قهرمان های جدید دنیای بازی های رایانه ای
این شخصیت های پیش روی شما، همه آن قهرمانانی نیستند که باید آنها را بشناسید اما مطمئنا در این یک سال اخیر بیشتر با آنها سر و کار داشته اید چرا که در این مدت حداقل یک بازی از آنها منتشر شده.
این شخصیت های پیش روی شما، همه آن قهرمانانی نیستند که باید آنها را بشناسید اما مطمئنا در این یک سال اخیر بیشتر با آنها سر و کار داشته اید چرا که در این مدت حداقل یک بازی از آنها منتشر شده.
جان تانر
آخرین بازی: Driver: San Francisco
زمانی که هنوز سری بازی های GTA و Mafia وجود نداشتند، جان تانر، شخصیت اصلی سری بازی های Driver برای خودش بروبیایی داشت. شخصیت محبوب این سری از بازی ها، بازیکنان را با هیجانی مواجه می کرد که آنها قبلا در هیچ بازی مانند آن را مشاهده نکرده بودند. تانر از جمله شخصیت هایی است که طرفداران زیادی دارد و بازیکنان مختلف هیجان رانندگی در بازی های کامپیوتری را با او حس کرده اند.
تانر از اولین نسخه این سری از بازی ها تا نسخه San Francisco حضور داشته و ماجراهای مختلفی را پشت سر گذاشته است. او ابتدا در پلیس نیویورک فعالیت می کرد و به دلیل مهارت فوق العاده اش در رانندگی به عنوان پلیس مخفی مامور شد تا خلافکاری به نام کاسلدی را بازداشت کند.
در نسخه دوم او با دیگر شخصیت محبوب این سری از بازی ها، کارآگاه تابیاس جونز آشنا شده تا مامور پیدا کردن فردی به نام Pink Lenny شود. اتفاقات زیادی رخ می دهد و تانیر با همکارش جونز ماموریتشان را به خوبی به پایان می رسانند.
در نسخه سوم سری بازی های Driver این دو شخصیت باز هم به عنوان مامور مخفی سعی می کنند شخصیت منفی معروف این سری از بازی ها، جریکو را بازداشت کنند. بازی از میامی شروع می شود و بازیکنان پس از پشت سر گذاشتن ماموریت های مختلف به استانبول می روند.
جیرکو نقش مهمی هم در اتفاقات نسخه دوم بازی داشت و به همین دلیل تانر برای دستگیری او مشکلات زیادی را از پیش رو برداشت تا پس از یک درگیری فوق العاده نفسگیرف موفق شد جریکو را در استانبول دستگیر کند اما ماجرای تانر و جریکو در نسخه سوم به پایان نرسیده و مبارزه آنها به نسخه جدید از این سری از بازی ها انتقال یافت.
در بازی Driver: San Francisco بازیکنان دوباره در نقش جان تانر اتفاقات هیجان انگیزی را تجربه می کنند که واقعا نفس را در سینه ها حبس می کند. نکته جالب در مورد شخصیت تانر این است که در تمام نسخه های منتشر شده از این بازی، صداگذار این شخصیت متفاوت بوده.
در نسخه اول آقای بردلی لاولی، در نسخه دوم استفان آشتون فرانک، در نسخه سوم جیک کانوزو و در نسخه سانفرانسیسکو دیمیتری گوریتاس، صداگذار این شخصیت بوده اند. البته باید به این موضوع هم اشاره کرد که در نسخه جدید صدای گوریتاس به شکل بسیار ماهرانه ای روی این شخصیت قرار گرفته و طنزی که او در دیالوگ هایش به کار می برد، تانر را به فرد جذاب تری تبدیل کرده است.
آدام جنسن
آخرین بازی: Deus Ex: Human Revolution
آدام جنسن شخصیت اصلی بازی Deus Ex: Human Revolution است که بازیکن در طول بازی کنترل او را به دست می گیرد. آدام از جمله شخصیت هایی است که سرگذشت پرفراز و نشیبی را پشت سر گذاشته است. او در سال ۱۹۹۳ در شهر دیترویت ایالت میشیگان به دنیا آمد اما از بد حادثه در پنج سالگی والدینش را از دست می دهد و از آن زمان به بعد یتیم می شود.
در سال ۲۰۱۴ و در ۲۱ سالگی به نیروهای پلیس شهر دیترویت ملحق می شود و چهار سال بعد به طور داوطلبانه به قسمت نیروهای ضربت می پیوندد. در این مدت و زیر نظر Quincy Durant فعالیت می کند. پس ازت مدتی در یک عملیات خطرناک فرمانده Durant به شدت مجروح شده و آدام جایگزین او می شود اما اوضاع به شکل دلخواه جنسن پیش نمی رود و آدام در سال ۲۰۲۵ نیروی پلیس را ترک می کند. در آن سال او از دستور تیراندازی به یک خلافکار ۱۵ ساله در عملیاتی به نام Mexicantown Massacre سرپیچی می کند.
چند سال بعد او به عنوان یک نیروی امنیتی در سازمانی به نام Sarif Industries مشغول به کار می شود. در سال 2027 در حالی که آدام برنامه ای جدید برای حفاظت از سازمان تحقیقاتی Sarif طراحی می کند، این سازمان مورد حمله نیروهای نظامی مخفی قرار می گیرد.
آزمایشگاه و مرکز تحقیقات اصلی خسارت های زیادی می بیند و دانشمندان مهم آن کشته می شوند. آدام در این حمله به شدت مجروح می شود اما دیویدت سریف (David Sarif)، رئیس کمپانی تصمیم می گیرد آدام را مداوا کند. آدام در شرایط بسیار بدی به سر می برد. در طول حمله سینه و دست چپ او از بین رفته و دیوید سریف آن را با قطعات مکانیکی و پیشرفته ای جایگزین می کند اما اکنون او دست مکانیکی فوق العاده قوی دارد که میله های آهنی کشنده ای در آن جاسازی شده است.
تغییرات ایجاد شده در آدام او را به انسانی منحصر به فرد تبدیل می کند که باعث می شود او داستانی تازه و درگیری های جدیدی را شروع کند. او اکنون به یک انسان تکامل یافته با قدرت های خاص تبدیل شده که در طول بازی Deus Ex: Human Revolution با آنها بیشتر آشنا خواهید شد.
آدام شخصیت جذابی دارد ولی بیشتر این جذابیت را مدیون آقای Elias Toufexis است که در زمینه صداگذاری روی شخصیت بازی های مختلف و بازیگری مهارت خاصی دارد.
اتزیو آدیتوره
آخرین بازی: Assassin's Creed: Revelations
اگر از علاقه مندان به سری بازی های Assassin's Creed باشید، حتما با یکی از شخصیت های اصلی این سری از بازی ها که اتزیو نام دارد، آشنایی دارید؛ شخصیتی که از نسخه دوم این سری از بازی ها معرفی شد و یکی از نوادگان الطیر، شخصیت نسخه اول این سری از بازی هاست.
اتزیو در این سری از بازی ها با اتفاقات زیادی روبرو شده است. در نسخه دوم او شاهد کشته شدن پدر و برادرانش بود. او قربانی دسیسه ای شد که اگر به وقوع نمی پیوست، او هرگز به یک Assassin تبدیل نمی شد.
در نسخه Brotherhood او رهبر گروه Assassin ها شد و با قدرتی که به دست آورد انتقام خانواده اش را از کسانی که باعث کشته شدن آنها شده بودند، گرفت. در سه نسخه اخیر سری بازی های Assassin's Creed که اتزیو به عنوان شخصیت اصلی در آن حضور داشته است، بازیکنان با زندگی او آشنا شدند و ارتباط بیشتری با او برقرار کردند.
در جدیدترین نسخه از این سری از بازی ها، اتزیو در زمان میانسالی و در زمانی که آثار پیری در چهره او مشخص است، سفری تازه به قسطنطنیه را آغاز می کند تا از اسرار ناگفته جدش الطیر باخبر شود. اتزیو از آن شخصیت هایی است که تا رسیدن به هدفی که دارد از کارهایش دلسرد نمی شود.
زندگی او با اتفاقات تلخ و ماجراهای گوناگونی همراه بوده و همین موضوع او را به مردی قوی تبدیل کرده است. در Assassin's Creed: Revelations بازیکنان برای آخرین بار اتزیو را مشاهده خواهند کرد و او را در آخرین ماجرایش همراهی می کنند. البته Ubisoft در اقدامی جالب یک انیمیشن کوتاه به نام Assassin's Creed Embers را همراه با انتشار Revelations منتشر کرد.
کول مک گرث
آخرین بازی: Infamous ۲
«قدرت های من قوی تر می شوند و مرا وسوسه می کنند تا کارهایی انجام دهم که حتی فکرش را هم نمی توانستم بکنم. بعضی وقت ها، خودم را هم نمی شناسم.» این جمله ای است که شخصیت اصلی سری بازی های Infamous، کول مک گرث می گوید.کول مانند دیگر ابرقهرمان های معروف، یک انسان معمولی بوده است. او یک پیک موتوری ساده بود که در شهر Empire City به کارش می رسید اما روزی یکی از بسته هایی که حمل می کرد منجر به مرگ هزاران نفر می شود اما او از این حادثه جان سالم به در می برد.
این اتفاق زندگی او را متحول می کند، چرا که کول از آن اتفاق به بعد به قهرمانی با قدرت های الکتریسیته تبدیل می شود. کول قبل از اینکه به یک قهرمان تبدیل شود، دانشگاه را ترک می کند و به دنبال کسب و کاری تازه در شهر Empire City می رود اما این کارش باعث می شود که او از سوی خانواده طرد شود. مهمترین اشخاص زندگی کول، تریش دیلی و زک دانبار هستند. سری بازی های Infamous طوری طراحی شده اند که کول می تواند از قدرت هایش در راستای کارهای خوب یا بد استفاده کند.
این دو روش باعث می شود که کول در آخر بازی به قهرمانی دوست داشتنی و معروف ویا به ضدقهرمانی ترسناک و منفور تبدیل شود. نکته جالب در دو نسخه ای که از سری بازی های Infamous منتشر شده، این است که در هر دو نسخه، دو شخص متفاوت صداگذار کول بوده اند. در نسخه اول آقای جیسون کوتل و در نسخه دوم آقای اریک لادین این کار را انجام داده است.
کول فلپس
آخرین بازی: L.A.Noire
کول فلپس شخصیت اصلی بازی L.A.Noire، یک قهرمان جنگ است که به نیروی پلیس لس آنجلس ملحق شده. کول در خانواده ای نسبتا پولدار در کالیفرنیا به دنیا آمده است. پدر و پدر بزرگش یک کمپانی بزرگ کشتی سازی داشته اند و به همین دلیل شهرت بسیاری به دست آورده بودند.کول زمانی که در دانشگاه استنفورد تحصیل می کرده، تصمیم می گیرد به جنگ برود و به همین دلیل به دانشگاه نظامی می رود.
در سال ۱۹۴۴ او با نیروی دریایی آمریکا به ژاپن می رود تا در جنگ اوکیناوا شرکت کنند. عملکرد او در جنگ باعث می شود که او مدال های زیادی دریافت کند و به عنوان یک قهرمان جنگ شناخته شود. پس از جنگ، او به نیروی پلیس ملحق می شود. عملکردش در نیروهای پلیس نیز همه را شگفت زده می کند.
قدرت او در حل پرونده ها و شناسایی مجرم باعث می شود که او از یک افسر ساده به یک کارآگاه مشهور تبدیل شود. اینجا بود که نیروی پلیس به شدت نیاز به یک قهرمان داشت؛ کسی که بتواند از پس پرونده های جنایی بزرگ بربیاید و مجرمان را به دست عدالت بسپارد؛ فردی که در یک چشم به هم زدن به ستاره شهر تبدیل می شود. اما شخصیت کول بدون هنرنمایی آرون استتون (Aaron Staton) اصلا مورد توجه قرار نمی گرفت. استتون یک هنرپیشه حرفه ای است که صدا و حرکات او را در قالب کول مشاهده می کنید.
فرمانده شپرد
آخرین بازی: Mass Effect ۳
در ابتدای معرفی این شخصیت بهتر است این نکته را یادآور شویم که بازیکنان می توانند در ابتدای سری بازی های Mass Effect نوع جنسیت شپرد را انتخاب کنند. شما می توانید بازی را با شخصیت مرد یا زن شروع کنید. در اینجا ما به معرفی شخصیت مرد فرمانده شپرد می پردازیم.
طرفداران سری بازی های Mass Effect به خوبی با شخصیت اصلی این سری از بازی ها، فرمانده شپرد آشنا هستند. شپرد از جمله افرادی است که اکثر بازیکنان می توانند با او ارتباط برقرار کنند. او نمونه خوبی از یک فرمانده کاملا مقتدر است که سفینه اش را به خوبی اداره می کند.
شخصیتی که بازی از شپرد نشان می دهد باعث شده شباهت زیادی به شخصیت محبوب سریال لاست، جک شپرد پیدا کند. حتی شباهت اسمی آنها هم دلیلی بر این ادعاست. فرمانده شپرد بسیار معروف است و همه از او حساب می برند.
این موضوع به خوبی در طول بازی مشاهده می شود؛ فردی بسیار جسور که در اکثر موارد دست به ریسک های بزرگ می زند. یکی دیگر از مسائلی که باعث شده است شخصیت شپرد برای مخاطب ها بسیار جذاب باشد، صداگذاری بسیار خوب آن است.
صداگذاری روی این شخصیت را مارک میر (Mark Meer) برعهده دارد. البته لازم به ذکر است که موشن کپر صورت و حرکات این شخصیت توسط یک بازیگر آلمانی به نام مارک وندرلو (Mark Vanderloo) صورت گرفته است. تغییرات داستانی بازی، تصمیماتی که شپرد در طول بازی می گیرد و اتفاقات مختلف، تاثیر مستقیمی روی بازی می گذارد و از همین بازی به بعد حالت های جدیدی از شخصیت او نمایش گذاشته میشوند.
سری بازی های Mass Effect از جمله بازی هایی هستند که شخصیت های بسیار زیادی در آن وجود دارد که هر کدام از آنها نقش مهمی را در بازی ایفا می کنند اما شخصیت اصلی بازی مثل دیگر عنوان ها فردی بسیار مثال زدنی و تواناست.
نیتن دریک
آخرین بازی: Uncharted ۳: Drake's Deception
نیتن دریک از جمله شخصیت های جدیدی است که در این نسل از کنسول های بازی به سرعت به شهرت رسید و یکی از معروف ترین شخصیت های دنیای بازی های رایانه ای و کنسول PS۳ تبدیل شد.
نیتن دریک را می توان هریسون فورد یا بروس ویلیس دنیای بازی های رایانه ای دانست؛ شخصی که همیشه در پی ماجراهای مختلف بوده و برای پی بردن به رازهای مختلف دست به هر کاری زده است. او یک کاشف گنج است و برای به دست آوردن گنجینه های مختلف دست به هر کاری می زند.
او با همراه همیشگی اش، ویکتور سالیوان اتفاقات زیادی را پشت سر گذاشته اند. این شخصیت با الگوبرداری از هنریشگانی مانند هریسون فورد طراحی شده و در سال ۲۰۰۷ با بازی Uncharted به دنیا معرفی شد. نیتن، اسم واقعی این شخصیت نیست و نام واقعی اش همچنان مشخص نشده است.
زندگی او به شکلی پیش رفت که او این نام را برای خودش انتخاب کرد. مادر نیتن زمانی که او پنج سال داشت، خودکشی می کند و پدرش هم او را رها می کند. نیتن در پرورشگاه بزرگ می شود و از این رو نام دریک را برای خودش انتخاب می کند.
دریک نیز یک ماجراجو بوده و به کشورهای مختلف سفر کرده است. شاید دلیل اینکه نیتن به سرفرانسیس دریک علاقه مند می شود، همین ماجراجویی ها بوده باشد.
او در ۱۵ سالگی از پرورشگاه فرار می کند و برای پیدا کردن وسایلی که متعلق به سر فرانسیس دریک بوده است، به کلمبیا می رود. در کلمبیا اتفاقات زیادی رخ می دهد و این اتفاقات منجر به آشنایی او با ویکتور سالیوان می شود.
در نسخه های اخیر این سری از بازی ها نیز نیتن عاشق دختری به نام الینا فیشر می شود؛ دختری که در بسیاری از ماجراهایی که نیتن در آن بوده، حضور داشته است اما شخصیت نیتن دریک بدون حضور نولان نورث هرگز به این محبوبیت دست پیدا نمی کرد.
نولان نورث صداگذار و بازیگری است که به این شخصیت مجازی زندگی بخشیده است. نیتن دریک از آن دسته شخصیتی هایی است که با توجه به سنی که دارد، می تواند خودش را درگیر ماجراهای دیگری بکند. البته هنوز هم جا دارد که تیم سازنده Uncharted به این شخصیت دوست داشتنی وجه های جدیدتری اضافه کنند و اطلاعات دیگری را از او در بازی هایی که در آینده منتشر می شود، رو کنند.
مارکوس فنیکس
آخرین بازی
سرجوخه Marcus Michael Fenix که در سری بازی های Gears of War با نام مارکوس فنیکس شناخته می شود، رهبری گروه دلتا را برعهده دارد. او یک قهرمان افسانه ای است و کارهایی که او در جنگ میان انسان ها و لوکاست ها انجام داده، زبانزد خاص و عام است.
زندگی او مانند شخصیت های دیگری که در این سری از بازی ها دیده شده اند، تحت تاثیر روز حمله لوکاست ها به انسان ها کمه Emergence Day نام دارد، قرار گرفته است. مارکوس ۲۱ سال قبل از Emergence Day به دنیا آمد و پدرش Adam و مادرش Elain نام دارد.
پدر مارکوس نقش مهمی در زندگی او و اتفاقاتی که در کل سری بازی های Gears of war رخ داده، داشته و از این رو خانواده فنیکس نقش پر رنگی را در این داستان ایفا می کنند. مارکوس در ۹ سالگی به مدرسه می رود و در آنجا با Dom آشنا می شود.
دوستی آنها بسیار عمیق می شود و کار به جایی می رسد که آن دو ودر یک تیم به جنگ با لوکاست ها می روند. مارکوس تا قبل از نبرد Ephyra بسیار شجاعانه در برابر دشمنان مبارزه کرد؛ اما در این نبرد او پستش را برای نجات دادن پدرش ترک کرد.
او با این کار نیز موفق نشد که پدرش، دکتر Adam Fenix را نجات دهد. مارکوس به دلیل ترک پستش در میدان جنگ از ارتش اخراج می شود و به زندگی با سیستم فوق امنیتی فرستاده می شود اما شرایط جنگ به شکلی پیش می رود که مارکوس بعد از سال ها به ارتش فراخوانده می شود و پس از اتفاقاتی که در اوایل نسخه اول رخ می دهد، او دوباره رهبر گروه دلتا می شود و همراه با دوست قدیمی اش Dominic Santiago ماموریت های مختلفی را پشت سر می گذارد.
در نسخه دوم این سری از بازی ها مارکوس عاشق دختری به نام آنیا می شود؛ دختری که در سری بازی های Gears of War نقش پشتیبانی از مرکز فرماندهی را برای گروه دلتا ایفا می کرده است.
در نسخه سوم سری بازی های Gears of War مارکوس اطلاعاتی دریافت می کند که بر اساس آنها، پدرش هنوز زنده است و این موضوع باعث می شود مارکوس برای پیدا کردن او ماموریتی بسیار خطرناک را آغاز کند. بازی Gears of War ۳ پایان داستان مارکوس فنیکس و یارانش است و از این رو بازیکنان با سرگذشت و پایانی جالب برای داستان مارکوس مواجه می شوند.
نظر کاربران
هيچ كدوم بازي هواپيما آتاري نمي شهههههههههههههههههههههه
فقط عشقست Assassin’s Creed...
واقعا که چرا شاهزاده ایرانی نیست.اون که از همه ی این شخصیت ها قویترو خوشتیپ تره...
پاسخ ها
با کلاس باش عزیزم :
پرنس آف پرشیا
prince of persia
پاسخ ها
واقعا که بازی prince of persia بهترین بازی دنیاست
عالی هست