ماجرای سرقت قرن از بانکی در آرژانتین
در مطلب زیر رشته توئیتی از یک اکانت به نام «Farid» را آوردهایم که ماجرای چند سارق حرفهای است که در سال ۲۰۰۶ بانک Banco Río در بوئنوس آیرس پایتخت کشور آرژانتین دستبرد میزنند.
برترینها: در مطلب زیر رشته توئیتی از یک اکانت به نام «Farid» را آوردهایم که ماجرای چند سارق حرفهای است که در سال ۲۰۰۶ بانک Banco Río در بوئنوس آیرس پایتخت کشور آرژانتین دستبرد میزنند.
سال ۲۰۰۶ پلیسها رسیدن دم بانک Banco Río در بوینس آیرس آرژانتین و خوشحال شدن که دزدا هنوز داخل بانک هستن و نتونستن فرار کنن. این بانک دو در خروجی داشت و پس از گذشت نیم ساعت پلیسها این دو رو محاصره کردن و خیابونها رو بستن.
پلیسها مقداری منتظر موندن و هنوز در حال چه کنیم چه نکنیم بودن که دیدن درب بانک باز شد و دزدای مسلح، نگهبان بانک رو انداختن بیرون. ۱۰ دقیقه بعد دزدا یک جوون دیگری رو که میگفتن خیلی ترسیده رو اجازه دادن بره بیرون. چند دقیقه بعد اینبار یک خانومی رو آوردن و از در بانک انداختن بیرون
پلیسها فهمیدن دزدا ۵ نفرن و ۲۳ تا گروگان دارن. حدود صد تن پلیس زبده وارد صحنه شدن و بالاخره پس از مدتی یه راه ارتباطی برقرار کردن با فردی به اسم والتر که مسئول مذاکره با پلیسها شده بود. والتر اول گفت پیتزا بیارین برای گروگانها اینا گشنهشونه
همینطور هم که زمان میگذشت از بیرون صداهای تولدت مبارک از داخل بانک شنیده میشد. ظاهرا یکی از پرسنل بانک تولدش بود و دزدا فهمیده بودن براش جشن گرفته بودن. والتر و پلیس چند باری با هم صحبت کردن، ولی از یه جایی به بعد والتر ناپدید شد و پلیس دیگه نتونست باهاش ارتباط برقرار کنه
شش ساعت از ماجرا گذشته بود و پلیس بالاخره تصمیم گرفت تیمی از نیروهای ویژه رو داخل بفرسته که ببینه چه خبره. داخل که شدن دیدن گروگانها رو در سه طبقه پخش کردن، ولی هیچ خبری از دزدا نیست. هیچ امکانی نداشت که از در ورودی یا پشت بام خارج شده بودن، ولی پیداشون نکردن.
پس از جستجوی زیاد، کاراگاها وقتی به زیرزمین رفتن دیدن که کامل رودست خوردن. یک گاوصندوق بزرگ در زیرزمین تعبیه شده بود پر از صندوقهای اجارهای و کانالی که به شبکهی هزارتوی فاضلاب شهری متصل میشد. فهمیدن که زدن بانک نمایش بوده برای خریدن وقت برای خالی کردن این صندوقها
حدود ۱۴۳ صندوق از ۴۰۰ مورد رو خالی کرده بودن و اون تیم دزدا یکشبه تو آرژانتین که دل خوشی از سیستم بانکداری نداشت مشهور شده بودن. وقتی که تلویزیون داشت گزارش ورود نیروهای ویژه رو پخش میکرد که دارن وارد بانک میشن، خود دزدا تو خونه داشتن زنده نگاه میکردن و پیتزا میخوردن.
اما طرح اجرای این دزدی ۲ سال طول کشید: آدمی به اسم آراخو که تازه از زنش جدا شده بود یه روز به دوست مهندسش به اسم بولستر میگه من ایدهای دارم برای دزدی از یک بانک که از در ورودی وارد میشیم، ولی هیچوقت خارج نمیشیم. بولستر که آدم تکنیکال و فنیای بود، هاج و واج موند.
آراخو از بولستر خواست که کل تونلهای فاضلاب شهر رو بررسی کنه و ببینه کدوم به زیر بانک و مخصوصا زیر گاوصندوق منتهی میشه. طبیعتا کار راحتی نیست و یک اشتباه ممکن بود اون رو به یه جای دیگه برسونه.
برای اینکار دیدن که به یک تیم زبدهی دزد نیاز دارن. گشتن و گشتن دو نفر رو پیدا کردن که از خفنهای دزدی در دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی در آرژانتین بود. با اسمهای بتو و داک که بارها در روز روشن با پلیس درگیری مسلحانه هم داشته بودن. بولستر تنها آدم پاک این گروه بود که خلاف نکرده بود.
بولستر مهندس ماهها وقت گذاشت تا تونلهای شهر رو درک کنه. شبا یواشکی وارد یکی از این فاضلابها میشد و ساعتها زیر زمین راه میرفت و سعی میکرد بفهمه الان کجای شهر قرار داره. سعی میکرد مسائل رو حل کنه. مثلا این تونلها چند متر با کف فوندانسین بانک فاصله دارن؟
بولستر سعی کرد با ریاضی این مشکلات رو حل کنه. مثلا سعی کرد سه نقطه رو پیدا کنه و یک مثلث بسازه. سه دریچه در زیر زمین که یکیش منتهی میشد به دریچهی جلوی بانک. بعد سعی کرد فاصله اون دریچهی جلوی بانک رو با محلی که گاوصندوق داره پیدا کنه
مثلا میرفت جلوی بانک یه نخی رو به یک گیره وصل میکرد، نخ رو از درچه فاضلاب مینداخت پایین و میرفت از اونور اندازه میگرفت که ارتفاع چقدره. و، چون نمیتونست متر دست بگیره ابعاد بانک رو در بیاره، دوچرخهش رو با دست از اطراف بانک میچرخوند و چرخش لاستیک رو میشمرد که ببینه چند دور شده
چند ماه مشغول این محاسبات شد و بالاخره فهمید که از یکی از کانالهای فاضلاب، باید یک تونلی با زاویه ۶۹ درجه بزنه که میرسه به داخل گاوصندوق. البته واقفید که کندن اونجا کار راحتی بود، ولی محاسبات ریاضی دقیقش کار ذهنی بزرگی بود که در اون تیم فقط بولستر از پسش براومد
برای انجام این کارهای فنی و آماده کردن تیم آراخو ماشینش رو فروخت، ولی بازم پول کم بود. گشتن و گشتن یه اسپانسر پیدا کردن! یک فرد اروگوئهای تبار که سابقه درخشانی در سرقت داشت و پولدار بود. ۱۰۰ هزار دلار گذاشت وسط و گفت منم هستم.
این تیم سعی کردن ذهنیت پلیسها رو بخونن؛ و تمام اقدامات احتمالی پلیس رو بررسی کنن. کار بی نقص بود. حتی گفتن اگه پلیس بیاد داخل کانالهای زیر زمین چی؟ گفتن خب باید یک لول بریم پایینتر که وصل میشد به فاضلاب توالتها و عمق بیشتری بدیم به کار.
برای سرعت دادن به فرار گفتن قایق بیاریم داخل فاضلاب، گفتن آب عمق زیادی نداره نمیشه، بولستر گفت مشکلی نیست من یکی از شاهراههای اصلی کانال رو میبندم که آب بالا بیاد و بشه توش قایق روند. از همه پلنشون بی نقص بود
پرسیدن خب چطوری پلیس رو سرگرم کنیم روی زمین؟ به این نتیجه رسیدن که یک پلنی بچینن که این یک دزدی عادی از بانکه و چند نفر داخل بانک با این کارا مشغول باشن. گروگان آزاد کنن. زنگ بزنن پلیس و مذاکره کنن. پیتزا سفارش بدن و ..
روز موعد فرا رسید. دو نفروشن دو تا ماشین دزدیدن از یه نقطهای و وارد زیرزمین بانک شدن و از پشت سر در گاراج بانک رو بستن. ماشینها رو گذاشتن جلو در. دو نفر از در ورودی وارد شدن در لباسهایی شیک و پیک و به شکل آدمای پولدار. آراخو آخرین نفری بود که وارد شد و قبلش
یه جایی نزدیک به بانک یه ون رو پارک کرد با فلاشر روشن. پرش کرده بود از میخهای سه گوش و گریس و این چیزها؛ که بعدا پلیس این رو پیدا کنه و به اشتباه فکر کنه که اینا میخوان از این سمت در برن و این ماشینشونه. چند مورد از این حربهها برای رد گم کنی به کار بردن
کار همه شون مشخص بود. دو نفر در زیر زمین برای انجام کار اصلی. یک نفر برای مذاکره با پلیس و وقت خریدن. دو نفر برای مدیریت گروگانها در داخل بانک و ... یکی دو نفر هم بیرون برای دست به سر کردن پلیس ها. اونی که کارش مذاکره با پلیس بود حتی چند ماه قبلش رفته بود کلاس بازیگری
تا بهتر بتونه حرف بزنه. سعی میکردن جوری خودشون رو نشون بدن که پلیس احساس کنه گیر افتادن. با استرس حرف میزدن. یکی یکی گروگان ازاد میکردن که پلیس بگه میخوان حسن نیت نشون بدن. این حس رو به پلیس دادن که ادمای واردی نیستن و همین الاناست که تسلیم بشن
لاصه، جزئیاتش زیاده. بالاخره اونایی که زیرزمین بودن سیگنال دادن که وقت رفتنه. یکی یکی جمع کردن و رفتن پایین. گروگانها رو ترسوندن که تکون بخورین کشته شدین. رفتن تو گاوصندوق، واراد اون کانال ۶۹ درجه شدن و رفتن تو کانال اصلی فاضلاب شهر. وارد یه کانال عمیقتر شدن
و رفتن ده بلوک اونورتر با قایقی که از شانسشون موتورش از کار افتاده بود، ولی آراخو فکر اینجاشم کرده بود. پارو آورده بود. از یه کانال فاضلاب پله گذاشتن اومدن بالا. سوار ون شدن و ادامهی ماجرا رو از تلویزیون زنده دیدن. پلیس دو ساعت بعد وارد ساختمون شد
یه روز بعد بولستر رفت داخل شهر و یکسری از کارتهای اعتباری که دزدیده بودن رو در اقصی نقاط شهر پخش کرد. یا انداخت تو چاه آب یا جاهای دیگه که اینطوری باز هم پلیس رد رو گم کنه و به اشتباه نقاط دیگهای رو بگردن.
بعد گزارش دادن که دزدی قرن شده. ۲۰ میلیون دلار رو دزدیده بودن. پلیس به شدت عصبانی بود. مردم خوشحال بودن که یک سری آدم زبل اینطوری پلیس رو شرمنده کردن. کل کشور ازشون حرف میزدن و قهرمان ملی شده بودن. هیچ ردی ازشون نبود و انقدر خوب کار رو انجام دادن که کوچکترین سر نخی نداشتن
دو سال یک تیم خبره از نظر فنی، فکری و آدمهای سابقه دار در این حوزه روی تک تک جزئیات کار کرده بودن که هیچ رد پایی نزارن. جزئیات دقیق، کلی کار ریاضی و هندسی. کلی رد گم کنی و سرگرم کردن پلیس برای ۶ ساعت. هیچکس نفهمید تا اینکه
یکی از افراد تیم به اسم beto که بالا بهش اشاره کردم، سوار بر ماشین با دوست دخترش داره تو شهر چرخ میزنه که سر یه چهار راهی پلیس جلوشو میگیره. گرفتن بتو همانا و لو رفتن اسامی بقیه تیم همان. خب کی بتو رو لو داد؟ پلیس چطور پیداش کرد؟
بتو یکسالی میشد با زنش مشکل داشت. میگفت تو دوست دختر داری به من توجه نمیکنی. سر این ماجرا یه بوایی برده بود که این میخواد با دوستاش یه کاری بکنن. چون اون چند نفر بعضی وقتا میومدن خونه بتو تو گاراج تمرین میکردن. یک روز که عصبانی میشه از دستش زنگ میزنه به پلیس و میگه این مشکوکه
و پلیس از زن بتو جزئیات بیشتری هم میگیره، چون اونا اغلب خونه این اومده بودن و چهرههاشون رو میشناخت. اغلب هم سابقه دارن بودن پلیس جزئیاتشون رو میدونست. به همین راحتی همه رو بازداشت میکنن و پرونده پنج ماه پس از اون دزدی قرن اینطوری بسته میشه.
نظر کاربران
همیشه پای یک زن در میان است...
پاسخ ها
همشه پای میلیونها مرد وسطه
کج بسته
جالب بود.
پاسخ ها
جالبی اونجاست که تو خاورمیانه یکشبه دکل نفتی از تو دریا ناپدید میشه
و یا رئیس بانک مرکزی یه کشور با 3000 میلیارد تومن به راحتی با هواپیما از همون کشور فرار میکنه و کسی جلودارش نبوده
همه ی اینها به کنار
3000 گوسفند رو با هواپیما وارد همون کشور میکنن 1000 تاش گم میشه جالبیش اونجاست که فرودگاه از نیروهای مسلح اون کشوره
تو این سرقت چیزی حدود ۱۹ میلیون دلار و ۸۰ کیلو جواهر سرقت شد ولی تو همون سالها سرقتی از بانکی در برزیل اتفاق افتاد که در دو روز تعطیلی آخر هفته و بوسیله تونلی که حفر شده بود تقریبا ۶۰ میلیون دلار آمریکا و ۳۹ میلیون پوند انگلیس و ۵۹ میلیون یورو و ۱۶۵ میلیون رئال برزیل سرقت شد و نکته جالب حمل این مقدار پول از تونل بود که سه و نیم تن اسکناس بود و تا جایی که میدونم هیچوقت دستگیر نشدند !
هميشه پاي يك زن در ميان است
پاسخ ها
همه جا مردان هستند یک زن اون وسط می بینید ناگهان همه چیزو می اندازید گردن اون...اینو بهش میگن منطق مررردانه
سازنده تایتانیک هم فکر همه جاشو کرده بود
حیف شد لو رفتن.
آخرش اعصابم خورد شد....
پاسخ ها
فکرکن هنوز لو نرفتن
سوژه جالبیه برای یک فیلم سینمایی از طریق یک کارگردان حرفه ای .
پاسخ ها
فیلمی که بر اساس داستان اینا ساخته شد Eli robo del siglo
این ک داستان سریال خانه اسکناسه
چقدر شبیه مانی هیست بود بعضی کاراش
+++++++++
خیلی شبیه داستان سریال سرقت پوله.
باز هم خانمها لود دادن!
پاسخ ها
من فیلم این دزدی را قبلا دیدم
یعنی واقعیت این دزدی به صورت فیلم
نمایش داده شد.
مردا یادشون باشه هر وقت خواستین کار غیر قانونی بکنین خانمهاتونو دوست داشته باشین اونا رو سرلج نندازین خخخخ
من فیلمشو دیدم عالی بود. سرقت قرن