حقایقی که از جنجالیترین دانشگاه ایران نمیدانید
در این مطلب یک گزارش دستاول از ساخت مهمترین دانشگاه کشور را میخوانیم.
روزنامه همشهری - فرزانه ابراهیمزاده: «بعداز ظهر امروز اعلیحضرت همایون شاهی تالار تشریح را در محل دانشگاه تهران اراضی جلالیه بازدید و افتتاح فرمودند. در ضمن نصب لوح تاریخی ساختمان دانشگاه که مرتب از عمارت دانشکده فنی حقوق و طب و ادبیات معمول گردید».
این خبر یک روزنامه اطلاعات در روز ۱۵ بهمن۱۳۱۳ شمسی بود؛ روزی که کلنگ دانشگاه تهران بهعنوان دانشگاه اصلی ایران در جنوب جلالیه رسما به زمین خورد.
به گزارش خبرنگار روزنامه در مراسمی که روز ۱۵ بهمن ۱۳۱۳ در محل سالن تشریح دانشگاه تهران در شمال محوطه دانشگاه با حضور رضاشاه برگزار شد طرح دانشگاه و محل ساختمانهای آن مشخص شد. براساس خبر روزنامه اطلاعات، سالن تشریح دانشگاه تهران در قسمت شمال اراضی دانشگاه مجاور آب کرج ساخته شده و آخرین قطعه دانشگاه است.
قرار بود در محل سنگ بنای دانشگاه تهران یک لوح طلا زیر خاک دفن شود. اما یک روز مانده به مراسم، رضاشاه از علیاصغرخان حکمت، کفیل وزارت معارف و پیمانکار اصلی دانشگاه خواست تا لوحی فلزی را آماده کنند. او دفن کردن لوح طلایی با آن وزن را اقتصادی ندانست و معتقد بود هزینه اضافی است.
حکمت در خاطراتش نوشته است که لوحی برنزی را به خط نستعلیق با این متن آماده کرد و در روز کلنگزدن دانشگاه آن را به شاه داد تا در نقطه صفر دانشگاه در جایی که کلنگ دانشکده طب را زد زیر خاک بگذارد. براساس نوشته حکمت روی این لوح چنین نوشته شده بود: «هنگام شاهنشاهی پادشاه ایران رضاشـاه پهـلوی سر دودمان پهلوی، ساختمان دانشگاه تهران به فرمان او آغاز و این نوشته کـه بـه یـادگار در دل سنگ جا گرفته به زمین سپرده شد. بهمنماه ۱۳۱۳ خورشیدی».
روزنامههای قبل از مراسم نوشتهاند که یک روز پیش از افتتاحیه دانشگاه، باران و برف شدیدی در تهران گرفت و بهنظر میآمد مراسم لغو شود؛ اما رضاشاه اعلام کرد اگر سنگ از آسمان بیاید این مراسم برگزار خواهد شد. صبح ۱۵بهمن نهتنها آفتاب شد که زمین هم خشک شد.
اما کلنگ ساخت دانشگاه اصلی ایران در کجا به زمین خورد. این سؤالی است که بسیاری از کسانی که در ۸۶سال گذشته گذرشان به این دانشگاه خورده از خودشان سؤال کردهاند. کلنگ دانشگاه دقیقا در شمالیترین بخش پردیس اصلی دانشگاه یعنی خیابان پورسینا و در محل پلکان تالار دانشکده پزشکی دانشگاه تهران به زمین خورده و لوح ساخت دانشگاه نیز در همانجا به خاک سپرده شده است.
به استناد اسناد تاریخی، سالن تشریح و تالار دانشکده پزشکی دانشگاه تهران قدیمیترین بخش دانشگاهی مدرن ایران است که در آستانه ۱۴۰۰ وارد ۸۷سالگی خود میشود؛ ۸۷سالی که هنوز تاریخ درست و کاملی برایش نوشته نشده است. البته این مراسم، مراسم نامگذاری و آغاز ساختمان دانشگاه بود و مراسم رسمی افتتاح دانشگاه یکماه و چند روز بعد یعنی روز ۲۴ اسفند همین سال برگزار شد.
قبل از اینکه بخواهیم داستان اصلی دانشگاه تهران را روایت کنیم باید این نکته را فراموش نکنیم که پیرامون این دانشگاه مادر، داستانها و روایتهای تحریف شده و شکل افسانهگونه کم نیست. یکی از این افسانهها داستان شکلگیری دانشگاه تهران است که پیشنهاد ساخت آن را به تلاش دکتر محمود حسابی نسبت میدهند.
واقعیت این است که وی در شکلگیری مجموعه بزرگی به اسم دانشگاه تهران نقش زیادی نداشت و ماجرای ساخت این دانشگاه سالها پیش از ۱۵ بهمن۱۳۱۳ با پیشنهاد یکی از نمایندگان مجلس شورای ملی مطرح شد.
دکتر اسماعیل سنگ، نماینده ساری و تنکابن در مجلس ششم بود که برای نخستین بار ایده ساخت دانشگاهی سراسری به شکل اونیورسیتههای فرنگی مطرح کرد و از وزیر معارف وقت خواست تا به آن توجه شود؛ موضوعی که متأسفانه میان هیاهوی زیاد دوستداران دکتر محمود حسابی گم شده است. دکتر سنگ که حالا خیابانی هم در تهران به نامش است، در سال۱۳۰۵ نامهای به سیدمحمد تدین، وزیر معارف نوشت و درباره اقدام به تأسیس دانشگاه و اهمیت آن گفت و از او خواست تا نظرش را درباره دانشگاه بگوید. بهنظر میرسد او قصد پاسخ دادن به سؤالی را داشت که برای نخستین بار عباسمیرزا پرسیده بود و امیرکبیر در پاسخ به این سؤال دارالفنون را راه انداخته بود. اما نزدیک ۸۰سال از ساخت دارالفنون گذشته بود و این مرکز علمی نیاز جامعه ایران را تامین نمیکرد.
دکتر اسماعیل سنگ از وزارت معارف خواست تا اقدامی برای ساخت دانشگاه بزرگی برای رفع نیاز علمی کشور انجام دهد. تدین در پاسخ او نوشت: «راجع به اونیورسیته که آن را میتوانیم دارالعلوم بگوییم کمال علاقه را دارم و مشغول تهیه لوازم و مقدمات آن هستم. نظر من این است که در یک فضای وسیعی که شاید ۸۰ تا ۱۰۰ هزار ذرع مربع وسعت داشته باشد، بنایی ساخته شود که شعب علوم و فنون در آنجا تأسیس گردد».
طرح دانشگاه با انتشار این نامه از سوی تدین به واسطه عبدالحسینخان تیمورتاش، وزیر دربار و البته مشاور اصلی به گوش شاه رسید. رضاشاه که تازه به قدرت رسیده بود با این پیشنهاد موافقت کرد و از تدین دعوت کرد تا درباره ایده دانشگاه بیشتر توضیح دهد.
تدین نیز درباره ایده ساخت دانشگاهی در پایتخت در فضایی ۸۰ تا ۱۰۰هزار متری با تیمورتاش و شاه صحبت کرد. رضاشاه هم که از این ایده خوشاش آمده بود از دکتر عیسی صدیق اعلم خواست تا به اروپا برود و با مطالعه در وضعیت دانشگاههای این کشورها طرح کلی دانشگاه را نوشته و ارائه دهد. درحالیکه دکتر صدیق اعلم برای تحقیق رفت دانشسرای عالی و دارالمعلمین و دارالمعلمات نیز در تهران فعالیت خود را آغاز کردند. مدرسه حقوق و علوم سیاسی به ریاست دهخدا در لالهزار و مدرسه پزشکی در خیابان شاهآباد فعالیت داشتند.
همزمان با بازگشت دکتر صدیق اعلم و آماده شدن طرح دانشگاه در بهمن۱۳۱۲ در جلسه هیأت دولت محمدعلی فروغی شروع به توصیف آبادانی تازه تهران کرد. علیاصغر حکمت که در آن زمان کفیل وزارت معارف بود بار دیگر با اشاره به اینکه این شهر زیبا تنها اشکالی که دارد نداشتن دانشگاه است بار دیگر موضوع دانشگاه را به جریان انداخته بود.
حکمت در خاطراتش نوشته است: «در یکی از شبهای فرخنده اواخر بهمن ۱۳۱۲ جلسه هیأت وزراء در حضور شاه در عمارتی که اکنون مقر کاخ ملکه پهلوی است تشکیل شـده بـود، سـخن از آبادی تهران و عظمت ابنیه و عـمارت و قـصور زیـبای جدید در میان آمد، مرحوم فروغی رئیس الوزرا در این باب به شاهنشاه تبریک میگفت. دیگر وزیران نیز هر یک به تحسین و تمجید زبـان گـشوده بـودند. چون نوبت به بنده نگارنده رسید که بـه سـمت کفیل وزارت معارف در آن میان حاضر بودم گویا خداوند متعال به قلب من الهام کرد که عرض کردم در آبادی و عـظمت پایـتخت البـته شکی نیست، ولی نقصی که دارد این است که این شهر هنوز عـمارت مخصوص اونیورسیته (دانشگاه) ندارد و حیف است که این شهر نوین از همه بلاد بزرگ عالم از این حیث عقب بـاشد. شـاه بـعد از اندک تأملی گفتند:بسیارخوب آن را بسازید».
این بسیار خوب در مقابل هیأت وزیران بهانهای شد تا حکمت آن را در جلسه بعد هیأت وزراء مطرح کند. در آغاز این جلسه که با حضور شاه برگزار شد بـه وزیـر عدلیه مرحوم علی اکبر داور رو نموده فرمودند در بودجه سال بعد ۲۵۰۰۰۰ تومان به وزارت معارف اعتبار بدهید که بـه مـصرف سـاختمان مدرسه برسانند».
بودجه ۲۵۰۰۰۰ تومانی در اختیار وزارت معارف قرار گرفت تا زمین مناسبی را برای ساخت دانشگاه تهران پیدا کنند. حکمت درباره انتخاب زمین نوشته است: «بالاخره باغ جـلالیه را از هـرجهت مناسب دیدم، ازجمله زمینهایی که عرضه شد در بهجت آباد بود که آنوقت در اطراف بـاغ مـعروف آن عمارت و خانههایی بود. مهندس وزارت معارف- موسیو آندره گدار- آنرا نپسندید و کمی عرصه و قلت وسعت آنرا خـاطرنشان ساخت».
انتخاب گدار زمینهای جلالیه بود و این را به حکمت گفت. او در بخش دیگری از خاطراتش نوشته: «مالکین اراضی بهجتآباد که از این جانب مأیوس شدند نزد وزیر مـالیه کـوشش کـرده و خاطر آن مرحوم را بر ترجیح زمین خود جلب کردند. یکی از شبهای فروردین ماه همان سال که پیـشنهاد جلالیه و بهجتآباد مطرح شد مرحوم داور، رجحان بهجتآباد را قویا پشتیبانی میکرد و بالاخره اخذ رأی به عـمل آمـد و معلوم شد ایشان اکثریت داشتند و من بسیار دلشکسته و نومید گشتم. در این اثنا شاه به جلسه وزرا ورود فـرمودند پس از انـدکی به رسم معمول از مرحوم فروغی، نخستوزیر سؤال کردند چه میکردید. مرحوم فـروغی عـرض کرد «صحبت انتخاب زمین برای دانشگاه بـود دو مـحل پیـشنهاد شده یکی بهجتآباد و دیگری جلالیه». شاه بـعد از انـدک تأملی فرمودند «باغ جلالیه را انتخاب کنید. بهجتآباد ابدا شایسته نیست من همه ایـن نـواحی را با اسب گردش کرده و دیـدهام» مـطلب تمام شـد و مـن مـشغول بهکار شدم».
مهمترین دلیلی که شاه برای نامناسب بودن بهجتآباد دانسته بود؛ سطح سیلگیر زمین و پستی آن نسبت به مناطق اطرافش بود. در نهایت حرف آخر را رضاشاه زد و گفت که جلالیه را برای دانشگاه انتخاب کنید. این حرف ختم کلام بود.
خرید این زمینها هم یکی دیگر از داستانهایی است که پیرامون دانشگاه تهران وجود دارد و بسیاری معتقدند زمین بزرگ محل دانشگاه تهران به قیمت هر متر یک تومان خریداری شده است. اما واقعیت امر براساس اسناد رسمی این است که بخشی از زمینها متعلق به حاجکاظم اتحادیه و بخش دیگر متعلق به ورثه و یتیمهای اربابگیو بود.
حکمت درباره معامله زمینها هم در خاطراتش اشاره میکند و مینویسد: «باغ جلالیه افزون از ۲۰۰۰۰۰ مـترمربع بـود که از مالک آن تاجری بهنام حاج رحیم آقا اتحادیه تبریزی خریداری شد و تـوافق حـاصل شد که متری ۵ ریال حساب نـماید از این مبلغ وزیر مـالیه مـتری ده شاهی آنرا کم کرد. در مـوقع امـضای قباله به نماینده وزارت معارف دستور داده شده بود که در قباله قنات مخصوص جـلالیه نـیز باید قید شود و الا قباله را امـضاء نـنماید. به ناچار مالک قبول کـرد و مـبلغی در حدود ۱۰۰۰۰۰ تومان که بـه پول امـروز شاید ۲۰ میلیون تومان ارزش دارد دریافت کرد و قباله امضا و زمین تحویل وزارت معارف گردید و موسیو گدار بـه طـرح نقشه آن مشغول شد. اول چیزی که بـه عمل آمـد نرده اطـراف آن بـاغ و اراضـی آن بود که هنوز آن سر در فلزی زیبا برقرار است و امید است که تا ابد برقرار باشد».
آنچه از اسناد رسمی و البته سند رسمی دانشگاه تهران بهدست میآید البته این است که کل زمینهای دانشگاه تهران در نهایت به قیمت نودهزار و نهصد و نود و یک تومان و هشت قران معامله شد. سندش هم ظاهرا در دفتر اسناد رسمی شماره۱۸ به این شرح تنظیم شده است: «مورد معامله یک قطعه زمین بیاض مفروز از اراضی جلالیه واقع در ناحیه ۳ حسنآباد دارای پلاکهای ۳۷۱۰ تا ۳۷۳۰ مساحت مورد معامله دویست و دوهزار و چهار گز مربع به انضمام شش دانگ قنات جلالیه که در آن تاریخ بیآب و مخروبه بود. به انضمام یک دستگاه بنا موجود در وسط اراضی مرقوم است. حدود آن شمالا سرحد اراضی جلالیه و امیرآباد محدود است. غربا به سرحد اراضی جلالیه و جمشیدآباد محدود است. جنوبا به خیابان چهل گزی معروف به شاهپور که جدید الاحداث محدود است. شرقا اراضی بیاض جلالیه محدود است. قیمت نودهزار و نهصد و نود یک تومان و هشت قران. ثبت برابر سند است».
نکته جالب در این سند این است که همزمان با این معامله خیابان انقلاب امروزی کامل شده بود و قرار بود ابتدا به نام شاهپور نامگذاری شود. اما بعد از کامل شدن به اسم شاهرضا معروف شد.
در باره واژه دانشگاه نیز باید توضیح بدهم که این واژه در ابتدا بهعنوان انیورسیته بود. اما فرهنگستان نام دانشگاه را برای مجموعه واحدهای مستقل آموزشی انتخاب کرد و نام هر کدام از واحدها را دانشکده گذاشتند. کلمه استاد برای معلمان دانشگاه و دانشجو نیز از واژههایی بود که در این فرهنگستان انتخاب شد.
درباره اینکه چرا ابتدا سالن تشریح آماده شد را علیاصغر حکمت چنین میداند: «بنابراین درنظر گرفته شد که ساختمان دانشگاه از دانشکده پزشکی شروع شود و از آنهم شعبه تشریح عـملی و تالار تشریح Selle de Dessection آغاز گردد. در اوایل اردیبهشت این ساختمان آغاز گردید و با کمال جدیت تعقیب میشد نقشه محل نگهداری اجساد و سالنهای تشریح در دو طبقه و آمفیتئاتر مخصوص تعلیمات نظری به مرحله اجرا گـذارده شـد و تا اواخر دیماه ۱۳۱۳ خاتمه پذیرفت وقتی که گزارش اتمام بنا به عرض پیشگاه شاهنشاه رسید از سرعت اتمام آن بنا ابراز تعجب کردند و قرار شد که یک روز مخصوص به زمین دانـشگاه تـشریف آورده و تالار تشریح رامعاینه فرمایند».
به نوشته حکمت: «دکتر امیر اعلم رئیس کـرسی تـشریح بود و دکتر ابوالقاسم بـختیار، جـراح و معاون دانشکده طب و دکتر بلر آمریکایی جراح بیمارستان آمریکایی تهران سعی بلیغ و کوشش فراوان در این راه به خرج دادند حتی برای نخستین بار اجساد امـوات بـلاصاحب را مخفیانه دکتر بختیار از مـریضخانههای دولتـی تحویل گرفته و در اتومبیل شخصی خود به تالار تشریح میآورد و در سالن زیرزمین در محوطههای مخصوص محلول ضدعفونی قرار میگرفت».
رضاشاه بعد از نصب لوح دانشگاه گفت: «ایجاد دانشگاه کاری اسـت کـه مـلت ایران بایستی که خیلی قبل از این شروع کرده باشد حالکه شروع شـده بـاید جدیت نمود که زودتر انجام گیرد». به نوشته حکمت: «در میان حضار مرحوم مهدی قلی هدایت، حاجی مخبرالسلطنه (رئیـس الوزراء) سـابق ایران که از لحاظ سن و قدمت خدمت مرتبه ارشدیت داشت مرتجلا عرض کـرد «ذات مـقدس شاهانه چند سال قبل کلنگی به زمـین زدنـد کـه اوضاع جسمی مردم این کشور را اصلاح میکرد (اشـاره او به کلنگی بود که اعلیحضرت شاه در سال ۱۳۰۷ برای ایجاد راهآهن در محل ایستگاه کنونی بـه زمـین زدند) امروز نیز بنایی را شـروع مـیفرمائید که روح را پرورش مـیدهد. الحـمدالله که نمردم و چنین روزگاری را دیـدم.
بـعد از آن تلگراف ذیل که از طرف موسیو شارلوتی، رئیس دانشگاه پاریس مخابره شده بـود قـرائت شد: جناب... وزیر معارف ایران: امـروز که در ظل عنایت اعـلیحضرت رضـاشاه پهلوی شالوده دانشگاه تـهران گـذارده میشود، دانشگاههای فرانسه تبریکات صمیمانه خود را از این عمل عظیم تقدیم میدارد و ترقی و پیـشرفت عـلمی آن دانشگاه را مسالت میدارد. شارلوتی».
حکمت در خاطراتش مینویسد: «پس از روز تاریخی ۱۵ بهمن ۱۳۱۳ که اعلیحضرت شاهنشاه لوحه یادگار بنیاد عمارت دانشگاه را در مـحلی که اکنون پلکان ورودی جنوبی دانشکده پزشکی است در دل سنگ به ودیعه نهادند ساختمان در زمـین وسیع جلالیه بیدرنگ شـروع گـردید. عرصه این زمین که اکنون از طرف شمال منتهی به خیابان دانش و جنوب آن خیابان شاهرضا و ضلع شرقی آن خیابان آناتول فرانس و ضلع غربی آن خیابان ۲۱ آذر است شامل ۲۰۱۱۸۰ مترمربع است و مساحت ابنیه اعیانی آنکه شامل بر دانشکدههای ششگانه و کتابخانه مرکزی و باشگاه است، ۱۱۹۵۸۰ مترمربع است».
به گفته کفیل وزارت معارف وقت: «دستگاهی در سال ۱۳۱۳ ش در وزارت معارف بهنام «اداره ساختمان» تـشکیل شـده بود که با اعضای فنی و اعتبار ۲۵۰۰۰۰ تومان اعطایی بودجه معارف آغاز بهکار کرد. نخست طرح چهار خیابان خارجی و دو خیابان داخلی ریخته شد و در اواخر زمستان آن سال در تمام این شـش خـیابان نهالهای درختان سایه گستر چنار غرس گردید که اکنون ۴۰ ساله- زمان نوشتن خاطرات حکمت- شدهاند».
افتتاح رسمی دانشگاه تهران در روز جمعه ۲۴ اسفند ۱۳۱۳ یکساعت و نیم قبل از ظهر در دانشکده حقوق انجام گرفت. نخستوزیر وقت محمدعلی فروغی در نطق خود درباره مقام علم و دانش گفت و از افتتاح دانشگاه بهعنوان یک اتفاق فرخنده در تاریخ فرهنگ ایران یاد کرد. همزمان با افتتاح دانشگاه تهران، شورای دانشگاه تهران با حضور چهرههایی که قرار بود دانشکدههای مختلف را راهاندازی کنند، تشکیل شد. در این شورا این افراد حضور داشتند: «دانشکدهها طب دکتر لقمانالدوله و دکتر امیراعلم، حقوق دهخدا و صدیق حضرت، ادبیات و علوم صدیق اعلم و میرزا غلامحسینخان رهنما و دکتر سیاسی، معقول و منقول حاج سیدنصرالله تقوی و بدیعالزمان فروزانفر، دانشکده فنی امین رئیس اداره کل صناعت و دکتر حسابی».
دانشگاه تهران با ادغام مؤسسههای دارالفنون، مدرسه علوم سیاسی، طب، مدرسه عالی فلاحت، مدرسه صنایع و هنر، مدرسه عالی معماری و دانشسرای عالی در ۲۴ اسفند ۱۳۱۳ کار خود را آغاز کرد. اولین جلسه شورای دانشگاه قبل از ظهر شنبه ۲۵ اسفند ۱۳۱۳ تشکیل شد.
از آغاز تاسیس دانشگاه تا ۱۵ بهمن ۱۳۲۱ ریاست دانشگاه به وزرای فرهنگ سپرده میشد. طرح ساخت دانشکدههای مختلف دانشگاه تهران براساس معماری مؤسسات آموزش عالی فرانسه بود. حکمت در خاطراتش تأکید کرده است: «نقشه عمومی دانشگاه را یک معمار عالی مقام فرانسوی موسوم به آندره گدار، رئیسکل باستانشناسی و موزه ایران باستان، دیپلمه مـدرسه عـالی صنایع ظریفه پاریس طرح کرد و نگارنده روز مبارک ۱۵ بهمن ۱۳۱۳ در تالار تشریح آن را به عرض شاهنشاه رسانیده و ضمنا توضیحات لازم را تقدیم نمودم و مورد تصویب قرار گرفت».
طراحانی که برای ساخت دانشکدهها و ساختمانها انتخاب شدند نیز بیشتر فرانسوی بودند و رونارلد دوبرل، ماکسیم سیرو، آلکساندر موزر، آندره گدار به همراه مارکف و محسن فروغی دانشکده مختلف دانشگاه تهران را طراحی و ساختند. نخستین مدیر دانشگاه تهران وزیر معارف یعنی علی اصغر حکمت بود. بعد از آن دکتر علیاکبر سیاسی تا نیمه دهه ۳۰ سرپرستی دانشگاه را برعهده گرفت.
نخستین دانشکدههایی که افتتاح شد دانشکده طب و دانشکده علوم سیاسی و دانشکده معقول ومنقول که بعدها به دانشکده الهیأت و ادبیات وعلوم انسانی تقسیم شد، بودند. مسجد دانشگاه تهران نیز در سالهای بعد با طراحی عبدالعزیز فرمانفرماییان ساخته شد. دانشگاه تهران نه فقط نخستین دانشگاه ایران و تهران که دانشگاه مادر ایران است. جدا از این دانشکدهها بخشهایی از دانشگاه نیز در بخشهای دیگری از تهران ساخته شد.
نظر کاربران
خدا بیامرزه رضا شاه رو
پاسخ ها
خدایی کسی به رضا شاه بد بگه بخدا قسم گناه میکنه واقعا قاجار ایران مثل الان نابود کرده بود ولی رضصا شاه دوباره ساختش روحش شاد
رضا شاه روحت شاد
خدا رحمتت کنه،نور به قبرت بباره رضاشاه
خداوند روح همشون رو قرین رحمت کنه . مردان بزرگی بودند و در راس همشون رضاشاه کبیر . واقعاً رضا شاه روحت شاد .
پاسخ ها
خدا بیاموزتش پدر ایران دلسوز حیف
دانشگاه خاطره انگیز تهران برای دانشجویانش همیشه در دل میماند.
پاسخ ها
واقعا خاطره انگیز...............
واقعا روحت شاد مرد...
درود بر مرد بیسوادی که از هزاران تحصیل کرده برای این مملکت خدمات انجام داده
پاسخ ها
روحش شاد مرد بزرگ اصیل ایرانی وقتی غضب میکرد روی سنتاتورهاش مثل بید میلرزیدن جرات خیانت نداشتن الان یک کارمند بانک بد سی سال میلیادرها سرمایه داره یک نفر نمیگه چجوری اخه از کجااوردی اقازادها سران مدیران بماند
مدرنیته را این برای ملتی فراموشکار آغار کرد....
رضا شاه یکی از بهترین شاه های ایران هم رده نادر شاه . شاه اسماعیل صفوی و ... می باشد بدون عیب نبود ولی کارهای خوب زیادی برای ایران انجام داد الان هم شخصی مثل رضا شاه و نخست وزیری مثل مصدق و امیر کبیر برای کشور ما لازمه
پاسخ ها
رضا شاه فقط با کوروش کبیر قابل قیاس هست و نام این دو تا ابد جاویدان خواهد ماند
رضا شاه اسمش میاد پدر بزرگم فقط خارات پل ورسک تعریف میکنه با ان امکانات همچین سازهای ساختن ان زمان افسوس ایرانم به دست که افتاده
ممنون آقا محمد. یه ایرانی واقعی هستی
خیلی جالب بود... چقدر کارشناسی شده کار می کردن... الان هر مسئولی می ره ی شهری بدون توجه به توجیهات فنی اقتصادی اجتماعی و برآورد مالی، دستور احداث پروژه می ده بدون اینکه درکی از برآورد مالی پروژه داشته باشه.. پروژه کلنگ می خوره و به علت کمبود اعتبارات و عدم نیاز منطقه به پروژه مذکور ساختمان نیم کاره رها میشه و سرمایه های دولت هرز میرن امثال این جور پروژه ها در دولت احمدی نژاد بسیار بسیار فراوانه .....پروژه های رها شده!!!!!!!
پاسخ ها
20 سال پیش پروژه راه آهن تو شهر ما کلنگش زده شده هنوز تموم نشده هر سال هم سال بعد وعده می دن و این سال بعد تموم نمی شه
برترین های عزیز چطور حساب کردی که ارزش صد هزار تومن اون موقع معادل بیست میلیونه الانه؟؟؟
درستش اینه اون موقع با صد هزار تومن اون زمینو خریدن الان با صد میلیارد که هیچ با دویست میلیاردم میشه همچین زمینی در تهران خرید؟؟؟؟؟؟؟؟
اینجوری حساب کن عزیزم صد هزار اون موقع ئونصد میلیارد الان
پاسخ ها
قسمتی از خاطرات حکمت بوده و یعنی در زمانی که حکمت خاطراتش رو می نوشت ارزشش معادل بیست میلیون بود. یکم در خواندن مطالب دقت کنید.
الانیااگه بودن زمین از طرف میگرفتن ویه جوری سربه نیستش میکردن .اونم اگر پول ساخت وبهشون داده بوری بالامیکشیدن مثل مسکن مهروغیره.چقدر این بزرگ مردتاریخ توی قلبمان جاداردبزرگ وکبیر بودن.حیف مثل اون نخواهد امد.مگر نوه اش بیاد که محاله
فری پا بی چشم رو نمک نشناس این همه زحمت که روان شاد رضا شاه کشیده به چشمت نمیاد فقط قیاس پول را دیدی
تا ابد یادت به خیر گفته خواهد شد ، مرد بزرگ ایران، کاش یکی دوباره مثل اون متولد میشد
پاسخ ها
فقط ملت به روحش درود میفرستن الان اگاه شدن ملت رضا شاه روحت شاد
الان کسی علاقه نداره لوح رو ز دل خاک در بیاره آتش بزنه?
جالب اونجاست که زمین جلالیه رو چقدر جالب رضا شاه تایید کرد ، که با اسب تمام زمینها رو رفتم و میشناسم و زمین جلالیه بخاطر مسائل زمین شناسی و ... بهتره
دمش گرم ... روحش شاد
پاسخ ها
وقتی باران سیل آسا تهران را میگیره اطراف بوذرجمهر کارگران شهرداری موندن چکارکنن رضاشاه کبیر با چکمه وارد آب میشه و میگه اینجا دریچه هست بلند کنید کارگران بلند میکنن آب دیکه وارد بازار نمیشه کارگران متعجب شده میبینن تمام شهر را وجب وجب میشناسه
رضا شاه دلسوز بود بخدا خاطرات فرح رو بخوانید ببیند این مرد بزرگ به کل ایران مثل بچهاش نگاه میکرد افسوس که خورد به جنگ جهانی دوم ایران جز پنج کشور دنیا بود اگه انقلاب نمیشد لعنت به انگلیس اینو همه کارشناسان که وجدان دارن بخاطر منافع شخصی خودش حرف نمیزنن میگن بارها هم با دلایل مقایسه کردن ایران رو به رشد ان زمان با کشورهای دیگه
پاسخ ها
در تاریخ اومده که در جنگ جهانی دوم متفقین به نفت ایران نیاز داشتن امریکا و روسیه گفتن فقط جنوب ایران رو بگیریم کافیه ولی انگلیس چونکه سر نفت که رضاشاه سهمشون رو کم کرده بود از رضاشاه عقد داشت گفتن همه ایران رو بگیریم و بعدم رضاشاه بزرگ رو تبعید کردن ، انگلستان هنوزم در ایران سفارت داره یعنی هنوزم همه کارست
لایک حرف حسابه تاریخ حقایق میگه هرچقدر سعی کنن ان بد جلوه بدن فکرشو کنین تاریخ درباره یک دصدیها که ملت غربگدا میخوانن بخاطر حقشون انهارو به گلوله میبندن چی میگه
ای کاش توضیح میدادی که همزمان نظر علما مثلا دینی چه بوده؟؟؟
خدا رحمتشون کنه
کسی که اینهمه تلاش کردن اسمشو خراب کنن بد 60 سال دارین میبینین تو کوچه خیابان اسمش میاد پیر جوان میگن روحش شاد پس خوبی ماندگاره هر چقدر طلاش کنیمکارهای بد سیاستهای اشتباه خودمونو درست خوب جلوه بدیم باز هم نمیشه ملت الان اگاهن باسوادن نمیشه مقایسه کرد با ملت 40 سال پیش
کارهایی که آن زمان انجام میدان بعد دها سال کاربرد داشت ولی کارهایی که هالا انجام میدهند هنوز به اتمام نرسیده دستور تخریب بش را میدهند.
کارهای آن زمان روش فکر می شد هالا بدون کار شناسی کاری انجام میدهند وهیچ وقت هم ب نتیجه نمی رسند.
خدمات خاندان پهلوی (پدر.پسر) نباید نادیده گرفته شه ...
تاریخ بهترین قاضیست ....چه خوشمون بیاد چه نیاد.....فقط کاش ما هم درقضاوتمون انصاف درنظر بگیریم
پاسخ ها
لایک
احسنت ملت اگاهن
اره والا
چقدر خودت تووی قضاوتت انصاف به خرج دادی
درود بر روحش
روحش شاد واقعا.
رضا شاه روحت شاد
رضا شاه روحت شاد ای بزرگ مرد تاریخ ایران
روحت شاد ....
رووووووووووووووووووحت شاد دروووووووووووووووووووووووود
متاسفانه این ملت قدر نشناس خیلی دیر متوجه شدن
خدا رحمتش کنه
رضا شاه ، شاهی برازنده بود، خدا بیامرزدش
روحشان شاد
همیشه در همه جای ایران همین طوره وقتی انسان بزرگی این همه خدمت میکنه قدرش رو نمی دونن تا به ظلم گرفتار بشن اون وقت میگن رضا شاه روحت شاد!
واقعا روح تمام آدم هایی که به وطن خدمت کردن ووطن را به بیگانگان ندادن وغارتگر نبودن شادشادتاقیامت
روحش شاد و یادش گرامی
یعنی این بنده خدا کلا نزدیک 20 سال پادشاه بود ولی اندازه 200 سال به کشور کم کرد. زیرساخت کنونی کشور از دست آوردهای درخشان رضاشاه است. درود به روح بزرگت
۲۴ اسفندبه خودش میباله که چنین شیرمردی درخودش میبیندوچشم به فردای ایران گشود.روحت شادای ابرمردتاریخ.همگی سرتعظیم فرودمیاوریم.
واقعا خدمات ارزنده ای برای ایران انجام داد . روحش شاد . ...
روحش شاد رضا شاه کبیر
بسیار ممنون و متشکر از عزیزان و شاغلان زحمتکش و فکور در رسانه وزین برترین ها.
مگر شما را با تاریخ معاصرمان بدون سانسور آشنا کنید . یاحق
برترینها از طرف ملت اصیل ممنون با توجه به شرایط که میدانیم چقدر تحت فشار هستین باز هم یک خقیقت بیان کردین