خودروهای لوکسی که در بازار شکست خوردند
معمولا محصولات لوکس برندهای خودروسازی، سرآمد تمامی تولیدات آنها هستند و تمامی تلاش و همت آنها در راستای تبدیل این خودروها به برترین و خاص ترین محصولات شان معطوف می شود اما این سعی و تلاش همواره کافی نیست و برخی از این خودروها، تحسین شده از آب در نیامده، شکستی بزرگ را برای خودروساز به ارمغان می آورند.
استون مارتین لاگوندا
استون مارتین برای حضوری پررنگ در بازار خودروهای لوکس، نام برند لاگوندا را زنده کرد و برای سدان لوکس خود در دهه های 70 و 80 میلادی استفاده کرد. این خودرو با طراحی عجیب و خاص و مشخصات فنی خیره کننده اش، توجه بسیاری از علاقه مندان را جلب کرد. با این حال یکی از این ویژگی های خاص خودرو به نقطه ضعف اصلی آن بدل شد. تمامی نشانگرها و ادوات داخل کابین دیجیتالی بودند و این ویژگی خاص در زمان عرضه خودرو بسیار انقلابی بود. با این حال خرابی های متعدد این نشانگرها و مشکلات عمده آنها سبب شد تا در سری دوم، این نشانگرها مورد بازبینی قرار بگیرند و با نمونه هایی با کارکردی مشابه تلویزیون های قدیمی عوض شوند. در نهایت اما در سری چهارم حتی این موارد نیز حذف شدند تا کابین لاگوندا به یک کابین لوکس کلاسیک بدل شود.
لانچیا Thema
لانچیا در قرن بیست و یکم حال و روز خوشی نداشته و فیات نیز تلاش چندانی برای بهبود این وضعیت انجام نداده است. در یک مورد خاص اما پس از خریداری سهام کرایسلر توسط فیات تصمیم گرفته شد تا کرایسلر ۳۰۰ در قالب یک محصول از برند لانچیا راهی برخی بازارها از جمله ایتالیا شود. لانچیا تما در دهه های ۸۰ و ۹۰ میلادی یک سدان موفق و دوست داشتنی بود و فیات نیز تصمیم گرفت تا نام تما را روی نمونه ایتالیایی شده کرایسلر مذکور بگذارد. متاسفانه اقدامات چندانی برای بهبود و ایجاد هویت در لانچیا تما ۲۰۱۲ انجام نگرفت و به همین دلیل نیز مردم ایتالیا حس خوبی نسبت به آن نداشتند. علاوه بر این با توجه به تولید آن در کانادا، مالیات سنگینی برای واردات آن در نظر گرفته شد که در عدم موفقیت آن کاملا تاثیرگذار بود.
جگوار XJ۴۰
موفقیت نسل اول سری XJ در دهه 60 میلادی سبب شد تا پروژه ساخت نسل دوم آن در ابتدای دهه 70 میلادی کلید بخورد. با این حال مشکلات اقتصادی و بحران نفتی در آن دوران سبب شد تا این پروژه که با کد XJ40 شناخته می شد، برای مدت نزدیک به 14 سال به حاشیه رانده شود. در نهایت در سال 1986، اولین XJ مدرن راهی بازار شد. با این حال همین تاخیر در تکمیل پروژه سبب شد تا این خودرو حدودا 10 سال پیرتر از رقبای تازه نفس آلمانی به نظر برسد. علاوه بر این، ادوات الکترونیکی کابین نیز تعریف چندانی نداشتند و به پاشنه آشیل خودرو بدل شدند. با وجود تلاش جگوار برای بهبود و رفع مشکلات، صدمه جبران ناپذیری به چهره این خودرو وارد شد و در نهایت در سال 1994 XJ40 کنار گذاشته شد.
کدیلاک Cimarron
کدیلاک از دهه ۷۰ میلادی به دنبال جذب مشتریان جوان بود و به نحوی علاقه مندی خود به حضور در رده های میانی بازار خودرو را کتمان نمی کرد. اولین تجربه حضور این برند لوکس در این بخش از بازار، سیمارون بود که در حقیقت برای جلب توجه مشتریان محصولات کوچک مرسدس بنز و بر اساس پلت فرم شورولت کاوالی یر ساخته و پرداخته شده بود. با آن که در صورت هوشمندی کدیلاک و ایجاد تغییراتی اساسی در مدل کاوالی یر، سیمارون می توانست خودرویی موفق باشد اما به سبب یکسان بودن دو خودرو در بیشتر موارد امکانات رفاهی اندک و قیمت دو برابری آن نسبت به کاوالی یر، مشتریان چندان به سراغ این بچه کدیلاک نرفتند. کدیلاک سعی کرد تا با افزودن لیست آپشن ها و بهبود سواری و وضعیت فنی خودرو، سیمارون را از مخمصه نجات دهد. با این حال سیمارون نه تنها موفقیتی کسب نکرد که چهره کدیلاک را نیز خراب کرد.
لکسس SC۴۳۰
نسل اول لکسس SC را باید یک کوپه تمام عیار لوکس ژاپنی دانست که توانست موفقیت مدل LS را تثبیت کند اما نسل دوم این خودرو از نظر بسیاری، یکی از بدترین خودروهای تاریخ است. لکسس سعی کرد تا در عرضه نسل دوم، نیم نگاهی به رقیب آلمانی خود یعنی مرسدس بنز داشته باشد و خودرویی کم نقص بسازد. با این حال با رسیدن SC430 به بازار، بیشتر امیدها به یأس بدل شد. ظاهر این خودرو چندان جذاب نبود و کابین آن نیز از نظر ارگونومی و راحتی چندان مناسب به نظر نمی رسید. از نظر فنی و توان عملکردی، این کوپه/ رودستر سنگین وزن بود که با تنها 200 اسب بخار قدرت، نتوانست مشتریان را راضی نگه دارد. از همه مهمتر اما کیفیت نامناسب سواری خودرو بود که به سبب شاسی بیش از حد نرم، دلچسب نبود.
فورد اسکورپیو
فورد اروپا معمولا حضور چندان پررنگی در بازار خودروهای لوکس ندارد. با این حال در اسکورپیو در دهه های ۸۰ و ۹۰ میلادی این مهم را بر عهده داشت، هر چند در نهایت نتوانست خودرویی موفق باشد. نسل دوم این خودرو که در سال ۱۹۹۴ عرضه شد، اوج مشکلاتی بود که گریبانگیر نام اسکورپیو شد. بسیاری بر این عقیده اند که در صورت کنار گذاشتن ظاهرش، نسل دوم اسکورپیو خودرو بدی نبود و می توانست موفقیت هایی کسب کند. فورد بسیار تلاش کرد تا با ارائه چهره ای جوان پسند و در عین حال مقتدر، اسکورپیو را در بازار و دل مشتریان جای دهد. با این حال ظاهر زشت و نامتناسب اسکورپیو که بسیاری آن را به یک قورباغه پوزه دار تشبیه می کردند، سبب شد تا تمامی تلاش های فورد به شکست منتهی شود. فروش اسکورپیو بسیار کمتر از حد انتظار بود و فورد تصمیم گرفت تا در پایان قرن بیستم، نسل دوم و کلا مدل اسکورپیو را از خط تولید کنار بگذارد.
مرسدس بنز کلاس R
در دوران اوج MPV ها، مرسدس بنز نیز سعی کرد سهم خود از این بازار را با کلاس R دست و پا کند. همانند سایر محصولات مرسدس بنز در کلاس R نیز لوکس بودن از اهمیتی ویژه برخوردار بود و شاید بتوان R را لوکس ترین MPV بازار دانست. مرسدس در ابتدا تلاش کرد تا با عرضه نمونه های خاص و سریع R همانند R63 با پیشرانه 6.2 لیتری AMG، نظر خریداران عاشق سرعت و قدرت را به خود جلب کند. با این حال قیمت بالا و عملکرد نه چندان خوب این نمونه ها سبب شد تا ایجاد یک به روزرسانی، R را به کراس اوورهای این برند نزدیک کند. هر چند ابعاد نه چندان متناسب این خودرو از موفقیت آن به عنوان یک رقیب جدی برای شاسی بلندهای لوکس بازار نیز کاست تا مرسدس بنز سعی کند این خودرو را به عنوان یک محصول خانوادگی عرضه کند. در نهایت، تغییرات متعدد و خلاقیت نه چندان کاری مرسدس بنز، موجبات خروج کلاس R از بیشتر بازارها را فراهم آورد.
ارسال نظر