مدیریت کسبوکار با الکس فرگوسن (۳)
کتاب زندگینامه الکسفرگوسن سراسر نکات آموزنده، برای فعالان دنیای کسبوکار دارد، اما من سعی میکنم در این یاداشت به صورت خلاصه به تعدادی از آنها (همراه با ربطدادن به فضای کسبوکار) بپردازم.
12- الکسفرگوسن به استعدادیابی خیلی اهمیت میدهد و با بخدمت گرفتن استعدادیابان قوی نیروهای مستعد را زیرنظر میگیرد و به موقع برای جذب آنها اقدام میکند. حتی اشاره میکند که در کشورهای دیگر استعدادیاب دارد. او میگوید: "ما وقتی از روی نقشه در طی چند سال کار میکردیم و روی بازیکنان مطالعه میکردیم، اطلاعات مفصلی را میدانستیم. ما سعی کردیم تا رونی را در چهاردهسالگی جذب کنیم. این تلاش را در شانزده سالگیش تکرار کردیم. و در نهایت او را در هفدهسالگی به چنگ آوردیم. او حاصل کار بخش استعدادیابی منچستریونایتد در بهترین روز آن بود." در اخبار آمده بود باشگاه اسپانیول فرهاد مجیدی را به عنوان مدیر استعدادیابی خاورمیانه به خدمت گرفته است. و از شنیدن این خبر خیلی خوشحال شدم.
من در حرفه مشاوره، تمرکز اصلیام را بر جذب نیروهای بااستعداد و پتانسیل که قابلیت رشد بالایی را داشته باشند، میگذارم و به این نتیجه رسیدهام که وقتی نیروهای قابل، مدارج و پلههای ترقی سازمان را طی میکنند، به دلایل متعدد منافع و بهرهوری چند برابر میشود. وقتی ویزیتوری که در سال 81 در شرکت میهن جذب کردیم، پس از چند سال مدیر صادرات میشود یا رانندگان و ویزیتورهای سری اول راهاندازی پخش میهن، بیش از 90% آنان به سمت مدیر شعبه در استانهای مختلف ارتقاء مییابند، یا وقتی یک کارمند حسابداری در شرکت رونیکس استعدادش کشف میشود و به سمت مدیریت خدمات حمایتی سازمان میرسد و بیش از هفتاد نفر را اداره میکند و یا وقتی .... به اهمیت استعدادیابیها بیشتر پی میبریم.
13- سرعت، دقت و کیفیت این سه کلمهای هستند که همواره به نیروهای سازمانها " گوشزد میکنم که شما باید آنها را با هم داشته باشید. نباید سرعت بالای شما در کار بهانهای شود که دقت و کیفیت پایین بیاید و یا دقت کافی و لازم سبب شود سرعت کار کند شود و... مهم این است که شما هم سریع باشید، هم دقیق باشید و در نهایت کار را با کیفیت عالی تحویل دهید. فرگوسن در مورد رونالدو میگوید: "تعادل انسان به اندازهای نیست که در یک سرعت بالای غیرطبیعی، نیفتد. یک ضربه خیلی کوچک به کنار پا یا با زدن آرنج به بدن میتواند تعادل را بههم بزند. پس غیرمنصفانه است که آن فاکتور سرعت به تعادل را درک نکنیم. رونالدو در روزهای اولش خیلی خودنمایی میکرد. ( زیاد خود را به زمین میزد ) کارلوس کیروش با جدیت روی آن بخش از شخصیتش کار کرد. او همیشه ممکن بود به کریستیانو بگوید: " تو فقط زمانی یک بازیکن بزرگ هستی که افراد خارج از باشگاه هم تو را اینچنین فرض کنند." و در کسبوکار هم این مهم است که مشتریان ما را عالی باور داشته باشند.
مدیریت کسبوکار با الکس فرگوسن (2)
مدیریت کسبوکار با الکس فرگوسن (۱)
۱۴- این خیلی مهم است که بنیانگذار سازمان درک کند که اوایل کارآفرین بوده است، ولی وقتی سازمان رشد میکند و نیاز به رسمیت در آن اهمیت مییابد، سازمان دیگر رفتارهای دوران کارآفرینی را برنمیتابد و دیگر امکان ندارد همه راهها به بنیانگذار ختم شود و اول و آخر، تمام تصمیمات خودش باشد. زندهیاد دکتر غفاریان و دکتر کیانی در کتاب "استراتژی اثربخش" تأکید کردند، بهتر است اداره سازمان را به ترکیبی از جوانان و جاافتادگان بسپارید که یکدیگر را تکمیل کنند. جوان جسارت و ریسک و یادگیری دارند و جاافتاده، پختگی و تجربه و بصیرت.
فرگوسن در مورد رویکین مینویسد: " آن انرژی که روی صرف بازی ما میکرد، بسیار استثنایی بود، ولی وقتی وارد دهه سوم عمرتان میشوید، به سختی میتوان فهمید که کجای کارتان اشتباه است. شما نمیتوانید طبیعتی که شما را به چنان موفقیتی رسانده است، تغییر دهید. این دیگر برای ما روشن بود که دیگر با آن رویکین سابق سروکار نداریم. راهکار ما این بود که به او بگوییم تا در همان میانه میدان باشد. او میتوانست از آنجا بازی را کنترل کند. معتقدم که او میدانست در عمق بهتر از هر کس دیگری است، ولی مشکل اینجا بود که او نمیتوانست از نقش طلسمی سابقش دل بکند.
او در مقابل انتقاد رویکین که به فرگوسن میگوید:" تو تغییر کردهای" پاسخ میدهد: "من تغییر کردهام. چون امروز دیروز نیست. اما اکنون در دنیای متفاوتی هستیم . ما در اینجا بازیکنانی از بیست کشور مختلف داریم. تو میگویی من تغییر کردهام و امیدوارم اینطور باشد. اگر تغییر نکرده بودم، بقا نمییافتم."
۱۵- از سالها پیش همواره از خود سؤال میکردم اگر روزی تحقیق و توان جسمی لازم را برای کار طاقتفرسای آموزش، مشاوره و تحقیق که همراه با مسافرت و بیخوابی و استرس است را نداشته باشم، چه میکنم؟ با شناختی که از خودم دارم، میدانم که هیچگاه بیکار نخواهم نشست. اینجا به شما همراه صمیمی عالم عامل عاشق میگویم به این نتیجه رسیدم که اگر یک کتابفروشی داشته باشم، میتوانم به هر طریقی (حتی با ویلچر) به آنجا بروم و به مراجعهکنندگان در مورد کتابها مشاوره بدهم و به سؤالات آنها پاسخ گویم. (یکی از دلایل راهاندازی فروشگاه کتاب انتشارات بازاریابی همین مورد است) سالها قبل که در شهر زیبای رشت درس میخواندم، استاد بسیار مسنی را میدیدم که هر روز به سختی به کتابخانه میآمد و ضمن مطالعه، به سؤالات اساتید و دانشجویانی که به ایشان مراجعه میکردند پاسخ میگفت. او هیچگاه خودش را بازنشسته نکرده بود، هرچند از نظر قوانین بازنشسته بود. رفتار آن بزرگ همواره در خاطرم ماندگار است.
فرگوسن مینویسد: "در پائیز ۲۰۱۰ از من درباره بازنشستگی سؤالی شد و خود را در حال ارائه یک پاسخ به عزیزی یافتم. بازنشستگی برای جوانان است. چون آنها کارهای دیگری دارند که میتوانند انجام دهند." در سالهای دهه هفتم عمر با بیکاری، سیستم به سرعت از هم میپاشد. لازم است تا برای زمان بازنشستگی چیزی جایگزین داشته باشید. درست یک روز بعد از آن، نه بعد از تعطیلات سهماهه."
۱۶- یکی از اجزای فرمول هوش مدیریتی، هوش فیزیکی یا همان سلامت جسم است. از قدیم گفتهاند، عقل سالم در بدن سالم است. مدیران برجسته جهان از جسمشان بخوبی مواظبت میکنند.
فرگوسن نیز در این خصوص توصیههایی دارد. "با گذشت سن، شما باید انرژیتان را مدیریت کنید و تناسب اندام داشته باشید. افراد باید در تناسب اندام باشند و غذاهای مناسبی بخورند. در مورد سلامتی به طور کلی میتوانم بگویم اگر شما هشداری را دریافت کردید، به آن گوش دهید. به حرف دکترهایتان گوش دهید. چکاپها را انجام دهید و به وزن و آنچه میخورید توجه داشته باشید. خوشحالم بگویم که خود مطالعه یک ابزار شگفتانگیز رهایی از فشارهای زندگی و کار است."
در یکی از سایتها خواندم که مطالعات دانشمندان نشان داده است که اگر بتوانیم سه نکته را رعایت کنیم، از سلامت بهتری برخوردار خواهیم بود و عمر طولانیتری خواهیم داشت. یکی ورزش در تمام سنین، دیگری تغذیه مناسب (که ضمن سلامت، تناسب اندام را به ارمغان آورد) و در نهایت پرهیز از استرس.
ارسال نظر