داماد، مزاحم مادرزنش را با گلوله از پای درآورد
چند ماه قبل برای تعمیر تلفنم به مغازه بابک رفتم، همین موضوع باعث آشنایی و ارتباط ما شد. تا اینکه شوهرم متوجه شد و من هم از بابک خواستم به این ارتباط پایان دهد اما او زیر بار نمیرفت. چند باری هم در خیابان سر راهم را گرفت و مرا کتک زد.
روزنامه ایران: تیرماه ۱۴۰۳ مردی با مراجعه به پلیس آگاهی شهریار اعلام کرد که برادر ۳۰ سالهاش بابک ناپدید شده است.
وی در تشریح ماجرا گفت: «برادرم یک مغازه موبایل فروشی دارد. شب گذشته بعد از بستن مغازهاش با من تماس گرفت و گفت که در راه خانه هستم. اما به خانه نیامد، چند ساعتی منتظرش ماندیم و وقتی خبری از او نشد، با تلفن همراهش تماس گرفتم اما خاموش بود.»
وی به مأموران گفت: «برادرم از چند ماه قبل با زنی متأهل به نام سمیرا آشنا شده بود اما شوهر وی متوجه ماجرا شده و برادرم را تهدید به قتل کرده بود.»
با سرنخی که شاکی در اختیار مأموران قرار داد، سمیرا احضار شد. وی در ابتدا سعی داشت مسیر پرونده را منحرف کند اما در نهایت لب به اعتراف گشود و گفت: «چند ماه قبل برای تعمیر تلفنم به مغازه بابک رفتم، همین موضوع باعث آشنایی و ارتباط ما شد. تا اینکه شوهرم متوجه شد و من هم از بابک خواستم به این ارتباط پایان دهد اما او زیر بار نمیرفت. چند باری هم در خیابان سر راهم را گرفت و مرا کتک زد.»
زن میانسال در ادامه گفت: «چند هفته قبل دخترم با پسری به نام کریم نامزد کرد. کریم چند سال قبل به اتهام حمل و نگهداری مواد مخدر زندان بود. دامادم وقتی فهمید در مخمصه گیر افتادهام، گفت یکی از همبندیهایش را میشناسد که در ازای دریافت ۴۰۰ میلیون تومان میتواند بابک را تنبیه کند. در نهایت با آن شخص قرار گذاشتیم اما نمیدانم چه شد که آن شخص به یکباره پشیمان شد و زیر قرار زد و رفت. در این میان همسرم منوچهر گفت خودت این ماجرا را شروع کردی و باید خودت هم تمامش کنی. بنابراین من هم یک اسلحه خریدم و قرار شد با کمک دامادم ماجرا را تمام کنم.»
سمیرا درباره روز حادثه نیز گفت: «آن روز بابک باز هم سر کوچه منتظرم ایستاده بود، من هم با دامادم تماس گرفتم و او با ماشینش آمد و بابک را سوار کردیم. بین راه بابک با کریم درگیر شدند و دامادم با اسلحه گلولهای به سر او شلیک کرد. پس از آن هم به اتفاق همسر و دخترم جسدش را در حاشیه شهر دفن کردیم.»
پس از اظهارات متهم، جسد مقتول کشف شد و کریم و منوچهر نیز بازداشت شدند و اتهاماتشان را پذیرفتند. با تکمیل تحقیقات، پرونده برای رسیدگی به شعبه ۲ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه چه گذشت؟
در ابتدای جلسه اولیای دم درخواست قصاص کردند.
سپس کریم به اتهام قتل عمدی و مشارکت در دفن جسد به جایگاه رفت و گفت: «اتهاماتم را قبول دارم. اما قصدم کشتن مقتول نبود فقط میخواستم او را بترسانم.»
دو متهم دیگر نیز با تکرار اعترافات قبلی، اتهامشان را پذیرفته و اظهار ندامت کردند.
در پایان جلسه، قضات کریم را برای قتل به قصاص و به خاطر دفن جسد به یک سال حبس محکوم کردند. سمیرا نیز به اتهام معاونت در قتل و دفن جسد به ۹ سال حبس و به اتهام خرید و حمل اسلحه به ۵ سال زندان محکوم شد. قضات همچنین منوچهر را به اتهام معاونت در قتل و دفن جسد به ۸ سال حبس و برای خرید اسلحه به ۵ سال زندان محکوم کردند.
نظر کاربران
خدایا چی به سرمون اومده کی به این موجودات غریب تبدیل شدیم!!😭😭
هر روز داریم از این اخبار می شنویم.
چه زندگی های ناجوری
خب یکم حریم داشته باشید. به هر بی و سر و پایی دل ندید. چند روز پیش در تبریز زنی با دوستش شوهر بیچاره را کشتند و لو رفتن.
عجب خانواده گنگی،لعنت به سمیرا که همرو بدبخت کرد
بی حیایی یک زن چه عواقبی داره؟درعجبم چراباز بعضی هادرس نمیگیرن وخیانت میکنن
تکلیف دختر بدبخشون چی شد، همه که یا اعدام شدن یا حبس
الگوش سمیرا بوده خدا به دادش برسه
دمش گرم ،خوبی کاری کرده کشته
وقتی زن متاهل دنبال رابطه با یه پسر میگرده تمام محاسبات زندگی جابجا میشه عاقبت دردناکی داره
زن اگه به مرد پا نده
مرد مزاحمت ایجاد نمیکنه
اگه مادر این کار رو کرده از دخترش هم بعید نیست بعدارزش داشت با یه نفهمی سمیرا خانواده اش هم گیر افتادن از کجا معلوم سمیرا بابک رو اغفال نکرده باشه
حالا که زنه میگه نمیخواد و زندگیش و جونشو در خطر میبینه طرف کوتاه نمیاد ، عاقبتش میشه همین .