رویارویی ۵ شاسی بلند صاحب نام
در بین ۵ شاسیبلند مورد آزمایش، چشم برداشتن از لکسوس NX بسیار سخت است! NX نخستین تجربه لکسوس در کلاس شاسیبلندهای کامپکت به شمار میرود و قد و قوارهای کوچکتر از RX دارد.
اما واقعیت اینجاست که در چند سال اخیر، کلاس شاسیبلندهای کامپکت، به یکی از محبوبترین و پرفروشترین کلاسهای خودرویی تبدیل شده و روزبهروز شاهد تنوع بیشتری در این بخش از بازار جهانی هستیم. در این مقایسه ۵ شاسیبلند کامپکت لوکس را در برابر یکدیگر قرار دادیم. یکی از هوای سرد سوئد، یکی از آمریکا، یکی از آلمان، مهد خودروسازی دنیا، یکی از ژاپن و دیگری از بریتانیای مدعی در صنعت خودروسازی آمده است. در کنار تمام تفاوتها و شخصیت متفاوت این شاسیبلندها، همهشان نقطه مشترکی دارند. این نقطه مشترک چیزی نیست جز پیشرانه ۲ لیتری توربو که در سینه هریک از آنها جای گرفته است.
Lexus NX۲۰۰T
از رویا تا واقعیت
در بین ۵ شاسیبلند مورد آزمایش، چشم برداشتن از لکسوس NX بسیار سخت است! NX نخستین تجربه لکسوس در کلاس شاسیبلندهای کامپکت به شمار میرود و قد و قوارهای کوچکتر از RX دارد. ابتدا لکسوس، NX را در قالب مدلی کانسپت معرفی کرد. اما دیری نپایید که این کانسپت عجیبوغریب رنگ واقعیت به خود گرفت و از مدل NX رونمایی شد. لکسوس قرار است NX را در ۳ مدل توربو، اتمسفریک و هیبریدی تولید کند. مدل مورد آزمایش از پیشرانه توربو و پکیج F اسپرت برخوردار است.
بدنه NX از خطوط تیز و شکسته تشکیل شده و ظاهر خشنی دارد. گلگیرهای عضلانی و سپرهای حجیم ظاهر NX را بزرگتر از آن چیزی که هست نشان میدهند. ظاهر NX بر پایه سبک جدید لکسوس در طراحی شکل گرفته است که از مهمترین شاخصههای آن میتوان به جلوپنجره عمودی که در مدل F اسپرت به صورت مشبک و مشکی رنگ طراحی شده و نوار LED پایین چراغهای جلو اشاره کرد. چراغهای عقب نیز به خوبی خود را با قوسهای روی بدنه مطابقت دادهاند و شیب قسمت پنجره عقب، جلوه اسپرت ظاهر NX را دوچندان کرده.
طراحی کابین نیز به پیروی از بدنه، فرمی اسپرت و متشکل از خطوط تیز دارد. البته لکسوس کابین NX را محافظهکارانهتر از RX طراحی کرده است تا در عین زیبایی، عامهپسند نیز باشد. تضاد سطوح فلزی و سطوح چرمی نرم در کابین بینظیر است و از نظر کیفیت متریال کابین، NX به راحتی میتواند با رقبایی همچون ايووك و لینکلن برابری کند. NX قرار است به پرطرفدارترین مدل لکسوس در اروپا تبدیل شود. پس تعجببرانگیز نیست وقتی علاوه بر طراحی منحصربهفرد، با انبوهی از امکانات و سامانههای مختلف در این خودرو مواجه میشویم.
لکسوس برای نخستين بار در NX از کنترل تاچپد استفاده کرده که بهوسیله آن میتوان تنظیم سامانههای مختلف و سیستمهای سرگرمی را انجام داد. همچنین ریموت NX نیز به یک صفحه لمسی مجهز شده و برای نخستین بار، شاهد محفظه شارژ بیسیم موبایل در این مدل هستیم. برای NX ۵ نوع تریم مختلف عرضه شده، که مدل مورد آزمایش از تریم اسپرت F برخوردار است. روی غربیلک فرمان لوگوی F نقش بسته و رنگبندی قرمز و مشکی کابین با دوختهای اسپرت، بسیار اسپرت و جذاب است. فضای کابین راحت و جادار است، اما از این نظر نمیتوان NX را با لینکلن MKC مقایسه کرد.
NX۲۰۰T از یک پیشرانه ۴ سیلندر ۲ لیتری بهره میبرد. NX اولین لکسوسی است که به توربوشارژر مجهز شده و از سیستم بوستمتر بهره میبرد. جادوی توربو هنگام فشردن پا روی پدال گاز و بالا رفتن دور موتور بهخوبی خود را نشان میدهد و شتاب اولیه مناسبی به NX عرضه ميكند. پیشرانه NX قادر است ۲۳۵ اسببخار قدرت و ۳۵۰ نیوتنمتر گشتاور تولید کند. همچنین عملکرد گیرباکس ۸ سرعته اتوماتیک دلچسب است و در کنار عملکرد دقیق فرمان و سیستم تعلیق، همهچیز با NX ممکن میشود.
تعلیق NX بینظیر است و خبری از سروصداهای اضافی داخل کابین نیست. هنگامیکه از X۳ پیاده شده و سوار NX میشوید، به خوبی نرمی سیستم تعلیق و راحتی آن را درک میکنید. NX از سیستم انتقال قدرت دو دیفرانسیل بهره میبرد و به دیفرانسیل مرکزی و قفل شونده که از تویوتا RAV۴ به عاریت گرفته شده، مجهز شده است. شاید NX از نظرایمنی به پای XC۶۰ نرسد، اما یکی ازایمنترین و قابل اعتمادترین شاسیبلندهای کامپکت بازار است. NX اولین لکسوسی است که از سیستمایمنی پیشتصادف استفاده میکند و به سامانه کنترل حرکت انطباقی مجهز شده است.
NX یک کراساوور لوکس و جذاب است که با ظرافتهای ظاهری و عملکرد مناسب، هرکسی را عاشق خود میکند. قرار است میزان تولید NX بهاندازه مدلهای IS و ES جدید باشد.
BMW X۳
شاسیبلند چموش!
از X۳ باید به عنوان یکی از پرفروشترین و محبوبترین شاسیبلندهای بامو نام برد. نسل پیشین X۳ برای نخستینبار در سال ۲۰۰۴ معرفی شد و نخستین تجربه بامو در کلاس شاسیبلندهای کامپکت به شمار میآمد. نسل دوم X۳ از نظر طراحی انتقادهای زیادی را روانه خود کرد. مدل ۲۰۱۴ با تغییرات جزیی در طراحی به بازار آمد و اینبار بیش از پیش به برادر بزرگتر خود یعنی X۵ نزدیک شده بود. از تفاوتهای جزیی مدل فیسلیفت نسبت به مدل ۲۰۱۳، میتوان به فرم جدید دیفیوز سپر عقب، مهشکنهای روی سپر عقب با حالتی جدید و آینههای جانبی زیباتر اشاره کرد. داستان طراحی قسمت جلو اما متفاوت است و حجم وسیعی از تغییرات را تجربه کرده.
چراغهای جلو X۳ فیسلیفت تغییر شکل دادهاند و همچون سایر مدلهای جدید بامو، به جلو پنجرههای کلیوی متصل شدهاند. در این قسمت، X۳ به برادران بزرگتر خود نظیر X۴ و X۵ جدید شباهت بیشتری پیدا کرده و همان شباهتی را که در طراحی قسمت عقب سدانهای بامو شاهد هستیم، در طراحی قسمت جلو شاسیبلندهای این شرکت نیز به چشم میخورد. این در حالی است که این سبک طراحی بامو در نظر بسياري از طرفداران خوشایند نیست. همچنین سپر جلو به کلی تغییر شکل داده تا با فرم جدید دماغه خودرو هماهنگ شود.
با تمام این تغییرات، وقتی X۳ جدید را در کنار رقیب سرسختش GLK فیسلیفت قرار میدهیم، طراحی بنز کهنهکار را به مراتب زیباتر و هماهنگتر از X۳ مییابیم.
فضای کابین X۳ جدید نسبت به مدل ۲۰۱۳ تغییری نکرده است. تنها فضای پایین دستهدنده و فرم ماوس سیستم iDRIVE در مدل جدید کمی تغییر کردهاند. تریمهای چوبی کابین، ظرافت و کیفیت قابل توجهی دارند و چرم صندلیها مرغوب و بادوام است. البته استفاده از پلاستیک فشرده در برخی قسمتهای کابین چندان چنگی به دل نمیزند و از این نظر در پس ايووك و MKC و حتی NX قرار میگیرد. فضای صندلیهای جلو بسیار راحت است و زیر پایی آنها به منظور راحتی بیشتر اندکی تغییر وضعیت میدهد.
فضای ردیف عقب همچون سایر شاسیبلندهای جمعوجور، راحتی متوسطی را در اختیار سرنشینان این قسمت قرار میدهد. وقتی روي صندلیهای ردیف عقب قرار میگیریم، گودی زیادی صندلیها باعث میشود تا فضای این قسمت بزرگتر و جادارتر از آنچه هست احساس شود. صندلی راننده بهصورت برقی در ۶ جهت مختلف تنظیم میشود و هر ۲ صندلی جلو به گرمکن مجهز شدهاند. نکته مثبت در طراحی کابین X۳، عدم شباهت آن با سایر شاسیبلندهای بامو است. این در حالی است که تفاوت کابین سدانهای بامو به حداقل رسیده و گاهی تشخیص مدلهای مختلف آن از روی طراحی کابین بسیار سخت میشود!
۲۸i X۳ به عنوان مدل پایه X۳ در این رقابت شرکت کرده است. X۳ یک پیشرانه ۴ سیلندر ۲ لیتری تویینتوربو را در دل خود جای داده که قادر است ۲۴۰ اسببخار قدرت و ۳۵۳ نیوتنمتر گشتاور تولید کند. این بامو دو دیفرانسیل از یک جعبهدنده ۸سرعته تیپترونیک فوقالعاده دقیق با عملکرد عالی برخوردار است. این گیرباکس که در سایر محصولات جدید بامو نیز مورد استفاده قرار میگیرد، در دنیا یکی از بهترینهاست و تنظیمات آن بهگونهاي انجام شده که همچون سایر گیرباکسهای اتوماتیک در حالت دستی و در دورهای بالا در تعویض دندهها دخالتی نکند. نکته مثبت پیشرانه X۳ جدید، نحوه عملکرد توربوهای آن است که حتی در دورهای پایین نیز چالاکی مناسبی برای این خودرو به ارمغان میآورند.
برنامه رانندگی برای این خودرو از میان ۴ حالت نرمال، کامفورت، اسپرت و اسپرتپلاس قابل انتخاب است. در حالت نرمال و کامفورت عملکرد سیستم تعلیق و کمک فنرها بسیار نرم و راحت است و خشکی و تکانهای سابق را ندارد. در حالتهای اسپرت نیز همه چیز برای قدرتنمایی بامو چموش فراهم میشود. در این حالت فرمان و کمک فنرها سفتتر میشوند و دندهها در دورهای بالاتر تعویض میشود. از X۳ جدید نمیتوان انتظار قابلیتهای آفرود و خارج جادهای داشت، اما به عنوان یک شاسیبلند جمعوجور، برای تردد در شهرهای شلوغ بسیار مناسب و مصرف سوخت آن نيز قابل دفاع است. همچنین یکی از بهترین هندلینگها را میان سایر رقبا دارد. هندلینگ و فرمانپذیری X۳ به قدری جذاب است که خیلی از کارشناسان X۳ را از این نظر با سدان اسپرت بامو، یعنی سری ۳ مقایسه میکنند.
Volvo XC۶۰
ضدمرگ به معنی واقعی!
ولوو در کنار مرسدسبنز، از سردمداران ایمنی در دنیا به شمار میآید. این شرکت سوئدی از سال ۲۰۰۹ تحت مالکیت جیلی قرار گرفت. XC۶۰ نخستینبار در قالب یک خودرو مفهومی در نمایشگاه ۲۰۰۷ دیترویت معرفی و تولید آن از سال ۲۰۰۸ آغاز شد. XC۶۰ به یکی از پرطرفدارترین محصولات ولوو تبدیل شده و در سال ۲۰۰۹ بالاترین آمار فروش ولوو را به خود اختصاص داد. آخرین مدل این خودرو در اواخر سال ۲۰۰۹ معرفی شد و در این مقایسه، مدل فیسلیفت XC۶۰ شرکت کرده است. طراحی اروپایی ولوو در کنار رقیبی ژاپنی همچون NX به وضوح مشخص است.
XC۶۰ از طراحی منطقی و نسبتا سادهای برخوردار است و از نظر سبک طراحی، تقریبا در کنار MKC و در دسته شاسیبلندهایی که بیشتر افراد میانسال را به خود جذب میکنند قرار میگیرد. چراغهای بلند عقب و جلوپنجره بزرگ، از جمله نشانههای بارز این سوئدی خوشساخت هستند. در کل باید طراحی ولوو را یک طراحی مستقل و پایبند به اصول چندین ساله این خودروساز دانست.
طراحی کابین XC۶۰ نیز همچون ظاهر آن ساده و ادامهدهنده خطمشی سایر محصولات این شرکت است. تنوع هندسی اشکال در داخل کابین مناسب است و مهمترین ویژگی کابین XC۶۰ را باید کنسول مرکزی یکتکه و شیبدار آن دانست که در قسمت پایینی، انبوهی از دکمهها را در یک قاب مستطیلی گرد هم جمع کرده که همین عامل از شلوغی کابین جلوگیری کرده است. خوبی طراحی کابین XC۶۰ این است که گیج کننده نیست، و برای کار کردن با هر دکمهای، میدانید کجا باید سراغش را بگیرید.
یکی از جذابیتهای کابین این شاسیبلند جمعوجور، صفحه کیلومترشمار دیجیتالی با طراحی خاص است که مشابه آن در بعضی از محصولات جدید رنو نیز دیده میشود. همچنین رنگبندی صفحه کیلومترشمار در ۳ حالت الگانس، اکو و پرفورمنس عوض میشود. فضای کابین کاملا جادار و راحت است. سقف پانوراما، صندلیهای مجهز به گرمکن با روکش چرمی و تهویه مطبوع اتوماتیک دوگانه، تنها بخشی از فهرست امکانات XC۶۰ به شمار میروند.
این خودرو در ۳ تیپ SE LUX, DESIGN -R DESIGN- R پلاس، عرضه میشود. فراموش نکنید که با یکی از ایمنترین خودروهای دنیا طرف هستید. از سامانههای ایمنی این خودرو میتوان به سامانه SIPS اشاره کرد، که در برخوردهای جانبی، علاوه بر کنترل بدن سرنشینان به کمک ایربگهای پردهای و جانبی، با پخش ضربه باعث میشود تا کمترین صدمات به سرنشینان وارد شود. همچنین حسگر دوران در صورت بروز شرایط چرخش یا چپ کردن، اقداماتی انجام میدهد تا به سرنشینان کمترین آسیب وارد شود.
علاوه بر همه اینها، تمام ضربات وارد شده به بدنه، توسط کانالهای جذب انرژی پخش و از قدرتشان کاسته میشود. از سیستم ترمز اتوماتیک شهری نیز باید به عنوان یکی دیگر از جالبترین سامانههای XC۶۰ نام برد که از طریق دوربینهای روی شیشه جلو، وضعیت خودرو جلویی را بررسی میکند. XC۶۰ همچون سایر شاسیبلندهای این مقایسه از یک پیشرانه ۲ لیتری توربو بهره میبرد که در دور ۵۵۰۰ قادر است ۲۴۰ اسببخار قدرت تولید کند.
قدرت تولید شده در مقابل حجم کم موتور عالی به نظر میرسد و مصرف سوخت ۸ لیتری این خودرو باعث میشود تا کمتر به پمپبنزینها سر بزنید. جعبهدنده ۶ سرعته اسپرت اتوماتیک دوکلاچه XC۶۰ عملکرد بسیار دقیقی دارد و کاملکننده کلکسیون قابلیتهای فنی مناسب این شاسیبلند بیهیاهو است. XC۶۰ سواری بسیار نرمی دارد و علاوه بر ۵ ستاره ایمنی موسسه EURONCAP، نمرهایمنی ۹۴ درصد برای راننده را کسب کرده.
Range Rover Evoque
دوک قد کوتاه!
ايووك تجربهای متفاوت از سوی رنجروور است که با معرفی آن در سال ۲۰۱۲، توجهها به سوی آن جلب شد و توانست عنوان بهترین SUV سال مجله موتورترند را از آن خود کند. البته ايووك قرار است برای سال ۲۰۱۶ دستخوش تغییراتی شود. ايووكی که در این مقایسه شرکت کرده، مدل ۲۰۱۴ است که تغییرات جزیی را نسبت به مدل ۲۰۱۲ تجربه کرده. مهمترین تغییر مدل ۲۰۱۴، استفاده از گیرباکس ۹ سرعته به جای گیرباکس ۶ سرعته در مدل ۲۰۱۲ است. که در ادامه باید دید که آیا این تغییر به نفع ايووك تمام شده است یا نه؟
ايووك طراحی منحصربهفرد و خاصی دارد. رنجروور نخستین بار از این سبک طراحی در مدل ايووك رونمایی کرد و بعدها برای مدلهای جدیدش از این سبک استفاده کرد. فرم چراغهای جلو و عقب، جلوپنجره مشبک و طراحی ستونها، همان چیزی است که از یک رنجروور انتظار دارید. ارتفاع شیشههای جانبی نسبت به سایر خودروهای رقیب کوتاهتر است و همین عامل باعث شده تا دید اطراف نسبتا ضعیف باشد.
فضای کابین هم بسیار کلاسیک و اصیل طراحی شده و میتوان گفت، یکی از با کیفیتترین شاسیبلندهای کامپکت در بازار است. ايووك از امکاناتی نظیر گرمکن صندلیها، سقف پانوراما و گرمکن فرمان بهره میبرد که همه اینها در قالب پکیجی به اسم داینامیک پرمیوم ارائه میشوند. فضای کابین نسبتا مناسب است، اما سایش سر افراد قد بلند با قسمت عقب سقف، با توجه به شیب آن اجتنابناپذیر است. کابین آرامش بیشتری نسبت به قبل دارد اما هنوز هم سروصداهایی داخل کابین شنیده میشود و از این نظر راه زیادی را تا رسیدن به MKC در پیش دارد.
ايووك یک پیشرانه ۴ سیلندر ۲ لیتری توربو را در دل خود جای داده که میتواند ۲۴۰ اسببخار قدرت و ۳۳۹ نیوتنمتر گشتاور تولید کند. مدل ۲۰۱۴ در هر تست شتابی نسبت به مدل ۲۰۱۲ كندتر بود، چراکه جعبهدنده ۹ سرعته جایگزین نمونه ۶ سرعته شده و علاوه بر ثابت ماندن قدرت پیشرانه، وزن ايووك نسبت به قبل سنگینتر شده است. تغییرات سرعت با جعبهدنده ۹ سرعته ايووك در بازههای بیشتری انجام میشود، اما تاخیر کوتاهی در تعویض دندهها حس میشود و با توجه به زیاد بودن تعداد دندهها، این تاخیر در برخی سراشیبیها مشکلساز خواهد شد.
در برخی مواقع سیستم هوشمند گیرباکس به راحتی فرمان پدالشیفتها را نادیده میگیرد و پس از دور ۵۰۰ برای جلوگیری از آسیب رسیدن به گیرباکس، بهصورت خودکار یک دنده بالاتر میدهد. این دقیقا موردی است که در X۳ شاهد آن نیستیم و گیرباکس طوری طراحی شده که بیشترین هیجان را به راننده منتقل کند. البته این گیرباکس جدید، نقش مهمی در کاهش مصرف سوخت نسبت به قبل ایفا کرده. همچنین وزن بیشتر نسبت به قبل و تایرهای تمام فصلی پیرلی فاصله توقف را نسبت به قبل بیشتر کردهاند. البته فشردن پدال ترمز در سرعتهای بالا به هیچ عنوان حس ناامنی را منتقل نمیکند و بسیار آرامشبخش و مطمئن نشان میدهد.
Lincoln MKC
پیرمردی که جوان شده!
لینکلن با معرفی مدل MKC وارد کلاس کامپکتهای لوکس شده است. در ابتدا همه فکر میکردند که با یک فورد اسکیپ در لباس لینکلن طرف هستند. اما اینطور نبود و لینکلن نشان داد که از رابطه فولکسواگن و آئودی درس گرفته است. طول و فاصله محورهای MKC مشابه فورد اسکیپ، اما نسبت به اسکیپ حدود ۱ اینچ عريضتر است. مهمترین تفاوت شاسی MKC با فورد اسکیپ، ضربهگیرهای بهینهسازی شده و دامپرهای با کنترل پیوسته است.
لینکلن همچون کادیلاک، به عنوان یکی از لوکس سازان آمریکایی به شمار میرود و با نگاهی به طراحی لوکس و مونتاژ بسیار دقیق پنلهای بدنه، این ویژگی لینکلن بیشتر خودش را نشان میدهد. MKC در کارخانه لوئینزویل کنتاکی، یعنی همان کارخانهای که فورد اسکیپ را در آن میسازند، مونتاژ میشود. اما در خط تولید MKC، دقت و وسواس بیشتری خرج میشود تا نتیجه کار یکی از لوکسترین کامپکت اسیوویهای دنیا از آب در بیاید.
طراحی ظاهری MKC همچون X۳، NX و ايووك جوانپسند و اسپرت نیست و روح لوکس در کالبد آن دمیده شده. جلو پنجره کرومی بزرگ همچون سایر مدلهای لینکلن از ۲ بخش مجزا تشکیل شده و دیگر امضای لینکلن روی بدنه MKC، چراغ سرتاسری عقب است. چراغهای جلو گرافیک خیرهکنندهای دارند و مکانیزم باز شدن در صندوق بار در نوع خود منحصربهفرد است.
با نشستن در کابین MKC و لمس پوششهای کابین و مشاهده طراحی کلاسیک، به این نتیجه میرسیم که لینکلن در کوچکترین شاسیبلند خود هم چیزی کم نگذاشته و حس تجملگرایی را به خوبی القا کرده است. طراحی کنسول جلو و ادوات کابین همچون NX اسپرت و شلوغ نیست. کنسول جلو، فرمان و صندلیها فوقالعاده شیک و سنگین طراحی شدهاند و مهمترین چیزی که در کابین MKC جلب توجه میکند، حس اصالت است. همان حسی که در کابین ايووك و تا حدودی X۳ به سرنشین دست میدهد.
کیفیت متریال کابین بینظیر است و صندلیها، کنسول جلو و پنل درها با چرم BRIDGE OF WIRE روکش شدهاند، که در پکیج پریمر ارائه میشود. لینکلن فهرست امکانات کامل و راضیکنندهای را برای MKC در نظر گرفته. صندلیهای جلو به سیستم گرمکن و خنککننده مجهز شدهاند و تنظیمات برقی به همراه حافظه برای آنها در نظر گرفته شده است. MKC به سامانه دستیار پارک هوشمند مجهز شده است و هنگام خروج از فضای پارک راننده را هدایت میکند. همچون سایر اعضای گروه، MKC نیز از یک پیشرانه ۴ سیلندر ۲ لیتری توربو بهره میبرد.
البته اگر خواهان قدرت بیشتر هستید بهتر است مدل ۲.۳ لیتری توربو با ۲۸۵ اسببخار را سفارش دهید. پیشرانه اکوبوست MKC، که در محصولات فورد با هدف حفاظت از محيطزيست عرضه میشود، در کنار قدرت و کشش مناسب، چندان کماشتها هم نیست و بیشتر از سایر خودروهای این مقایسه بنزین مصرف میکند. شاید بتوان مهمترین برتری MKC نسبت به سایر رقبایش را در سواری بسیار نرم و راحت آن جستوجو کرد. هنگام قرارگیری تعلیق در حالت راحت و قرار گرفتن وضعیت دنده در حالت D، هندلینگ و سواری بهتر از حالت نرمال است.
همچنین MKC در حالت اسپرت نیز چندان خشن نیست و تکان آنچنانی داخل کابین آن قابل لمس نیست. به علاوه این خودرو لوکس به سیستم هوشمند جلوگیری از نویز مجهز شده، که کابین MKC را همچون سالن یک کتابخانه ساکت و آرامش بخش میکند. البته باید برای استفاده از این امکانات و تجملگراییهای لینکلن، رقمی بیشتر از سایر شاسیبلندهای کامپکت بپردازید.
نظر کاربران
.....والا
ولوو بهترین انتخابه...!
اگه mg تو ایران میذاشتن بهترین بود البت فورد هم خوب وانت شاسی بلند میزنه