منظورتون اینه که دیگه جمع کنیم بریم از ایران؟
خیلیها حرف از رفتن میزنند، همه اما تقریبا ناامیدند، مقایسه با کره شمالی و کشورهایی از این دست هم حالا دیگر یک شوخی نیست، سیاهِ سیاهِ سیاه، این وضعیت آشفتهی اذهان عمومیست، واسه فردا نگرانیم که فردا چه کنیم؟!
برترینها: خیلیها حرف از رفتن میزنند، همه اما تقریبا ناامیدند، مقایسه با کره شمالی و کشورهایی از این دست هم حالا دیگر یک شوخی نیست، سیاهِ سیاهِ سیاه، این وضعیت آشفتهی اذهان عمومیست، واسه فردا نگرانیم که فردا چه کنیم؟!
کریم نیکونظر در اینستاگرام خود نوشت: «امروز اتفاقی این عکس را دیدم و فکر کردم که نه واقعا، ایران دیگر نمیخندد. دستکم دوروبر من کسی نمیخندد. راستش چیزی برای خندیدن وجود ندارد؛ خنده امید میخواهد و فعلا چیزی برای امید بستن نیست. من هم مثل خیلیهای دیگر به زندگیِ بدون معما اعتقادی ندارم. اما حالا بعد از ماجراهای آبان، بعد از آن پرواز اوکراینی، بعد از قصهی بیآبی سیستان و تشنگی مردم کوت عبدالله و اهواز فکر میکنم معماها بیشتر از توان مناند.
این سرزمینی است که دولتمردانش توان ندارند آب و نان مردم را تأمین کنند، سرزمینی که نمایندگان مجلسش به سانسور فکر میکنند. ما دیگر نمیخندیم چون غریبهایم، حتی در خانهمان. من آدمی بودم بدبین اما صبور. حالا شدهام آدمی ناامید که به جریان عجیب زندگی نگاه میکنم، که غم را دوروبرم میبینم، مرگ را. زندگیهای نابودشده را. غصه را. مهاجرینی را که از بیامیدی تن میدهند به سفر. جوانهایی که میترسند زندگی کنند. آدمهایی که جرأتشان را برای مواجهه با غم از دست دادهاند. انگار عدهای میخواهند ما را مسخ کنند. حقیقت این است که آدمهای مسخشده مُردهاند. من یکی طاقت مسخ شدن ندارم. حالا فکر میکنم صبر کردن تا مُردن نامش زندگی نیست.»
پوریا ذوالفقاری نوشت: «پنجم ابتدایی بودم. میشود سال هفتاد و سه. شام مهمان بودیم و پسر نوجوان میزبان رفته بود با دوستانش گشتی بزند و قول داده بود ساعت هفت و هشت بازگردد. ساعت از ده گذشت و خبری از او نشد. موبایل هم در کار نبود و پدر و مادر هر دم مشوشتر میشدند. ساعت دوازده پسر غمزده و عصبانی آمد و فهمیدیم بابت شلوار جینش در خیابان بازداشت شده بوده...در همان مقطع ابتدایی که با پدر و مادر و برادرم به دیدن تئاتر یا فیلم میرفتیم، گاه مادر باید از ما جدا میشد و سمت دیگر سالن مینشست. به شکلی عصبیکننده ناگهان هوس میکردند سالن نمایش را زنانه، مردانه و تماشاگران را تقسیم کنند. از نیمههای دهه هفتاد بود که قید این هنرنمایی را زدند.اول دبیرستان بودم که با دخترخالهام که چهارسال از من بزرگتر بود برای دیدن «دو زن» به سینما رفتیم. راهمان ندادند و گفتند دختر و پسر حق ندارند باهم به سینما بروند. دوم یا سوم دبیرستان بودم که دیدم همه بچههای کلاس با کیف و ولع دارند از پنجره بیرون را نگاه میکنند. انگار مسحور جذبهٔ رخداد یا تصویری نایاب شده باشند.
پسر و دختری همسن خودمان دست در دست هم داشتند در کوچه قدم میزدند و سخن میگفتند. کار دیگری نمیکردند. فقط یواشکی به کوچه خلوتی خزیده بودند تا بتوانند دست هم را بگیرند. بچهها تا چند روز دربارهٔ رابطهٔ آن دو قصه میساختند. ما در دبیرستان، در اوج بلوغ، شبیه پسر بچههای هفت هشت سالهٔ فیلمهای تورناتوره بودیم! همانقدر دور از مفهوم غریزه، همانقدر بیگانه با عشق.اوایل دهه نود منتظر تماس مهم دوستی بودم. هرچه منتظر نشستم نه تماس گرفت نه تماسهای من را جواب داد. دیرتر خشمگین و عصبانی زنگ زد و گفت به ساختمانشان ریخته و ماهوارههایشان را جمع کردهاند و تا آن دم درگیری و کشمکش داشته. ابتدا با ماموران و بعد با خودش که: «چرا در این مملکت ماندهام؟» دست آخر هم رفت.ما در دل این رخدادها بالیدهام. اصلا در هر خاطرهمان گشت ارشادی هست! هرکس هم بگوید این ممنوع کردنها نتیجهای نداشته، بیراه گفته. این بیتوقعی ما که گاه به تو سری خوری پهلو میزند، این حجبِ همسایه با افسردگی در وجود ما، این خو کردگیمان به «نشدن» و «نرسیدن» حاصل تمام شلاقهای ممنوعیتیست که به تن و جانمان نشسته. ما آموختهایم به هر نبودنی عادت کنیم و خاکسار و مطیع ادامه بدهیم. این یکی را هم روی ما خواهند آزمود و ما هم برای تحمل و باورش جک و آیتم طنز خواهیم ساخت و بیشتر سر به زیر خواهیم انداخت. بیایید بیخود برای خودمان حماسه نسراییم. ما در بهترین حالت یک روضهٔ عوامانهایم.»
کاربری در این باره نوشت: مهاجرت هم شده مثل مرگ. هروقت یکی میگه یکی از عزیزانش مهاجرت کرده بقیه میگن خوشبحالش رفته راحت شده.
دیگری نوشت: گناه ما که مهاجرت نکردیم، خواستیم تا در سختی، غم و شادی کنار خانواده باشیم،خواستیم پدر و مادر بزرگ شدن نوه هایشان را از نزدیک ببینند و فرصت در آغوش کشیدن ها را ازدست ندهند و ندهیم،به این خاک و ارتباطات بین فردی آن تعلق خاطر و وابستگی و حتی اعتیاد داریم چیسـت؟ پشیمانی یا افسردگی؟
علی بحرینی نوشت: شاید اگر اصغر فرهادی «جدایی نادر از سیمین» را یازده سال دیرتر میساخت، برایش پایان باز در نظر نمیگرفت.شاید در وضعیت جدید، نادر بدون هیچ مقاومتی دست سیمین و دخترشان (ترمه) را میگرفت تا برای ادامه زندگی به کشوری دیگر مهاجرت کنند.
نظر کاربران
و ما چقدر بدبختیم
پاسخ ها
لعنت بهشون هر کی میگه برید
ما چرا جمع کنیم بریم اصولگرا که دائم میگن اینو برن
میگن برید وقتی هم میریم بعد میگن خائن وطن فروش خخخخ
کاری کردن ویزا نمیدن به ایرانی ها ترکیه دیوار کشید
از ماست که بر ماست
اونا باید از کشور برن نه ما
با این مسائل بستن اینترنت هم جوک نسازید به ضرر همه ما است
بی سر و صدا جمع کیند برید اینقدر صدای نق و نوقتونو نشنویم
از خوشی شیون می کنید من متولد اواخر دهه پنجاهم زنم تو بدترین شرایط طبقه با بدترین مشکلات ...ساده ترین چیزها رو هم نداشتم و ندیدم...نسل جدید روزهای ندیده اش رو می بینه و باز نق میزنه
تو بدبختی...مشکل از خودته..چه ربطی به کشور داره؟ یه سر آزمایشی برو خارج ببین واقعیت چیه؟
دقیقا انگار سر شدیم هر چی بیشتر میزنن تو سرمون بیشتر سر به زیر میشم هر چی بیشتر سختش میکنن زندگی رو ما سعی میکنیم کلاه سر یکی دیگه بذاریم و تا بتونیم گذران زندگی کنیم ، خواست ها و امال و ارزوهامون دقیقا تبدیل شده به بدیهیات زندگی تمام کشورها ، واقعا کسی میدونه چکار باید بکنیم؟
درسته وضعیت خوب نیست ولی اینقدر پیام های سیاه و منفی ندید
من تجربه سکونت در کشورهای دیگه رو ندارم ولی فکر نکنم خیلی هم برای مهاجرین گل و بلبل باشه
صبر کردن تا مردن ، اسمش زندگی نیست .
ایران=ویران
نمایندگان و مسولین وقتی توان حل مشکل تورم؛ اشتغال و .... رو ندارند باید سرشون رو به یه چیزی گرم کنن چی بهتر از اینترنت؟
پاسخ ها
مردم نباید جایی برن امثال این نماینده باید برن
آره داداش حتما میرن. چون شما گفتی و از ترس قدرت شما میرن
این دونماینده مال کدوم استان هستند..معرفی کنید
پاسخ ها
121 نماینده اصولگرا چند پست اینستا معرفی شون کردن کامل با عکس
شکم های ملتم اونجوری پربود ماهم دستمون بالا میرفت
ما هم انسانیم ومثل انسانهای کره ی خاکی حق زندگی داریم چرا یه عده بیسواد این زندگی رو ازمون میگیرن؟
پاسخ ها
چون به قول ظریف ، مردم خودشان دوست دارند و تصمیم گرفتهاند اینگونه واینجور زندگی کنند .نوشته بالا هم دقت کنی همینو میگه که در طول این سالها خود مردم فشار ها و زورگویی را تحمل کرده اند
15:58 درود بر شما . تحمل بیش از حد و ظلم پذیری تاوان داره،مجبوریم تاوانش رو بدیم
کم کم علت دیوار اردوغان رو داریم پیدا میکنیم...
چقدر اینا حرفای دل منه، حرفای دل نسل سوخته ی ما. نسل سوخته فقط دهه ی شصت نیست که البته خودم جزیی از اونهام. نسل سوخته نسل مادرانمون، پدرانمون، دوستانمون، خواهرزاده های دهه هفتادیمون، برادرزاده های دهه هشتادیمون و بچه های دوستان دهه نودیمون هستن...آه و افسوس که عمر گذشت و فقط عادت کردیم به قناعت و کمبود بیشتر و پسرفت و پسرفت و پسرفت... اما این زندگی نبود
پاسخ ها
نسل سوخته دهه پنجاهیها هستند.دهه شصتیها نسل لوس و پرسر و صدا هستند خیلی هم وضعشون از قبلیها بهتر بود همین که حرفشون همه جا هست حاتی الان که وارد میانسالی شدند یعنی نسوختند
اتفاقا دهه شصتیها از برخوردارترین نسلها هستند... از همه بیشتر بهشون توجه شد..ولی چون جمعیت زیادی دارند و اینترنت در اختیارشون بود مدام پروپاگاندا کردند به نفع خودشون...نسل سوخته دهه پنجاهیها هستند
جالبه که طوری نوشتی انگار همه قبول کردند شماها از همه بیشتر سختی کشیدید!!! و در مورد همه هم نوشتی بجز دهه پنجاهیها که همین وجود شما شصتیها یکی از دلایل سوختگی شدیدشونه هههههه
باور کنین اگه پول داشتم یک ثانیه هم در رفتن از این ویرانه صبر نمیکردم
من ی پسرم دارم دانشجو مرستاری..دیدم داره سخت زبان یاد میگیره ..گفتم چرا زبان..گفت تو این مملکت جای موندن بابا
پاسخ ها
دانشجو یه جمله درست بنویس
کاربر ۱۱:۲۹ معلم املا شما ب بزرگواری خودت جابجایی دوتا حرفو ببخش
آره آره آره ، هری
پاسخ ها
شکم نماینده رو انقدر خورده رانت وام گرفته معلومه اصلا به فکر مردم نیست
هری تو برو
احسنت
گل گفتی
دمت گرم
هفناد و هشت میلیون از مردم جمع کنن برن که یه جمعیت دو میلیونی می خوان بمونن
پاسخ ها
دمت گرم
برترینها عجب. یکبار هم شده مطلب خوب نوشتی. از سلبریتی ها در اومدی و به درد مردم پیوستی.جرات کن نظر مردم هم بنویس. خودشون انتخاب کردن. خنده های مسئولان به مردم را نشان بده
بریم؟؟!! کجابریم؟ کجاراهمون میدند!
پاسخ ها
ترسوها میرن ، بمون و شرایط رو تغییر بده
چجوری درست؟!
دقیقا هیچ جا راهتون نمیدن ایران فقط باید تحملتون کنه
خسته ایم
اینا که به مردم میگن برید خودشون برن
این نماینده کدوم شهره
ببینید چقدر روی مخ مردم راه میرن سر هر چیز کوچیکی
هر چیز ساده کوچکی رو که میشه راحت حلش کرد از عمد پیچیده داستان دارش میکنند مردم از عمد اذیت بشن
خودشون برن با فک و فامیلاشون چرا مردم برن
ایران خیلی سال شده کره شمالی
وقتی با طالبان مذاکره میکنند برو تا تهش کیهان الکی میگفت دیگه سر نمیبره کمدین طفلک افغان رو تیرباران کردن این هفته معلومه ایران این میشه
آی گفتی
کره شمالی
باید صبر کرد ، گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی
درسته ، مشکلات کمر مردم را خم کرده، بیکاری . گرانی و تورم ولی انسان باید در زندگی مبارز باشه با سختی ها بجنگه و در حد خودش برای آبادی کشورش کمک کنه نه اینکه ول کنه بره ، کما اینکه وقتی هم بره حتی اگر وضع زندگیش خوب بشه با درد بی وطنی و جدایی از خانواده اش چه میکنه؟ اینقدر تبلیغ رفتن نکنید
عجب غلطی کردم به این نماینده ها رای دادم!
و کاشکی شرایط رفتن و داشتیم
کاشکی قبل مرگ، فقط یک سال زندگی میکردیم
واقعا دیگه شور همه چی رو درآوردن..چقدر رو داررررن آخههههه
ای کاش نفت وگازنداشتیم....جنگ وجنگ طلبی.فساد.وووووو
کجابریم؟
مگه کیمیاوسعیدملایی نرفتن چرابهشون برچسب خائن میزنید؟
خیلی جالبه،ناامیدی.بی پولی.بدبختی.نبود شادی.غم فراوان و خلاصه تمام بدیها و بدبختیها بک جا برای مردم ایران،برای ایران با کلی نفت و گاز و معدن و خاک درجه یک و پولدار به معنی واقعی کلمه ولی دولتمردان حتی حاضر نیستند جواب بدهند
مردم عزیز ایران از ماست که برماست
کاش پول و موقعیتش بود فقط میرفتیم پشت سرمون هم نگاه نمیکردیم
درد مردم را باید رفت خارج فریاد زد
این دوتا نماینده کین واقعا نماینده کجان ؟
گرچه رفتن باب میل طالبان است، وهدفشان هم همین است، ولی بااین حال هرکس توان رفتن دارد، برود، کجا؟ هرجاکه اینجانیست،
لعنت به بخت سیاهمون که متولد شدم در این خاک
چرا ما بریم اون اقلیت ۱۰ درصدی جمع کنن از ایران برن ...
پاسخ ها
دمت گرم گل گفتی
تو دهه ۶۰ و۷۰ ما هم سینما میرفتیم خیلی زیاد ولی هیچ وقت تو شهر ما نگفتن زن و مرد و دختر وپسر جدا بشینن. اما بحث ماهواره ۷ سال پیش ۶ تا مامور ناجا با یه لباس شخصی آمدن ماهواره همه رو جمع کردن بردن از اون موقع هیچکدومون ماهواره نگرفتیم چون یه فضول تو ساختمون بود که شاکی خصوصی میشید ...
اگه میشد واسه رفتن اصلا صبر نمیکردیم ...
خداییش وقتشه دیگه
یعنی اینقدر از فضای مجازی میترسن که میخوان نابودش کنن.بنظرم بیان خوبها و بدها درست کنن بعد اینترنت رو بر اساس خوب و بد بودن ادمها براشون تعریف کنن.
اگر کسی هم ادمهای بد رو معرفی کنه تعرفه اینترنتش رو صفر کنن اگر این کار رو بکنن ببین مردم سلحشور ایران چطوری از هم سبقت میگیرن خیلی هم از این طرح استقبال میکنن.
آسیاب به نوبت
من برم کتاب گیم آف ترونز رو تا آخر بخرم از گوگل جون که وگرنه تو خمار میمونم تا ابد
به قول یزدی ها نخوام مرد حلوای شمام خوام خورد
هیج جا نمی ریم....... آیران را پس میگیریم.......
آخرین ضربه رو محکمتر بزن
آقای روحانی