در کافه بچه حزب اللهیها چه میگذرد؟!
اینجا موسسه فرهنگی رسانه ای اوج است که در طبقه همکف آن، کافهای متفاوت از آن چه در ذهن همه شما, تصویر شده جا خوش کرده است.
روزنامه فراز: روزهای میانی تیر است و خیابان گرمازده و پرازدحام روز سهشنبه نوید عصری پرهیاهو را میدهد. در رگهای خیابان ولیعصر، صدای قدمهایم میخزد. این شهر کماکان، زیر سرفههای ممتدش میتپد و زیر گامهای شتابان عابران، بیدار و هوشیار به حیاتش ادامه میدهد. پیادهروهای شلوغ را به همراه دستفروشهای حاشیهنشینش ، که هر جا سایه دیدهاند بساط کردهاند ، از نظر میگذرانم.
اینجا انگار ماوای تصاویر، صداها و بوهاست؛ بوهایی آنقدر قوی که حتی از زیر ماسک هم میتوانند مشام آدم را قلقلک دهند. بوی کباب ترکی، بوی نان شیرمال و بوی تند قهوه که به دلیل تعدد کافهها در این حوالی، زیاد احساسش میکنید. به دنبال یک نشانی، از رهگذری پرس و جو میکنم؛ کمی بالاتر از میدان فلسطین، در خیابان برادران مظفر شمالی، ساختمانی بلند قد برافراشته است. نمای بیرونی این ساختمان را، پنجرههای شیشهای آبی رنگ تشکیل میدهد. بههمین دلیل در ساعاتی از روز ، بخش کوچکی از خیابان برادران مظفر به رنگ آبی درمیآید. اینجا «موسسه فرهنگی رسانهای اوج» است که در طبقه همکف آن، کافهای متفاوت از آن چه در ذهن همه شما, تصویر شده جا خوش کرده است. اینجا پاتوق چادریها، یقه دیپلماتها و بچه حزب اللهیهاست؛ طیفی از افراد که به قول خودشان، در کافههای دیگر به دلیل طرز پوشش و تفکرشان «معذب هستند».
از دست بدحجاب ها آسایش داریم!
ایده گشتن و پیدا کردن چنین کافهای از یک پیام تبلیغاتی در یکی از گروههای تلگرامی شکل گرفت: «این یه رستورانه. فقط چادریا رو راه میدن. محیطش خیلی جالبه. خیلی آروم و معنویه. پرسنلشون هم موقع آشپزی وضو دارن. این رستوران ویژه خانوادههای مذهبیه و ورود خانمها با چادره. این رستوران رو به دوستان مذهبی و خانمهای محجبه معرفی کنید تا انشاءا... کارشون رونق پیدا کنه».
پسر جوانی نیز در پاسخ به این آگهی، در گروه نوشته بود: «خدا خیرشان بدهد. هنوز هم کسانی هستند که اعتقاداتشان از پول مهمتر است و به فکر ایجاد مکانهای مذهبی هستند.» خانم دیگری هم نوشته: «خوبی اینجور جاها این است که هیچ تصویر زنندهای از بیحجابی و بدحجابی در آن دیده نمیشود. اینجا دیگر از دست بدحجابها آسایش داریم».
البته عدهای هم اعتقاد داشتند که نباید از نگاههای عجیب ترسید و اتفاقا باید در فضاهای اینچنینی چون کافه و سینما حضور پیدا کرد حتی اگر با دیدن برخی از صحنهها در آن موافق نبود. شخصی مینویسد: «این نفس رفتن خودش جهاد است!»
با این حال کافهای که پیش چشمم است با تفکرات قبلیام از چنین فضاهایی تفاوت دارد.
فضایی که شما را به سالهای جنگ میبرد
به دلیل شرایط خاص کافه، برای ورود باید پوششی مطابق با فضای مذهبی آن انتخاب کنید اما چادر در آن اجباری نیست. پلههای مرمری ورودی را که بالا بروید متصدی رستوران که فردی کت و شلواری با محاسن سیاه و چشمانی نافذ است به شما خوش آمد میگوید. در نگاه اول تنههای تنومند نخل که به جای ستون، تکیه گاه سقف شدهاند، پیش چشمتان جان میگیرد. کافه یک فضای مربعی باز دارد که با استفاده از گرهچینی یا قفسههای چوبی که روی آن گلدان گذاشتهاند، بخشهای آن را جدا کردهاند تا شما در هر نقطهای که برای نشستن انتخاب میکنید بتوانید یک حریم داشته باشید.
رنگها و حوض آبی داخل کافه، حال و هوای سالهای جنگ و مناطق جنوبی کشور را دارد. دیوارهای کاه گلی، با فرو رفتگیهای طاقچه مانند که روی آن از کتابهایی چون «فاطمه،فاطمه است» علی شریعتی تا مجموعه شعرهای حمید سبزواری و قیصر امینپور هم پیدا میشود. یا کلاژهایی که با تصاویر شهیدان و سربندهای خاص جنگ دکور شدهاند. بوی اسپند و صدای آرام تار که جایگزین بوی عود و ترانههای باب مارلی،ریتا،لارا فابین و... شده، تفاوتهای است که نسبت به کافههای دیگر به نظرتان میآید. پسر جوانی با شلوار جین،کتانی آدیداس و یک تیشرت ساده مشکی برای گرفتن سفارش میآید.شبیه به ظاهر او را میان جمعهای دختران و پسران دانشجو، جلوی تئاتر شهر بسیار دیده بودم. به منو نگاهی دوباره میاندازم.به انتخابهای محدودی که میتوانم داشته باشم.
منو، وفادار به سنت
معمولا کافههایی که به دکوراسیون و فرهنگ ایرانی وفادار ماندهاند، منوی کاملی ندارند. بنابراین خبری از انواع قهوه نیست و به شربتها و دمنوشهای ایرانی اکتفا میکنند. با این حال این کافه چند نوع قهوه فرنگی و یک غذای غیر ایرانی را نیز در منوی خود جا داده است. اما غالب انتخابهایی که میتوانید داشته باشید دمنوشها و شربتهای ایرانی و سنتی است.
یا لقمههای روز که از کوکو سبزی تا املت و ... را در خود جای دادهاند. با این حال قیمتها گاه تا دوبرابر نیز نسبت به کافههای دیگر ارزانتر است. رفت و آمد مکرر یکی از کارکنان کافه به بیرون توجهم را جلب میکند. نزدیک در نشستهام و حس بوی سیگار برایم چندان سخت نیست .با خود فکر میکنم که بسیاری از کافههای تهران اجازه سیگار کشیدن نمیدهند. مساله عجیبی نیست!
مدیریت در راستای تحقق مدرنیته حزب اللهی!
از طرفی با توجه به تعهد کافه به فرهنگ اصیل ایرانی_اسلامی و گرامیداشت یاد و خاطره شهدا، مشتریان کافه را گروهی خاص تشکیل میدهند. همچنین بهدلیل حالوهوای خاص کافه، امکان برگزاری جشن تولد در آن وجود ندارد.این کافه وابسته به سازمان هنری رسانهای اوج و در تملک نهادهای خاص است که بسیاری از قرارهای کاری نیز در آن شکل میگیرد.صاحب کافه سعید مکرمی است که همزمان نشر «اسم» و کتابفروشی«ترنجستان سروش» را هم مدیریت میکند.
او در گفتوگویی در این باره گفته: «کافهداری دغدغه من نبوده و نیست. ما آدمهای محتوایی بودیم که به ضرورت وارد عرصه نشر شدیم، اما پاتوق سازی همیشه دغدغه من بود. کافه برای ما اصل نیست، اما اقتضائاتی دارد که باید رعایت کنیم. به همین خاطر به سمت راهاندازی پاتوقهای جدید رفتیم و هدفمان این بوده که «نخلستان اوج» را تبدیل به کافه کتاب کنیم. ما میخواهیم آنجا را تبدیل به یک کافه کتاب کاملا مدرن و متشخص حزب اللهی کنیم».
اینجا معذب نیستند!
فضای کافه مرا به پاییز سال ۹۸ میبرد. به عصر یک چهارشنبه که در کافه طهرون گذراندم و به خاطرهای از میز کناری؛ «بارها شد که وقتی با همسرم چنین جاهایی میآییم، جَو طوری است که آدم کمی خجالت میکشد. انگار حواس همه هست که چه میگوییم، چه میخوریم و چطور برخورد میکنیم. مثلا برای پیشخدمت عجیب است اگر اسپرسو سفارش دهیم! خیلی از هم تیپهای خودمان از اساس با این مساله مشکل دارند که اصلا بچه مذهبی کجا ؟ کافیشاپ کجا؟»
در این کافه اما از نگاههای عجیب خبری نیست. اینجا هم روی مبلمان کناریام که طبقات پوشیده شده از گلدان یک حائل میانمان به وجود آورده، یک دختر و پسر جوان و به اصطلاح مذهبی نشستهاند که به نظر میرسد این چندمین قراریست که برای آشنایی پیش از ازدواج با هم گذاشتهاند. همانطور که قرارهای اینچنینی در حال عرفی شدن است، شکل گرفتن کافههای مذهبی و تصویر دو جنس مخالف از همین طیف که روبهروی هم نشستهاند، قهوه میخورند و درباره هر چیز بحث میکنند نیز آرام آرام در حال تبدیل شدن به صحنهای عادی و آشناست؛ شبیه به تصویری از یک جامعه مانند یک خانه که اعضای آن بدون جدا شدن از هم با برچسب مذهبی و غیر مذهبی، حضور یکدیگر را با تمام تفاوتها درک کرده و کنار هم ماوا گرفتهاند، تصویری که کمی آرمانی است اما محال نیست...
نظر کاربران
چه باحال
پاسخ ها
ما که نمیریم
حالا خوبه ما بریم بهشون گیر بدیم چرا اونجور چرا اینجور
چیش باحال خودتون رو گرفتین
کافه زدن خخخخخخ
دهه شصت هفتاد متنفر بودن از کافه این چیزا تغییر کردن
جالبن خیلی دوست نداشتن
اشتباهی منفی دادم
فقط ورود چادری آزاده پس اونا هم تو رستوران کافی شاپ مردم نیان
کاقی شاپ کلا فلسفه اش غربی همنشینی دورهمی گپ زدن
بدون تبعیض چطور پذیرفتن
خیلی کیفیتش بد
هیچی چی میگذره چی دارن بگن جذاب باشه
من خودم طرفدار حجابم ولی اینکه چادریا رو از بقیه جدا کنن و بگن غیر چادریا رو راه نمیدن اصلا درست نیست؟؟ الان خوبه تو بقیه کافی شاپا هم چادریا رو راه ندن؟؟؟؟
من هم کافی شاپ دارم وقتی دیدم میگن غیر چادری راه نمیدن من هم دیگه چادری راه نمیدم
دیوار خیلی وقته کشیده شده !
پاسخ ها
فقط قیمتهاش خوبه انگار
خیلی خوبه
ب تمام سلایق احترام باید گداشته بشه
دمشون گرم
پاسخ ها
جنگ خیلی وقته تموم شده چرا همش یاد مردم میندازین
من یه بار رفتم خیلی محصولات بی کیفتی دارند و اگه شبیه خودشون نباشی با نگاه هاشون فراریت میدن
پاسخ ها
اونجا مخصوص مذهبی هاس فقط
قرنطینه تشریف دارید؟ پس کافه چه جوری رفتی؟ خخخخ
راست میگی شربتاش مزه جوراب میداد حال من و خانمم بهم خورد!
با مملکت چیکار کردن تو کافه هم همینطور
چی بنویسم که چاپ کنی........
پاسخ ها
بچه حزب الهی کافه چرا میره؟
کافه مگه مال غرب و کفار نیست؟
بیایید همه چیز را به مسخره نگیریم هر چیزی جایگاه خودش را دارد.
آدرسش بنویسید
چه لوس
خانم ها با چادر و آقایون با آستین کوتاه. این است برابری زن و مرد
پاسخ ها
خانمها همه هشت قلم آرایش کرده و دماغ عملی آقایان نچرال. اینه برابری زن و مرد
کاربر ۱۲:۴۴ همین شماها اگه یه پسر رو ببینین که یه کرِم زده به صورتش بهش میگید سوسول؛ چه برسه به کارهای دیگه.
زن و مرد ازنظر روانشناسی و فیزیولوژی بدنی باهم فرق دارند بفهم ای فمنیستی
والا آدم میمونه
امیدوارم نظرم تایید بشه.
من با همچین چیزی اصلا موافق نیستم. یه جور آپارتایده؛ چون داره افراد جامعه رو بر اساس یک معیار قراردادی، از هم جدا میکنه. اینکه مدعی هستن خانمهای به قول اینا بدحجاب، حق ورود ندارن، اصلا افتخار نداره. اگر اینطور باشه، کافه های دیگه هم حق دارن از ورود خانم های چادری ممانعت کنن، چون ممکنه با ظاهرشون موافق نباشن.
پاسخ ها
بله کاما درسته، تفکیک بر اساس عقاید و باورها اصلا درست نیست، البته تفکیک ب اساس ظاهر هست وگرنه باور که قابل رویت نیست
دقیقا
همه چیمون باید به هم بیان دیگه.
کاملا موافقم
پس فرقش اینه که در یک کافه معمولی تفاوتی بین یک خانم چادری و غیرچادری نیست و همه محترمند اما اینجا؟!
پاسخ ها
لایک
درود بر شما...
آفرین
نمادی دیگه از دودستگی و شکافی که توی جامعه ایجاد شده
کافه جنگ و جنگ و جنگ
من و اين هممممممه تعجب!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
اینجا هم خط کشی.اینجا هم جداسازی .حزب الهی یعنی چی؟ مگه حزب خدا بودن مال دسته ای خاصه؟! خدا رو انحصاری نکنید.این کارها و این اسم ها بیشتر تفرقه اندازه.
پاسخ ها
دقیقا
برق هم داره برای شارژ گوشی یا نه ؟؟؟؟؟؟؟ خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
پاسخ ها
تاسف برای شما
وایفای داره برای اینستا
اگه بخوام از نگاهی جامعه شناسانه به قضیه نگاه کنم این که در جامعه ی ما گروهی که به این جداسازی اعتقاد و افتخار می کنند در عمل دارند به نوعی دوقطبی سازی دامن می زنند! این که ما باید کافه متفاوتی داشته باشیم این که ما باید دانشگاه تک جنسیتی داشته باشیم این که ما باید مدارس خاص داشته باشیم و بسیاری چیزهای دیگر. اساساً چرا ما باید خودمون از هم جدا کنیم؟ چرا نتونیم تجمل ظاهر و عقاید دیگران داشته باشیم؟ کسی که چادری نیست دلیل بر بدی یا خوبیش نیست.
بچه حزب اللهی چرا تو کافه معمولی معذب میشه؟؟؟ دیدن همشهری یا هموطن آدم چرا باید آدم اذیت کنه؟ مگه مردم تو کافه های دیگه چیکار می کنن؟ یه چیزی می خورن و یه معاشرت دیگه این هم تحمل ندارند؟
این پسرا ک استین کوتاه هستن موهاشونم بلنده بدحجابیه..
کلا جدایی باعث مشکلات میشه ، چرا یک دسته از جامعه باید خودشو برتر و مذهبی تر جلوه بده؟ و دیگری باید محدود بشه؟ کلا از نزر من باحجاب یا بی حجاب متعلق به یک جامعه هستن و دیگری به دیگری نباید اعتقاداتشو تحمیل کنه
پاسخ ها
دقیقا کسی نباید عقاید و نظراتش رو به دیگران تحمیل کنه و سرش تو کار خودش باشه
مگه کافه های دیگه چادری هارو راه نمیدن؟که اینا اگه چادر نداشته باشی راهت نمیدن واقعا متاسفم برای این تبعیض
خیلی هم عالیه
دکوراسیونش خیلی دلگیره
خانم من چادریه
یه بار رفتیم همین کافههای معمولی سطح شهر حتی نه بالا شهر
جای خاص آنچنانی هم نبود
کلی اینقدر بد نگاهمون میکردن که انگار جنایت کرده بودیم
این آپارتاید و اینها نیست ولی اگر بد حجاب و ... رو راه ندن تو کافه اوج آپارتایده؟!
عجب جماعتی هستید
در ضمن اینجا کشور اسلامیه اگر یه کافه اسلامی زده بشه همتون اینجوری مسخره می کنید و حرف می زنید
پاسخ ها
آقای محترم
وقتی داخل اینجور کافه ها فقط مذهبی هارو راه میدن پس انتظار نداشته باش که وقتی شما با خانومت میری داخل یک کافه معمولی بهت بد نگاه نکنن. شما دیگه برو داخل همین کافه ها
دروغگو
دلم برا خانمت میسوزه فقط همینو بس
عجب خخخخخخخخخخخخخ
اونای که علاقه به جبهه جنگ دارن چندروزببریدافغانستان،سوریه،...تا دنیابراشون لذت بخش باشه
مگه روابط قبل ازدواج حرام ممنوع نبود؟چطور برای اینا موردی نداره ولی برای بقیه ممنوعه و گیر میدن
مخصوص اقازاده ها
یعنی این قشر خودشونو بالاتر از بقیه مردم میبینن؟! پس مگه دین نگفته همه با هم برابرند؟ چرا اینا دارن طور دیگه ای جلوه میدن؟!
اینا بدحجابن. اون آستین کوتاه ها چیه پوشیدن؟؟؟!!!سال ۷۸ این مدلی میرفتی دانشگاه گیر می دادن بهت.
۱۰.۲۸ چادرها و مذهبی ها هم جز مردم هستن ...
خییلی خودتون تحویل گرفتین
مااا مررردمممم !!!
چه خوووووب
حتما میریم
من تهرانی نیستم شهرستانیم و امیدوارم این چیزای چرت جاهای دیگه باب نشه
چرا یه عده باید خودشو برتر از باقی جلوه بده که اخر کارش به جایی بکشه که خودشو از بقیه مردم جدا کنه؟!
من چادری نیستم ولی نماز و روزه میگیرم مادرم چادریه به بقیه احترام میزاریم بقیه هم بهمون احترام میزارن!این کار جدا کردن مردمه
خیلی خوبه ! خدا کنه بشه فرهنگ همه ی شهرا ازین کارا بکنن خدا خیرشون بده
پاسخ ها
جامعه رو دسته نکنید لطفا، زشت ترین باور اینه که فرد خودش رو مذهبی بدونه و خیال کنه متفاوت از دیگرانه، مگه ما کافریم، من همیشه با حجاب مقنعه و مانتوی بلند میرم کافه و هیچوقت برخورد بدی از هیچ کس ندیدم ، این که اینها فک میکنن مردم بهشون نگاه میکنن بخاطر دیدگاه خودشون نسبت به دیگرانه ، ما هموطن هستیم ، زشته این رفتارها، در ضمن تمام هموطنان ما به شهدا احترام میذارن، ولی نصب عکس شهدا در کافه به نظر من بی احترامی هم هست
خدای من
نکنید اینکارها را
کمتر بر طبل رسوایی خود بکوبید
اونایی که میگین اشتباهه که فقط چادریا رو راه میدن لطفا متن رو تا آخر بخونین بعد نظر بدین در ادامه گفته داشتن چادر اجباری نیست و فقط باید پوشش مناسبی داشته باشن☺
اگه قهوه نداره چرا اسمش کافه است؟