جوان آنلاین: سالها جاي خالي مدال بانوان در بازيهاي المپيك در ورزش ايران احساس ميشد. اگرچه در ادوار گذشته بانوان المپيكي زيادي در اين بازيها داشتيم اما تلاش هيچ كدام از آنها ثمربخش نبود تا اينكه پاي كيمياي تكواندو ايران به المپيك باز شد. كيميا عليزاده پس از درخششي كه در المپيك نوجوانان و مسابقات جهاني داشت موفق به كسب سهميه المپيك در وزن -۵۸ شد و در آوردگاه ريو نيز با تصاحب مدال برنز اولين مدال بانوان ايران در المپيك را به ارمغان آورد. كيمياي ۱۸ ساله كه اين روزها دوران نقاهت پس از جراحي مچ پا را پشت سر ميگذارد باانگيزهتر از هميشه به آينده فكر ميكند و رؤياي طلاي المپيك روسيه را در سرميپروراند.
تب المپيك فروكش كرده است. از وضعيت اين روزهاي خود بگوييد. اولين بانوي مدال آور ايران در المپيك چه شرايطي دارد؟
در حال حاضر كه درس خواندن، تمام وقتم را گرفته است. پس از المپيك ريو نيز مچ پايم را به تيغ جراحان سپردم. فيزيوتراپي را شروع كردهام و همزمان با گذراندن دوران نقاهت درسم را ادامه ميدهم. آسيبي كه از قبل داشتم خيلي اذيتم كرد و از روزي كه جراحي كردم تلاش ميكنم تا هرچه زودتر بهبود يابم و به مسابقات جهاني تكواندو برسم. تيرماه سال آينده كرهجنوبي ميزبان اين رقابتها در رده بزرگسالان است. در تكواندو بانوان من اولين فردي هستم كه در مسابقات جهاني مدال گرفتهام (مدال برنز) و هيچ بانوي تكواندوكاري از كشورمان قهرمان و نايب قهرمان جهان نشده است. در جهاني ۲۰۱۷ فقط به مدال طلا فكر ميكنم و انگيزه رسيدن به اين افتخار را نيز دارم. همانطور كه اشاره كرديد تب المپيك فروكش كرده و وضعيت ورزش به شريط معمول بازگشته است. در شرايط كنوني تمام تمركزم معطوف درس و بازگشت به شياپ چانگ است.
تا آغاز مسابقات جهاني كره چند ماهي فرصت باقي است. فكر ميكنيد به اين تورنمنت مهم ميرسيد؟
پزشكان قبل از عمل طول درمانم را شش ماه پيشبيني كرده بودند. باتوجه به اينكه شش ماه فرصت باقي مانده و اواخر خردادماه سال آينده تيم به مسابقات اعزام ميشود كار سختي در پيش دارم. اگرچه در اين مدت تمريناتي را انجام ميدهم كه بدنم دچار افت نشود اما با توجه به مصدوميت و جراحيای كه داشتم بايد همه چيز را از صفر شروع كنم. همين مسئله كار را بيش از پيش سخت ميكند و ورزشكاراني كه اين شرايط را تجربه كردهاند حال و روزم را خوب درك ميكنند. حضور موفق در اين مسابقات جهاني مستلزم تمرين زياد و آمادگي بالاست.
مصدوميت براي ورزشكاران حرفهاي شرايطي غيرقابل تحمل است. چطور با اين موضوع كنار آمدهايد؟
خودم رشته آسيبشناسي ورزشي را براي ادامه تحصيل در دانشگاه دوست دارم، البته قبل از آن بايد ديپلمم را بگيرم (با خنده). آسيب براي يك ورزشكار خيلي بد است. خودم را ميگويم، هر روز تمرين ميكردم و هر روز به باشگاه و سالن ورزشي ميرفتم. اما در اين مدت مجبورم فقط در خانه باشم. تحمل اين شرايط واقعاً سخت است. وقتي تمرين نميكنم بدن درد شديدي ميگيرم و بيشتر دلم براي تمرين كردن تنگ ميشود. با اين حال به جنبه مثبت قضيه نگاه ميكنم. قسمتم اين بوده كه مصدوم شوم. با اينكه دوران نقاهت را پشت سر ميگذارم اما انگيزهام براي تمرين كردن و مسابقه دادن به شدت افزايش يافته است. بعد از يك اردوي طولاني مدت استراحت ميكنم. استراحت اجباري است ولي به نظرم اين استراحت واقعاً براي من لازم بود. به همين دليل است كه بيصبرانه براي مبارزه لحظهشماري ميكنم و عطش مسابقه دارم.
كسب مدال ارزشمند برنز در المپيك ۲۰۱۶ خون تازهاي به ورزش ايران تزريق كرد و مهر تأييدي بود بر پيشرفت روزافزون ورزش بانوان. كيمياي ايران چطور با جو سنگين اين بازيها كنار آمد و افتخارآفرين شد؟
قبل از اينكه اردوي آمادهسازي تيم ملي براي المپيك شروع شود مصدوميتهاي زيادي را تجربه كردم به عنوان نمونه يك سال قبل در مسابقات جهاني رباط پاي چپم پاره شد كه اتفاقاً در تمرينات و مسابقات بسيار اذيتم ميكرد. آسيبهاي قديمي هميشه آزارم ميدادند. با اين حال سرمربي تيم ملي به گونهاي برنامهريزي ميكرد كه به مچ پايم فشار نيايد. متأسفانه همين مصدوميتم از ناحيه مچ موجب شد تا ۲۰ روز قبل از المپيك كف پايم نيز دچار پارگي شود. خوشبختانه با برنامه خوبي كه سرمربي داشت در المپيك به آمادگي بالا رسيده بودم. المپيك با تمام مسابقاتي كه تا حالا ديدهام متفاوت بود. من در گرند پريكسهاي زيادي شركت كردم و تجربه مسابقات جهاني را هم داشتم. از لحاظ كيفي همان تكواندوكاراني كه در جهاني و جايزه بزرگها هستند در المپيك نيز به ميدان ميروند. اما شرايط روحي و رواني و حساسيت المپيك با هيچ رقابت ديگري قابل مقايسه نيست. اصلا نميتوان بحث رواني المپيك را توصيف كرد.
چگونه از پس استرس زياد المپيك برآمديد؟
قبل از بازيها بارها خودم را در شياپچانگ ريو تصور ميكردم و شرايط را از قبل تجسم كرده بودم. به علاوه اينكه حضور استاد و مربيام در كنارم در المپيك واقعاً كمك بزرگي به من كرد. استاد كمراني هم از نظر فني و هم از نظر آمادگي جسماني به من كمك كرد تا با همه مصدوميتهايم به المپيك برسم. به هر حال اولين باري بود كه المپيك را تجربه ميكردم و از طرفي نسبت به رقبا سن كمتري هم داشتم. در مبارزهاي كه با حريف اسپانيايي داشتم ناداوري رخ داد و اگر سه امتياز را به من ميدادند به مرحله بعد صعود ميكردم. پس از شكست مقابل اين حريف دلم نميخواست ديگر مبارزه كنم و اين موضوع را به سرمربي نيز گفتم. حتي دعا ميكردم حريف اسپانيايي شكست بخورد و من نيز در شانس مجدد مبارزه ندهم. به قدري فشار بازيها زياد بود اصلاً توانايي اين را نداشتم كه يك بار ديگر به روي شياپچانگ بروم و مسابقه دهم. خدا خدا ميكردم تكواندوكار اسپانيايي به فينال صعود نكند اما صحبتهاي به موقع استاد كمراني من را به مسابقات بازگرداند. تا مبارزه بعدي يك ساعت زمان داشتيم و در اين مدت مربيام خيلي با من حرف زد تا روحيهام برگردد. بين برزيل و ايران ۵/۷ ساعت اختلاف زمان
بود. با خودم گفتم در كشورمان روز جديدي آغاز شده و سعي كردم كه مسابقه قبليام را فراموش كنم. با اين ذهنيت كه روز جديد شروع شده تلاش كردم به دو مسابقه بعدي فكر كنم. به خودم گفتم اصلاً مهم نيست چه نتيجهای حاصل ميشود و چه مدالي ميگيرم. فقط گفتم بايد هر دو مسابقه را ببرم و اينگونه بود كه كيميا عليزاده به بازيهاي المپيك برگشت. براي خود من هم جاي تعجب داشت كه چطور به اين سرعت توانستم گذشته را فراموش كنم و به مبارزات بعدي بينديشم. چراكه اصولاً وقتي نتيجه يك بازي را واگذار ميكنم خيلي دير به شرايط مطلوب برميگردم. حضور استادم در كنارم در ريو موجب شد خيلي زود خودم را پيدا كنم و با انگيزهاي دوچندان به راهم ادامه دهم. در ورزش قهرماني بازگرداندن روحيه و انگيزهاي كه از دست رفته بسيار دشوار است.
نقش سرمربي تيم ملي تكواندو بانوان در موفقيت شما بسيار پررنگ بوده است.
دقيقاً. در بازي با تايلند پنج امتياز از حريف عقب افتاده بودم منتها از آنجا كه براي برد به زمين رفته بودم تمام تلاشم را كردم تا نتيجه را برگردانم. هميشه گفتهام اگر استاد كمراني در كنارم نبود شايد اصلاً به المپيك هم نميرسيدم چه برسد به اينكه مدال بگيرم. با توجه به همه آسيبهايي كه يدك ميكشيدم و ضربه روحي كه در المپيك به من وارد شد استاد كمراني نقش پررنگي را در اين موفقيت ايفا كرد. علاوه بر اين، سرمربي در نقش يك روانشناس فوقالعاده براي من ظاهر شد و من را به مسابقات بازگرداند. در واقع از هفت سالگي تكواندو را زير نظر خانم كمراني شروع كردم به همين دليل شناخت خوبي از من داشتند. قبل از المپيك زير نظر روانشناس بودم اما وقتي يك نفر را قبول داشته باشي بيچون و چرا حرفش را ميپذيري. به حرفهاي سرمربي ايمان كامل داشتم و خودم را به او سپرده بودم. خدا را شكر ميكنم كه در المپيك ريو مدال گرفتم و شرمنده همه آنها كه برايم زحمت كشيدند نشدم. براي رسيدن به اين موفقيت خيلي زحمت كشيدم ولي در مقايسه با تلاشي كه مربيان و فدراسيون كردند ناچيز بود. فشار زيادي روي من بود اما فشار رواني براي فدراسيون و سرمربي به مراتب بيشتر از من
بود. نكته ديگر اينكه مصدوميتهاي زيادي داشتم تا جايي كه پس از مدتها در مبارزاتم در المپيك روي پايم پريدم و قبل از آن فشاري به پايم نميآوردم. سرمربي بارها به من گفته بود مطمئن باش به اوج آمادگيات ميرسي. خدا را شاكرم كه به اين هدف رسيدم. در بازيهاي المپيك در هر چهار بازي كه داشتم جنگيدم و پا به پاي حريفانم پا زدم. بعد از بازي با حريف تايلندي با اينكه رقابت نفسگيري را پشت سر گذاشتم اصلاً خسته نبودم و در مدت زماني كوتاه براي مبارزه با حريف سوئدي آماده شدم.
پس از كسب عنوان سوم المپيك ريو همه خوشحال بودند به غير از خودتان. از مدال برنزي كه گرفتيد راضي نبوديد؟
همه آنها كه با من در اردوي آمادهسازي المپيك حضور داشتند روزهاي بسيار سختي را پشت سر گذاشته بودند. فشار رواني زيادي را احساس ميكرديم و من هم از خودم انتظار مدال طلا را داشتم. فقط خوشحال شدم از اينكه دست خالي به وطن برنميگردم و شرمنده مردم، خانواده، استادم و فدراسيون نشدم. هميشه دوست داشتم نماينده شايستهاي براي كشورم باشم و مدال بگيرم. خوشبختانه به اين هدف رسيدم ولي ته دلم از مدال برنزي كه گرفتم راضي نبودم. شايد خيليها فكر كنند چون در المپيك روي سكو رفتهام چنين ادعايي را مطرح ميكنم ولي باز هم ميگويم براي طلا به ريو رفته بودم. قسمتم اين بود كه برنز بگيرم.
آسيبديدگي جزئي از زندگي حرفهاي شما شده است. در مدتي كه براي المپيك تمرين ميكرديد نگران به خطر افتادن سلامتيتان نبوديد؟
وقتي از المپيك نوجوانان برگشتم بلافاصله به اردوي بزرگسالان اضافه شدم و نسبت به ساير نفرات كه سالها بود در اين رده كار ميكردند و وزنه ميزدند از آمادگي جسماني كمتري برخوردار بودم. اين مسئله فشار زيادي به من آورد و تعداد آسيبديدگيهايم را افزايش داد. اردوهاي طولاني مدت نيز در اين موضوع بيتأثير نبود به هرحال مصدوميت جزئي از ورزش حرفهاي است ولي متأسفانه مصدوميتهاي من پشت سرهم رخ دادند. با اين حال به خودم قول داده بودم كه هيچ چيز نتواند مانع موفقيتم شود و از هدفم دورم كند. اين واقعيت را پذيرفته بودم كه كيميا عليزاده بايد سختيهايي از جمله آسيبديدگي و كاهش وزن را تحمل كند. براي خودم بهانه نميآوردم. تمام تلاشم را كردم تا با اين مسائل كنار بيايم و به آنها فكر نكنم. بايد با همان شرايط بهترين عملكرد را نشان ميدادم و بهترين نتيجه را ميگرفتم. باز هم تأكيد ميكنم اگر خانم كمراني در اين مدت همراهيام نميكرد هيچ كدام از اين موفقيتها را نميتوانستم به دست بياورم.
اولين بودن چه حسي دارد؟ پس از آنكه اولين مدال بانوان ايران در المپيك را از آن خود كرديد انتظارات از شما بالا رفته، چه برنامهاي براي برآورده كردن انتظارات داريد؟
مدالي كه در المپيك به دست آوردم پنجمين مدال تاريخساز من در تكواندو ايران بود. به اين باور رسيده بودم كه هيچ غيرممكني براي من وجود ندارد و نه من و نه همه دختران ايراني براي رسيدن به موفقيت هيچ چيز كم ندارند. فقط به خودباوري نياز داريم. تلاش ميكردم به همه دنيا اين واقعيت را ثابت كنم. انتظارات از من بالا رفته و كارم نسبت به گذشته سخت شده است. با مدالي كه كسب كردهام نگاهها به من تغيير كرده كه كارم را در آينده سخت ميكند. مسئوليتم نيز سنگينتر شده. شايد از حالا بگويند كه در المپيك بعدي حتماً طلا ميگيري همين اظهارنظرها مسئوليتم را افزايش ميدهد. سعي ميكنم جنبه مثبت موضوع را نگاه كنم و قطعاً از اين به بعد هم كارم سختتر ميشود چراكه همه منتظرند دوباره در ميادين بزرگي چون المپيك و مسابقات جهاني مدال بگيرم. قطعاً تمام تواناييام را به كار ميگيرم تا انتظارات را برآورده كنم.
به بازيهاي آسيايي اينچئون نيز اعزام شديد اما به دليل پايين بودن سن اجازه مبارزه به شما ندادند. اين اتفاق تأثيري در روحيه شما نداشت؟
بازيهاي اينچئون اولين مسابقه مهمي بود كه پس از المپيك نوجوانان و پس از اضافه شدن به تيم ملي بزرگسالان در آن شركت ميكردم. البته ميتوانستم يك سال ديگر نيز در تيم نوجوانان بمانم و در بازيهاي آسيايي اين رده شركت كنم. به عنوان يكي از نفرات به اينچئون اعزام شدم اما اجازه مبارزه كردن به من ندادند. وقتي شنيدم نميتوانم مسابقه دهم خيلي ناراحت شدم چراكه حضور در اردوها و تمرين كردن واقعاً سخت است به ويژه كه من به تازگي به تيم بزرگسالان اضافه شده بودم. علاوه بر بار رواني، فشار جسمي تمرين با بزرگسالان را تحمل ميكردم. همواره از همه ميخواستم برايم دعا كنند هرچه خير و صلاحم است برايم اتفاق بيفتد. هيچ چيز را به زور از خدا نخواسته و نميخواهم. وقتي به من اجازه مبارزه ندادند با خودم گفتم حتماً صلاح اين بوده كه من بازي نكنم، هرچند كه سنم كم بود و نميتوانستم با اين شوك بزرگ به راحتي كنار بيايم. به هر حال با ايمان به خدا اين چالش را نيز پشت سر گذاشتم.
بازگشت شما از ريو با استقبال باشكوهي از سوي مردم و مسئولان همراه بود. انتظار چنين استقبالي را داشتيد؟
بله خوشبختانه موفقيت من با استقبال خوب مردم همراه شد و واقعاً از اين موضوع غافلگير شدم. تشكر ميكنم از همه كساني كه براي من دعا كردند و براي ديدن رقابتم تا صبح بيدار ماندند و به فرودگاه آمدند. اينها براي من دلگرمي بزرگي محسوب ميشوند تا اهداف بزرگم در آينده را با جديت بيشتر پيگيري كنم. ميدانم كه بسياري منتظر موفقيتهاي بعديام هستند و من هم براي خوشحالي آنها تمام تلاشم را انجام ميدهم. از طرفي پيامهاي تبريك مسئولان نيز انگيزهام را افزايش داد. وقتي پيام مقام معظم رهبري و رئيسجمهور را شنيدم خوشحاليام مضاعف شد.
هدفتان از اهداي مدال برنز المپيك ۲۰۱۶ به شهيد گمنامي كه در خانه تكواندو دفن شده چه بود؟
قبل از بازيهاي المپيك شهيد گمنام ۱۸ سالهاي در خانه تكواندو تشييع شد. در مدتي كه در اردو بودم از اين شهيد گرانقدر كمك خواستم و از او خواستم در ريو كمكم كند. با خودم عهد بستم در صورتي كه مدال بگيرم مدالم را به اين شهيد گمنام تقديم كنم. زماني كه اين شهيد به خانه تكواندو آمد حس ويژهاي به من دست داد به ويژه كه او ۱۸ ساله بوده. تمامي اين مسائل سبب شد كه از شهيد گمنام كمك بگيرم و بعد از المپيك نيز مدالم را به ايشان تقديم كردم.
فعاليت شما در جهت كمك به كودكان كار در چه مرحله قرار دارد؟
چند باري به مركز نگهداري كودكان كار سر زدم و ملاقاتي با آنها داشتم. هدف بلند مدتي در جهت كمك به اين عزيزان در ذهن دارم و اميدوارم بتوانم قدمي براي كمك به آنها بردارم.
وضعيت فعلي تكواندو ايران را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
پيشرفت تكواندو كشورمان همچنان ادامه دارد و همانطور كه ميدانيد در بخش نوجوانان به عنوان قهرماني جهان دست يافتهايم. خوشبختانه تيمهاي پايه در تكواندو بسيار قوي هستند. ۸۰ درصد همين نوجوانان زماني كه در رده نونهالان بودند دو دوره قهرمان جهان و يك دوره قهرمان آسيا شدند. وقتي تيمهاي پايه قدرتمندي داشته باشيم قطعاً در ردههاي بالاتر نيز موفق خواهيم بود. خدا را شكر سرمايهگذاري فدراسيون تكواندو در رده نونهالان به ثمر نشسته و نتايج درخشان اين تكواندوكاران را شاهد هستيم. مليپوشان تيمهاي پايه به خودباوري لازم براي كسب بهترين نتايج در مسابقات بينالمللي رسيدهاند. خاطرم هست زماني كه به مسابقات جهاني اعزام ميشديم كمتر كسي به مدال طلا فكر ميكرد. براي گرفتن مدال به جهاني ميرفتيم ولي به طلا فكر نميكرديم و حتي اعزام شدن نيز براي ما كافي بود. اما در اين دوره همه نفرات در تيم نوجوانان براي كسب مدال طلا پا به رقابتها گذاشته بودند. اين نشان ميدهد كه خودباوري در دختران تكواندو نهادينه شده و اين باعث خوشحالي است.
حمايتها قبل و بعد از المپيك از ورزش بانوان و به ويژه تكواندو چگونه بوده است؟
خوشبختانه حمايتها خوب بوده و تا جايي كه مسئولان توانستند از ما حمايت كردهاند. با اين حال اين انتظار را داريم كه از اين به بعد نگاه ويژهاي به ورزش بانوان شود چراكه بانوان ايراني ثابت كردهاند پتانسيل بالايي براي كسب مدال و افتخار در تورنمنتهاي معتبر از جمله المپيك و جهاني دارند. بدون شك با حمايت و توجه بيشتر مدالهاي بيشتري به ارمغان خواهد آمد.
از ليگ تكواندو بگوييد. قراردادهاي تكواندوكاران در حد و اندازههاي ورزش حرفهاي است؟
بايد به اين نكته اذعان كنم كه شرايط ليگ تكواندو نسبت به گذشته پيشرفت خوبي داشته. قبلاً شايد تنها يك تيم مدعي عنوان قهرماني بود ولي حالا اوضاع تغيير كرده و بيش از سه چهار تيم مدعي عنوان قهرماني هستند. اين مسئله پيشرفت سطح ليگ بانوان را نشان ميدهد. نميتوانم بگويم قراردادهايمان بالاست. ولي در حد معمول است. البته قراردادها در ليگ تكواندو اصلاً قابل مقايسه با رشتهاي چون فوتبال نيست. حتي قرارداد بانوان در ليگ برتر پايينتر از آقايان هم هست. هميشه گفتهام براي اين در ليگ شركت ميكنم كه در مسابقه بيشتري شركت كنم. هر مبارزهاي برايم تمرين است و انگيزهام را بيشتر ميكند. من با تيم لوازم خانگي كن قرارداد دارم. مبلغ قراردادم نه خيلي پايين است و نه خيلي بالا. شايد اگر رقم آن را بگويم خيليها بگويند اين مقدار اصلاً رقمي نيست.
خانوادهتان چه نقشي در كسب اولين مدال تاريخ ورزش بانوان ايران داشتند؟
قطعاً خانوادهام نقش اول را در اين موفقيت ايفا كردند. آنها هميشه من را حمايت كردهاند و سختيهاي زيادي را متحمل شدهاند. همه جا تصميمگيري را برعهده خودم گذاشتند و پس از اينكه تصميم گرفتهام نيز همه جوره حمايتشان را از من دريغ نكردهاند، به ويژه در زمان تحصيلم. جالب است بدانيد مجبور شدم دوم دبيرستان را دو بار بخوانم. در حال حاضر هم براي گرفتن ديپلم تلاش ميكنم. همه جا اول پدر و مادرم و بعد استادم حمايتم كردهام. اگر اين سه نفر نبودند من هيچ وقت كيميا نميشدم.
ارسال نظر