بررسی بازی «هیتمن»؛ مصائب مامور ۴۷
اولین تصویری که با شنیدن نام «هیتمن» (Hitman) در ذهن مخاطبان بازی نقش می بندد، مرد بدون مو و عبوسی است که با کت و شلوار مشکی و کراوات قرمز و بدون داشتن ذره ای احساسات، بزرگ ترین قاتلان و سیاستمداران کثیف را از سر راه بر می دارد.
با این حالف سری «هیتمن» به دلیل داشتن ویژگی هایی مانند محیط های عظیم، حضور پرتعداد NPC (شخصیت هایی که توسط هوش مصنوعی کنترل می شوند)، شیوه های گوناگون برای به پایان رساندن ماموریت و تعریف دوباره ژانر مخفی کاری سه بعدی طرفدار بسیاری در سراسر دنیا دارد. آخرین قسمت این سری بازی سال گذشته به صورت اپیزودیک و در شش قسمت عرضه و با استقبال خوب مخاطبان همراه شد. این شش قسمت در قالب پکیجی به نام «Hitman Season 1» به زودی در اختیار مخاطبان قرار خواهدگرفت- نسخه کامل دیجیتالی یک ماه پیش عرضه شد- تا این شخصیت در آستانه هفده سالگی همچنان به عنوان یکی از مهره های اصلی صنعت بازی شناخته شود.
کلون مرگبار
با این که بیشتر تمرکز سری بازی «هیتمن» روی گیم پلی، شیوه پیشروی در طول مراحل و چگونگی استفاده از محیط و تجهیزات خلاصه می شود، اما برخلاف ظاهر، داستان نقش غیرقابل انکار در شکل گیری شخصیت مامور ۴۷ دارد. بخش عمده ای از پیش زمینه داستانی در قسمت نخست روایت شد و در ادامه سری، شاهد چالش های شخصیتی ای بودیم که هیتمن با آن ها دست و پنجه نرم می کرد.
مامور 47، یک کلون جهش یافته و متولد پنجم سپتامبر سال 1964 (14 شهریور 1343) است. بر همین اساس یک بارکد به شماره 040147- 640509 پشت او خالکوبی شده است. بخش اول اعداد، تاریخ تولد دقیق اوست. 04 به سری تولیدش اشاره دارد، 01 یعنی اولین نمونه بوده است و 47 هم نام و کدی است که با آن شناخته می شود.
او دوران کودکی خود رادر تیمارستانی واقع در رومانی سپری کرد. جایی که دکتر «ولفگنگ اورت میر» (Dr. Wolfgong Ort- Meyer) مسئولیت تعلیم او را برعهده داشت. با این که مامور 47 تنها برای کشتن افراد مختلف زاده شده و یک کلون است، اما واکنش احساسی او به مرگ خرگوشش در کودکی باعث تعجب زیاد دکتر ولفگنگ اورت میر شد. با این حساب مامور 47 به نخستین کلونی تبدیل شد که دارای بخشی از احساسات انسانی بود.
گروه 4+1
کلون هیتمن از ژن پنج تن از خطرناک ترین افراد جهان ساخته شده است. هر پنج نفر عضو یک واحد ارتش نیروهای خارجی فرانسه بودند و در ادامه برای انجام کارهای کثیف خود هزینه های ساخت و پروش کلون های مختلف از جمله مامور ۴۷ را پرداخت کردند.
پس از تکمیل آزمایش ها چهار نفر از این پنج تن، امپراتوری های جرم و جنایت خود را سازماندهی کردند و تنها ولفگنگ اورت میر بود که وقت خود را با مامور 47 و دیگر کلون ها سپری کرد. هدف اورت میر نابود کردن چهار همکارش بود تا بتواند به تنهایی لشکری از کلون های پیشرفته را در اختیار داشته باشد.
در ابتدای قسمت نخست، اورت میر موجبات فرار هیتمن را رقم می زند و او در ادامه مامور می شود تا چهار تن از خالقانش را بکشد. پس از پایان مامورت ها، مامور ۴۷ متوجه هویت واقعی خود می شود و در پایان دکتر ولفگنگ اورت میر را از پای در می آورد.
حق انتخاب
با این که هیتمن هیچ گاه یک بازی RPG نبوده است، اما میزان انتخاب هایی که پیش روی گیمرها می گذارد به مراتب بیشتر از عناوین این ژانر است. هر مرحله محیط عظیمی دارد که با توجه به نوع کارکردش پر شده از NPC. در هیتمن همه محیط به صورت کامل طراحی شده اند و از این منظر سری هیتمن جزء معدود بازی هایی است که همه درهای آن قابل بازشدن هستند.
برای نمونه یکی از ماموریت های نخستین شماره جدید «هیتمن» در پاریس و در یک گالری بزرگ جریان دارد. محیطی پر از شخصیت های جانبی و اتاق های تودرتو. وظیفه او از بین بردن طراح فاسد این گالری است. در این مرحله یک عمارت بسیار بزرگ طراحی شده است که در آن مردم در حال بازدید از گالری هستند. پلیس، خبرنگاران و گارد ساختمان هم در محیط حضور دارند؛ حال این که به چه شکل باید طراح گالری از بین برود بر عهده بازیکن است. این سنت تا به امروز در تمامی قسمت های هیتمن رعایت شده است.
شخصیت شناسی دنیای هیتمن
خیاط، سرباز، جاسوس
با این که شخصیت های زیادی برای سری بازی هیتمن خلق شده اند، اما عموم این کاراکترها نقش قربانیان مامور ۴۷ را ایفا کردند. جالب است که با گذشت ۱۷ سال و عرضه هفت قسمت، تعداد شخصیت های مهم این مجموعه از عدد چهار فراتر نمی رود. اولین کاراکتر که طبعا خود ۴۷ است، سه کاراکتر دیگر هم تشکیل می شوند از راهنمای او دیانا، یک مامور بی دست و پای سازمان سیا به ناماسمیت و در نهایت ویکتوریا که به نوعی نقش فرزندخوانده ۴۷ و دایانا را ایفا می کند.
مامور اسمیت (AgentSmith)
«کارلتون اسمیت» مامور رده بالای «سیا» (CIA) است که مامور 47 بارها زندگی او را نجات داده است. اسمیت رابطه تنگاتنگی با CIA دارد، اما برخلاف مقامش همیشه باعث زحمت هیتمن شده است، طوری که حتی یک بار مامور 47 در نسخه چهارم هوس می کند او را از سر راه بردارد، هر چند در پایان پشیمان می شود. اسمیت از افسردگی حاد رنج می برد. این مامور سیا، هیتمن را به چشم دوست وفادار می بیند، هر چند در طرف مقابل مامور 47 تنها برای کسب اطلاعات از او استفاده می کند.
او از جمله شخصیت های مورد علاقه طرفداران است که همیشه خرابکاری به بار می آورد و در طرف مقابل هیتمن باید او را از مهلکه نجات دهد. در هر سه قسمت «Silent Assassin»، «Contracts»، «Blood Money»، مامور ۴۷ در یکی از ماموریت هایش باید او را از زیر شکنجه نجات دهد. اسمیت در آخرین قسمت بازی «هیتمن» هم حضور دارد و این بار کاربران باید او را از سردخانه بیمارستان نجات دهند.
ویکتوریا (Victoria)
ویتکوریا هم مانند مامور 47 یک کلون قدرتمند است که با قدرت های فراتر از انسان عادی اش، شباهت های بسیاری به هیتمن دارد. CIA می خواهد از او یک آدمکش حرفه ای بسازد، هر چند دایانا مخالف این کار است و نمی خواهد که ویکتوریای جوان به سرنوشت خودش و مامور 47 دچار شود. دایانا برای محافظت از ویکتوریا تصمیم می گیرد از CIA خارج شود و در خانه ای دورافتاده به همراه او زندگی کند.
در طرف مقابل، CIA که نمی خواهد ویکتوریا را از دست دهد، به هیتمن دستور می دهد تا کار دایانا را یکسره کند و ویکتوریا را به آن ها برگرداند. مامور ۴۷ که جانیش را به دایانا مدیون است، او را مجروح کرده، مرگش را جعل می کند. او همچنین به دایانا قول می دهد که هیچ گاه ویکتوریا را تحویل CIA ندهد.
دایانا برنوود (Diana Burnwood)
رابطه اصلی مامور 47 که از نسخه نخست همراه او بود و از طرف CIA ماموریت ها را به او محول می کرد. دایانا پیش از ماموریت و در طول آن، از طریق صدا با مامور 47 در ارتباط است و موارد مورد نیاز را به او گوشزد می کند. طی دو نسخه نخست، دایانا تنها از طریق تلفن با مامور 47 ارتباط داشت تا این که برای نخستین بار در پایان قسمت سوم ظاهرش را می بینیم.
دایانا در داستان Blood Money نقش مهمی را ایفا می کند و مرگ جعلی مامور ۴۷ را رقم می زند تا او در پایان بازی خطرناک ترین دشمنش را که در مراسم خاکسپاری او شرکت کرده بود، از پای درآورد. این بازی موش و گربه در Absolution هم ادامه پیدا می کند، هر چند این بار هیتمن مامور می شود دایانا را به دلیل فاش کردن مدارک سری CIA از سر راه بردارد.
حضور ناموفق روی پرده نقره ای
«هیتمن» به عنوان یکی از قدیمی ترین و در عین حال محبوب ترین بازی های تاریخ همواره مورد توجه تهیه کنندگان هالیوودی بود که ماحصل آن ساخت دو فیلم سینمایی بود که هیچ کدام نتوانستند به توفیق حیرت انگیزی دست پیدا کنند. اولین اقتباس سینمایی از «هیتمن» سال 2007 (1386)، اکران شد و در نهایت به فروش صد میلیون دلاری رسید که البته برای اثری با درجه سنی R (بزرگسال) آماری قابل قبول است.
این نسخه توسط «اسکیپ وودز» (Skip Woods) فیلمنامه نویس «اره ماهی» (Swordfish) نوشته شد و «خاویر گنس» (Xavier Gens) کارگردان فرانسوی آن را ساخت. در ابتدا قرار بود «وین دیزل» نقش «هیتمن» را بازی کند، اما در نهایت او از بازی در این فیلم کناره گیری کرد و «تیموتی اولیفانت» (Timothy Olyphant) جایگزین او شد.
چند ماه پیش از اکران، کمپانی «فاکس» که بارها به دستکاری در فیلم ها متهم شده بود، درحالی که گنس در فرانسه بود، دست به تغییراتی زد و تعدادی از صحنه ها را دوباره فیلمبرداری کرد. گنس در اعتراض، فیلم را تحریم کرد. هر چند در نهایت با فروش صد میلیون دلاری در گیشه و فروش خوب در DVD، «هیتمن» به اثری سودآور تبدیل شد.
هشت سال بعد و در سال 2015 (1394) فیلم دیگری از این مجموعه با نام «هیتمن: مامور 47» اکران شد که این بار نه تنها نمرات بسیار بدی دریافت کرد، بلکه فروش آن هم از 82 میلیون دلار فراتر نرفت. عوض کردن عوامل فیلم نخست، داستان ضعیف دیگری از اسکیپ وودز و بی تجربگی کارگردان فیلم، «الکساندر باخ» که نخستین اثر سینمایی اش را رو به روی دوربین برده بود، از جمله دلایل عملکرد ضعیف این فیلم بود. البته مشکل اساسی هر دو فیلم، وفادار نبودن به منبع اصلی بود؛ طوری که مامور 47 در هر دو فیلم (مخصوصا نسخه دوم)، مبارزی بزن بهادر بود و نه یک مامور مخفی.
تنوع کشورها در بازی هیتمن
از مهمترین ویژگی های سری بازی «هیتمن» تنوع لوکیشن بی نظیر آن است؛ موضوعی که ریشه در سلیقه متفاوت اعضای استودیوی «IO» دارد. به جرئت می توان گفت که هیچ بازی ای تا به امروز تنوع محیطی «هیتمن» را نداشته است و این هم باز می گردد به هویت شخصیت اصلی. مامور ۴۷ برای از بین بردن اهداف خود به کشورهای مختلفی سفر می کند که طراحی هر کدام از این کشورها، وقت زیادی از تیم سازنده می گیرد.
ارسال نظر