نظرات کارشناسی و لباس کاروان المپیک
سعید جعفری در خبرآنلاین نوشت: شبکههای مجازی هم معضلی شدهاند. افراد با هویتهای نامعلوم و پروفایلهای غیر واقعی فضا را در دست میگیرند و آن یکی را به عرش اعلی میبرند و این یکی را با خاک یکسان میکنند.
در باب چرایی و چگونگی رفتار اجتماعی ما ایرانیان در فضای مجازی بسیار و فراوان گفته و شنیده شده است. اما بهانه نگارش این یادداشت ماجرای انتخاب لباس کاروان ورزشی ایران و واکنشهای پرتعداد کاربران مجازی به طرحهای مختلف آن است.
صرف نظر از داستانهای تغییر ابتدایی و ثانوی و واگذاری تهیه لباس به طراحی دیگر، مسئله قابل تامل نظرات عموما قاطعانه کاربران در شبکه های مجازی به این طرحها است. یکی طرح اولی را به پاک کنهای قدیمی شباهت داد. آن یکی طرح دومی را مشابه هندوانه دانست و سومی هم از نقش بستن رنگهای پرچم در لباس کاروان عصبانی و خشمگین شد.
بهانه این نوشتار اما تایید و تصدیق یکی از طرحها نیست که اساسا کار نگارنده هم این نیست و به نظر می رسد بهتر باشد این مهم را به متخصصین امر بسپاریم اما اشاره به چند نکته کوتاه در این رابطه را درنگی باید و اندیشهای شاید.
اولا موضوعاتی از این دست، ربط وثیقی با سلیقه دارد و سلیقه هم دست بر قضا از مقولات به شدت نسبی است. البته تردیدی نیست، اصولی و کلیتی وجود دارد که مفاهیم زیبایی شناختی را معنا میدهد و همین اصول، تمییز بین واژههای شیک و دموده را معنا میبخشند.
اما همین نسبی بودنِ اندک، شاید باید باعث شود نظرات ما قدری از قاطعیت فاصله گیرد. ضمن اینکه حتما عموم کسانی که اینروزها در شبکههای مجازی غوغا میکنند نه مد خواندهاند، نه طراحی لباس میدانند و نه سررشته چندانی از اصول هنری دارند و بسیاری حتی از قواعد و اصول ابتدایی خوشپوشی هم بیاطلاعاند.
و نکته دوم، صرف نظر از اینکه طرح نخست خوب بود یا بد، دومی پرایراد بود یا خیر، تمام این دوستانی که لب به انتقاد از لباسها گشودند، آیا یکبار و فقط یک بار، در مقابل آینه قرار گرفته اند تا لباس خود را هم ارزیابی کنند؟
کاش قدری نگاه تخصص محور جای این فضای عمومی شدهی تمام موضوعاتِ غیر عمومی را میگرفت. به برکت فضای مجازی و البته یاری جستن از مفاهیم پر طمطراق و زیبایی چون حق آزادی بیان و دموکراسی و احترام به نظر مخالف و ... این روزها هر غیرکارشناسی به خود اجازه اظهار نظر در حوزهی موضوعاتی را میدهد که کوچکترین سررشتهای از آن ندارد.
قدری آرام باشیم، اندکی نظاره کنیم و مقداری بیندیشیم، بیش از اینکه لب به سخنان و نظرات قاطع و کارشناسی بگشاییم. نیازی نیست همه ما در خصوص همه موضوعات اظهار نظر کنیم، در بسیاری از موارد، میتوان گوشهای نشست و تماشا کرد و
آموخت و به کارشناسان فرصت اظهار نظر بدهیم.
ناخودآگاه یاد این جمله ارزشمند برتراند راسل افتادم، آنجا که میگوید: مشکل دنیا این است که نادانها کاملا به خود یقین دارند؛ در حالیکه دانایان سرشار از شک و تردیدند.
نظر کاربران
قشنگ توجیه کردی...برید خوش بگذره برزیل