مردی با کت و شلوار اتو کشیـــده!
دیدار با لینکلن کنتیننتال ۱۹۷۷
نگاهش که میکنی به یاد سناتورهای دهه ۷۰ میلادی میافتی که با کت و شلوار اتوکشیده و کراواتهای پهن، برای رفتوآمد به محل جلسات دولتی روی صندلی عقبش مینشستند.
خودرویی که مورد استفاده بسیاری از سران و روسای جمهور جهان نیز قرار گرفت. داستان شکلگیری این خودرو اشرافی هم شنیدنی است. باید به سالها قبل یعنی سال ۱۹۳۸ بازگردیم. در آن دوران خودروهای کروکی کمکم داشتند در جامعه جا باز میکردند و رقیبان اروپایی از جمله مرسدسبنز نیز در حال پیشتازی در این بخش از بازار بود. سران لینکلن در آن دوران تصمیم گرفتند خودرو لوکس و پرقدرت اما کروک یا به اصطلاح elegant convertible را بسازند. مدیریت پروژه خودرو جدید به ادسل فورد کارکشته سپرده شد.
ادسل نیز تصمیم گرفت برای کاهش هزینهها و البته زمان طراحی، به سراغ پلتفرم Lincoln-Zephyr برود که خودش یک کوپه کانورتیبل بود و درون سینهاش پیشرانهای V۱۲ داشت. تیم طراحی ادسل فورد، در محفظه موتور، گلگیرها و چند بخش دیگر را اصلاح کرده و گسترش دادند تا در نهایت در سال ۱۹۳۹ (مدل ۱۹۴۰) اولین نمونهها با اقتباس از Zephyr و به عنوان نسلی از لینکلن کنتیننتال معرفی شدند.
نسل اول
کنتیننتال نسل اول تا سال ۱۹۴۸ روی خطوط تولید بود. البته در سالهای آغاز جنگ جهانی دوم که آمریکا هم در آن درگیر بود، تولید خودروهای سواری لوکس روند کندتری به خود گرفت و حتی باعث شد خطوط تولید بعضی از خودروها مثل کنتیننتال برای مدتی به حالت تعطیل درآید. اما بعد از سالهای اواسط دهه ۴۰، صنعت خودرو آمریکا دوباره خودش را بازیابی کرد و به این ترتیب کنتیننتال نیز جانی دوباره گرفت.
جالب است بدانید که نمونههای اولیه تولید شده از سال ۱۹۳۹ تا اوایل ۱۹۴۱ نمونههای Hand Made از نظر ساخت بدنه بودند. به بیانی سادهتر بدنه این خودروها با همه آن قوسها و اشکال خاصشان، به وسیله دستان هنرمند کارگران لینکلن ساخته شدند! به همین دلیل مدلهای دستساز آن سالها امروز از نظر ارزش کلکسیونی جایگاه خاصی دارند. البته یکسال بعد پرسهای صنعتی جایگزین دستان کارگران خطوط تولید بدنه شدند. نسل اول فقط به صورت کوپه و کانورتیبل ساخته شد. قلب تپنده این نسل یک پیشرانه V۱۲ به حجم ۴.۸ لیتر بود.
نسل دوم
نسل دوم در سال ۱۹۵۶ با پسوند Continental Mark II تولید شد. خودرویی که Bill Schmidt طراحی کرده بود، بدنهای کشیده داشت که در طراحی آن سعی شده بود از تورمهای نسل قبل کمتر استفاده شود. اینبار لینکلن به جای نصب پیشرانه ۱۲ سیلندر روی شاسی کنتیننتال جدید ، از پیشرانه ۸ سیلندری استفاده کرد که ۶ لیتر حجم داشت.
در آن سالها لینکلن Mark II با قیمتی نزدیک به ۱۰ هزار دلار عرضه شد و به همین دلیل در زمره گرانترین خودروهای آن سالها قرار گرفت. از طرفی اگر آپشنهای خاص و سفارشی را به لیست اضافه میکردید، قیمتش حتی از رولزرویس هم بیشتر میشد. کنتیننتال آنقدر گران بود که هر کسی توانایی خریدش را نداشت و به همین دلیل دایره مشتریانش بسیار محدود بودند. از جمله مشتریان معروف این خودرو باید به الیزابت تیلور، برادران وارنر( مالکین کمپانی فیلم سازی وارنر)، محمدرضا پهلوی و ... اشاره کرد.
جالب است بدانید شرکت لینکلن حتی با فروش کنتیننتال به قیمت ۱۰ هزار دلار باز هم ضرر میکرد و تولید این خودرو به این دلیل ادامه داشت که مدیران لینکلن و فورد ( لینکلن زیرمجموعه کمپانی فورد است) قصد داشتند به هر قیمتی رولزرویس و کادیلاک را از میدان به در کنند. تعداد آپشنهای این خودرو آنقدر زیاد بود که وزن این کوپه دو در حتی به بیش از ۲۳۰۰ کیلوگرم میرسید! این مدل فقط به مدت ۲ سال ساخته و در سال ۱۹۶۸ با نسل سوم جایگزین شد.
نسل سوم
نسل سوم اما با شکل و شمایلی کاملا جدید وارد میدان شد. در نسل سوم مدل سدان، لیموزین،هارد تاپ و لاندو یا سقف نیمه هم تولید شد. نسل سوم به مدلهای Mark III معروف شدند و حتی آرمی با همین نام روی خودرو نصب شد. به دلیل شرایط رکود اقتصادی و ضررهای مکرر کمپانی فورد موتور، مدیران ارشد از بخش تولید خواستند رو به کاهش هزینهها بیاورند، به همین دلیل از سال ۱۹۸۵ به بعد بسیاری از مراحل ساخت کنتیننتال نه با دست که با ماشینآلات مکانیزه انجام شد.
البته تصور نکنید چون شرایط اقتصادی تغییر کرده بود، کنتیننتال با افت فروش روبهرو شد. بلکه برعکس حتی تقاضا برای این خودرو بیشتر هم شده بود! در این سال رادیو FM/AM نیز به لیست تجهیزات سفارشی اضافه شد. جالب آنکه خروجیهای سیستم تهویه مطبوع روی سقف قرار گرفتند و شیشه عقب زاویهای مخالف معمول داشت که به کمک بالابر حرکت هم میکرد! اگر قصد داشتید یک کنتیننتال در سال ۱۹۵۸ بخرید، ابتدا باید پارکینگ منزلتان را متر میکردید که مبادا برای کنتیننتال ۵۸۱۷ میلیمتری کوچک باشد!
سایز غولآسای این خودرو باعث شده بود سرنشینان عقب بیش از ۷۱ سانتیمتر برای زانوهایشان فضا داشته باشند و در جلو هم این فضا به حدود ۷۳ سانتیمتر میرسید! در سال ۱۹۵۹ کنتیننتال فیسلیفت شد تا اسباب افزایش محبوبیت این خودرو را فراهم کند. این مدل Lincoln Continental Mark IV نامیده شد. اما لینکلن به این هم قانع نشد و مدل ۱۹۶۰ را یک بار دیگر فیسلیفت کرد تا Lincoln Continental Mark V ساخته شود. در واقع مدل ۱۹۶۰ را باید محبوبترین لینکلن کنتیننتال نسل سوم نامید. در این سال شیشه جدا کننده کابین راننده از بخش عقب در مدل لیموزین بهصورت استاندارد وجود داشت. در سال ۱۹۶۰ میتوانستید یک کنتیننتال لیموزین را در صورتی که آپشنهای اختصاصی برایش سفارش نمیدادید، با پرداخت ۱۰ هزار و ۲۰۰ دلار خریداری کنید.
نسل چهارم
نسل چهارم کنتیننتال در سال ۱۹۶۱ ساخته شد. این بار بسیاری از نقاط فنی با خودروهایی همچون فورد تاندربرد یکسان شده بود. از طرفی طراحی ظاهری خودرو هم بیشباهت به تاندربرد نبود. این خودرو توسط Elwood Engel طراحی شد که پیشتر در کرایسلر هم مشغول به کار بود. به دلیل استفاد لینکلن از پلتفرم فورد تاندربرد در کنتیننتال جدید، طول خودرو ناگزیر ۳۸۰ میلیمتر کوتاه شد.
مسئولین تبلیغات کمپانی نیز از همین نکته استفاده کردند و در تبلیغاتشان زنی را نشان دادند که سوار بر کنتیننتال در حال پارک خودرو به صورت دوبله است.
در این نسل دیگر خبری از پسوند مارک و مدلهای کوپه نبود. اما به جای آنها لینکلن دست به یک اقدام جالب زد و در عقب را طوری طراحی کرد که برعکش در جلو باز شود! چنین طرحی در دهه ۳۰ و ۴۰ در بسیاری از خودروها از جمله مرسدس بنز و رولزرویس مورد استفاده قرار میگرفت.
نسل پنجم
و اما سرانجام نسل پنجم، یعنی همان نسلی که به بهانه دیدار با یکی از نمایندگانش، داستان شکلگیری این خودرو اشرافی را مرور کردیم. در سال ۱۹۷۰ کنتیننتال نسل پنجم وارد نمایندگیهای فروش شد. این بار همه چیز تغییر کرده بود و حتی از پلتفرم فورد تاندربرد هم خبری نبود. هر چند خطوط بدنه هنوز هم کشیده بودند اما تیزتر و رادیکالیتر بهکارگیری شدند. این بار لینکلن پلتفرم Mercury Marquis و Ford LTD را دستمایه کار کرد. پیشرانه ۴۶۰ اینچ مکعبی که قبلا در لینکلن مورد استفاده قرار گرفت، این بار در مرکوری مرکویش هم نصب شد و به همین دلیل این خودرو به لینکلن مرد فقیر شهرت یافت!
در این نسل میتوانستید کنتیننتال را به صورت Town Car هم سفارش دهید. در این صورت همه آپشنهای مدل لیموزین به جز چند آپشن خاص مثل چینش مبله کابین عقب، روی خودرو شما نصب میشد. کنتیننتال با سایز بزرگ و قدرت بالای پیشرانهاش، نیاز به ترمزهای قدرتمندی داشت. از این رو لینکلن ترمزهای دیسکی را در هر چهارچرخ این خودرو نصب کرد. بحران نفتی که از سال ۱۹۷۴ آغاز شده بود، دامن بسیاری از خودروسازان آمریکایی را گرفت. به همین دلیل کمپانیهایی که تا پیش از این موتورهای پرقدرت و حجم بالا میساختند، مجبور شدند فتیله مصرف سوخت پیشرانهها را پایین بکشند.
در نتیجه این موضوع باعث شد پیشرانه ۴۶۰ اینچ مکعبی که قبلا بهصورت استاندارد در کنتیننتال مورد استفاده قرار میگرفت، وارد لیست آپشنهای سفارشی شود و از سال ۱۹۷۹ دیگر هیچ کنتیننتالی رنگ این پیشرانه را به خودش ندید. نسل پنجم در سال ۱۹۷۹ به پایان راه رسید و تولید کنتیننتال تا ۴ نسل دیگر هم ادامه یافت. اما حالا که یک کنتیننتال ۱۹۷۷ پیش رویمان ایستاده، ترجیح میدهیم در مورد ۴ نسل بعد صحبتی نکنیم و یکراست به سراغ این چهار چرخ سناتوری برویم.
پیش به سوی محبوبیت بیشتر
لینکلن آنقدر به کیفیت کنتیننتال اطمینان داشت که محصولاتش را ۲ سال به صورت bumper to bumper warranty یا سپر تا سپر گارانتی کرد. در این نسل ۳ پیشرانه مختلف با حجمهای ۴۳۰، ۴۶۰ و ۴۶۲ اینچ مکعب درون سینه کنتیننتال نصب شدند. در ضمن ۲ گیرباکس اتوماتیک ۳ سرعته نیز قدرت موتور را به چرخهای عقب منتقل میکردند. در سال ۱۹۶۴ ترمزهای جلو دیسکی شدند و ۲ سال بعد یعنی در سال ۱۹۶۶ دوباره مدلهای کوپه وارد خط تولید شدند.
در سال ۱۹۶۶ مسئولین ۶۰۰ دلار از قیمت نهایی کنتیننتال کم کردند تا در نهایت با جذب مشتریان کادیلاک به سمت خودشان فروش این خودرو لوکس را در آن سال به حدود ۵۴ هزار دستگاه برسانند. یک سال بعد در بازکن صندوق عقب از داخل کابین هم به کنتیننتال افزوده شد. این خودرو تا سال ۱۹۶۹ میهمان خطوط تولید لینکلن بود. اما لینکلن کنتیننتال نسل چهارم یادآور یک حادثه تاریخی نیز هست. روز ۲۲ نوامبر ۱۹۶۳ جان افکندی رئیس جمهور وقت آمریکا سوار بر یک کنتیننتال چهار در کانورتیبل مدل ۱۹۶۱، در حال گذر از خیابان Dealey Plaza بود که مورد اصابت گلوله قرار گرفت و کشته شد. خودرویی که کندی آخرین نفسهایش را در آن کشید، امروز در موزه هنری فورد واقع در میشیگان نگهداری میشود.
دیدار با آقای اتو کشیده
با دیدن کنتیننتال بدون شک از طول زیاد بدنهاش تعجب میکنید. البته در دنیایی که گاه برای پارک کردن امویام ۱۱۰ هم فضا به اندازه کافی وجود ندارد، دیدن خودرویی با طول ۵ مترو ۹۱۸ و عرض ۲.۰۳۲ میلیمتر باید هم متعجبتان کند. به هر حال کنتیننتال هم یکی از محصولات تئوری «هرچه بزرگتر بهتر» است که حتی هنوز هم در صنعت خودرو آمریکا پیروانی دارد. خطوط بدنه بسیار ساده و در عین حال تا حد امکان کشیده طراحی شدهاند.
در واقع یک اصل در القاء حس لوکس بودن در صنعت خودرو وجود دارد که میگوید: «محصولی موفق میشود که طراحی ساده و البته بزرگ داشته باشد.» از این دست خودروها میتوان به رولزرویس، مرسدسبنز سری ۶۰۰ و... اشاره کرد. کنتیننتال نسل پنجم نیز دقیقا با همین تئوری ساخته شده است. البته خریداران چنین خودروهایی به دنبال هیجانات رانندگی هم نیستند و بر عکس ترجیح میدهند در کمال آرامش در مسیری نه چندان بلند رفت و آمد کنند.
با این حال طراحان سعی کردهاند با استفاده از قطعات و زههای کرومی کمی از سادگی طرح بکاهند. در نمای روبهرو جلوپنجره همچون محصولات رولزرویس با کروم روکش شده است و مقابلتان قامت راست کرده. چراغها به صورت دوتایی گرد در هر طرف هستند که البته به سبک مخفی جایگذاری شدهاند. موتورهای گردان چراغها از جمله مواردی هستند که در بسیاری کنتیننتالهای موجود در کشور فرسوده شده و کار نمیکنند. اما خوشبختانه در خودرو مورد نظر این بخش کاملا سالم بود. چراغهای راهنما به صورت عمودی در گوشههای نمای جلو قرار دارند و فرم کناری بدنه دقیقا از همین نقطه رو به عقب آغاز میشود.
البته متاسفانه یکی از راهنماها مدتی پیش شکسته بود که مالک نمونه سالم را تهیه کرده و به زودی جایگزین میشود. از بالای چراغهای جلو، زهی کرومی تا انتهای بدنه همچون یک خطکش نصب شده است و فقط ۲ نقطه شکست دارد که یکی در زیر آینه کناری است و دیگری پایین ستون عقب. سپر جلو مجهز به ضربهگیرهایی است که طبق قوانین ایمنی راههای آن سالها در آمریکا میتواند تا سرعت ۵ مایل بدون هیچ مشکلی ضربات را کنترل کند. در عین حال خود سپر نیز به کمک جکهای هیدرولیکی در پشتش تقویت شده است. درپوش کشیده موتور هم در وسط دارای برآمدگی است که خطوطش به جلو چنجره میرسد.
سفارش سناتورها
تا فراموش نکردهام بگویم که بیش از ۹۰ درصد بدنه هنوز رنگ نشده است. زهها، چراغها، شیشهها، پوشش سقف و ... همگی قطعات فابریک خودرو هستند. هر چند کنتیننتال مورد نظر ما کمکم باید یک پروژه بازسازی را تجربه کند اما، به دلیل دست نخورده بودن خودرو هنوز هم بسیار با ارزش است و همین کافی بود تا به سراغ لینکلن برویم. شیشههای خودرو همگی رنگی هستند. در ستون عقب یک شیشه بیضی شکل کوچک قرار دارد که درونش آرم لینکلن با روکشی از آب طلا نصب شده است.
اگر روی صندلی عقب لینکلن بنشینید، از بیرون خودرو فقط از سینه به پایین بدن شما دیده میشود. زیرا افرادی که کنتیننتال را خریداری میکردند، معمولا سناتورها، مدیران دولتی و خصوصی و یا افراد ثروتمند و مهم بودند، به همین دلیل لینکلن این بخش را طوری طراحی کرده که افراد به راحتی قابل شناسایی نباشند.
در نمای جانبی نکته دیگری که نظرمان را جلب کرد رینگهای استیل خودرو بود که در وسط آنها کاپهایی از جنس فلز تیتانیوم وجود داشت! در این قسمت زههای بدنه کمی ناهماهنگ هستند که نیاز به اصلاح دارند. در نمای عقب هم همان ایده طراحی در نمای جلو وجود دارد. سپری قطور، لبههای برآمده کناری بدنه و زههای کرومی در این نما هم دیده میشوند. اما نکتهای که به این قسمت جذابیت میبخشد، چراغ کشیده و پر نور آن در سرتاسر عرض بدنه است. روی در محفظه صندوق عقب هم برند لینکلن نصب شده که برای باز کردن در صندوق باید با دست آن را بچرخانید تا جای کلید صندوق نمایان شود.
خستگی، واژهای که معنا ندارد
وقتی وارد کابین کنتیننتال شدیم و روی صندلیهای مبله آن نشستیم، اولین سوالی که ذهنمان را مشغول کرد این بود که سرنشینان این خودرو در سفرهای طولانی معنی خستگی را هم درک میکنند؟ سرتاسر کابین با پوششی از مخمل زرشکی رنگ، چرم و چوب تزیین شده است. در واقع فضای داخلی بیشتر به یک کاخ متحرک شبیه است تا کابین خودرو. تودوزی خودرو هم کاملا فابریک است و فقط در نقاطی نیاز به بازسازی در آن احساس میشود.
صندلیهای جلو در ۱۲ جهت به صورت برقی تنظیم میشوند. به دلیل Town car بودن خودرو، تشکهای کف صندلیها همگی به صورت دوبل نصب شدهاند. برای هر دو سرنشین جلو زیرآرنجی هم وجود دارد. فرمان با روکشی چرمی و چوبی طرحی کلاسیک و نازک دارد. سیستم کروز کنترل نیز روی فرمان قرار دارد. ضمنا فرمان در ارتفاع قابل تنظیم است.
کیلومتر شمار به شکل افقی طراحی شده و تا ۱۲۰ مایل بر ساعت مدرج است. جالب آنکه کیلومترشمار هیچ عقربهای ندارد و به صورت یک خط جیوه سرعت را نشان میدهد. سیستم صوتی استاندارد خودرو توانایی پخش دو موج AM/FM رادیو و یک نوار کاست را دارد. خوشبختانه این بخش هنوز سالم است و با سیستمهای صوتی مدرن امروزی جایگزین نشده. آفتابگیرها علاوه بر آینه مجهز به چراغ آرایش هم هستند. نکته جالب در مورد شیشههای کناری جلو اینکه این شیشهها دو تکه هستند و لچکی هم به کمک نیروی برق به بالا حرکت میکند.
اگر با کنتیننتال وارد تونل شوید نیاز نیست چراغها را روشن کنید زیرا چراغها با حسگرهای نوری به صورت اتوماتیک روشن میشوند. همچنین اگر از روبهرو خودرویی به شما نزدیک شود و کنتیننتال شما در حالت نوربالا باشد، خودش حالت چراغها را به نور پایین تغییر میدهد.
دریای بیانتهای آپشنها
خب بیایید به داخل قصر متحرک لینکلن باز گردیم. تا این لحظه بخشی از آپشنهای این خودرو ۳۷ ساله را مرور کردیم. اگر هنوز از تعداد آپشنهای کنتیننتال متعجب نشدهاید کمیصبر کنید. در وسط داشبورد یک ساعت قرار گرفته که ساخت کمپانی معروف Cartier است. شیشه عقب و آینههای کناری مجهز به گرمکن هستند.
یکی دیگر از آپشنهای جالب این خودرو مربوط به زمانی است که میخواهید در تاریکی سوار آن شوید. در این لحظه کافی است دستگیره در راننده را لمس کنید و بکشید، چراغی در داشبورد که در محل جایگذاری سوئیچ است روشن میشود. همچنین اگر خودرو را شب هنگام پارک کنید چراغ داخل اتاق یک دقیقه روشن میماند تا مسیر را بهتر پیدا کنید. تازه این همه ماجرا نیست زیرا کل کابین نورپردازی کامل دارد و شبها برخورد نور با مخمل زرشکی رنگ صحنهای دیدنی میسازد.
قصه آپشنها سر دراز دارد! آنتن برقی، قفل مرکزی، دربازکن صندوق از داخل خودرو، آلارم باز بودن سوئیچ و دربها، کمک فنرهای قابل تنظیم در سه حالت که موجب تغییر ارتفاع خودرو و عملکرد کمک فنرها میشود، شیشه شور جلو، کنسول وسط صندلیهای عقب و... بخش دیگری از آپشنهایی هستند که حتی در بسیاری از خودروهای امروزی هم کمتر یافت میشوند.
خب مطلب به درازا کشید و احتمالا خسته شدهاید. اشکالی هم ندارد چون اگر شما هم مالک یک کنتیننتال بودید، میتوانستید روی صندلیهای گرمکندار عقبش دراز بکشید و حتی دمای خروجی کولر و یا بخاری را برای خودتان تنظیم کنید و لذت ببرید.
کسی برای دریفت که سراغ کنتیننتال نمیرود!
خب حالا بیایید ببینیم این کاخ متحرک در بخش فنی چگونه عمل میکند! پشت فرمانش که مینشینید و صندلیتان را تنظیم میکنید، تازه متوجه میشوید که قرار است یک عملیات غیر ممکن را در ترافیک شهر تهران انجام دهید. طول زیاد خودرو و از طرفی نزدیک شدن خودروهای عبوری برای عکاسی از کنتیننتال باعث میشود همه دقتتان را به کار بگیرید. تقریبا اگر تجربه راندن خودرویی با این ابعاد را نداشته باشید، محال است در بسیاری از خیابانها یک فرمان دور بزنید. از راحتی و سواری خودرو، بیصدایی و لذت راندنش هر چه بگوییم کم است.
کنتیننتال ما مجهز به یک پیشرانه ۴۶۰ اینچ مکعبی فورد است که میتواند با رسیدن به دور موتور ۴ هزار، معادل ۲۰۸ اسب بخار نیرو تولید کند. همچنین بیشینه گشتاور هم در دور ۲ هزار بر دقیقه، به ۴۸۲ نیوتنمتر میرسد. این اعداد و ارقام با توجه به وزن حدود ۲۴۰۰ کیلوگرمی خودرو آنقدرها چشمگیر نیستند. اما نکته اینجاست که یک خریدار کنتیننتال برای دریفت سراغ این خودرو نمیرود.
هر چند با این همه هنوز هم پیشرانه به کمک گیرباکس اتوماتیک ۳ سرعته، میتوانند هر لحظه با فشردن پدال گاز شتاب ثانویهای در خور توجه داشته باشند. جذابیت موضوع وقتی بیشتر میشود که با کنتیننتال در یک مسیر سربالایی قرار میگیرد. در حالی که خودروهای کناری شروع به معکوس کردن دندهها میکنند، شما میتوانید برایشان چراغ بزنید تا از سر راهتان کنار بروند. این نعمت هم ناشی از گشتاور بالای پیشرانههای آمریکایی آن هم در دور موتور پایین است.
کنتیننتال در سال ۱۹۷۷ با این قد و قواره اش میتوانست در ۱۱.۷ ثانیه به سرعت ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت دست پیدا کند و ۴۰۰ متر را در ۱۸.۷ ثانیه طی میکرد. سیستم تعلیق فنر لول کنتیننتال در هر چهار چرخ طوری عمل میکنند که انگار خیابانهای تهران از سنگ مرمر هم صافتر هستند!
از همه مهمتر چشمان متعجب عابران است که گویی یک موجود فضایی دیدهاند و یادشان رفته که تا همین چند سال پیش این خودروهای ارزشمند در همین خیابانها تردد میکردند، ولی بسیاری از آنها را اسقاط کردند و به جایشان پژو و پراید خریدند.در پایان از لینکلن کنتیننتال دل کنده و از مالک خودرو امید هاشمخانی که زمینه این دیدار را فراهم کردند تشکر میکنیم.
لینکلن برای جان اف کندی ریس جمهور آمریکا اصلا خوش یمن نبود زیرا در سال ۱۹۶۳ که او در یکی از برنامههایش سوار بر یک لینکلن کنتیننتال ۱۹۶۱ بود، مورد اصابت گلوله قرار گرفت و کشته شد.
نظر کاربران
دستتون درد نکنه . عالی بود. اینجانب عاشق اتومبیلهای امریکایی هستم. الان هم یک نوای 58 موتور جی ام قرمز فول دارم. البته متاسفانه مکانیکهای این خودروها = البته اکثریتشان فوق العاده دندان گرد شده اند.
یک صحنه تیک اف کردن هم از یک کونتینانتال ابی رنگ اسپرت شده در خیابان سورنا هم بیاد دارم که هیچوقت فراموشش نمیکنم.
فقط باید بگم واقعا متاسفم که امروزه فایبرگلاسها و پلاستیکهای بی امنیت جای قهرمانان فولادی و قدرتمند رو گرفتند.