پیشرفت های علمی ایران که جهان را شگفت زده کرده است
تحریمها در ضمن مشارکت دانشمندان آمریکایی در پروژههای پژوهشی ایران را منع میکند، حتی اگر این مشارکت، فقط در حد ارائهی مشاوره باشد. هرگونه همکاری در پروژههای علمی ایران، به دریافت مجوز از وزارت خزانهداری آمریکا احتیاج دارد.
قرار است در فاصلهای نزدیک به این شهر، یک پروژهی علمی خیلی مهم اجرا شود. اگر همه چیز خوب پیش برود، در سال ۲۰۱۸ کلنگ ساخت اولین «شتاب دهندهی ذرات» ایران زده میشود.
فیزیکدانی از دانشگاه برکلی کالیفرنیا به نام «دیوید آتوود» (David Attwood) سال گذشته از دفتر مدیریت پروژهی چشمهی نور ایران دیدار کرد؛ او میگوید: «این شتابدهنده، توانایی انجام پژوهشهای علمی در سطح جهانی را به دانشمندان ایرانی میدهد.»
این پروژه، نشانگر عزم جدی ایرانیها برای انجام پروژههای علمی در شرایط نه چندان آرام کشور است. شرایطی که ایران به دلیل فعالیتهای هستهای، زیر فشار تحریمهای آمریکا و متحدانش قرار دارد. این تحریمها فقط اقتصاد را نشانه نرفته؛ بلکه از صادرات تجهیزات پیشرفتهی علمی به ایران جلوگیری میکند.
تحریمها در ضمن مشارکت دانشمندان آمریکایی در پروژههای پژوهشی ایران را منع میکند، حتی اگر این مشارکت، فقط در حد ارائهی مشاوره باشد. هرگونه همکاری در پروژههای علمی ایران، به دریافت مجوز از وزارت خزانهداری آمریکا احتیاج دارد.
تحریمها از دانلود بیشتر نرمافزارهای علمی در ایران جلوگیری میکنند و به دلیل قطع بودن ارتباط سامانهی بانکی ایران با بانکهای جهانی، ایرانیها نمیتوانند به طور مستقیم ژورنالهای خارجی را تهیه کنند.
علیرغم تمام این فشارها، سازندگان شتابدهندهی حلقهای یا همان «سنکروترون» ایران، قصد دارند به هر قیمتی که شده، آن را بسازند. سازندگان شتابدهندهی ذرات، گاهی اوقات مجبور میشدند به جای وارد کردن قطعات مهم از راههای رسمی، آنها را قاچاق کنند.
اگر تولید آن در داخل ممکن نبود، خودشان تلاش میکردند که آنها را بسازند؛ در غیر این صورت، بدون این قطعات کار خود را ادامه میدادند. «جواد رحیقی»، فیزیکدان هستهای و مدیر پروژهی چشمهی نور ایران است؛ او میگوید: «شکست برای ما معنی ندارد.»
همین روحیه باعث شد که علیرغم همهی تحریمها و فشارها، پروژههای علمی دیگری نیز داخل ایران شروع شود.
نتیجهی این روحیه، سرمایهگذاری علمی هنگفت دولت ایران در پروژههای علمی بود. پروژههایی که در حوزههای مختلف، از لرزهشناسی گرفته تا سلولهای بنیادین شروع شدهاند. دولت ایران در اقدامی نادر، به ما از نشریهی ساینس اجازه داد که از برخی پروژهها دیدن و با بعضی دانشمندان گفتگو کنیم.
وضعیت اسفبار تحریمهای ایران به زودی تمام میشود. در ماه جولای امسال، ایران و قدرتهای جهانی به توافقی هستهای رسیدند و ایران پذیرفت که در عوض برداشته شدن بسیاری از تحریمها، برنامهی هستهای خود را محدود کند. اگر مشکل خاصی پیش نیاید، این توافق از پایان امسال به طور کامل اجرا میشود.
تا زمانی که تحریمها برداشته شوند، ارتباط علمی غرب با ایران همچنان محدود خواهد بود. جولای امسال، هیئتی ایرانی در شهر وین اتریش، بر روی توافق برای انجام پژوهشهای مشترک با «سازمان توسعهی صنعتی ملل متحد» (UNIDO) و دیگر شرکای بینالمللی مذاکره میکرد.
اوایل تابستان امسال نیز گروهی از مسئولان دانشگاههای آمریکا به سرپرستی «آلن گودمن» (Allan Goodman)، رئیس مرکز آموزش بینالمللی در نیویورک به ایران آمدند.
آنها قصد بررسی حوزههایی را داشتند که ایران و آمریکا میتوانند در آنها همکاری علمی بکنند. گودمن میگوید: «ما در این سفر دریافتیم که علم در ایران زنده است و اوضاع خوبی دارد.»
زنده نگه داشتن علم در جنگ تحریم، یک پیروزی بزرگ در تاریخ ایران معاصر ایران به حساب میآید؛ تاریخی که قسمتهایی از آن را مردم در زندگی روزانهي خود احساس میکنند. در جنوب تهران، گورستانی به نام «بهشت زهرا» وجود دارد.
قبرها ردیف به ردیف و ستون به ستون به موازات هم قرار گرفتهاند و تا دوردستهای افق ادامه دارند. قسمتی از این گورستان، متعلق به سربازانی است که در جنگ ایران و عراق جان خود را از دست دادهاند.
جنگی که به دلیل استفادهی گسترده از خندقها، خاکریزها و گازهای شیمیایی، بیشتر شبیه به جنگ جهانی اول بود؛ جنگ فرسایشی و ویرانگری که از سال ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۸ ادامه داشت.
بسیاری از کسانی که اینجا آرام گرفتهاند، خیلی کم سن و سال هستند. در ایران، کشتهشدگان جنگ را «شهید» مینامند و سعی میشود که یاد آنها به شیوههای مختلف زنده نگه داشته شود.
یاد سالهای تلخی که از انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹ تا پایان جنگ ادامه داشت. گودمن میگوید: «این تصاویر، چشمان ما را تا حد زیاد به روی واقعیت باز کرد. ما تا پیش از این، اثر بزرگ جنگ بر قلب و روح ایرانیان را دست کم میگرفتیم.»
در اوایل دههی ۸۰ میلادی، همهی دانشگاههای ایران به مدت سه سال، تحت عنوان انقلاب فرهنگی تعطیل شدند. بسیاری از مردان که توانایی جسمانی کافی داشتند، به جنگ اعزام شدند. در این سالها پدیدهای وحشتناک رخ داد، پدیدهای به نام فرار مغزها، چیزی که باعث شد علم در ایران تا لبهی پرتگاه عقب برود.
پس از پایان جنگ، دانشگاهها و مراکز آموزشی خیلی آرام شروع به کار کردند و از رکود فاصله گرفتند. سپس ایران خیلی سریع شروع به بازسازی مراکز آموزشی کرد و دانشگاههای جدید، یکی پس از دیگری احداث میشدند.
در این سالها، تعداد دانشآموزان و دانشجویان افزایشی چشمگیر و تحسین برانگیز پیدا کرد؛ ایران با یک دههی قبل قابل مقایسه نبود. به عنوان قسمتی از این رستاخیز، دانشگاه صنعتی شریف در تهران، نخستین دورهی دکترای فیزیک را برگزار کرد.
در همین حین، دولت شروع به ساختن مراکز پژوهشی کاربردی کرد؛ یکی از آنها، پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی است.
پس از انقلاب اسلامی ایران، شورای عالی انقلاب فرهنگی که اوایل دههی ۸۰ میلادی تاسیس شده بود، سازمان جهاد دانشگاهی را راهاندازی کرد. بخشی از وظیفهی جهاد دانشگاهی، اطمینان از پایبندی دانشگاهها به اصول و تفکرات اسلامی است.
این سازمان در انگلیسی با نام «مرکز آکادمیک آموزش، فرهنگ و پژوهش» (ACECR) شناخته میشود و هدفش این است که پژوهشهای علمی را با نیازهای اجتماعی مطابقت دهد.
این مرکز، بعضی پروژههای کاربردی مثل خطوط انتقال برق فشارقوی و ایمنسازی تجهیزات حفاری چاههای نفت را تامین مالی کرده است؛ همچنین در حال همکاری برای ساخت پهپادهای نظامی در اصفهان است.
جهاد دانشگاهی، دستاوردهایی در زمینهی دانشهای بنیادین نیز داشته است. در سال ۱۹۹۱، این سازمان توانست مرکز رویان را در تهران تاسیس کند. مرکز رویان، برای کمک به زوجهای نابارور ایرانی که پیشتر برای درمان باید به خارج از کشور سفر میکردند ساخته شد.
این مرکز، از آن زمان تا کنون وزنهای سنگین در پژوهش بر روی سلولهای بنیادین کشور بوده است. از زمان شروع به کار این مرکز، صدها مقاله منتشر شده است و علیرغم همهی تحریمها، توانسته عمل شبیهسازی در حیوانات را انجام دهد.
شورای عالی انقلاب فرهنگی به انجام تحقیقات در سطح خاورمیانه نیز علاقهمند است. در برنامهی چشماندازی که سال ۲۰۱۱ منتشر شد، یکی از اهداف آن، ارتقاء و بهبود علم و فناوری در جهان اسلام بود. طبق این برنامه، احیای تمدن بزرگ اسلامی، مشروط به پیشرفت همهجانبه در علم دانسته شده است.
این شورا در سال ۲۰۰۴، مرکزی را تحت عنوان «پایگاه استنادی علوم جهان اسلام» راهاندازی کرد که در آن، سعی میشود زبان فارسی به عنوان زبان بینالمللی علم توسعه داده شود. این مرکز حتی تلاش کرد که یک اینترنت اسلامی هم راه اندازی کند.
در اوایل دههی ۲۰۰۰، ایران فکرهای بزرگی در حوزهي دانشهای بنیادین در سر داشت؛ از آن جمله میتوان به چشمهی نور ایران و رصدخانهی ملی ایران اشاره کرد.
ولی مشکلات زیادی در این راه بوجود آمد، بسیاری از بهترین دانشجویان و استادان این کشور به خارج از کشور مهاجرت کردند و همانجا ماندند. در ضمن بودجهی اختصاصی به علم نتوانست همپای آرزوها پیش برود.
«وحید احمدی»، معاون پژوهشی وزارت علوم ایران میگوید: «هرچند هدف رسمی دولت این بود که ۳ درصد از تولید ناخالص ملی به بخش پژوهش اختصاص داده شود، ولی سال ۲۰۱۴، در عمل این بودجه به چیزی در حدود ۰/۵ درصد رسید.
تقریبا ۱/۷۵ میلیارد دلار. این درحالیست که وزارت علوم فقط کنترل ۲۷ درصد از آن را در دست دارد.» این قطعه کیک کوچک به قسمتهای باریکتر تقسیم شد.
«جواد صالحی» استاد دانشگاه صنعتی شریف است؛ او میگوید: «بودجهی پژوهشی سال گذشتهی دانشگاه صنعتی شریف فقط چند صد هزار دلار بود. ۹۰ درصد مقالههای ما، صرفا ایدههای خلاقانه هستند.
ما بودجهی ساخت نمونههای اولیه و آزمایش آنها را نداریم.» به دلیل مشکلات اقتصادی، دانشمندان ایرانی حتی در امرار معاش نیز دچار مشکل شدند.
ضربهی بزرگ به جامعهی علمی ایران، در سال ۲۰۰۲ خورد. زمانی که مشخص شد ایران در نزدیکی شهر نطنز، تاسیسات غنیسازی اورانیوم ساخته است. این باعث شد که آمریکا و سازمان ملل، تحریمهای سختگیرانهای علیه ایران وضع کنند. جورج بوش رئیس جمهور وقت آمریکا، ایران را یکی از اعضای محور شرارت خواند.
پشت سر آن هم صحبتهای احمدینژاد علیه هولوکاست و رژیم صهیونیستی آمد و خلاصه تنشهای سیاسی به اوج رسید. ایران زیر فشار تحریمهای بیشتری میرفت و در کنار اقتصاد، دانشمندان ایران نیز در انزوای بیشتری قرار میگرفتند.
تحریمها آنقدر شدید بودند که برای مثال، هیچ سنگی نمیتوانست به ایران صادر، یا از ایران وارد شود. قرار بود که با این کار، صنعت ساخت و ساز در ایران تحت فشار قرار گیرد. «عرفان خسروی» که یک دیرینهشناس در دانشگاه تهران است میگوید: «عدم تبادل سنگ، به معنی عدم تبادل فسیل است.
به دلیل تحریم در تبادل سنگ، ما نمیتوانیم از دانشگاههای خارجی سنگی قرض بگیریم و آن را با نمونههای خود مقایسه کنیم. در ضمن نمیتوانیم فسیلها را برای آنالیز به خارج ارسال کنیم. بعلاوه از آنجا که صادرات ایزوتوپهای پرتوزا به ایران ممنوع است، ما نمیتوانیم سن نمونههای خود را اندازه بگیریم.»
در حال حاضر دانشمندان ایرانی نمیتوانند به راحتی مقالههای خود را در ژورنالهای بینالمللی منتشر کنند. بعضی از سردبیران با تصور نادرست از تحریمها، مقالات را چاپ نمیکنند.
آنها فکر میکنند که با این کار تحریمهای بینالمللی را نقض میکنند، این درحالیست که تحریمها در این مورد فقط افرادی از دولت ایران و سازمانهای مربوط به انرژی هستهای را هدف قرار داده است.
«محمدکاظم جعفری»، رئیس پژوهشگاه زلزلهشناسی است؛ او میگوید: «تحریمها بسیار بیرحمانه شدند. برای سالها، این پژوهشگاه حسگرهای لرزهنگار را از کانادا، انگلستان و آمریکا وارد میکرد. حسگرها در قسمتهایی که گسلها قرار دارند کار گذاشته میشوند و بدین ترتیب میتوانند از زمینلرزهی قریبالوقوع اطلاع دهند.
در ضمن با آنها میتوان میزان ارتعاش سازههایی مثل پلها، سدها و دیگر زیرساختها را فهمید. البته که از این حسگرها میتوان برای مانیتورینگ آزمایشهای هستهای هم استفاده کرد. از سال ۲۰۱۰، ایران دیگر نمیتواند حتی برای مقاصد بشردوستانه هم این حسگرها را وارد کند.»
دانشمندان ایرانی چاره را در این دیدند که حسگر را خودشان بسازند. در دفتر کار آقای جعفری، نقشهای بزرگ از ایران و مناطق زلزلهخیز آن دیده میشود.
زیر آن، حسگر شتابسنج HAT قرار گرفته است. یک دستگاه مشکی رنگ و سنگین وزن. این حسگر عملیاتی هم شده است، مثلا نمونههایی از آن را در نیروگاه هستهای بوشهر، سد هیروی استان کرمانشاه و سامانههای گازرسانی شهر تهران کار گذاشتهاند.
نسلشناسی به نام «مسعود هوشمند» میگوید: «اگر چیزی راه ما را سد کند، ما راه خود را برای گذر از آن پیدا میکنیم.
ما مثل رودخانهای هستیم که میتواند راهش را از میان قلوهسنگها پیدا کند.» در پژوهشگاه ملی مهندسی ژنتیک و زیستفناوری، هوشمند گروهی را هدایت میکند که اکنون توانستهاند بیش از ۳۰۰ بیماری میتوکندریایی تشخیص را دهند.
او این موفقیت را مدیون همکاری ۵۰ دانشجویی میداند که در خارج از کشور هستند و به گروه او در داخل ایران کمک میکنند.
چنین کارهای نبوغآمیزی در پروژهی شتابدهندهی ذرات ایران هم رخ داد. وقتی که در سال ۲۰۱۰ کار بر روی چشمهی نور ایران در پژوهشگاه دانشهای بنیادین آغاز شد، گروه سازنده میدانست که یک دستگاه خیلی مهم را نمیتواند از خارج وارد کند. آن دستگاه، منبع تغذیهی فوق با ثبات برای آهنرباهای مغناطیسی سنکروترون بود.
گروه ایرانی تصمیم گرفت که خودش آن را بسازد. رحیقی میگوید: «ابتدا که این تصمیم را مطرح کردیم، بعضیها به ما خندیدند. اکنون پنج سال گذشته است و ما دستگاهی ساختهایم که حتی بهتر از بعضی نمونههای خارجی کار میکند. حالا دیگر کسی به ما نمیخندد.»
وقتی به هیچ وجه نمیتوان دستگاهی را در داخل ساخت، دانشمندان ایرانی مجبور میشوند که هزینهی زیادی بابت خرید آن از بازار سیاه و قاچاق بپردازند.
معمولا این کار باعث میشود که خدمات پس از فروشی هم در کار نباشد. برای مثال، زمانی پژوهشگاه پلیمر و پتروشیمی ایران تصمیم گرفت که یک ماشین رزونانس مغناطیس هستهای دست اول داشته باشد.
«مهدی نکومنش» مدیر این پژوهشگاه میگوید: «سازندهی آلمانی دستگاه گفت که میتوانید قطعات آن را برای تعمیر پیش ما بفرستید، ولی تضمین نمیکنیم که بتوانیم آنها را به شما بازگردانیم.» بسیاری اوقات مواد خیلی دیر به دست ما میرسند.
سرعت به خصوص برای دانشمندانی که در رشتههایی مثل سلولهای بنیادی کار میکنند اهمیت زیادی دارد.
اکنون دانشمندان ایرانی امیدوارند که توافق هستهای بتواند تغییراتی ایجاد کند. باز شدن دروازهها به سوی غرب، فعالیت در یک محیط سیاسی کمتنشتر و اقتصاد قویتر میتواند باعث شود که علم رشد بیشتری بکند. احمدی میگوید: «این یک دورهی جدید برای علم در ایران است. ما در حال ورود به دورهی پساتحریم هستیم.»
در توافق هستهای، قرار شده که تاسیسات غنیسازی فوردو به یک مرکز پژوهشی بینالمللی تبدیل شود و محلی برای همکاری در زمینههایی مثل همجوشی هستهای، اخترفیزیک و رادیوداروها شود.
«شاهین روحانی»، فیزیکدان ذرات در پژوهشگاه دانشهای بنیادین تهران و رئیس انجمن فیزیک ایران است؛ او میگوید: «آزمایشگاه زیرزمینی فوردو میتواند میزبان آشکارسازهای ذرات کیهانی مادهی تاریک و نوترینوهایی که در آزمایشگاه سرن سوییس ساخته شدهاند و از درون زمین عبور میکنند، باشد.»
او امید دارد که دانشمندان ایرانی خارج از کشور بتوانند به جامعهی علمی کشور برای اتصال به جامعهی علمی جهانی کمک کنند
کل فعالیتهای علمی ایران میتواند از این فرصت بهره ببرد. «گری گیلمور» (Gerry Gilmore) ستارهشناسی از دانشگاه کمبریج است و در کمیتهی مشاوره برای ساخت رصدخانهی ملی ایران عضویت دارد؛ او میگوید: «با معرفی دوبارهی دانشمندان ایرانی به جامعهی علمی بینالمللی، تفاهم فرهنگی افزایش مییابد و پلها دوباره ساخته میشوند.»
این تغییرات را میتوان به فال نیک گرفت. «علی بریوانلو» سرپرست آزمایشگاه جنینشناسی مولکولی در دانشگاه راکنفلر نیویورک است و این هفته به تهران میرود. او به تهران میرود تا در کنفرانسهایی که پژوهشگاه رویان ترتیب داده، سخنرانی کند.
بریوانلو از جمله نخستین پژوهشگرانی است که توانست سلولهای بنیادین جنینی انسان را استخراج کند.
او فهمید که همهی سلولهای جنینی تبدیل به سلولهای عصبی میشوند، مگر اینکه سیگنالهایی دریافت کنند که باعث انحراف آنها از این مسیر شود.
بریوانلو دعوتهای قبلی را به دلیل تنشهای هستهای ایران و غرب نپذیرفته بود. ولی توافق هستهای نظر او را تغییر داد و اکنون به موسسهی رویان میرود.
بریوانلو میگوید: «به طرز شگفتانگیزی، ایران یکی از آزادترین قوانین را در رابطه با پژوهش بر روی سلولهای بنیادین دارد.» این آزادی مدیون فتوای رهبر معظم انقلاب ایران، آیتالله خامنهای است که چنین تحقیقاتی را از نظر قوانین اسلامی بدون اشکال دانست.
پژوهشگاه رویان نخستین آزمایشهای خود دربارهی سلولهای بنیادین جنین انسان را در سال ۲۰۰۳ انجام داد و از آن زمان تا کنون، ۴۰ آزمایش کلینیکی با پیوند سلولهای بنیادین انجام داده است.
پژوهشگران مرکز رویان، نخستین کسانی در خاورمیانه بودند که توانستند شبیهسازی سلولی انجام بدهند. آنها در سال ۲۰۰۶ از همین روش یک بره بوجود آوردند.
ماه گذشته نیز رکورد دیگری ثبت کردند و توانستند یک «قوچ قمیشلو» که گونهای در معرض خطر از قوچ است را بوجود آورند. همچنین رویان در پروژهی بین المللی پروتئوم انسان شرکت دارد. این پروژه، همهی پروتیینهایی که کروموزوم Y دارند را مشخص میکند.
«حسین بهاروند»، مدیر مرکز رویان است؛ او میگوید: «ما یک گل کوچک هستیم.» پژوهشگاه رویان پر از محققان زن است؛ باید گفت که نیمی از نیروهای پژوهشی ایران، زن هستند.
بریوانلو همچنان از اتفاقات مثبت علمی که در ایران رخ داده شگفتزده است. او میگوید: «آنها با آزمایشگاههای آمریکایی و غرب اروپا قابل مقایسه هستند. مقالههایی که تولید میکنند کاملا با کیفیت است.» «رادولف جنیش» (Rudolf Jaenisch) پژوهشگر سلولهای بنیادین است و در سال ۲۰۰۷ و ۲۰۱۰ از پژوهشگاه رویان دیدار کرده.
او میگوید: «دانشمندان مرکز رویان، نمیتوانند بسیاری از آزمایشهایی که در غرب معمول هستند را انجام دهند. واقعا ناراحت کننده است که میتوان اثرات تحریم را روی کار آنها دید.»
جامعهی علمی ایران امیدوار است که بتواند به کمک بریوانلو و دیگر دانشمندان ایرانی خارج از کشور، پژوهشهای علمی را با سرعت و کیفیت بهتری انجام دهد.
«محمد ابویی» که رئیس مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور است میگوید: «سیاستگذاران علاقهمند هستند که از پتانسیل دانشمندان و مهندسان ایرانی خارج از کشور استفاده کنند.
وزارت علوم در پی ترتیب دادن برنامهایی است که دانشمندان ایرانی خارج از کشور، بتوانند از مراکز علمی ایران بازدید کنند. دولت برنامههای بلندپروازانهتری نیز دارد، برنامههایی که بتواند دانشمندان ایرانی خارج از کشور را طولانی مدت به ایران بیاورد و به آنها شغلهای پژوهشی ثابت بدهد. اکنون زمان بازگشت به خانه فرا رسیده است.»
برای جذب ایرانیانی که در غرب کار میکنند، ایران نخست باید بودجه و آزادی آکادمیک زیادی بدهد. آنهایی که خوشبین هستند، میتوانند پیشرفت را در هر دو زمینه ببینند. تابستان امسال، دولت بودجهی بنیاد ملی نخبگان را افزایش داد.
این بنیاد، بودجهی پژوهشی دانشمندان را میدهد و به فارغالتحصیلان نخبهی دانشگاهها اجازه میدهد که به جای ۲ سال خدمت نظام وظیفهی اجباری، کارهای پژوهشی انجام بدهند.
رحیقی در سال ۱۹۸۶ به ایران بازگشت. درست در وسط جنگ و زمانی که کمتر دانشمند ایرانی دوست داشت به وطنش باز گردد. او به سازمان انرژی اتمی ایران پیوست.
با این حال از این سازمان جدا شد تا در ساخت چشمهی نور ایران فعالیت کند. او میگوید: «من این پروژه را از ابتدا خیلی شفاف نگه داشتم.» آتوود میگوید: «این فرصت خیلی خوبی است. ایران برای ساخت چشمهی نور به کمک احتیاج خواهد داشت.» رحیقی بر روی این پروژه حساب میکند.
او میگوید: «چشمهی نور جاییست که ما میتوانیم با غرب دیدار کنیم.» او ماشین خود را نه صرفا یک چشمهی پرتوی ایکس، بلکه قلعهای از جنس پژوهشهای بنیادین در یک چشمانداز علمی متفاوت میبیند.
نظر کاربران
از دولت مردان میخواهم که در عمل به این فرزانگان وطن دوست کمک کنند وفقط وعده ندهند این عزیزان دانشمند مانده در کشور فقط فکر اعتلای کشورند پس مایوسشان نکنیدکه ازشماها نمیگذریم
بله الان هم در دوره ی پسا تحریم هستیم. که البته خیلی فرقی به حال دانشمندان ندارد چون تحریم ها دوباره برقرار شده و چون تاسیسات هسته ای مان را بدون هیچ گونه همزمانی با طرف مقابل نابود کردیم هیچ چیزی دستمان را نگرفته و الان علاوه بر هسته ای ، آنها چشم طمع به موشکهای ما نیز دوختند. فهمیده اند که دولت ما دوست دارد وعده بشنود و در عوض آن دستاورد بدهد
زنده باد کشورم