پنج فرمان علیه خرافه های مدرن
در مطلبی که پیش رو دارید، پنج نمونه از شبه علم هایی که در دوران معاصر در جهان رواج دارند معرفی و بررسی کرده ایم.
در مطلبی که پیش رو دارید، پنج نمونه از شبه علم هایی که در دوران معاصر در جهان رواج دارند معرفی و بررسی کرده ایم.
هومیوپاتی
هومیوپاتی (یا همسان درمانی) به عنوان یک روش درمانی مکمل یا جایگزین معرفی می شود و بر دو اصل ساده استوار است. اول این که مشابه، مشابه را درمان می کند؛ مثلا از قهوه که باعث بی خوابی می شود، می توان برای درمان بی خوابی بهره گرفت.
این ادعا مبنای تجربی و محک خورده ای ندارد و گزاره ای است که می تواند گاه درست و گاه نادرست باشد. شاید فکر کنید که واکسن ها هم عملا پیرو این اصل اند، در حالی که در واکسن با وارد کردن یک ویروس یا یک باکتری ضعیف شده به بدن، سیستمی ایمنی فرد در سازوکاری کاملا مشخص و شناخته شده تحریک می شود و او را در برابر بیماری ایمن می سازد.
اصل دوم که جالب تر و بحث برانگیزتر است می گوید هرچه دُز ماده موثر کمتر باشد، تاثیر بیشتری بر بدن بیمار خواهد داشت. مشکل اینجاست که این فرآیند رقیق کردن در ساخت داروهای هومیوپاتی آنقدر تکرار می شود که دیگر عملا هیچ مولکولی از ماده اولیه در داروی نهایی باقی نمی ماند و آنچه بیمار وارد بدن خود می کند کاملا بی خاصیت است.
هومیوپات ها عقیده دارند که حتی اگر ماده درمانی در محصول نهایی موجود نباشد، بر ساختار مولکول های آب تاثیر می گذارد که این تاثیر حتی بدون وجود آن ماده نیز حفظ می شود و به عبارتی در «حافظه آب» باقی می ماند. البته که اگر به راستی چنین بود باید تا به حال انقلابی در علم و فناوری پدید می آمد و از این قابلیت غریب آب در حوزه های مختلف استفاده می شد.
داروهای هومیوپاتی هم مثل تمام دارونماهای دیگر (پلاسیبوها) دارای اثرات تلقینی روی شماری از بیماران هستند و بهبود آن ها کمک می کنند؛ در برخی از موارد هم بدن بیمار سیر طبیعی بهبود خود را طی می کند که به اشتباه به نام هومیوپاتی تمام می شود. علاوه بر این ها شماری از چهره های سرشناس، از سیاستمداران گرفته تا هنرپیشگان و ورزشکاران، به عنوان طرفداران پروپافرص هومیوپاتی معرفی می شوند.
همه این عوامل در کنار ادعای درمان تقریبا تمام بیماری ها زیر عنوان پرزرق و برق طب کل نگر یا پزشکی مکمل، دست به دست هم داده تا «خرافه هومیوپاتی» به حیات پرسود خود ادامه بدهد.
عرفان کوانتومی
فیزیک مدرن سرشار از عبارت و اصطلاحاتی است که در زبان روزمره نیز به کار می روند، اما در بستر علمی خود، معنایی کاملا خاص و متفاوت دارند. نسبیت، ذره، موج، نور، قطعیت، آگاهی، ناظر، ارتعاش و انرژی نمونه هایی از این اصطلاحات اند که هر کدام تعریف فنی دقیقی دارند و می توان گفت با آنچه ما در گفتار عادی خود استفاده می کنیم صرفا دارای اشتراک لفظی هستند. اگر پیچیدگی ها و شگفتی های کوانتوم را هم به این مساله اضافه کنیم، سخت نیست که بفهمیم چرا این شاخه از فیزیک تبدیل به جولانگاهی برای خیال بافی و نظریه پردازی های توخالی و حتی شیادی عده ای شده است.
حیطه فعالیت کوانتوم (مانند تمام بخش های دیگر فیزیک و مانند تمام علوم تجربی) منحصر به جهان فیزیکی ما و دنیای ماده و نیروهاست. هر حرف و ادعایی فراتر از این برای نسبت یا پیوند دادن کوانتوم با معنویت، عرفان یا ماورا یا برآمده از خام دستی و بی اطلاعی جوینده است یا سرپوشی برای حقه بازی و گمراه سازی. انرژی مثبت و منفی افراد، شعور داشتن ذرات و کل هستی، جهان های موازی و مواردی از این دست، مثال هایی از این مغلطه هاست.
در اغلب نمونه های ایرانی عرفان کوانتومی علاوه بر این که روایت مخدوش و گمراه کننده ای از علم ارائه می شود، سعی می شود تا با استفاده از اشعار مولوی و حافظ، این شاعران را همچون پیشگویان فیزیک و کوانتوم جا بزنند. عرفان کوانتومی را بیشتر باید همچون تردستی جذاب برای مبهوت و سرگرم کردن گوینده و مخاطبش دانست. شعبده ای که هر چند با رو شدن دست افرادی همچون مدعیان «عرفان حلقه» سر و صدای کمتری پیدا کرده، اما همچنان مدافعان سرسختی دارد.
بشقاب پرنده ها
بشقاب پرنده ها یا یوفوها (UFO- Unidentified Flying Objects) اشیای ناشناس پرنده ای هستند که شایعات تایید نشده، داستان ها و فیلم های علمی تخیلی و هیاهوی رسانه های عامه پسند به آن ها رنگ و بوی خرافی و حتی اسطوره ای بخشیده اند. این پرندگان ناشناس هرازگاهی در گوشه و کنار جهان و در کشور خود ما مشاهده می شوند و در مواردی که امکان و فرصت بررسی آن ها وجودداشته، معلوم شده که اغلب، مواردی چون هواپیما، ابر، بالن، شهاب ها یا صرفا خطای دید بوده اند و گاهی هم محصول گزارش های دروغین و ساختگی.
مهم تر از همه این که هیچ سند و نشانه ای از ارتباط این اشیای پرنده با موجودات هوشمند فرازمینی در دست نیست. یوفوها معمولا دستمایه نظریه های توطئه جذابی درباره ملاقات «آدم فضایی ها» از زمین به قصد ارتباط با انسان ها یا تسخیر کره ماه قرار می گیرند و بسیاری هم بر این باورند که این بیگانگان بازدیدهای زیادی از زمین داشته اند و دولت های بزرگ به عمد این مساله را از مردم پنهان نگاه می دارند.
انرژی درمانی
انرژی درمانی مانند هر شبه علم و خرافه دیگری ادعای علمی بودن دارد و به ظاهر از «انرژی»هایی که بر بردن و سلول های بیماران تاثیرگذارند، برای درمان امراض و ناخوشی ها بهره می گیرد. این انرژی معمولا از کف دستان درمانگر به بدن بیمار منتقل می شود و حتی گاهی از طریق نگاه یا صدای او بر آن ها اثر درمانی می گذارد (یکی از این کاسبان معروف انرژی درمانی در ایران در سال های گذشته آوازهای شفابخش خود را به بیماران می فروخت!).
نکته اینجاست که ظاهرا این انرژی ها در زمره هیچ یک از آنهایی که ما می شناسیم و دانش بشری به ما آموخته، نیست (به بیان دیگر اصلا انرژی در کار نیست) و هر چند که توضیحات گنگی درباره آن ها داده می شود، هیچ نشانی از ارتباط آن با نیروهای شناخته شده طبیعت وجود ندارد. همچنین هیچ کدام از آزمون هایی که تاکنون برای برسی روشمند انرژی درمانی در شرایط کنترل شده صورت گرفته، صحت آن را تایید نکرده است.
این آزمون ها نمونه هایی را که حاکی از تاثیر مثبت انرژی درمانی بوده و ناشی از اثری مشابه دارونماها و تلقین می دانند. شاید گفته شود با اینکه انرژی درمانی و سایر شیوه هایی که به عنوان طب «جایگزین» مطرح می شوند، سودی به بیماران نمی رسانند، اما ضرری هم برای آن ها ندارند و بنابراین چه لزومی دارد که آنها را نفی یا تقبیح کنیم؟ مشکل اینجاست که با پروبال گرفتن این شیوه ها، عرصه بر درمان های کارآمد تنگ تر می شود و میزان پذیرش افراد نسبت به شبه علم ها و باورهای بی پایه افزایش می یابد. باورهای خرافی همچون شبکه ای به هم تنیده اند که باور به یکی به راحتی راه را برای باور به بقیه باز می کند.
خواص سنگ ها
توسل به سنگ های رنگارنگ زینتی و قیمتی برای مداوای دردها و بهبود بیماری ها که با نام های سنگ درمانی، کریستال درمانی و بلوردرمانی شناخته می شود، سابقه ای طولانی در فرهنگ های مختلف دارد، اما جنبه مدرن این خرافات، سوءاستفاده از مفاهیم ظاهرا علمی برای موجه کردن آن و متقاعد کردن مشتریان به خریدن این سنگ هاست. به این متن که در یک نشریه آنلاین فارسی منتشر شده توجه کنید: «تمامی موادمعدنی دارای یک انرژی ذاتی و درونی و ارتعاشی هستند. منابع زیادی وجود دارند که این انرژی را توصیف کرده اند. این نیروهای تشعشعی برای اینکه حالت شفابخشی به سنگ دهند از میدان های نوسانی متفاوت انرژی استفاده می کنند و این انرژی در انواع متفاوت سنگ ها ذخیره شده و نهفته است.»
در این متن هیچ اشاره ای به ماهیت این «انرژی درونی ارتعاشی» که بلافاصله به «نیروی تشعشعی» تغییر نام می دهد نشده و هیچ نامی از منابع زیادی که آن را توصیف کرده اند، نیامده است. به علاوه مشخص نیست که «میدان های نوسانی انرژی» چیستند و با چه سازوکاری درون سنگ ذخیره می شوند.
نکته جالت تر درباره سنگ درمانی این است که متولدین ماه های مختلف به دلیلی که بر ما پوشیده است، از بعضی سنگ ها بیشتر تاثیر می پذیرند. اگر شک دارید که شاید واقعا انرژیِ درمانگری در سنگ ها و مواد معدنی نهفته است (که انسان هایی در گذشته با تجربه زیاد یا با کشف و شهودی ویژه به آن دسته یافته اند) به این فکر کنید که چنین انرژی باید اصولا در تمام موادی که هر روز با آن ها سروکار داریم وجود داشته باشد؛ از جمله در لباسی که می پوشیم، بلورهای کوچک شکری که می خوریم، بدنه خودرویی که در آن می نشینیم، نمایشگری که به آن خیره می شویم و گوشی که در جیب یا کیف خود نگه می داریم. چرا از میان این همه مواد گوناگون فقط سنگ هایی که فروشندگان شان تبلیغ می کنند باید تاثیر ویژه ای بر بدن ما داشته باشند؟
سنگ درمانی مثل بسیاری از روش های شبه علمی دیگر تاثیر ملموس و سنجش پذیری بر فرد ندارد و هر کسی ممکن است تغییرات تصادفی حال خود را به حساب اثر آن ها بگذارد یا با توجه گزینشی بر تغییرات مثبت و نادیده گرفتن خودآگاه یا ناخودآگاه مواردی که بی تاثیر بوده اند، به این شیوه به عنوان درمانی سودمند گرایش پیدا کنند؛ این دقیقا همان فرآیندی است که در باور به هر خرافه یا شبه علمی طی می شود.
نمونه هایی از شبه علم های پرطرفدار
• ابتلا به اوتیسم در اثر زدن واکسن
• انکار گرایش زمین
• تاریک شدن جهان در پایان سال ۲۰۱۲
• تئوری های توطئه درباره فرود انسان روی ماه
• تله پاتی (دورآگاهی)
• حس ششم (ادراک فراحسی)
• حلقه های کشتزار (نسبت دادن اشکال هندسی روی مزارع به فرازمینی ها)
• دستبندهای مغناطیسی برای آرامش و تعادل و رفع اضطراب
• چهره انسانی روی سطح مریخ
• شعور کیهانی
• طالع بینی
• عنبیه شناسی (تشخیص وضع سلامت از روی رنگ و شکل عنبیه)
ارسال نظر