حکایت خواندنیِ افتتاح کتابخانه ملی با مجوز رضاشاه
روایتی جالب از افتتاح کتابخانه ملی تهران، رویای چندین ساله اهل فرهنگ و هنر ایران بالاخره به ثمر رسیده بود و حالا تهران به جمع شهرهایی پیوسته بود که کتابخانه ملی واقعی داشتند.
روزنامه همشهری - فرزانه ابراهیمزاده: ۳ شهریور ۱۳۱۶ در خیابان رفاییل بین میدان مشق که حالا مدتی بود با اسم باغ ملی داشت یکی یکی فضاهایش را به بناهای مهم دولتی و حکومتی میداد و بیمارستان دولتی که یکی دو سال بود به فرمان شاه به نام بزرگترین پزشک تاریخ ایران سینا نامیده میشد جنب و جوش زیادی برپا بود.
بسیاری از چهرههای فرهنگی و شناخته شده به مراسم افتتاحیه یکی از دو ساختمان آجری تازه ساخته شده در این خیابان دعوت شده بودند. ساختمانی شبیه مسجدهای دوران سلجوقی با همان آجرهای نما و ستونهای اطراف دری چوبی که نام «کتابخانه ملی» را به خط نستعلیق بالای سردر خود داشت. رؤیای چندین ساله اهل فرهنگ و هنر ایران بالاخره به ثمر رسیده بود و حالا تهران به جمع شهرهایی پیوسته بود که کتابخانه ملی واقعی داشتند؛ کتابخانهای در مدل کوچکتر کتابخانه کنگره آمریکا و کتابخانه ملی بریتانیا با میز و نیمکتهای چوبی و پنجرههای بزرگ و دلباز به سمت خیابان.
اما رسیدن به اینرؤیا ۷۰ سالی طول کشید؛ از زمانی که نخستین کتابخانه دولتی در یکی از اتاقهای دارالفنون تهران راهاندازی شد تا کتابخانه میرزا محمود احتشامالسلطنه در خانهاش در خیابان علاالدوله روبهروی میدان مشق.
هزاران اتفاق در این سالها افتاد تا کتابخانه ملی نتواند پا بگیرد، تا اینکه در سال ۱۳۱۲ علیاصغر حکمت، کفیل وزارت معارف طرح ساخت کتابخانه عمومی معارف را به مجلس ارائه کرد و قرار شد بعد از تدوین نظامنامه کتابخانه ملی راهاندازی شود. اما آنچه به ساخت کتابخانه ملی مهر تأیید زد گردهمایی بزرگ مستشرقین در کنگره هزاره فردوسی بود. ۴۰ ایرانشناس بزرگ از سراسر جهان با یک بغل کتاب نفیس به تهران آمده بودند و این کتابها باید در کتابخانهای مرجع به نمایش درمیآمد.
حکمت که کمی قبل از این آندرهگدار، باستانشناس و معمار فرانسوی و رئیس اداره عتیقات را مأمور ساخت موزه ملی کرده بود در یکی از جلساتی که با این معمار فرانسوی عاشق ایران داشت، به او پیشنهاد کرد که طرحی هم برای ساخت کتابخانه ملی بدهد.
مسئله اصلی محل کتابخانه بود که به پیشنهاد گدار زمین خالیای که برای نگهداری ماشینهای برخی از نهادهای داخل میدان مشق بود و در شمال زمین موزه قرار داشت را به کتابخانه اختصاص دادند. این زمین در حاشیه خیابان رفاییل بود. خیابانی که بهخاطر کتابفروشی و نشر رفاییل معروف بود و بعدتر نام قوامالسلطنه را بهخود گرفت. با آنکه گرفتن آن زمین کار سختی بود، اما حکمت قول داد تا آن را از شاه بگیرد و از گدار خواست تا طرح موزه را آماده کند.
برخلاف انتظار حکمت در دیداری با رضاشاه به راحتی مجوز ساخت بنا در این دو زمین را گرفت و کار ساختوساز کتابخانه ملی هم همزمان با موزه ایران باستان پیش رفت.
گدار در طراحی کتابخانه نگاهی به طرح قبلیاش برای موزه ایران باستان داشت، ولی نگاهی هم به کتابخانه ملی بریتانیا. طرحی که از نظر علیاصغر حکمت شاهکار بود؛ اما شاه معتقد بود که این طرح مسخره و اسراف است.
رد شدن این طرح باعث شد تا گدار که سرخورده شده بود با توجه به وسعت ۱۰۰۰ مترمربعی که در اختیارش بود ساختمان جدید کتابخانه را طراحی کند. با این همه او در طراحی جدید کتابخانه از هیچچیز کم نگذاشت. نکته قابل توجه در طراحی کتابخانه ملی تناسب آن با ساختمان موزه ملی ایران بود. شاید در تهران هیچ ساختمانی نباشند که این قدر با یکدیگر تناسب داشته باشند. از آن جایی که گدار در طراحی موزه ملی از معماری طاق کسرا الهام گرفته بود ساختمان کتابخانه را نیز متناسب با آن طراحی کرد و تلفیقی از معماری کهن ایران و معماری اسلامی را در طراحی بهکار گرفت.
او در انتخاب نوع مصالح نیز تقارن و تناسب این بنا را با بنای موزه درنظرگرفت و بهترین مصالح معماری را از سراسر ایران در ساختن این بنا بهکار گرفت. کتابخانه در ابتدای سال۱۳۱۶ به پایان رسید و مخزنهایش پر از کتاب شدند. اما تا شهریورماه که موزه ملی هم کامل شد بهطور رسمی افتتاح نشد. اما قرائنی وجود دارد که این کتابخانه از خردادماه برای مراجعهکنندگان باز بوده است.
در روزنـامه اطلاعات مـورخ ۱۸ خرداد۱۳۱۶ خبـر «افتتـاح کتابخانه ملی ایـران» ایـن چنین درج شـده اسـت: «عمـارت جـدیـد کتابخانه ملی که در شمال عمارت موزه ایران باستان در خیابان رفاییل ساختمان شده است از هر حیث آماده شد، و از روز دوم تیرماه افتتاح و تالار مطالعه کتابخانه همه روزه به استثنای ایام تعطیل از ساعت هفت صبح تـا یکساعت بعـد از ظهر برای استفاده مراجعهکنندگان دایر خواهد بود».
زیـربنـای کتابخانه ملّـی ایران ۵۵۰ متر در ۲ طبقـه بود. دو طبقه زیر برای مخازن طراحی شده بود. در طبقه اول علاوه بر ورودی و بخشهای اداری تالار نمایش، تـالار فـردوسـی، بخش نشـریـات و خدمات فنی قرار داشت. تالار مطالعه نیز در طبقه دوم راهاندازی شده بود. این تالار (برای حدود ۶۰ نفر) و مخازن کتابها اختصاص داشت. مخازن کتابخانه کلاً برای ۴۰ هزارجلد کتاب طـراحی و ساخته شـده بـود. برای تجهیز مخزن کتابخانه ملی نیز در خرداد ۱۳۱۶ مجموعا ۱۳۷۱۲ نسخـه چاپی و خطی- در چند نوبـت- بـه کتابخانه تحویل داده شد.
نظر کاربران
روحت شاد مرد بزرگ، پدر ایران نوین
پاسخ ها
روحشان شاد و یادشان همیشه گرامی باد . خیلی به پیشرفت ایران کمک کردن ولی یک عده ی قلیلی از ملت قدرشون را نفهمیدن .
از هفتاد سال قبل دهها ادم تلاش کردند. یک مجوز داده.خیلی هنر کرده
معلومه که خیلی هنر کرده
خود تو اگر جای اون یه نفر بودی عرضه همین مجوز دادن را هم نداشتی
اگه این ادم ادم حسابی بود عاقبت خودش و خاندانش اینی که شده نمیشد.ببین اه چقدر ادم پشت سرش بوده
روحت شاد بزرگ مرد تاریخ ایران
یکم فکر کن . ما هرچه داریم از اون داریم.
خداوند همه کسانی را که در راه علم و پیشرفت ایران زحمت کشیدند را بیامرزد
روحت شاد پدر نوین ایران زمین
روحت شاد
روحت شاد بزرگ مرد ایران
روحت شاد رضاه شاه کبیر
پاسخ ها
کبیر خخخخخخخخ
خداوندروح اون کسانی که برای مملکت،ملت،دینمان زحمت کشیدن شادکنه انشاا...وخائنین رابه قعرجهنم بفرسته
پاسخ ها
الان منفی ها برای چیه این دعا که خوبه
روحت شاد رضا شاه کبیر
خداوندتمام کسانی راکه به این مملکت خدمت کردندروبیامرزد
خدایی رضا شاه کارهای زیر بنایی خوبی برای کشور داشته
پاسخ ها
هرکس به ایران وایرانی خدمت کرد حتما خداوتد از او راضی است وهر کس به دروغ ودزدی وچپاول پرداخت درنزد خداوند بزرگ ودر پیشگاه تاریخ رسوا خواهد بود.
روحت شاد بزرگ مرد
درودبررضاشاه پدرایران نوین .
خدا رحمتشون کند
سالیان درازی از فوت ابر مرد تاریخ ایران زمین گذشته با تمام وجود میگم روحت شاد و قرین آرامش ابدی
روحت شاد که به این کشور فقط خدمت کردی اما امروز بهت انگ دست نشانده و نوکر آمریکا و انگلیس و بی سواد و قلدر میزنند
روحش در ارامش ابدی.
روحش شاد
درود بر رضا شاه کبیر
نام نیکی گربماندیادگار بهکزوماندسرای زرنگار
روحش شاد
جالب اینجاست که یه همچین بزرگ مردی که این همه دانشگاه و کتابخانه ساخت و مقدمات تحصیل ایرانیان در داخل و خارج را فراهم ساخت میگن بیسواد
امان از جهل و تعصب در تاریخ ایران
یعنی صحبت از افتتاح هر چیز درست حسابی که میشه قطعا و یقینا اسم رضا شاه هم برده میشه