال نظر