برندهها و بازندگان خرداد ۱۴۰۰ چه کسانی بودند؟
انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ هم مثل هر انتخاباتی برندهها و بازندههای خود را داشت.
برترینها - سیاوش باقی : انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ هم مثل هر انتخاباتی برندهها و بازندههای خود را داشت. شاید این بار با فرمولهایی پیچیدهتر و در وضعیتی بغرنجتر. کشور هیچگاه در تاریخ ۴۲ ساله پس از انقلاب چنین شرایطی را تجربه نکرده بود و این بار انتخابات در میان فشارهایی چندگانه برگزار میشد. فشار از طرف مردم ناراضی که به دلیل اوضاع ناگوار اقتصادی جان به لب شده بودند و در کمرکش رای دادن و ندادن به دنبال مفری از این ورطه هولناک میگشتند.
فشار مخالفان نظام که این عرصه را تبدیل به رفراندومی برای مقبولیت یا عدم مقبولیت دیدگاههای مسلط میدیدند و فشار جریانهای تندرو که به دنبال تغییرات موردنظر و سهمخواهی از دولت آینده بودند. تصمیمات و نظرات شورای نگهبان هم این عرصه را تنگتر کرد و کار به جایی رسید که حتی رهبری بابت جفاهایی که رفته بود، تذکر جبران دادند. حالا تقریبا نتیجه روشن شده و همه تبریکهای خود را هم گفتهاند و روحانی هم برای عرض تبریک نزد ابراهیم رییسی رفت.در این وانفسا چه کسانی را باید پیروز این نبرد دانست و چه کسانی باختهاند. در مروری فشرده به بخشی از این دو فهرست خواهیم پرداخت.
برندهها
ابراهیم رییسی
با وجود این که از یک سال قبل گفته میشد او رییسجمهور بعدی خواهد بود، خود آقای رییسی با این ریسک به میدان آمد که اگر ببازد، اعتبار جمع شده برای آینده را از دست خواهد داد و حتی به عنوان رییس قوه قضاییه نیز تنزل شان و جایگاه خواهد داشت. او البته به حمایت جمعی از نامزدها تکیه داشت و شورای نگهبان هم میدان رقابت را برایش مهبا کرد تا رقیب جدی نداشته باشد. کنار رفتن حسن خمینی، علی لاریجانی، پزشکیان و ظریف و هر کسی که ممکن بود رای بالایی داشته باشد، چراغ سبز و هموار کردن مسیر برای رییسی بود. اما هرچه بود، او با رایی حدودا برابر انتخابات ۹۶، حالا به پاستور رسیده و مطمئنا برنده این ماجراست.
زاکانی، جلیلی و دارو دسته تندروها
نامزدهایی که در قامت پوششی به میدان آمده بودند، سر بزنگاه میدان را برای پیروزی رییس خالی کردند و به جای ماندن و کسب یکی دو میلیون رای، حالا رییس جمهور آینده را وامدار خود میدانند. کابینه آینده به شدت زیر سایه این گروه خواهد بود و دیگر نیازی به تشکیل دولت سایه نیست. بسته به این که رییسی چه سهمی به دوستان بدهد، آنها حالا جزو برندگان هستند و چشم به غنایم به دست آمده دارند.
محسن رضایی
با وجود این که به نفع رییسی کنار نکشید و با وجود وعدههای تخیلی و رویاییاش برای دادن یارانه ۴۵۰ هزار تومانی به شهروندان و دادن حقوق به زنان خانهدار و پرداختهای دیگر -که در صورت عملی شدن به نظر کارشناسان میتوانست کشور را ویران کند- ماند و با همین وعدههای چرب و شیرین رای بالاتری از همتی به دست آورد. رضایی حالا میتواند خود را کنار رییسی از برندههای ماجرا احساس کند. ممکن است بخواهد جایی در دولت آینده داشته باشد و شاید هم به فکر برنامهریزی برای انتخابات ۱۴۰۴ باشد!
حسن روحانی
رییسجمهوری قسر در رفت. او که ظاهرا باید گوشت قربانی کشمکش انتخابات میبود، به اندازهای که توقع میرفت در مناظرهها و رقابت طرفین صدمه نخورد. طرف کسی را هم نگرفت. همتی را هم در روزهای آخر برکنار کرد. حالا فشار و بار زیادی از دوش او برداشته شده و تا ۴۵ روز دیگر هر اتفاقی بیفتد تحمل خواهد شد تا پاستور را به آقا ابراهیم بدهد. این که انتخاباتی مطلوب برگزار کرد و نام مطلوب را از صندوق درآورد هم امتیاز مثبت دیگری برای اوست. روحانی در دعوای رای دادن و ندادن، جایی ایستاد که آسیبی نبیند و در مجادلات با شورای نگهبان هم خود را بیش از حد به آب و آتش نزد. حالا با خیال راحت میتواند به مجمع تشخیص مصلحت و آینده چشم داشته باشد.
آرای باطله
چند میلیون رای باطله پدیده انتخابات این دوره بود. کسانی که معترض بودند، اما اعتراض نکردند. کسانی که انتخابی در میان نامزدها نداشتند، اما رای دادند. کسانی که شاید سازوکار را قبول نداشتند، اما مشارکت را بالا بردند. آنها میتوانند خود را پیروز صحنه بدانند. اگرچه کسی حال و نظرشان را نخواهد پرسید و در معادلات آینده جایی نخواهند داشت. اما توانستند خود را نشان دهند، حتی شاید بیش از آنها که از خانه بیرون نیامدند.
در کنار اینها شاید به عنوان برنده بتوان به تاجزاده و صادق زیباکلام و فائزه هاشمی و دیگر اصلاح طلبان گلایهمندی اشاره کرد که حاضر نشدند به معرکه پا بگذارند و رای ندادن را انتخاب کردند. آنها هم میتوانند بگویند دست حریف را خواندهاند و راه مستقیم خود را رفتهاند و پرنسیبشان را حفظ کردهاند. این که چنین بردی چه نفعی به حالشان خواهد داشت بسته به این است که در آینده اجازه فعالیت خواهند داشت و میتوانند روی نظر صائبشان در این انتخابات مانور بدهند یا دمشان چیده و بساطشان جمع خواهد شد.
بازندهها
تحریمیها
بیتردید بزرگترین بازنده این انتخابات بودند. میخواهند بگویند سناریو از قبل نوشته شده است یا میخواهند به ۵۰ درصد شهروندی که رای ندادهاند و چهار میلیون رای باطله دخیل ببندند یا میخواهند توضیح و توجیه دیگری بیاورند. آنها چه در پیشبینیهایشان و چه در بقیه تحلیلهایشان اشتباه کردند. حالا شاید بهتر باشد در دیدگاههایشان تجدیدنظر کنند و دنبال راه و شیوه متفاوتی باشند. آنها روی این انتخابات شرطبندی کرده بودند و حالا باید به فکر جبران همه آوردهای باشند که این وسط از دست دادهاند.
احمدینژاد و حامیانش
این انتخابات شاید پایان افسانه محمود هم بود. او که گمان میکرد با تحریم و تشویق هوادارانش اتفاقی را رقم خواهد زد، روز جمعه ۲۸ خرداد در یاد هیچکس نبود. احمدینژاد هم جزو بازندگان این داستان است و باید دید از امروز قرار است چه نقش جدیدی بازی کند و چطور میخواهد تا ۸ سال دیگر در رویای بازگشت به قدرت دست و پا بزند.
اصلاحطلبان فرصتطلب
کارگزاران و همه میانهروها و معتدلهایی که با دل بستن به صندوق و تشویق مردم به حمایت از همتی فکر میکردند این بار هم میتوانند یکی مثل روحانی را برای چهار سال از صندوق در بیاورند و بیخیال تعهدات و مسئولیتهایشان شوند. کسانی که حتی خاتمی و کروبی را هم با خود همراه کردند تا مثلا برای دفاع از جمهوریت و برای ایستادن در مقابل نامزد از پیش برده، لشگری فراهم کنند. رای پایین همتی نشان داد که این دسته کمترین شناختی از جامعه ندارند و اعتبار و جایگاه قدیمی اصلاحطلبان از دست رفته است. اگرچه با حضور همه اصلاحطلبان و با حضور یک نامزد مثل ظریف ممکن بود بتوانند دوباره جامعه را با خود همراه کنند. اما هیچکدام از این شرایط فراهم نبود و آنها شکستخورده باید به فکر فردای بدون قدرت و بدون حمایت اجتماعی باشند.
همتی و مهرعلیزاده
نامزدهایی که شاید با توصیه و شاید سر خود به میدان آمده بودند و تلاشهایشان برای این که دل مردم و حامیان سیاسی را به دست آورند به جایی نرسید. همتی با رای پایینتر از محسن رضایی چنان شکست خورد که بعید است بخواهد این چند میلیون حامی را برای گرفتن پست و مقامی در آینده پله کند و به فکر فعالیت سیاسی در سطحی بالا باشد. همتی که با خودخواهی گمان میکرد تنها نامزد قشر خاکستری است و اصلاحطلبان و طبقه الیت و فرهنگی جامعه چارهای جز حمایت و رای دادن به او را ندارند، شاید نقش خود را در سناریوی نوشته شده خوب بازی کرده باشد و جایزهاش را بگیرد، اما برای جامعه هوادارانش، جز نمادی از شکست و طلبکاری نخواهد بود.
قاضیزاده هاشمی
قبل از آغاز رایگیریها و در آغاز شمارش آرا کم نبودند کسانی که فکر میکردند او میتواند پدیده این دوره باشد و با رای بالا همه را شگفتزده کند. کسانی که حتی احتمال رفتنش به دور دوم برای رقابت با رییسی را میدادند. شاید خودش هم گول همین تصویر اشتباه را خورد و کنار نکشید. ماندن در انتخابات، آخر شدن و از دست دادن سهمی که میتوانست از پیروزی داشته باشد، بیشک همه دستاورد امیرحسین قاضیزاده هاشمی است. او به مجلس برمیگردد و باید ببینیم باخت امروز چه نقشی در تصمیمات و رفتارش در آینده خواهد داشت.
شورای نگهبان
جمع دوازده نفره فقها و حقوقدانان شورا بیتردید جزو برندگان این انتخابات نیستند. اگرچه ممکن است امروز خوشحال باشند و تصور کنند که همان که میخواستهاند شده است و انتخابات در یک مرحله به خوبی و خوشی به انجام رسیده است. شاید گمان کنند نامزد اصلحی که برای کشور تدارک دیده بودند با رای مناسب از صندوق درآمده است و کارشان در آینده با رییسجمهور منتخب راحتتر خواهد بود. اما بعید است تاریخ همینقدر مهربان باشد. شورا با ردصلاحیت بسیاری از نامزدها که میتوانستند بخشی از افکارعمومی را نمایندگی کنند و با بیانصافی در حق برخی، تا حدی که صدای رهبر انقلاب هم بلند شد، کارنامه موفقی برای خود به جا نگذاشت. پاسخگو نبودن به نامزدهای ردصلاحیت شده، نارضایتی نامزدها و حامیانشان و کاهش مشارکت در انتخابات اگر برای شورای نگهبان امتیاز مثبت و پیروزی محسوب میشود در تاریخ سیاسی و حافظه مردم مفهوم متفاوتی خواهد داشت.
ارسال نظر