آیا اینترنت برابری و امنیت را به ارمغان آورده است؟
کنفرانس «وب آینده» که این هفته در ایالات متحده برگزار میشود به بررسی دستاوردهای اینترنت برای بشر میپردازد. در این مطلب قصد داریم به این موضوع بپردازیم که آیا شبکه جهانی اینترنت توانسته به ارزشهای اولیه خود که بر اساس آنها شکل گرفت دست یابد یا خیر.
شبکه جهانی اینترنت یک انقلاب دیجیتال تمامعیار را رقم زده و معادلات بازارهای مالی در سراسر جهان را دستخوش تغییرات بنیادین کرده و روز به روز بر ارزش آن افزوده میشود. کمتر دستاوردی را میتوان یافت که چنین تأثیر عمیقی بر زندگی بخش گستردهای از جامعه بشری داشته باشد.
اما بگذارید یک سؤال را مطرح کنیم. آیا اینترنت که روز به روز وسیعتر میشود و بسیاری از صنایع و بازارهای پر رونق را با مشکلات عدیده مواجه کرده سودی هم برای جامعه داشته است؟
احتمالا متوجه شدهاید که صنایعی نظیر رسانه، حمل و نقل، بهداشت و سلامتی، آموزشی و حتی بازارهای مالی و تجاری شدیداً تحت تأثیر نفوذ اینترنت قرار گرفته و در برخی از کشورهای جهان نیز گوی رقابت را دو دستی تقدیم این حریف قدرتمند کردهاند.
هر روز خبرهای بی شماری مبنی بر اینکه رسانههای صوتی و تصویری، شرکتهای فعال در حوزه آموزش و به طور کلی بسیاری از کسب و کارها مشتریان خود را از دست دادهاند، به گوش میرسد و رقبای اینترنتی آنها روز به روز بر تعداد کاربران و مشتریان خود میافزایند.
به عقیده نگارنده کتاب مذکور، انقلابی که اینترنت به پا کرده حداقل در زمان حال نتوانسته نیازهایی را که بر مبنای آن شکل گرفته، محقق سازد. در ادامه به ۱۰ مورد از خصوصیاتی میپردازیم که همزمان با گسترش اینترنت رشد کردهاند و این شبکه جهانی را از مسیر اصلی خود منحرف ساختهاند.
یکی از اهداف اولیه در زمان شکلگیری اینترنت توزیع مجدد قدرت و ثروت در بین آحاد جامعه بود به گونهای که حداکثر مردم از قدرت و ثروت به اندازه یکسان برخوردار باشند. اما به جای رسیدن به این نقطه، شرکتهایی پا به عرصه گذاشتند که لقب شگفتانگیزترین کمپانیهای قرن ۲۱ را به دوش میکشند. عموم این شرکتها انحصار طلب بوده و حداکثر بهرهبرداری از اینترنت را برای خود طلب میکنند. گوگل و آمازون را میتوان نمونهای از این شرکتهای اینترنتی دانست.
به جای ایجاد شغل بیشتر و فعالیت میلیونها نفر در سراسر جهان، استارت آپهایی به وجود آمدهاند که با برخورداری از حداقل تعداد کارمند میلیاردها دلار درآمد کسب کردند. شرکتهای تازه تاسیس با درآمد بیش از ۱۹ میلیارد دلار همانند واتساپ و ویچت که تعداد کارمندانش کمتر از ۵۵ نفر است نمونهای از نقض هدف ایجاد شغل بیشتر هستند.
پس از آنکه ادوارد اسنودن، کارمند سابق آژانس امنیت ملی آمریکا با افشاگریهای خود، اسارا پشت پردهی دولت آمریکا را برملا کرده و دنیای مجازی بسیاری از کاربران اینترنت را دگرگون ساخت، بسیاری از مردم دریافتند که اینترنت آنقدرها هم که فکر میکنند، امن نیست. هماکنون تقریباً بخش گستردهای از کاربران اینترنت میدانند که بسیاری از دولتها و شرکتهای خصوصی در همه حالات در حال جاسوسی از آنها هستند.
برخلاف شعار دموکراتیزه کردن ثروت و توزیع عادلانه آن، اقتصاد حکمفرما بر منطقهای نظیر درهی سیلیکون با هزاران شرکت تازه تاسیس به ارزش چند صد میلیارد دلار نظیر Airbnb به خوبی نمایانگر این موضوع است که شکاف میان فقیر و ثروتمند نه تنها از بین نرفته بلکه روز به روز بیشتر میشود.
با وجود به وقوع پیوستن یک رنسانس (نوزایی) فرهنگی، موضوعاتی نظیر دزدیهای آنلاین و تولید محتوای غنی و رایگان به وسیله وبلاگ نویسی و شبکههای اجتماعی و همچنین رسانههای دیجیتالی باعث نابودی کسب و کارهایی همچون موسیقی، روزنامهنگاری، عکاسی و حتی نشر کتاب شده است. این موضوع به یک منطقه خاص اختصاص ندارد و حتی در کشورمان نیز به خوبی قابل تحقیق و بررسی است.
با گسترش دموکراسی و نقش مردم در قدرتمند کردن دولتها و کشورها شبکههای مجازی نظیر Reddit و ۴Chan با قابلیت مخفی کردن هویت کاربران این روزها به وسیله میلیونها نفر از سراسر جهان تغذیه شده و این رسانهها را به رایگان قدرتمندتر میسازند.
گسترش استفاده از شبکههای اجتماعی نظیر فیسبوک و توییتر این امکان را به همگان داده تا به رایگان خود را تبلیغ کنند و عقاید خود را به گوش همگان برسانند. علیرغم برخورداری از ویژگیهای مثبت متأسفانه موضوعاتی نظیر خشونت گرایی، پخش محتوای غیر اخلاقی و قدرت طلبی به بخش جدانشدنی این شبکهها تبدیل شدهاند. به عنوان مثال میتوان به این نکته اشاره کرد که در حال حاضر گروه تروریستی داعش این روزها حداکثر استفاده از شبکههای اجتماعی را در دستور کار خود قرار داده و همزمان با نشر عقاید تروریستی، اقدام به جذب نیرو از سراسر جهان، حتی کشورهای بسیار پیشرفته میکند. قطعاً با پرداخت میلیونها دلار به رسانههای صوتی و تصویری معمولی نمیتوان به چنین هدفی دست پیدا کرد. در حال حاضر داعش و بسیاری از گروههای تروریستی به رایگان و بدون پرداخت حتی یک ریال به صورت گسترده از شبکههای اجتماعی به نفع خود استفاده میکنند.
برخلاف اینکه بسیاری از اندیشمندان معتقدند پیشرفت اینترنت و پیرو آن فناوری باعث اعتلای فرهنگی جوامع میشود اما مشاهده میکنیم که به وجود آمدن شبکههای اجتماعی نظیر اینستاگرام و گسترش گرفتن عکسهای موسوم به سلفی حس خودپرستی و نارسیسم را به صورت غیر مستقیم در بسیاری از جوانان برانگیخته است. این افراد بیآنکه بدانند، در دام خودپرستی افتاده و سطح فرهنگ کشورهای خود را تا حد زیادی به چالش کشیدهاند.
نظریه به اشتراک گذاری ثروت در ابتدا بسیار جذاب و آرمانی به نظر میرسید حال آنکه در شرایط فعلی این اقتصاد اشتراکی تبدیل به اقتصاد شخصی شده است. سرویس Uber که به منظور تسریع در امور حمل و نقل به وجود آمده ظرف مدت کوتاهی بالغ بر ۱۸ میلیارد دلار پول روانه حسابهای بانکی مالک اصلی آن یعنی تراویس کالانیک کرده است. این بدان معنی است که اقتصاد جمعی در حال نابودی و تبدیل شدن به اقصاد فرد محور است.
به راه افتادن یک موج عظیم جهانی، صدها میلیون نفر در سراسر جهان را وادار میکند بیآنکه بدانند، به صورت رایگان برای کمپانیهای داده محور نظیر تامبلر و پینترست کار کنند. این کمپانیها اما با افزایش میزان دادههای موجود در سرویسهایشان روز به روز بر ثروت خود میافزایند.
اینترنت امروز دچار انحطاطی عمیق شده است. با وجود تولید ثروت، اقتصاد دیجیتال محور به طور لجام گسیخته و به آرامی در حال فقیرتر کردن بسیاری از ماست. به جای ایجاد کار بیشتر اینترنت منشاء بسیاری از بیکاریها شده است.
به جای گسترش برابری و عدالت اجتماعی، شکافی عمیق میان طبقه ثروتمند و فقیر به وجود آمده که روز به روز در حال گسترش است. دنیای امروز ما به کمک اینترنت به جای تبدیل شدن به مکانی بهتر برای زندگی به قفسی شیشهای تبدیل شده که تمامی اعمال شخصی و محرمانه نیز از چشم هیچکس پوشیده نیست. حریم خصوصی رفتهرفته معنای خود را از دست میدهد. به جای گسترش فهم و شعور، اینترنت تبدیل به مکانی شده که بسیاری از اقشار کم سواد جامعه در آن به اظهار نظر میپردازند و به نشر بیسوادی و بی فرهنگی دامن میزنند.
اما چه اتفاقی در حال وقوع است؟ ما اکنون شاهد پنجاهمین سالگرد تاسیس اینترنت هستیم و طبق پیشبینیها تا سال ۲۰۳۹ یعنی ۲۵ سال بعد تقریباً تمامی افراد جهان به این شبکه جهانی خواهند پیوست و به طور ممتد از آن استفاده خواهند کرد.
چیزی که اکنون شاهد آن هستیم، یک عقبگرد اساسی است. شرکتهای انحصار طلب نظیر گوگل، فیسبوک و آمازون اهرمهای اصلی اقتصاد در سطح جهان را در دست گرفتهاند. چیزی که اکنون بشر به آن محتاج است، جامعهای مبتنی بر شبکههای ایمن است که به جای در نظر گرفتن شهروندان به چشم کارگران مدرن و رایگان، آنها را ثروتمندتر سازد. حس مسئولیت پذیری باید جای حقوق را بگیرد.
و مهمتر از همه آنکه به اینترنتی نیاز داریم که به جای ثروتمند کردن برخی از کارآفرینان مسئولیت ناپذیر درهی سیلیکون، تمامی انسانها را از سود سرشار این شبکه بزرگ بهرمند سازد.
ارسال نظر