دولت احمدینژاد؛ سیمای غریبهای در میان جمع!
۱۳۸۴ را میتوان «سال شگفتی» نام نهاد، چراکه برگزاری نهمین انتخابات ریاستجمهوری و نتایج آن، جریانهای غالب در حوزه گفتمانهای سیاسی را کنار زد و قدرت اجرایی کشور را به پدیدهای بهنام محمود احمدینژاد سپرد.
روزنامه همشهری - علیرضا احمدی: ۱۳۸۴ را میتوان «سال شگفتی» نام نهاد، چراکه برگزاری نهمین انتخابات ریاستجمهوری و نتایج آن، جریانهای غالب در حوزه گفتمانهای سیاسی را کنار زد و قدرت اجرایی کشور را به پدیدهای بهنام محمود احمدینژاد سپرد. البته این نخستین بار نبود که در انتخابات ریاستجمهوری نتیجهای دور از انتطار رقم میخورد؛ در دورههای قبل هم کمتر کسی پیروزی همراه با آرای بالای بنیصدر، شهید رجایی و سیدمحمد خاتمی را پیشبینی میکرد.
فروردینماه ۱۳۸۴ که آغاز شد، فضای سیاسی کشور دیگر کاملا انتخاباتی شده بود و جریانهای سیاسی کشور خود را برای ماراتن حساس ۲۷ خردادماه آماده میکردند و حتی تحولات مهم پرونده هستهای ایران و روند گفتوگوهای لندن با طرفهای اروپایی که بهنظر میرسید سازنده نیست هم کمتر توجه محافل سیاسی کشور را بهخود جلب میکرد.
تا اواسط اردیبهشتماه صفبندی انتخاباتی جریانهای سیاسی چندان روشن نبود. آمدن یا نیامدن هاشمیرفسنجانی تمرکز انتخاباتی اصولگرایان را ضعیف کرده و تثبیت لاریجانی بهعنوان کاندیدای اصلی «شورای هماهنگی نیروهای انقلاب اسلامی» با چالشهای بسیاری مواجه بود، چراکه با وجود خروج احمد توکلی از جمع ششنفره کاندیداهای شورای هماهنگی به نفع قالیباف، بهنظر میرسید ۵ نفر دیگر شامل محمدباقر قالیباف، محسن رضایی، علی لاریجانی، محمود احمدینژاد و علی اکبر ولایتی قصد ترککردن میدان را ندارند و تا انتها ایستادهاند که درنهایت ولایتی پس از ثبتنام بهنفع هاشمیرفسنجانی کنار کشید و رضایی هم دوسه روز مانده به انتخابات انصراف داد.
تلاشهای شورای هماهنگی به ریاست علیاکبر ناطقنوری برای رسیدن به کاندیدای واحد در اردوگاه اصولگرایان درنهایت به شکست انجامید و این شورا به هدف نهایی خود نرسید؛ شورایی که از اواسط سال ۱۳۸۳ و با عبرت از شکستهای پیدرپی اصولگرایان پس از دومخرداد با محوریت چهرههایی از جریانهای مختلف اصولگرا مانند علیاکبر ناطقنوری، حسین فدایی، حبیب الله عسگراولادی و محمدرضا باهنر تشکیل شد. بعدها اصولگرایان ناسازگاریهای احمدینژاد با سیاستهای شورای هماهنگی را از اصلیترین دلایل شکست «پروژه وحدت» ارزیابی کردند. او معتقد بود شورا تصمیمش را برای حمایت از لاریجانی یا ولایتی گرفته و باقیماندنش دراین چارچوب بیفایده است.
احمدینژاد در سال ۱۳۸۱ و انتخابات شوراها، مسئول ستاد انتخاباتی شورای هماهنگی نیروهای انقلاب بود و در پیروزی کاندیداهای این جریان نقش مؤثری داشت و در انتخابات مجلس هفتم خوش درخشیده و شهرداریتهران را هم به نماد «نواصولگرایی» تبدیل کرده بود، بنابراین شانس زیادی برای پیروزی خود قائل بود و درنهایت هم با خروج از جریان اصلی اصولگرایان، وارد کارزار انتخاباتی شد. اوضاع در اردوگاه اصلاحطلبان هم چندان بهتر نبود. حضور یا عدمحضور هاشمیرفسنجانی بر ترکیب انتخاباتی آنان هم تأثیر منفی داشت و مهدی کروبی، مصطفی معین و محسن مهرعلیزاده به اجماع تن ندادند و زمینهساز شکست نهایی اصلاحطلبان شدند و تجربه تلخی برای آنان به یادگار ماند.
سهشنبه ۲۰ اردیبهشتماه، درحالی فرآیند ثبتنام کاندیداهای نهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری آغاز شد که حضور هاشمیرفسنجانی در رقابت انتخاباتی مسجل شده بود و نوید انتخاباتی سهقطبی را میداد؛ اصولگرایان، هاشمیرفسنجانی و اصلاحطلبان. در نخستین روز ثبتنام، ۱۱۲ نفر کاندید شدند؛ ۱۰۵ مرد و ۷ زن. در دومین روز، سهکاندیدای نامدار به ستاد انتخابات وزارت کشور رفتند و ثبتنام کردند. مصطفی معین که بهعنوان کاندیدای جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی شناخته میشد، نخستین کاندیدای سرشناس بود که فرآیند ثبتنام را تکمیل کرد. بعد از او محسن رضایی به وزارت کشور آمد و پس از ثبتنام، انتخابات را «رقابت بیننسلی» قلمداد کرد که میان نسل اول و دوم انقلاب برگزار میشود. عصر سهشنبه هم هاشمیرفسنجانی درمیان هیجان نمایندگان رسانهها، به وزارت کشور آمد و پس از ثبتنام با اشاره بهنظرسنجیها، «نیمی از مردم ایران» را مایل به انتخاب خود دانست. او همچنین اعلام کرد برای حضور در عرصه انتخابات با رهبر معظم انقلاب صحبتی نداشته و گفت که کابینهاش جناحی نخواهد بود.
با پایانیافتن مهلت ثبتنام کاندیداها، گمانهزنیها برای حضور یا عدمحضور چهرههای سیاسی هم به انتها رسید و برخی که در انتظار ثبتنام میرحسین موسوی بودند، ناامید شدند. دراین میان همهچیز تحتتأثیر انتخابات بود، حتی تصمیم ایران برای ازسرگیری بخشی از فعالیتهای هستهایاش که درپی ناموفقبودن آخرین دور از مذاکرات ایران و اروپا درلندن، از سوی مقامهای ارشد نظام اتخاذ شد و بازتاب جهانی فوقالعادهای داشت.
پس از پایان فرآیند ثبتنام که طی آن حدود ۱۰۱۵ نفر بهعنوان کاندیدا اعلام حضور کردند (۲۰۰ نفر بیش از ثبتنامیهای انتخابات هشتم در سال ۱۳۸۰)، بررسی صلاحیتها از سوی شورای نگهبان، آغاز و با جنجالهایی نیز همراه شد؛ احمدینژاد، هاشمیرفسنجانی، قالیباف، لاریجانی، کروبی و رضایی تأیید صلاحیت شدند، اما مهرعلیزاده و معین از حضور در عرصه رقابت بازماندند که پس از اعتراضهای گسترده به ردصلاحیت این دو، حدادعادل، رئیس مجلس هفتم، در نامهای به رهبرمعظم انقلاب، خواستار تجدیدنظر در بررسی صلاحیت کاندیداها شد که به «حکم حکومتی» آیتالله خامنهای در دومخرداد ۱۳۸۴ به آیتالله جنتی، دبیرشوراینگهبان، انجامید و دو کاندیدای اصلاحطلبان به ماراتن انتخابات بازگشتند.
دوهفته منتهی به ۲۷ خردادماه روزهای سرنوشتسازی برای سیاست در ایران بود؛ مثلث شکل گرفته میان هاشمی، احمدینژاد و معین از سهجریان سیاسی کشور هر روز پررنگتر میشد و با اینکه در روزهای آخر محسن رضایی کنار کشید و نظرسنجیها هم نتایج خوبی برای قالیباف پیشبینی میکردند، اما فضای شکلگرفته در جریان تبلیغات از رقابت هاشمی-احمدینژاد-معین حکایت میکرد که البته نگرانی اصلاح طلبان و اصولگرایان را توأمان درپی داشت. از یکسو لاریجانی بهعنوان کاندیدای اصلی شورای هماهنگی در تقابل با احمدینژاد و قالیباف وضعیت مناسبی نداشت و از سوی دیگر خطر جدی شکستهشدن آرای معین (کاندیدای اصلی اصلاحطلبان) در رقابت با کروبی و مهرعلیزاده، جبهه دوم خرداد را تهدید میکرد.
در این انتخابات، بیش از ۴۶ میلیونو ۷۸۶ هزارنفر واجد شرایط رأیدادن بودند که حدود ۶۳ درصد آنان (۲۹ میلیونو ۳۶۲ هزارنفر) پای صندوقهای رأی رفتند، اما پیشبینیها درست از آب درآمد و تکثر کاندیداها سبب شد هیچیک حائز اکثریت آرا نشوند و هاشمیرفسنجانی (با بیشاز ۶ میلیون رأی معادل ۲۱ درصد آرا) و احمدینژاد (با بیشاز ۵ میلیون رأی، معادل ۴۸/۱۹ درصد آرا) به دور دوم، که قرار بود در سوم تیرماه ۱۳۸۴ برگزار شود، راه یابند. کروبی نفر سوم فهرست آرا بود که یکی دودرصد کمتر از احمدینژاد رأی آورد و حاشیههایی را نیز بههمراه داشت. قالیباف و معین بهترتیب چهارم و پنجم شدند و لاریجانی و مهرعلیزاده هم در رتبههای ششم و هفتم قرار گرفتند که شکست سنگینی برای کاندیدای اصلی شورای هماهنگی نیروهای انقلاب اسلامی محسوب میشد.
رقابت هاشمیرفسنجانی و احمدینژاد در دور دوم، هماورد تبلیغاتی دوطرف در میان پایگاههای اجتماعی آنان را درپی داشت که تب سیاست در کشور را بالا برد و با نمادسازیهایی درسطح جامعه هم همراه بود. هاشمی کاندیدای طبقه متوسط و احمدینژاد نماد طبقات محروم پنداشته میشد که با شعارهایی مانند «ساختار ناسالم اقتصادی»، «تمرکززدایی» و «مقابله با تجملگرایی» بخش زیادی از آرای متمایل به اصولگرایان در دور نخست را جذب کرد.
این دوقطبی سهمگین به سود احمدینژاد تمام شد و با وجود اینکه در دور دوم اجماع وسیعی در میان اصلاحطلبان بر سر حمایت از هاشمیرفسنجانی شکلگرفت، اما پرش ناگهانی آرای احمدینژاد کار را برای اصلاحطلبان و میانهروها تمام کرد؛ او حدود ۶۲ درصد آرا (بیشاز ۱۷ میلیونو ۲۵۰ هزار رأی) را کسب کرد؛ یعنی صعود ۴۲ درصدی داشت. درمقابل آرای هاشمیرفسنجانی فقط ۱۵ درصد رشد کرد و از حدود ۶ میلیون رأی دور نخست به بیشاز ۱۰ میلیون رأی رسید تا صبح روز چهارشنبه، ۱۲ مرداد ۱۳۸۴، حکم ریاستجمهوری احمدینژاد از سوی رهبرانقلاب تنفیذ و عصر جدیدی در عرصه سیاست ایران آغاز شود.
آغاز عصر احمدینژاد با تغییر رویکردهای مهمی در پرونده هستهای ایران نیز همراه بود که در نخستین روزهای ۱۳۸۴ و از سوی مجلس هفتم ریلگذاری شد. ۲۵ اردیبهشتماه و در روزهایی که فضای سیاسی کشور تحتتأثیر رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری قرار داشت، مجلس قانون دستیابی به فناوری صلحآمیز هستهای را تصویب کرد. از سوی دیگر به سرانجام نرسیدن گفتوگوها با سهکشور اروپایی که از سال قبل آغاز شده بود، سبب شد ایران ۱۰ مرداد ۱۳۸۴ با ارسال نامهای به آژانس بینالمللی انرژی اتمی از قصد خود برای ازسرگیری برخی فعالیتهای هستهای ازجمله در اصفهان خبر دهد. برهمین اساس ۱۷ مرداد فرآوری اورانیوم در اصفهان از سر گرفته شد و در ۲۰ دیماه نیز غنیسازی درنطنز استارت خورد. اقدامات ایران سبب شد شورای حکام آژانس در ۱۵ بهمن ۱۳۸۴ (۴ فوریه ۲۰۰۶) جلسه اضطراری تشکیل دهد، قطعنامهای علیه ایران تصویب کند و پرونده را به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع دهد تا سالهای سختی برای دیپلماسی ایران درپیش باشد.
فراز و فرود
حمیدرضا محمدی: وقتی رئیسجمهور شد، سیل تحسین و تجلیل بود که بهسویش روانه شد و رویکارآمدنش را دست الهی دانستند، اما وقتی کاخ ریاستجمهوری را تحویل داد، دیگر چندان مقبول و محبوب دوستان و دوستدارانش نبود.
یکسال پس از آنکه محمود احمدینژاد، کلیددارِ ساختمان خیابان پاستور شد، کتابی در ستایشاش منتشر شد که فاطمه رجبی نوشت و او را «معجزه هزاره سوم» لقب داد؛ «انتخابات نهم برای ملتی که ۲۷ سال ایثار و جانفشانی را پشت سر نهاده، معیار سنجش و آزمونی الهی بوده، این انتخابات که پس از ۱۶ سال حاکمیت گروه کارگزاران سازندگی و جریان موسوم به اصلاحطلب انجام گرفت... یک «اعجاز حقیقی» بهشمار میرود.»، اما او ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۰ نوشت: «اگر آن عنوان واقعا تأثیری منفی و توهمآمیز برای رئیسجمهور داشته... اینجانب در پیشگاه خداوند غفار طلب مغفرت میکنم و عذر خود را با تکیه بر نیت خویش اظهار میدارم».
نمونه آنچه او در کتاب خود آورد را آیتالله محمدتقی مصباح یزدی، ۲۱ خرداد ۱۳۸۸، در جمع تعدادی از هنرمندان بسیجی گفت: «خدای متعال را شاکریم که زمینه انتخاب چنین شخصیتی برای این دوره خاص از انقلاب را فراهم کرد و آیندگان به این نتیجه خواهند رسید که انتخاب، مشحون به کرامات و معجزات بود». اما نهم آذرِ هشتسال بعد، از او برائت جست: «اعمال و رفتار امروز احمدینژاد را تأیید نمیکنم، چون اکنون یک حالت انحرافی در او میبینم».
مثال دیگر، احمد جنتی است که ۲۳ تیر ۱۳۸۵ در خطبههای نمازجمعه تهران، نامه احمدینژاد به جورج بوش، رئیسجمهور آمریکا را «از الهامات خدا» دانست و در مقابل، ۲۵ اسفند ۱۳۹۱ از پیام او پس از درگذشت هوگو چاوز، رئیسجمهور ونزوئلا انتقاد شدیداللحنی کرد: «ای کاش پیش از اینکه بخواهند چنین حرفی بزنند، چهار کلام درس میخواندند و یک چیزی یاد میگرفتند».
او نقطه پرگار دورانی بود که با یک حمایت تمامقد آغاز شد و با معاضدتی اعجابانگیز به پایان رسید؛ روزگاری رجایی دوم بود و زمانیدیگر، محور جریان انحرافی.
نظر کاربران
رای بی رای!
پاسخ ها
خواهش از این آدم خبر نگذارید,
لطفا از این آدم چیزی نگوید,
بگذارید تموم بشه, ..
دیگه نمی تونه کاری بکنه فقط دلار فروشی رو در مقیاس وسیع باب کرد کاری که مردم ، هنوز دارن عواقبشو پس می دنبعدی ها هم راهشو یاد گرفتند هر جا گیر می کنند دلار می فروشند چه طوریه که نرخ تورم در انگلیس نزدیک صفره ؟ در امریکا و ژاپن نزدیک صفره ؟ لابد کارمون نقص داره دیگه....دولتها دلار رو از ۶۸ ریال به ۲۵ هزار تومن رسانده اند آیا همین نشانه ی ناکارآمدی دولتها نیست ؟احمدی نژاد بیاد می خواد کجا رو و چگونه درست کنه ؟
من خودم دوراول بهش رای دادم امافهمیدم سوئ تفاهم شده وثروت فراوان فروش نفت رودرافغانستان وسوریه وجاهایی خرج کردکه هیچ بازدهی نداشت مثل کارخانه خودرودرافریقاوبزرگترین اشتباه ایشان بحث یارانه هاوازادسازی قیمت انرژی که باعث تورم شدیدشدونوعی گداپروری بود
تنها دوره اي كه يك ايراني رييس جمهور بود
روحانیو خاتمیو رفسنجانی برای مردم کار نکرده اند و فقط برای جیب خودشون کارکردند
متنفرم ازت
خاک بر سرمان با این انتخا ب هایمان
احمدی نژاد امروز به مراتب جدی تر، محکم تر و درست تر از احمدی نژاد 84 شده. آره درست میگید احمدی نژاد تغییر کرده
ایران اورامی خواهد
چقدر بدبختیم ما ک این شده نجات بخش
رای نمیدم