دلشوره در زنگ تفریح
برای ما همیشه المپیک از هفته دوم آغاز میشود. جایی که زمان برگزاری رشتههای اصیل و قدیمی فرا میرسد.
طبق یک رسم قدیمی روزهای نخست برای ورزش ما در المپیک همیشه زنگ تفریح هستند. رشتههایی که با جان کندن و هزار و یک تبصره و تک ماده سهمیه المپیک میگیرند و میآیند تا تنها باشند و حضور فیزیکی در مسابقات تنها هدف آنهاست؛ چیزی شبیه یک توریست فعال برای پر کردن جدول بازیها. کسی از این توریستها انتظار مدال و قهرمانی ندارد اما آنچه در همین هنگامه نخستین در ریو رقم خورده به اندازهای بعید و حیرت انگیز است که به نوعی به امیدهای ما هاشور قرمز میکشد.
در تیراندازی نجمه خدمتی و الهه احمدی دو ستاره نوپا با یک چمدان مدال رنگارنگ آسیایی و جهانی این بار به ریو رفتند تا شاید سیبل مدال را نشانه رفته و طلسم مدال آوری بانوان در تاریخ المپیک را بشکنند و چراغ نخست را روشن کنند اما نجمه خدمتی در دور نخست ما را خیلی زود ناامید کرد و تیر الهه احمدی در نهایت از کنار مدال برنز رد شد و بر سیبل ننشست تا الهه مادر دوباره به همان مقام ششم المپیک قبلی اکتفا کند. مقامی که البته به هیچ عنوان ارزش دو سال دوری از باور فرزند خردسالش را نداشت.
در دوچرخه سواری همان نامهای تکراری این بار همان ناکامیهای تکراری را هم تکرار نکردند! قادر میزبانی در دهه پنجم زندگیاش به طرز عجیبی در همان چند متر اول از جاده خارج شد، وقتی جاده پیچید و او نپیچید! و در نهایت هم هر سه کهنه سوار به خط پایان نرسیدند و پاداش 50 میلیونی هم نتوانست موتور آنها را برای گذر از خط پایان روشن کند.
در تنیس روی میز بعد از شاهکار نوشاد در لندن و رسیدن به یک شانزدهم؛ همه امیدوار بودند تا نوشاد و رفقا در ریو تاریخ را از نو بنویسند و پیشتر بروند اما هر سه تفنگدار تکراری این سالهای تنیس روی میز در همان گام نخست راکت را بر زمین انداختند تا ناکامی تمام عیاری را تجربه کنیم.
در بوکس، احسان روزبهانی نخستین بوکسور حرفهای ایران و یکی از ستارههای این رشته با یک دنیا امید و آرزو وارد رینگ ریو شد. مردی که در لندن تا لبه تاریخ سازی و مدال پیش رفته بود و حالا با تجربه 4 سال حضور در رینگهای حرفهای آمده بود تا ماموریت ناتمام المپیک قبلی را تمام کند اما در همان مبارزه نخست آرزوهایش توسط بوکسور بی نام و نشان هلندی ناک اوت شد. آنچه یک تلنگر جدی برای ورزش ایران بود.
والیبال تنها رشته تیمی ما نیز در گام نخست در یک بازی دور از انتظار و ضعیف برابر استاد سابق سپر انداخت و ۳-صفر شکست را پذیرا شد تا دریابیم که ریو ظاهرا آفت به آرزوهایمان زده.
این نشانههای پررنگ ما را یاد مثل سال نکو و بهار میاندازد. بهار ورزش ما در ریو بیشتر شبیه یک خزان برگ ریزان بوده اما باز هم امیدواریم که این خزان در هفته دوم بدل به یک گلستان شود و فرجامی خوش داشته باشد؛ یک امید پررنگ و دلگرم کننده.
ارسال نظر