اگر داغ دارید، اگر همدرد ندارید، این مطلب را بخوانید
بهطور حتم یکی از دردناکترین تجربههایی که افراد در طول زندگی خود با آن مواجه میشوند، مرگ عزیزان است، البته هیچکس را نباید در این غم تنها گذاشت، اما شاید هیچکس به اندازه خود فرد نتواند به خودش کمک کند.
وبسایت فرارو: کنار آمدن با مرگ عزیز مان یکی از دشوارترین کارهاست که معمولاً برای آن آمادگی ندارید. همانطور که انسانها با هم متفاوت هستند، مرگ آنها هم متفاوت است. تنها نقطه اشتراک همه انسانها این است که همه روزی میمیرند.
همه ما خوب میدانیم که مرگ و نیستی، جزئی از زندگی است. به راستی، مفهومی واقعی به وجودمان میبخشد، زیرا به ما یادآوری میکند که حیات چقدر گران بهاست. غصه خوردن، نمود بیرونی ضایعهای است که بر شخص وارد شده است. شاید اندوه وی از نظر جسمی، عاطفی و تن نکردشناسی (فیزیولوژی) بیان شود؛ برای مثال گریستن، نمایش جسمانی و افسردگی، تجلی روانی است. بیان این احساسات بسیار اهمیت دارد.
واقعاً کسی برای بیرون ریختن غم از دست دادن عزیزان کاری نمیتواند انجام دهد، اما نکاتی که در این مقاله برایتان عنوان میکنیم، میتواند به شما برای کنار آمدن با این مشکل فوق العاده دردناک کمک کند.
احساساتتان را کنترل کنید
تفاوتهای فردی در مواجهه با غم از دست دادن عزیز بسیار موثر است و افرادی که سلامت روان مناسبی نداشته باشند، تجربههای تلخ تری را در آن شرایط خواهند داشت. سازمان جهانی بهداشت، «سلامت» را نبود بیماری نمیداند بلکه سلامت را در داشتن رفاه کامل جسمانی، روانی و اجتماعی تعریف کرده است. با توجه به این تعریف، فردی دارای سلامت روان است که توانمندیهای خودش را بشناسد و توانایی مقابله با استرسهای روزمره را داشته باشد و به شکل مفید و موثری برای بهبود رفتار فردی و اجتماعی خود مشارکت کند.
یکی از استرسهای بزرگ میتواند همین از دست دادن عزیزان باشد. یکی از ویژگیهای مهم سلامت روان، توانایی کنترل و بروز مناسب احساسات و هیجانات است. مدیریت احساسات در غم از دست دادن عزیزان باید به گونهای باشد که این احساسات نه سرکوب شود و نه افراطی و مهارگسیخته خود را نشان دهد.
از تنهایی بپرهیزید
اولین واکنش بعداز، از دست دادن یک عزیز در بسیاری افراد داغ دیده، «انکار» مرگ عزیزشان است. هر فردی باید بداند که این غم فقط برای او پیش نیامده است و این یک رنج مشترکی است که افراد در هر طبقه اجتماعی و اقتصادی آن را تحمل میکنند.
اگر شناخت افراد از دنیا غیرواقعی باشد و در تصورات شان یک دنیای بدون مشکل برای خودشان در نظر بگیرند، تا حدودی از واقعیتها فاصله خواهند گرفت و انتظار مواجه شدن با این اتفاقات ناگوار را نخواهند داشت. افرادی با چنین شرایط، قطعا تحمل سختیها برایشان بسیار دشوار خواهد بود. پس پذیرش این موضوع که از دست دادن عزیزان اجتناب ناپذیر است، کمک زیادی میکند تا افراد با این واقعیت کنار بیایند.
جالب است که بدانید صحبت کردن با بازماندگان درباره عزیز از دست رفته و بیان نکاتی از زندگی او میتواند به آنان کمک کند. این کار باعث کاهش سنگینی غم و اندوه درونی افراد رنج دیده خواهد شد.
آزادانه اشک بریزید
بعد از مرحله انکار، معمولا افراد داغ دیده وارد مرحله ناراحتی و خشم میشوند. یکی از راههایی که انسان را به زندگی عادی بر میگرداند، تخلیه هیجانات و دردهای درونی است. شخص داغ دیده برای التیام دردهای درونی اش، چارهای جز این که غمش را بروز دهد، ندارد. آزادانه اشک ریختن و گاهی ناله کردن از واکنشهای طبیعی در غم از دست دادن عزیز است.
نباید فرد داغ دیده فکر کند، که این واکنشها نشانههایی از ضعف شخصیتی اوست. این واکنشها نه تنها نشانه ضعف نیست، بلکه یکی از نشانههای سلامت روان یک فرد است که احساساتش را این چنین بروز میدهد. افراد داغ دیده باید در این مرحله به فکر مراقبت از سلامتی خودشان هم باشند تا بتوانند منطقیتر با این قضیه کنار بیایند و از این مرحله عبور کنند. یک نکته مهم دیگر در این مرحله، پرهیز از تحقیر، محکوم کردن و سرزنش خود است. مثلا افراد داغ دیده نباید فکر کنند که «اگر من فلان کار را انجام میدادم شاید عزیزم اکنون زنده بود».
پذیرش به معنی فراموش کردن عزیز نیست
مرحله آخر هم مرحله پذیرش این مسئله است که اوج حزن و تنهایی افراد داغ دیده از این مرحله شروع خواهد شد. این مرحله معمولا بعد از پایان مراسم سوگواری شروع خواهد شد. افراد داغ دیده در این مرحله، باید از تنها ماندن بپرهیزند. این افراد باید به حضور دیگران در کنارشان برای همدردی و همدلی توجه کنند، زیرا این امر به آنها کمک زیادی در سبک شدن این غم خواهد کرد.
این افراد باید به خودشان اطمینان بدهند که میتوانند این بحران عاطفی را پشت سر بگذارند. نباید تصور کنند که بازگشت به زندگی عادی به این معنی نیست که آن عزیز فراموش شده است! الگو گرفتن از افرادی که چنین غمهایی را با موفقیت پشت سر گذاشته اند نیز میتواند کمک زیادی به خانواده داغ دیده کند.
نظر کاربران
نیازی به این تفاسیر و نصیحتها و پندهای عاقل اندر سفیه نیست مردم چند دهه است که مرگ آن هم از نوع تدریجی را دارند تجربه میکنند وگرنه این مرگ مورد سخنرانی شما کاملاطبیعی و برای همه موجودات این کره خاکی است که فرجام همه ماست و گریزی از آن نیست مشکل زندگی قبل از مرگ ماست که مدتها قبل از وقوع به مرگ تدریجی و دردناک آلوده شده و متاسفانه چاره ای برای آن نداریم..
پاسخ ها
تمام اون مشکلات دنیایی رو همه دارن.همه ما دنبال دست رحمت خدا هستیم و همیشه میگیم کم داده یا به همین خاطر کم داشتن زجر میکشیم.اما تمام این دردهای بی پولی و بی چیزی درمقابل دست بگیر خدا هیچه.اون دست دستیه که ازت میگیره.و زجری که اون دست بهت میده انقدر بالاست که غذا خوردن یادت میره.
خداروشکر میکنم که همچی اتفاقی برات نیفتاده و امیدورام هیچوقت نبینی و تو از عریرانت زودتر بری
هیچوقت فکر نمیکردم تا این حد زجر بکشم.یه ماهه نه خواب دارم نه خوراک
جگرم خونه.بابامو از دست دادم.
برا عزیزاتون دعا کنید.این دعواهای الکی رو بزارین کنار.وقتی از دست بدین میشکنین.میمیرین
پاسخ ها
منم چهل روزه از دستش دادم و بس دلم تنگ است
آرزوی صبر برای شما
حتما این دوران را با مشاور سپری کنید یا در صورت عدم امکان از فایل هایی که در اینترنت هست استفاده کنید
تا 6 ماه طبیعی است
تا الان شاید نزدیک به بیست ساله که گریه نکردم خیلی دلم واسش تنگ شده کاش این بغض بترکه
من هم چندساله پدرمو از دست دادم. متاسفانه روند تدریجی و آرومی داره کنار اومدن باهاش
اتفاقا تفسیرخوبی بود من دختری هستم که 5برادر و پدرمو تازه ازدست دادم .یکسال نشده.برای همه صاحب مصیبتها ازخداصبرمیخام. برااون عزیزی که باباش مهمان خداشده صبرمیخام.دنیا گذراست غصه این دنیارونخورید.ماهم میریم اونور اونجا ابدیه.فقط بایدهرکس نقششوخوب بازی کنه.
پاسخ ها
روح تمام عزیزانت شاد؛ خواهر گرامی
خداصبرت بده
خداوند به شما صبر بده وعزیزانتا رحمت کنه
همه با هم فوتشدن؟
خدا رحمتشون کنه
درسته مامهمانیم اونامیزبانن.ولی باز غم عزیز سخته.خداداغ اولاد نصیب کسی نکنه حتی گرگ بیابون .خدارو قسم میدم به ام البنین ولیلا ورباب وحضرت زینب وزن اماحسن ومادرشهداعزیزانمون درسلامتی کامل وایمان کامل باشن بگین امین بایه صلوات شادی روحشون
خداصبرت بده روحشون قرین رحمت باد خیلی سخت نمیشه توضیف کرد.اگر مادردارن وای بحالش ودلش.روحشون صلوات
روحش شاد باشه عزیزم
روحشان شد
خداوند صبرتان دهد
سپاسگذارم عزیز کرد کرمانشاهی برایت دراین روزعاشورا عافیت وسعادت در کنارخونوادت می طلبم.عاقبت به خیربشید.
24 سال و یک ماه و 4 روز پیش یعنی در تاریخ 75/5/5 پدرم ما رو برای همیشه ترک کرد و رفت پیش خدا.
این روز نحس برام شده مثل یه کابوس وحشتناک.هنوز بعد از این همه سال نتونستم داغ دلم رو کم کنم.در حقیقت به سوگوار بودن عادت کردم.همه راهها رو امتحان کردم ولی نشد.شایدم نخواستم بشه.
هر روزی که میگذره و بیشتر خودم رو به بابا نزدیک تر میدونم تنها حس خوب زندگیمه.
دنیا رو جایی میدونم که واردش میشی که به عده ای دل ببندی و عده ای هم بهت دلبسته بشن و مرگ و تا بودن تو این دنیای لعنتی حسرت و غم و با رفتن من شاید عده ای دیگه این زنجیره رو ادامه بدن.
حداقل برای من نه تنها ذره ای از غم از دست دادن پدر از روز اول کم نشده که دلتنگی و بی قراری هم روز به روز بهش اضافه میشه.
فقط موندم چرا این یه تیکه گوشت از حرکت نمی ایسته که هم خودش رو راحت کنه هم منو...
پاسخ ها
حتمی یه سر به سخنرانیهای دکتر هلاکویی بزن
به قول کاربر متفکر سیزده صحبت های ایشون رو هم گوش کن
در جایی میگه مثلا وقتی در اتوبانی میرید و می بینید شما ماشین آبی هستید و یک ماشین قرمز و سفید هم با فواصل مشخصی می روند و فکر می کنید این اتفاق دیگه هیچ وقت تا ابد تکرار نمیشه این نوع نگاه به دنیا حزن و اندوه میاره
حالا دیدگاه شما هم کمی شبیه آن است این تاریخ رند بعد اینهمه سال به یاد داشتن
اینکه فکر میکنید بعد شما هم همین خبر است. خیر. عکسی دیدم در توییتر که مردم را سر سفره مشغول دولپی خوردن نشان داده بود نوشته بود ساعاتی بعد مرگت
در یک کلام دنیا محل سختی کشیدن است، لذت استثنا است
دوست عزیز
من نظرات رو خوندم و دیدم در بعضی نقاط مشترکی داریم و این نوشتن خودش تسلی دهنده است . من هم پدرم رو مرداد۹۶ براثرحادثه تصادف و برخورد مینی بوس با پدرم درجلوی سالن عروسی از دست دادم، اونشب لعنتی که من نمی خوام براهیچ کس بوجود بیاد، شب مرگ من هم بود. من به پدرم هیچ نیازی الا محبت و پدری نداشتم و خودم ۵۰ رو رد کردم ، ولی دلتنگی و شدت حادثه تا امروز رهایم نکرده و این موضوع بشدت روی اعصاب و ظاهر و باطن من اثر گذاشته ، و بیماری های مختلفی را طی این ۳ سال گرفتم که یکیش عود بیماری دیسکم بود که ۳ ماه خواب و خوراک نداشتم ، از همه بگذریم ، اینست که مرگ پدر روی ما بشدت تاثیر منفی دارد، چون بادست خودمان حیات دهنده مادی خودمان را دفن می کنیم و خاطرات بد وخوب ، حرف ها و رفتارهایمان می آیند سراغمان ، ایکاش کسانی که پدر دارند ای متون را بخوانند و به پدر و مادر ذره ای بی احترامی نکنند ، چون بعد از مرگ این عزیزان ، اون خاطرات سراغ آدم میاد و....من خداشاهده قدرشناس بودم و از هر فرصتی برای خدمتش استفادهمی کردم مثل یک نوکر، فقط بخاطر کم بود فرصت های خدمتگذاری در عذابم و از لطف خدا که فرصت اندکی برای خدمت به پدرم رو داد ممنونم، متاسفانه مشکل من مادرم است که اونهم اون شب با پدرم با فاصله یک جلوتر از مینی بوس بود و خدا وجودش را برای ما حفظ کرد، ولی اون بنده خدا که شاهد ماجرا بوده ، وضعش خرابتره و از همه دوستان التماس دعا دارم .
یه بلایی سرمون آوردن که مرگ رو باچشمای خودمون میبینیم هرروز استرس هرروز نگرانی هرروز منتظر مرگ نشستیم
نوشته مرگ ونیستی جزئی از زندگی همه است
مرگ نیستی نیست، شروع زندگی ابدی است ، این دنیا تمام میشه وهمه مون رو میبرن به عالم دیگه
هممون فکر میکنیم مرگ یک سفره ، اوناییم که مردن خودشون رفتن ولی اینطور نیست وقتش که برسه میبرنمون
کتاب صوتی آنسوی مرگ رو گوش بدید کلا نظرتون راجع به مرگ عوض میشه
پاسخ ها
من نظرم عوض نمیشه.. مرگ یعنی نیستی وفنا در دنیا
چه بسيارند پندها و چه كم اند پند پذيرندگان
پاسخ ها
منم یه ساله وچندماه پدرموازدست دادم۹۸/۳/۲۵ هیچوقت فکرشو نمی کردم از بچگی برام مثل یه کابوس بود زمان برای من همون روزی که پدرم رفت متوقف شد ازتنهایی تو غربت دارم میمیرم خیلی دلتنگم توخلوتم باید ناراحت بشم وگریه کنم وگرنه زن وبچه هم حوصلمو ندارن ولی بازم راضیم برضای خدا......
انا لله و انا الیه راجعون همه ما از خداییم و به سویش باز خواهیم گشت.
مرگ عزیز بسیار تلخ و غم فراقش جانکاه است و البته خدای متعال این لطف رو در حق بنده اش خواهد داشت که حتی در سخت ترین وضع نعمت صبر را به او عطا کند. از خدا بخواهیم در این گونه امتحانات ناشکری نکنیم. دادن صدقات و خیرات به فقرا و سیر کردن حیوانات گرسنه خصوصا گربه ها و سگ ها به طور مستمر موجب طول عمر و جلوگیری از مرگ بد میشه. به حیوانات محبت کنیم خدا به ما رحم خواهد کرد.
پاسخ ها
کاش بعد از ۲۵ سال ازمرحوم شدن پدرم یک شب خواب پدرم رامیدیدم ودرسن ۷۵سالگی دوباره پدرم رامیبوسیدم
وقتی یکی از عزیزانتان را از دست دادید ، بقیه ی غم های دنیا براتون کم اهمیت میشه و اصلا دنیا ،دنیای سابق نخواهد بود .
چون برای همیشه و همیشه چشم براه کسی هستید که هیچ خبری ازش ندارید
پاسخ ها
مادرم ک رفت کمرم شکست
ولی من همسر عزیزم رو سوم دیماه 98از دست دادم ولی باور نمیکردم مرگ عزیز اینقدر دردناک باشه.. از خداوند صبر وتحمل برای اونایی که لزیز از دست دادن رو خواهانم.... باور کنین نمیدونستم مرگ یعنی نیستی.... فنا شدن و در دنیایی فانی نبودن
پاسخ ها
زندگی بدون پدر هیچ لذتی نداره مدام خوابشو میبینم هیچوقت فکر اینروزارو نمیکردم داغ عزیز خیلی سخته کاش آدم بیخیال بود بیخیال همه چیز......خیلی دوست دارم ازیکی یه چیزی بشنوم آروم بگیرم
دلتنگ یه نگاه پدرم هستم
تا كه بوديم؛ نبوديم كسی
كشت مارا غم بی هم نفسی
تا كه خفتيم همه بيدار شدند
تا كه مرديم همگی يار شدند
قدر آن شيشه بدانيد كه هست
نه در آن موقع كه افتاد و شكست!
من خواهر و برادر جوانم رو از دست دادم.تا یه مدت فکر میکنی دنیا به آخر رسیده.هیچی حالت رو خوب نمیکنه.ولی به مرور زمان یاد میگیری که غم رو یه گوشه قلبت واسه خودت نگه داری و به خاطر بقیه عزیزانت زندگی کنی.اونا هیچ وقت فراموش نمیشن.فقط فرقش اینه که وقتی عزیزی رو از دست میدی دیگه از مرگ نمیترسی.بلکه مشتاقی که مسیر رفته شده ی اونا رو تجربه کنی تا شاید دوباره ببینیشون.
پاسخ ها
روحشون شاد، وخداوند رحمت کنه تمام رفتگان واسیران خاک
ده سال قبل دم عیدی منم پدر عزیز و بزرگوارمو از دست دادم اون موقع هفت ماهه باردار بودم و یک ماه بود پدر جوانم تو بیمارستان تهران بستری بود ومنم ندیدم ایشونو به علت عود سرطان خون درگذشتند هنوزم مثل روز اول براش عمیقا سوگوارم دخترم که بعد دنیا اومد از همون موقعی که تو شکم بود من استرس داشتم تا الان ترسو و بسیار استرسیه و روش اثر گذاشته
خدا به همه صبر بده
سلام،من فقط از خداوندصبرحضرت زینب س میخوام