چرا دورزدنِ قانون، گاهی اوقات لذت دارد؟
این روزها تعداد کسانی که به بیقانونی تفاخر میکنند بیشتر شده است. در این مطلب میخواهیم به بررسی این موضوع بپردازیم.
روزنامه جامجم - میثم اسماعیلی: نظریه مارشال مکلوهان در رابطه با «دهکدهجهانی» را باید در یک منظومه رسانهای پذیرفت، چراکه این نظریه در رابطه با جوامع انسانی چندان اعتباری ندارد. بسیاری از مفاهیمی که در ظاهر نباید مرزی داشتهباشند با تغییر جغرافیا تفاوتهای آشکاری پیدا میکنند.
برخی دیگر از مفاهیم هم اصلا در جوامع دیگر کاربردی ندارد که بخواهد دچار تحول مفهومی شود. واژهها و مفاهیمی وجود دارند که در ارتباطات میانفرهنگی دچار تحولات معنایی میشوند و قرائتهای متفاوتی از آن میشود. هرقدر هم برای ما ایرانیها مفاهیمی همچون جوانمردی، خونگرمی و باصفابودن در توصیف خصلتهای مثبت یک فرد تعریف شود و معنایی ثابت داشتهباشد کلمه «زرنگی» دارای یک ابهام معنایی است و گاهی با معنای منفی و گاهی نیز با معنای مثبت بهکارمیرود.
این تفاوت معنایی حتی در فرهنگ دهخدا هم دیده میشود. در فرهنگ دهخدا سه معنی برای واژه زرنگی آمده است. اولی چابکی و چالاکی، دوم زیرکی و کاردانی و سوم حیلهگری. بازه تعریفی زرنگی در فرهنگ دهخدا هم بازه گستردهای است از یک مفهوم مثبت مثل چابکی تا مفهومی منفی به نام حیلهگری. اما چشمچشمکردن در محیط زندگی پیرامونی ما وزنه مفهوم منفی حیلهگری را برای تعریف زرنگی سنگینتر میکند.
اینکه ما به شخصی زرنگ میگوییم که بیشتر حیلهگر است، مسؤولیت اجتماعی برایش مفهومی ندارد و به زیرپاگذاشتن حقوق دیگران افتخار میکند؛ نوعی تفاخر به بیشعوری. مصداقهای این نوع رفتار آنقدر هست که نیازی به مثالزدن نباشد. نوع رانندگی و مخدوشکردن پلاک برای ورود رایگان به طرحترافیک، استفاده غیرمجاز از خدمات بیمهای دیگران، تقلب در مدرسه و دانشگاه و کمکاری در محیطهای اداری از نمونههای متداول تحول معنایی زرنگی در جامعه ایرانی است.
سرچشمه زرنگی ایرانیها
ویلیام بیمن، پژوهشگر خاورمیانه و استاد انسانشناسی دانشگاه مینهسوتاست. او در کتاب «زبان، منزلت و قدرت در ایران» که نشر نی آن را ترجمه و منتشر کرده، میگوید نوع روابط اجتماعی متداول در ایران است که چنین تلقیای از زرنگی ساختهاست. از نظر بیمن، ماهیت بدهبستانی روابط اجتماعی ایرانیان، سبب ایجاد عرفها و راهبردهایی شده که به فرد کمک میکنند تا پیام خود را در روابط اجتماعی بین فردی به گونهای موثر و قابل پذیرش، منتقل کند.
زرنگی، جنبهای از این راهبردهاست که به فرد کمک میکند انتقال پیام را در راستای منافع و علایق خود جهت دهد. از نظر او زرنگی، توانایی پیشبردن پیام با روشی زیرکانه است. او ادعا میکند ایرانیها این ویژگی منفی را ستایش میکنند. آنچه در تحلیل بیمن از کاربرد معمول مفهوم زرنگی به چشم میخورد، تحلیل ریشههای تاریخی و جامعهشناختی مفهوم فرهنگی زرنگی و نقش آن در ارتباطات روزمره ایرانیهاست.
چه کسی زرنگ است؟
محمدعلی آیتاللهی، یکی از اعضای هیاتعلمی دانشگاه آزاد اسلامی است و چند سال پیش درخصوص نگرش و قضاوتهای اخلاقی ایرانیان در مورد مفهوم فرهنگی «زرنگی» و نقش زبان در جامعه، پژوهشی را تهیه کردهاست. آن طور که او میگوید هدف این پژوهش، بررسی این مساله بوده که نگرش و قضاوتهای اخلاقی ایرانیان در مورد مفهوم فرهنگی «زرنگی» چیست. آیتاللهی با ارائه دادههایی نشان میدهد کلمه «زرنگی» در زبان فارسی با معنا و مفهوم، دوپهلو و مثبت استفاده میشود.
در معنای منفی آن، زرنگ، فردی بیمرام است که از مرزهای پذیرفتهشده جلوتر میرود تا به خودش یا نزدیکانش، بدون توجه به حقوق دیگران، سود برساند. بهعنوانمثال او در این پژوهش مینویسد عبور از چراغقرمز، درحالیکه پلیس در صحنه نباشد، یک نوع زرنگی برای بعضی از رانندهها محسوب میشود. یا در مصداقی دیگر این عضو هیاتعلمی دانشگاه معتقد است اکنون زرنگ، باهوش و زیرک در مفهوم مثبت نیست، بلکه به فردی گفته میشود که بدون هر زحمتی بتواند با استفاده از اهرم قدرت و رانت، یکشبه به پول کلان برسد. این تعریف را میتوان در حرفهای محمدرضا موالیزاده، عضو شورای فرهنگ عمومی کشور هم یافت. او هم معتقد است: «متاسفانه واژه زرنگی دچار تحول مفهومی شده و به کسی زرنگ میگویند که کمتر درس بخواند و راحتتر نمره بگیرد.»
اخلاق، قربانی زرنگی
روند تحول معنایی زرنگی به باور بسیاری از جامعهشناسان خیلی کهن نیست و در جامعه ایرانی تازگی دارد. یکی از آنها عباس اسدی است. این پژوهشگر معتقد است: «زرنگی» یکی از مفاهیمی است که در سالهای اخیر وارد ادبیات محاورهای مردم شده و تقریبا جایگزین بسیاری از ارزشهای اسلامی و اجتماعی گردیدهاست. او معتقد است این مفهوم آرامآرام در دل جامعه ایران نهادینه شده و تا این معنا غالب است نگاه اخلاقی در جامعه موانع بسیاری برای تحقق دارد.
او میگوید: «روند گسترش این مفهوم غیرانسانی چنان آرام و بدون جلب توجه بودهاست که به غیر از بعضی متفکران و نخبگان کشور شاید عموم مردم از وجود یا گسترش مفهوم زرنگی در گفتار، رفتار و حتی افکار خود غافل ماندهاند. این مفهوم ارزشهای والای انسانی مثل صداقت، درستکاری، قانونمندبودن، معناگرایی و ... را هدف گرفته و تقریبا در جامعه ایران معادل فرصتطلبی، سوءاستفادهکردن، حقکشی، تبعیض و حتی تخلفات مالی گردیدهاست.
متاسفانه چه دوست داشتهباشیم چه دوست نداشتهباشیم مفهوم زرنگی یکی از اصلیترین ارزشهای اخلاقی و تربیتی نهادینهشده در کشور ما شده و نهتنها با ارزشهای اسلامی و انسانی سازگار نیست بلکه در هیچ جای دنیا نیز نمیتوان مشابه آن را یافت.» به اعتقاد این پژوهشگر جامعه، زرنگی ظاهرا و در کوتاهمدت احتمالا منافعی دارد، اما در میانمدت و بلندمدت نتیجهای جز بیاعتباری، ایجاد کینه و نفرت و اعمال مجازات دنیوی و اخروی ندارد.
میانبری به نام زرنگی
اما چرا معنای زرنگی تغییر پیدا کردهاست؟ سوی دیگر این تغییر معنا چیست؟ اغلب پژوهشگران حوزه اجتماعی معتقدند سوی دیگر این قلب معنا «مسؤولیتپذیریاجتماعی» است. به این مفهوم که بازتعریف زرنگی در جامعه بیش از همه به مسؤولیتپذیری شهروندان لطمه وارد میکند. وقتی در فضای اجتماعی ما تبلیغ میشود افراد زرنگ کسانی هستند که کمتر تلاش میکنند و بیشتر منفعت میبرند، آن هم به هر وسیلهای؛ مثلا تبلیغ میشود که آدمزرنگ «میانبر» میزند و منافع بیشتری کسب میکند.
درواقع یک ضدارزش اجتماعی را بهعنوان ارزش تبلیغ میکنیم و بسیاری از نهادها هم درگیر این رویه هستند. متاسفانه ترویج این ضدارزش موجبشده بسیاری از آموزههای اجتماعی و علمی آسیب جدی ببینند و حتی ماهیتشان تغییر کند. اما حالا باید چه کار کنیم تا مفاهیم «زرنگی» و «موفقیت» در جایگاه درست خود تفسیر شوند و مسؤولیتپذیرنبودن، زرنگی تلقی نشود؟ علی سوندرومی، دانشآموخته جامعهشناسی است و در پاسخ به این پرسش میگوید برای این کار باید تعریفی تازه به مفهوم زندگی داد. او میگوید: «باید مفهوم زندگی را بازتعریف کنیم، زیرا روی این ارزش منفی خیلی تاکید شده.
در حال حاضر ارزش آدمها به دستاوردهایشان است نه اینکه چگونه این دستاوردها به دست آمده؛ البته همیشه بارقههایی از امید وجود داشتهاست؛ برای مثال رفتگری درستکار که یک کیف پول زیاد را بدون وسوسه و با عزت نفس به صاحبش بر میگرداند و آتشنشانهای فداکار و... نشانههایی از مسؤولیتپذیری افرادی هستند که به دنبال بیشترین سود از کمترین زحمت نبودهاند؛ اما این کافی نیست.» او تغییر در معنای زرنگی در جامعه را مشکل میداند و راه این تغییر را در نظام آموزشی میداند. او میگوید: «نظام تربیتی ما باید اصلاح شود، نظام تشویق و تنبیه باید به سمتی سوق یابد که با سوءاستفادههایی که نامش زرنگی گذاشتهشده، برخورد قاطع شود. ما باید به سمتی برویم که هر شهروندی را که برای آموختن و افزایش توانمندیهایش میکوشد، تشویق کنیم و هر شهروندی را که به دنبال پیدا کردن راهی برای گریز از مسؤولیت است بهشدت تنبیه کنیم.»
ارسال نظر