عشقهای الکی؛ دیگه عاشق شدن فایده نداره!
دوستداشتن، موضوعی بسیار پیچیده و در عین حال ساده است؛ گاهی به اشتباه کسانی را دوست داریم که نمیتوانیم در کنارشان آرامش داشته باشیم.
روزنامه جامجم: دوستداشتن، موضوعی بسیار پیچیده و در عین حال ساده است؛ گاهی به اشتباه کسانی را دوست داریم که نمیتوانیم در کنارشان آرامش داشته باشیم. اما به دلایل مختلف آنچنان به آنها تعلق و وابستگی پیدا میکنیم که نمیتوانیم از ادامه رابطه با آنها دست برداریم. دربسیاری موارد فکر میکنیم علت اینگونه ماندن در روابط عاطفی، «دوستداشتن» زیاد است؛ حال آنکه شاید تعریف ما از دوستداشتن، تعریف دقیقی نیست.
اگر ما نتوانیم ابتدا خودمان را آنگونه که باید دوست داشته باشیم، نمیتوانیم دیگران را هم واقعاً بهگونهای که «خودمان» و «رابطه» آسیب نبیند دوست داشته باشیم. حتی اگر بیش از حد طرف مقابل را دوست داشته باشیم، نمیتوانیم رابطه موفقی داشته باشیم، چون هر کاری حتی دوستداشتن هم از اندازه طبیعی خود خارج شود، حتماً مشکلاتی به بار خواهد آورد؛ بنابراین بعضی اوقات در روابط از روی ناآگاهی دست به کارهایی میزنیم که منجر به بروز مشکلاتی هم برای خودمان، هم طرف مقابل و در نتیجه رابطهمان میشود. اما چطور میشود با آگاهی و شناخت بیشتر در روابط موفقتر عمل کرد؟
پناه بر عشق!
ما انسانها موجوداتی اجتماعی هستیم و نیاز به تجربه روابط بینفردی و احساس تعلق داریم. ما خواهان تجربه دوستی و برقراری رابطه هستیم و این نیاز هم از کودکی در ما شکل میگیرد. یکی از دلایلی که افراد در نوجوانی به سمت دوستیهای مخرب میروند نیز ریشه در همین نیاز افراد به احساس تعلق دارد. البته این احساس در افراد مختلف متفاوت است و گاهی به شکل طرفداری از تیمهای ورزشی، خوانندگان، بازیگران یا هنرمندان در عرصههای مختلف خود را نشان میدهد.
شکلگیری روابط عاطفی با نیاز ما به احساس تعلق در ارتباط است که البته شکل و نمود آن در سنین مختلف متفاوت است. در تجربه برقراری روابط عاطفی، دادوستدهایی مانند نیاز به دادن و گرفتن عشق صورت میگیرد که همین موضوع باعث رضایتمندی بخشی از ذهن و روان ما میشود.
جذابیتهای یک رابطه
در واقع رابطه عاطفی و رمانتیک ویژگیهایی دارد، بهطور مثال وقتی وارد چنین روابطی میشویم فکر میکنیم طرف مقابل را دوست داریم و میخواهیم زمان زیادی را در کنارش باشیم، مدام دلتنگ یا حتی نگران او میشویم و فکرکردن به او قسمت زیادی از ذهن ما را بهخود مشغول میکند. البته مسلم است که شدت و ضعف تجربه تمام این موارد در افراد مختلف با هم متفاوت است، اما بهطور کلی و اغلب به این شکل است که افراد از واردشدن به روابط عاطفی استقبال میکنند و از آن لذت میبرند.
میتوان گفت تفاوت خصوصیات شخصیتی افراد هم نقش مهمی در چگونگی برقراری روابط عاطفی بین آنها دارد. بهطور کلی شروع اینگونه روابط همراه با هیجان است که البته اغلب در ادامه به مرور کمرنگ میشود. اما کمشدن هیجان بهمعنای کمشدن علاقه و دوستداشتن دوطرف نیست. در فاز اول شروع رابطه معمولاً جذابیتهایی برای دوطرف وجود دارد، به همینخاطر هیجان تجربه ناشناختهها وآشناییهای اولیه به اوج خود میرسد.
جرقه بزن
اما باید ببینیم چه چیزهایی باعث ایجاد کشش و جذابیت در طرف مقابل میشود. عوامل و مؤلفههای مختلفی برای جذبشدن به سمت دیگران در هر فرد وجود دارد. یک قسمت از آن تقریباً معماگونه است و نمیتوان تعریف دقیقی برای آن داشت. چیزی که میتوان از لحاظ روانشناسی گفت گاهی بهدلیل شباهت «شیمی» دو نفر است که باعث میشود جذب یکدیگر شوند و جرقهای برای شکلگیری رابطه بین آنها زده شود.
این چیزی است که نمیتوان توضیح دقیقی در مورد آن داد و کنترلش کرد. البته در مواردی هم میتوان دلایل قانعکنندهای برای آن داشت و قابل کنترل هم هست؛ در واقع این جذابیتها در طیفی قرار دارند که شدت و ضعف آنها هم با توجه بهخصوصیات شخصیتی و عوامل دیگر بسیار متغیر است. اما بهطور کلی میتوان گفت عواملی مانند ظاهر شخصیت، نوع منش، رفتارهای فرد و... باعث ایجاد جذابیت در دوطرف برای شروع روابط عاطفی میشوند.
اعتماد داشته باش
اما اگر بخواهیم در مرحله کشش و جذب اولیه که مرحله بسیار حساسی است اشتباه نکنیم باید حواسمان را جمع کنیم تا دچار خطاهای شناختی نشویم. یکی از خطاهای بسیار شایع این است که ما بهخودمان اجازه میدهیم جذب کسی بشویم که چیزهایی دارد که ما هیچ وقت نداشته یا همیشه در حسرت آنها بودهایم. مثلا اگر اعتماد بهنفس پایینی داریم وقتی کسی را میبینیم که برخلاف ما بسیار متکی به نفس، قاطع و در واقع قدرتمند است ناخودآگاه جذب او میشویم تا خلأ وجود خودمان را پر کنیم. گاهی آرامش، شهامت و قدرتی که خودمان نداریم یا کم داریم و ضعف آن را در وجودمان احساس میکنیم در دیگران جستوجو میکنیم و این موضوع باعث میشود آنچه را کم داریم در طرف مقابل به غایت ببینیم.
معیارها را ببین
بعضی مراحل کشش و جذب ما به سمت دیگران قابل تحلیل نیست. اما قسمت دیگری که با آگاهی خود ما شکل میگیرد وابسته به معیارهای ماست. مثلاً گاهی برای اینکه در روابط عاطفی یا حتی روابط اجتماعی و دوستانه جذب طرف مقابل شویم از قبل برای خود معیارهای داریم. مثلاً میگوییم دوست داریم با کسی که ویژگیهای خاصی دارد وارد رابطه شویم.
ولی گاهی از قبل هیچ معیاری در مورد فردی که در مقابل ما یا بهاصطلاح سر راه ما قرار میگیرد در ذهن ما وجود ندارد، اما به ناگاه فکر میکنیم این همان چیزی است که با وجود آنکه هیچ پیشزمینهای از آن در ذهنمان نداریم، میتواند حس خوبی در ما ایجادکند؛ حسی که تا به حال خودمان هم شناختی از آن نداشتهایم. در واقع میتوان گفت معیارهای شکلگرفته در ذهن ما شدت و ضعف دارند و به همینخاطر گاهی مطابق آنها عمل میکنیم و گاهی هم برخلافشان گام بر میداریم و به دلایل مختلف چندان هم پایبند به آنها باقی نخواهیم ماند.
جایی برای تحلیل نیست
هر کسی معیارهای بسیار خوبی برای انتخاب فرد مورد علاقه خود در شکلگیری روابط عاطفیاش دارد. این معیارها معمولاً بسیار ایدهآل و کامل هستند. فراموش نکنیم همیشه آنچه سر راه ما قرار میگیرد مطابق ایدهآلهای ما نیست، اما میتواند ما را جذب کند؛ بهگونهای که خودمان هم به درستی نمیدانیم دلیل آن چیست؛ تنها میتوانیم بگوییم: «نمیدانم چرا، ولی خب خیلی دوستش دارم...». وقتی میخواهیم دلایل این «خوشآمدن» را تحلیل کنیم گاهی بعضی از دلایل خود را مطابق معیارهای از پیش تعیینشده خود میدانیم و در پارهای موارد هم دلایلی وجود دارد که حتی برای خودمان هم قابل تحلیل و بررسی نیستند.
ترسو نباشیم
مهمترین نکته در برقراری روابط عاطفی این است که وقتی از کسی خوشمان میآید نخست ببینیم دلیل آن چیست. در واقع ما باید دلایل ایجاد علاقه را در وجود خودمان بررسی کنیم و اگر به دلایلی برمیخوریم که خودمان هم متوجه میشویم در طولانی مدت ما را با مشکلاتی مواجه میکند، حتماً باید از متخصصان و مشاورانی که در این زمینه اطلاعات کافی دارند کمک بگیریم. در بعضی مراحل مانند جاهایی که متوجه میشویم، چون چیزی را که خودمان نداریم یا کم داریم در فرد مقابل پیدا میکنیم باید تأمل کنیم و با احتیاط بیشتری تصمیم بگیریم، چون احتمال اینکه علاقه ما اشتباه باشد زیاد است.
مثلاً اگر ما رابطه خوبی با والدینمان نداریم و کمبود برخورداری از چنین رابطه خوبی را احساس میکنیم، وقتی با کسی آشنا میشویم که رابطه خانوادگی خیلی خوبی با والدینش دارد دچار حسرت میشویم. اما با واردشدن در این رابطه زخمی که از چنین کمبودی در وجود خود احساس میکنیم بهصورت «نیابتی» التیام پیدا میکند. التیام نیابتی در روانشناسی یعنی انگار میتوان با مشاهده آنچه خودمان نداشته و تجربه نکردهایم در دیگران، بهطور ناخودآگاه لذت ببریم و احساس خوبی داشته باشیم؛ در واقع، چون ما تشنه نداشتههای خود هستیم میتوانیم آنها را به خوبی تشخیص دهیم و جذبشان شویم. مثلا اگر خودمان ترسو هستیم هم خیلی خوب آدمهای ترسو را تشخیص میدهیم و هم به نوعی جذبشان میشویم.
عشق در بیراهه
تأمل و بررسی بیشتر هنگام تصمیمگیری برای انتخاب طرف مقابل، یعنی وقتی تشخیص میدهیم بهدلیلی جذب طرف مقابل خود شدهایم متوجه شویم در واقع عاشق نظم یا شجاعت طرف مقابل شدهایم که خودمان یا آنها را نداریم یا بسیار کم داریم و در واقع به نوعی کمبود آن را در وجود خود احساس میکنیم. با آگاهی بیشتری انتخاب میکنیم، چون متوجه میشویم این لزوماً طرف مقابل نیست که ما به او علاقهمند شدهایم بلکه عاشق نداشتههای خود که در طرف مقابل میبینیم شدهایم.
به این ترتیب باید علاقه بهخود فرد را از علاقه به توانمندیهای او تفکیک و جدا کنیم. ضمن اینکه نباید با بودن در کنار آن فرد، احساس رضایت کاذب را تجربه کنیم. وقتی چنین احساسی داشته باشیم ناخودآگاه خودمان هم احساس توانمندی میکنیم، چون در کنار کسی هستیم که واقعا توانایی مورد نیاز ما را داراست. آگاهی از چنین انتخابی باعث میشود ضریب خطای کمی در انتخاب خود داشته باشیم. ما باید متوجه باشیم و بدانیم آیا در سایه ارتباط عاطفی خود در حال جبران کاذب کمبودهای خود در زندگی هستیم یا واقعا بدون هیچیک از این کمبودها، با پذیرش شباهتها و تفاوتها همدیگر را تکمیل خواهیم کرد.
آغاز رابطه عاطفی
افراد از واردشدن به روابط عاطفی استقبال میکنند و از آن لذت میبرند. میتوان گفت تفاوت خصوصیات شخصیتی افراد هم نقش مهمی در چگونگی برقراری روابط عاطفی بین آنها دارد. بهطور کلی شروع اینگونه روابط همراه با هیجان است که البته اغلب در ادامه به مرور کمرنگ میشود. اما کمشدن هیجان بهمعنای کمشدن علاقه و دوستداشتن دوطرف نیست
چرا جذب افراد میشویم
اگر اعتماد بهنفس پایینی داریم وقتی کسی را میبینیم که برخلاف ما بسیار متکی به نفس، قاطع و در واقع قدرتمند است ناخودآگاه جذب او میشویم تا خلأ وجود خودمان را پر کنیم. گاهی آرامش، شهامت و قدرتی که خودمان نداریم یا کم داریم و ضعف آن را در وجودمان احساس میکنیم در دیگران جستوجو میکنیم.
نظر کاربران
اینها مسائل شخصی افراد هست و به خودشون ربط داره ما نمیتونیم برای روابط شخصی افراد هم تعیین تکلیف کنیم اینکه الکی هست یا نیست یا خوب بوده یا نه به خود اشخاص ربط داره
سرانجام دهه 60 ها که سخت دنبال عشق بودن را همه دیدن نیازهای مختلفی انسان داره و ممکنه تصمیم بگیره یه رابطه 6 ماهه یا 60 ساله را تجربه کنه اون به خود شخص بستگی داره ضمنا عشق در اصل دو تا هورمون هست که در مغز ترشح میشه و یک واکنش شیمیایی است (هورمونهای اکسی توسین و وازوپرسین)
پاسخ ها
باز هم ننرهای شصتی اعلام وجود کردند:)اتفاقا بی عشقی و مادیگرایی از شستیها شروع شد و در هفتادیها به اوج رسید
حرف شما خیلی سطحیه. اگر حرفت درست بود، پس باید هروقت هر جنس مخالفی رو میدیدی،این 2 تا هورمون ترشح میشدن! در حالیکه احساس عشق ، فقط نسبت به افراد معدودی پیش میاد،نه همه جنس مخالف ها
شماها واقعا فکر می کنید آسمون سوراخ شده شصتیها پایین افتادند که در همه چیز خودتونو معیار قرار می دهید؟ بابا دلیل شهرت شما فقط زیاد بودنتونه.بچه زیادی که نباید اینقدر خودخواه بشه
سوء تفاهمی برای دوستان پیش اومده من متولد 56 هستم قضاوت زودهنگام نکنید من نگفتم دهه شصتی ها مظلوم هستن و سوختن و..اتفاقا بر عکس منظورم این بود که بشدت دنبال عشق و..بودن که نهایتا هم سرخورده شدند
اصلا بحثی از افزایش جمعیت و مظلومن و..نکردم
هورمون های عشق پس از یه مدت که رابطه جلو میره ترشح میشه و دو نفر را به هم وابسته میکنه
فورا ایجاد نمیشه
نیاز به کتاب هم نداره یه سرچ کوچولو بزنید
نه تنها زود قضاوت کردن بلکه حتی مدام قضاوت کردن و قاضی بودن و.. جزو رذایل اخلاقی است در غرب میگن طرف جاجمنتاله
مطالعه خودتون را هم افزایش دهید
من فقط گفتم رابطه شخصی افراد به خودشون مربوطه عشق هم چیزی نیست جز ترشح یه سری هرمونها
اگر سرچ بفرمایید هورمون عشق هم آگاهی خود را بالا میبرید هم دذر زندگی موفق تر عمل خواهید فرمود
رفتار دهه 60 ها و دهه 80 ها را مقایسه کنید دهه 80 ها موفقتر هستند به نظر من
باعث تعجب است که این همه زود قضاوت کردن داریم
عجیبه
اره عشق چیه گریه زاری کنند همه فقط
اون چه عکسیه
دهه شصت اوج سوختگی نسل... جنگ و بیکاری و سهمیه کنکور و ..................
نسل سوخته دهه پنجاهیها بودند.شصتیها نسل نق نق اند
جنگ ربطی به شصتیها نداشت.بدبختیهای پنجاهیها رو به اسم خودت نزن لوس ننر
برای همگیمون آرزوی سلامتی و عشق خوشبخت و بالبخند ازته دل دارم
کی این روزا حال و حوصله عشق و عاشقی و ازدواج داره عاموووو
پاسخ ها
عااااااامو جان مطمئن باش افرادی مثل شما هر کجای دنیا که باشند باز حال و حوصله ی هیجی رو ندارند ...
شما فقط بلدید از اطرافیان و مسئولان ایراد بگیرید
البته اینکه مسئولان بی عیب ایراد نیستند شکی نداریم.
ولی قرار نیست که همش گله و شکایت کنیم
همه جای دنیا مسئولین خودشون رو در برابر مردم جامعه مسئول میدونن از شغل و مسکن و کنترل تورم بگیر تا آخر مردم ما هم اگه دقدقه اینهارو نداشتن عاشق ترین مردم زمین بودن
عشق مثل تیغ دو لبه هست بهترین و تلخ ترین خاطراتم الان چهل ساله شدم خیلی دلم میخواد عاشق بشم دیگه نمیتونم چونکه منطقی شدم میگم من که قصد ازدواج ندارم چرا عاشق بشم و اون طرف مقابل رو غصه دار کنم ، پا میزارم روی دلم ، دلم نمیاد دلی رو بشکنم واسه حس قشنگ عشق ، اول باید تکلیفتو با خودت روشن کنی بعد عاشق بشی
مگه عشق نیازی به حال و حوصله داره
یه لغت شنیدی و فکر کردی چیزی میدونی که اظهار نظر میکنی
کاربر 17:51
اولا چرا تا 40 سالگی صبر کردی؟؟؟؟
ثانیا هر روز که بگذره سخت پست که میشی هیچ کسی هم به خاطر رد شدن سنت پسندت نمیکنه که.
ثالثا دلت رو بزن به دریا چرا که علیه ترس باااید اقدام کنی
تا وقتی اقدام نکنی همینی که هست
اقدام علیه ترررررس جواب میده
پیرپسر 40ساله عاشق دختر 20 ساله میشه.نتیجه اش هم معلومه.عشق اگر وجود داشت نباید زنها رو با بدن و سن می سنجیدید
تو دیوونه رفتی شبی بی نشونه... توخواستی که قلبم پریشوون بمونه.
پاسخ ها
مامانم میخوانه همیشه اینو
من ۴۲ سالمه و ازدواج نکردم! وقتی خاطرات یه عشق ،زندگی آینده آدمم میسازه
واست گریه من دیگه بی امونه
مرسی مفید و جالب توجه بود
عشق کشک بادمجونیه که در دوره بین هفده تا بیست و هفت سالگی بر اثر بیکاری و دل نامشغولی و ترشح بیش از حد هورمون بین دونفر ایجاد میشه.که اگه به سلامت عبور کنی بعدا میگی چه خلی بودم
پاسخ ها
عشق همیشه پا برجاست.تا آخر عمر میتونه اتفاق بیفته.در افراد مسن هم عشق دیده میشود،چون انسان دارای عاطفه است.بحث ترشح هورمون جدا از بحث عشق است که باهم اشتباه میشود.
احسنت
والا پسرخاله من بیست وهفت سالش دست همه رم بسته=_=
دقیقا عشق کشکه.بهترین کامنتی بود که تو عمرم دیدم.
رنج سنیشو هم کاملا درست زدی
اتفاقا از ۱۷ سالگی نیست و آغاز نوجوانی یعنی ۱۱ یا ۱۲ سالگیه.
این ۱۲ ساله ها رو ندیدی هی عاشق میشن؟مثل خودم(:(:(:
ولی این عشق ها زود گذر هستن و فقط به دلیل ترشح هورمون ها اتفاق میوفتن
من که خیلی سال سعی کردم فراموش کنم ولی نشد فرقیم نداره
شکستم هم خودم هم دلم هم باورام...
ولی من تا سن 40 سالگی هرگز عاشق کسی نشدم الان ولی کسی رو دوست دارم به نظرت باز هم بخاطر بیکاریه؟؟؟
آفررررررین
یعنی واقعا عشقی نیست؟
پاسخ ها
مطمین باش نیست
وقتو عمرتو تلف نکن.
بزرگترین اشتباه عمرم باور عشق بود....
تجربه تلخ من که میگه دیگه به عشق فکرم نکن :) کاش نشده بودم
من واقعا عاشق شدم و میگم عشق هست ولی بعد رسیدن دیگه نبود و یجورایی تبدیل شد به تعهد
عشق هست عشق واقعی جاویدانه مثل روح
عشق واقعی بااینکه خیلی صاف و بی ریا است ولی زندگی آدم را به باد میده وآخرش پشیمانی است واینکه کاش هیچوقت عاشق نشده بودم
ای کاش زخم خورده ها باهم دوست میشدن:)
بخوای هم نمی تونی باور کنی باورشم کنی آخرش پشیمونیه و حسرت...
از من به تو نصیحت زندگیت رو کن عشق هم اومد سراغت بهش محل نده که عاقبت خوبی نداره
تلخ اونجاست کسی دلش به حالت بسوزه و الکی بگه
اگه حرفیم بزنی ترحمش بیشتر میش
منکه عشق واقعی ندیدم همش صحنه سازی همش توهم
عشق کجا بود ! عشق و کشک !
اینو یادتون باشه عشق بزرگترین دروغ تاریخ...
به اندازه یه هفته براش ارزش نداشتم.هم عکس ازدواجشو گذاشت تو پروفایلش هم نوشت براش عشقم.
(در صورتی که هفته پیش به من این حرفو زده بود....زیبا نیست؟!)
پاسخ ها
:) حتی اسم عشق هم برام زجرآوره
عشقی که یک هفته ای باشه معلومه چی بوده
این فضا مجازی به عشق هم گند زده
خخخ
عاشق نشید
مسئولیت سنگینیه
بعد پنج سال رابطه با دختر مورد علاقم
بخاطر شرایط بد اقتصادی و گذر عمرش مجبور شدم ...
پاسخ ها
باز شما پنج سال تو رابطه بودین.من هیچوقت نتونستم حرف دلمو بهش بگم.به یکسال نکشید رفت ..
آخرشم متهمم کرد بی احساسم
درصورتیکه چون دوسش داشتم گفتم برو
یعنی چی گذر عمرش؟؟؟؟
وای نگو که منظورت این بوده که مرده:(:(:(
نه نمرده خدا نکنه
یعنی دختر ها سن واسشون مهم تر از پسراست نمیتونستم ببینم حوانیش بخاطر نداری من تلف میشه لذا کاری کردم از من متنفر بشه خیلی خیلی سخت بود سخت تر از مردن اما الان ته دلم خوشحالم که ببشتر از این عمرش رو تلف نکردم
من اگر خانوادم درکم میکرد اگر تو این چهل سال یکمم که شده نحوه دوسد شدن با فرزند ودرد و دل کردن رو به ملت بجای مرگ دادن یاد میدادن شاید الان کنارم بود . . .
دروغگو
پول حرف میزنه....
پول که نداری عشق هم نیست
پاسخ ها
کاملا درسته
اون عشق نیست که به خاطر پوله اون کلا هیچ معنی نمی ده فقط سوء استفاده است
اونایی که میگن عشق وجود نداره
چطوری عشق مادر به فرزند و بلعکس یا انسان به یک موجود یا... را توجیه میکنند؟
پس مرز باریکی بین عشق و هرمون ها هست
و عشق وجود داره
و درواقع گاهی اوقات تبدیل به جنون میشود.
پاسخ ها
حالا ما اینجا منظورمان عشق عرفانی و مادرانه و پدرانه و افلاطونی نبود منظرمون عشق رمانتیک بین ۲ جنس مخالف است
من خودم مشاورم درسته که وقتی که کسی رو که عمیقاً دوس داری هورمون اکسی توسین ترشح میشه اما این هورمون در برخورد با همه جنس مخالف ها ترشح نمیشه
با این مطلبتون داغ دلم تازه شد حالا باید جلوی گریه خودم رو بگیرم
خیلی بده که عاشق یه آدم اشتباهی بشی
خستم
چه ملت ترسناکی شدیم
این ملت با افکار ژوچ دارن به کدوم سمت میرن
اینا هستن که عاقبت شون میشه دزدی و اختلاص یا ژوچی و خودکشی
یا اعتیاد و مفنگی شدن
این ملت با همه چی سر ستیز دارن حتی عشق
ملتی که از عشق تهی شد میشه هر کاری ازش برمیاد دزدی
جاه طلبی قتل بچه کشی وووو خدا به فریاد تون برسه
پاسخ ها
از منبر بیا پایین برادر من اینا همش نشانه ی ترس و تجربه ی ضربه خوردنه یا حتی یه خاطره که ما تجربه اش نکردیم
عشق تو فیلمها و کتابهاست لیلی و مجنون. و خسرو و شیرین و رمئو و ژولیت
پاسخ ها
دقیقا
عشق یه نوع دیوانگی هست
دهع ۸۰ که از لحاظ عاشقی ترکونده
دختره با یکی هست در این حال با یه نفر دیگه هم هست
پاسخ ها
این عشق نیست قربان
این یک چیز دیگه است
حالا چرا پسره رو نمی گی بعد این عشق نیست واقعا این ترشح هورمون جنسی در مغزه
وقتی یه طرفه است با خودتون کلنجار نرین، پذیرشش سخته
اما فقط بپذیرین وگرنه ضربه بیشتری میخورین
دلم میخواد از این درد این همه مدت فریاد بزنم فقط گریه کنم تا بیهوش شم ،قلبی که فقط تیر میکشه
اما از گریه خسته شدم توانی برام نمونده
پاسخ ها
یکی ازتوبدتربود اما نمرد
دلم میخواد از این درد این همه مدت فریاد بزنم فقط گریه کنم تا بیهوش شم ،قلبی که فقط تیر میکشه
اما از گریه خسته شدم توانی برام نمونده
فقط دوستت داشتم چرا اینقد اذیتم کردی... این همه خواهش کردم اذیت هات رو تموم کن، کاش اون موقع نفهمیده بودی که دوستت دارم که شروع نکنی آزار دادنم... سعی کردم
پنهان کنم کسی نفهمه اما فهمیدی همون موقع شکنجه هات
شروع شد هرکاری کردی که زجرم بدی چرا بازم زجرم میدی
پاسخ ها
برو درساتو بخون بچه.عشق و عاشقی نون نمیشه
شاید این یه انسان ۳۰ ساله است تو از کجا می دونی
من عاشق همسرم هستم. عاشق دخترم هستم، عاشق طبیعت هستم، عاشق خدا هستم و به خاطر آن ها خدایم را شاکرم.
عشق وجود نداره اونایی هم که تا هفتاد سالگی توهم عشق و عاشقی دارن مشکل روحی دارن و اگه میرفتن دنبال درمان تا هفتاد سالگی خودشونو عذاب نمیدادن
عشق یه چیز مضخرفه که پسرای جوان به خاطرش به خواستگاری یه دخترمیرن وبه خاطر یه دختر غرورپسر لگدمال میشه
پاسخ ها
دیقا
خجالت نمیکشید از عشق و عاشقی حرف میزنید
خاک به گورتون
مردم چقدر بیحیا شدن
امام زمان زودتر ظهور کن
عشق الان فقط برای دهه ۷۰و ۸۰شده پول برای پول با هرکسی دوست میشن هرکی پولدارتر باشه عاشق اون میشن
سر جدّتون انقدر واسه بالا پایین شدن دو تا دونه هورمون فلسفه نبافید. همه جوره چه شخصی و چه علمی برام ثابت شده چیزی به اسم عشق وجود نداره. آدمها صرفاً واسه فرار از دلتنگی و تنهایی هاشون به این اسم دلخوش شدن.