چطور به طور حرفه ای عکس پرتره بگیریم
آیا می خواهید بدانید چگونه از قوانین ترکیب بندی کادر برای سوژه های زنده استفاده کنید؟ برای بعضی افراد بهتر می توان از این قوانین استفاده کرد، که بستگی به شخصی دارد که از او عکاسی می کنیم.
نگاه سوژه باید به کجا باشد؟
از قدیم همیشه عکسهای پرتره به صورت عمودی گرفته می شده و به همین دلیل الان به یک استاندارد تبدیل شده، و به طوری که عمودی عکاسی کردن را حالت پرتره می گویند.
ما به طور نا خود آگاه تمایل داریم تا عکسهای پرتره را به صورت عمودی بگیریم. این حالت با ظاهر انسان تناسب دارد و اجازه می دهد که مقداری فضا در بالای موها و در اطراف شانه ها داشته باشیم.
این عکس شخصیت سوژه را بیشتر نشان می دهد، و کادربندی آن با افقی گرفتن بسیار بهتر شده است.
اما لازم نیست که همیشه اینطور باشد. عکاسی به صورت افقی هم می تواند همانقدر که عمودی زیباست، زیبا باشد، و ما معمولاً سعی می کنی تا هیچ قسمتی از سوژه را از دست ندهیم، و سوژه کاملاً داخل کادر باشد، اما در حقیقت اهمیتی ندارد که شما مقداری از چانه، گوش ها و یا مو ها را در کادر نداشته باشید.
در حالی که با اینکار مقدار بیشتری از کادر را با سوژه پر کرده اید و فضای پس زمینه و بیهوده کادر را کم کرده اید، این عکستان را زیبا تر می کند.
سوژه شما با این کادر هم کاملاً شناخته می شود، و نتیجه ای که این عکس به شما می دهد بسیار خودمانی تر و جذاب تر خواهد بود.
عکسهای پرتره رسمی و عمودی می توانند نکته های جذاب و زیبای زیادی داشته باشند، اما این عکس ها همچنین می توانند تا حدی مصنوعی نه نظر برسند، این در حالیست که خیلی از ما دوست داریم عکسهایمان طبیعی دیده شده و شخصیت سوژه را به تصویر بکشیم.
ما نمی گوییم سبک عکاسی شما باید کامل تغییر کند، اما همیشه خلاقیت می تواند به شما بسیار کمک کند و عکسهایتان را زیباتر کند.
چه در عکاسی رسمی و چه غیر رسمی، سعی کنید از زوایای مختلف عکاسی کنید. بهتر است که سوژه به طرف بالای دوربین نگاه کند، که باعث می شود چشم هایشان جلوه بیشتری داشته باشد.
هیچوقت از زاویه پایین عکس نگیرید، مگر در حالتی که سوژه شما به شکل عجیبی به روی سوراخ بینیش افتخار کند!
خانه خودتان را به یک استودیوی کوچک عکاسی تبدیل کنید
کار سختی نیست که خانه خودتان را به یک استودیوی کوچک عکاسی تبدیل کنید، و لازم هم نیست که این کار را به صورت همیشگی انجام دهید.
تمام وسایلی که احتیاج دارید یک پس زمینه برای نصب پشت سوژه (می توانید از پارچه ای معمولی یا یک ملحفه استفاده کنید، لزومی ندارد که فون های استودیو ای گران قیمت تهیه کنید) و یک عدد وسیله روشنایی است. این می تواند یک لامپ کم مصرف یا یک فلاش باشد. استفاده از دو منبع نور خیلی بهتر است، ولی برای داشتن دو منبع نور به وسائل بیشتری احتیاج خواهید داشت. و وسیله ای به عنوان رفلکتور که با آن بتوانید نور را بازتاب دهید و سایه ها را نرم تر کنید.
رفلکتور های استاندارد کارایی بهتری دارند، اما یک ورقه سفید هم به خوبی می تواند این کار را انجام دهد.
با شرایط کنترل شده ای مانند شرایط ذکر شده شما انعطاف بیشتری خواهید داشت و می توانید از ژستهای متنوع تر و مختلفی استفاده کنید.
استفاده از خطوط مجازی و کادربندی برای هدایت چشم بیننده
سمت نگاه سوژه یک ترکیب بندی بسیار قوی است و به اندازه وجود یک خط واقعی می تواند چشم بیننده را منحرف کند.
انسانهای عادت دارند در هنگان بر قراری ارتباط با یکدیگر به چشم یکدیگر نگاه کنند، در عکس هم همینطور است و چشم انسان به دنبال چشم سوژه می رود. اگر سوژه داخل کادر نگاهش به دوربین نباشد چشم ما هم دنباله مسیر نگاه شخص را می رود و به جایی که شخص نگاه میکند، چشم خواهد دوخت.
این خطوط مجازی به قدری قدرتمند هستند که اگر مانند عکس بالا دو نفر در عکس باشند که در حال نگاه کردن به یکدیگر هستند، عکس خیلی گیراتر خواهد بود و چشم بیننده را به شدت درگیر خواهد کرد.
یک راه برای یادگیری این ترکیب بندی ها این است که وقتی به یک عکس نگاه می کنید، از ابتدا با کشیدن خطی مسیر نگاهتان را روی عکس ثبت کنید، تا ببینید که چطور یک عکس می تواند چشمان شما را درگیر کند. در عکسهای پرتره این خطوط بسیار قوی تر و مستقیم تر خواهند بود.
وقتی می خواهید از کسی عکس بگیرید باید به این خطوط مجازی توجه داشته باشید. برای داشتن یک تعادل در خطوط مجازی بهتر است در سمتی از کادر که سوژه به آن نگاه می کند فضایی قرار دهید تا چشم جایی برای دیدن داشته باشد، برای مثال اگر سوژه به سمت راست نگاه می کند، نباید کادر در نزدیکی راست سوژه بسته شود، و باید فضایی باز در سمت راست سوژه وجود داشته باشد تا چشم به بن بست نرسد.
قانون یک سوم هم در پرتره برقرار است اگر چشم در خط یک سوم باشد بهتر از این است که در وسط کادر قرار داشته باشد.
این خطوط مجازی نگاه سوژه فقط به پرتره ختم نمی شوند، در هر عکسی که در آن موجود زنده ای وجود داشته باشد چشم بیننده مسیر نگاه سوژه را دنبال می کند.
چشم ها قدرت عجیب و خارق العاده ای دارند، وقتی چشمی شما را نگاه کند، شما نمی توانید آن را نگاه نکنید. وقتی چشمی به جای دیگری نگاه می کند شما نمی توانید مسیر نگاهش را دنبال نکنید. و وقتی سوژه به خارج از کادر نگاه میکند اگر به شیوه درست عکاسی شود می تواند جلوه ای بسیار بسیار زیبا و جذاب داشته باشد.
مثل بسیاری دیگر از قوانین ترکیب بندی این چیزی نیست که شما بخوانید و از آن پس در کارهایتان استفاده کنید، و یا با نگاه کردن به عکسهایی با این سبک آن را یاد بگیرید، این قانون با تجربه در ذهن شما ثبت می شود و از آن پس در عکسهایتان آن را رعایت خواهید کرد.
چگونه انسانها را در کنار جسمی دیگر در کادر قرار دهیم
این عکس ساده که مشاهده می کنید ابهامی در ما ایجاد میکند، که بهتر است سوژه به بیسکویت های درون بشقاب نگاه کند یا به دوربین؟
جواب واضح و روشن این است که سوژه به بیسکویت ها نگاه کند، چرا که چشم سوژه را به سمت آنها منحرف می کند که قسمت اصلی عکس است. ولی در حقیقت اینطور نیست، سوژه اصلی افتخار دختر از آشپزی ای است که انجام داده است.
پس هم صورت و هم بیسکویت سوژه های اصلی هستند. بیسکویت ها به دلیل اندازه شان و همچنین نزدیکتر بودنشان به دوربین نگاه ما را جلب می کنند و از طرف دیگر دختر بچه هم به دلیل نگاهش به دوربین چشم بیننده را به خودش جلب می کند.
هنگام عکاسی تشخیص دادن این موضوع پیچیده است، اما بعد از دیدن عکسها مشخص می شود که این حالت نتیجه بهتری به دنبال دارد. شما باید این راز های ترکیب بندی را یاد بگیرید و از آنها استفاده کنید.
چگونه از ناهمخوانی پس زمینه جلوگیری کنیم
عکاسی از این مجسمه ها زمانی نمی برد اما ایجاد پس زمینه ای که باعث نشان دادن تاریخ مجسمه ها می شود، و با عکس هماهنگی داشته باشد زمان بر است.
شخصیت دادن به سوژه و دانستن این که چی چیزی از او می خواهید ثبت کنید قسمت راحت عکاسی است. مشکل اینجاست که وقتی تمرکز خود را روی سوژه می گذارید از پس زمینه غافل می شوید و متوجه اتفاقاتی که در پس زمینه می افتد و چیزهایی که در آن قرار دارند نمی شوید.
این جزئی از خصلت های انسان است، اما به عنوان یک عکاس باید همه چیز را همانطور که هست ببینید و چیزی را از قلم نیاندازید، چرا که در عکس این جزئیات به راحتی قابل رویت است و می تواند در تخریب عکستان نقش بزرگی داشته باشند. این حتی می تواند تمرکز را از روی سوژه اصلیتان بردارد.
نگاه اول شما باید به سوژه باشد، ولی در کنار آن باید همیشه نگاهی هم به پس زمینه داشته باشید، ممکن است بعد از نگاه کردن به سوژه زاویه و نور خود را تنظیم کرده باشید که اگر به پس زمینه دقت نکرده باشید )در صورت داشتن پس زمینه ای نامناسب) همه افکار و تنظیمات شما بیهوده خواهند بود.
ممکن است بتوانید برای گرفتن نتیجه ای بهتر سوژه خود را حرکت دهید، اما برای عکاسی از مجسمه ( مانند عکس بالا ) چنین امکانی وجود نخواهد داشت.
به اولین کادری که به ذهنتان می رسد بسنده نکنید، در مکانی که این عکس تهیه شده ۳ مجسمه دور یک میز قرار داشتند، در پشت آنها پنجره ای بود که نور بسیار زیادی از آن به داخل اتاق وارد می شد.
با گذشتن زمانی اندک پس زمینه ای که با سوژه ها هماهنگ باشد را پیدا کردیم. و با کمی چرخش به دور میز پنجره را از کادر خارج کردیم تا به نور بهتری دست پیدا کنیم.
بهتر است که کادر عمودی را هم امتحان کنید. با عکاسی از دیدی که خودمان از این مجسمه ها داریم کمی مجسمه ها را غیر عادی نشان می دهیم، اما وقتی دوربین را در راستای میز قرار دادیم سوژه ها را بزرگتر نشان دادیم. ممکن است برای نتیجه بهتر مجبور شوید کادرتان را عمودی تنظیم کنید.
راه دیگری برای پیدا کردن پس زمینه مناسب، استفاده از زوم است. عکسهای با فاصله کانونی بالا خیلی جذابترند و یکی از مزایای این عکسها کم شدن پس زمینه و از بین رفتن چیزهایی است که می توانند حواس بیننده را به خود پرت کنند.
در عکاسی با فاصله کانونی بالا راحت تر می توان فضای پس زمینه را کنترل کرد، ولی وقتی می خواهید عکسی عریض داشته باشید کنترل کردن پس زمینه عکس بسیار سخت تر است. البته در عکس بالا ما از کادری عریض استفاده کردیم و توانستیم با استفاده از پس زمینه مناسب جلوه بهتری به عکس بدهیم.
استفاده از آسمان به عنوان پس زمینه
به دلیل وجود غبغب و سوراخ های بینی معمولاً عکسهای از زاویه پایین جلوه خوبی ندارند، ولی گاهی اوقات استثناء هایی وجود خواهند داشت.
خیابان های حومه شهر معمولا برای پس زمینه مناسب نیستند، به همین دلیل مجبوریم برای این پرتره از آسمان به عنوان پس زمینه استفاده کنیم.
البته به خاطر کوچک بودن صورت سوژه (نسبت به کل کادر) در این عکس، این زاویه صورت را بد شکل نکرده است.
آسمان می تواند پس زمینه مناسبی برای عکاسی پرتره باشد، اما باید آبی بوده و هوا ابری نباشد. آسمان ابری می تواند خیلی از سوژه روشنتر باشد و حواس بیننده را پرت کند، در این سبک عکاسی حواستان به چشمهای سوژه باشد.
در این گونه عکاسی باید سوژه نگاهی معنا دار به دوردست داشته باشد. اگر سوژه به دوربین نگاه کند این حس را به بیننده می دهد که سوژه در این فکر است که «چرا عکاس اینطور روی زمین دراز کشیده است؟!»
کی و چگونه از تضاد یا کنتراست در پرتره استفاده کنید
این عکس در ابتدا رنگی گرفته شده، اما به دلیل تضاد نوری که در آن وجود دارد، به صورت سیاه سفید بسیار بهتر است.
کلمه Photography (عکاسی) از کلمه ای دو بخشی به زبان یونانی گرفته شده: Phos به معنای نور و Graphis به معنای قلم نقاشی، که معنای لغوی آن «نقاشی با نور» است. در این کلمه هیچ حرفی از سافت باکس، رفلکتور و یا وسیله دیگری نیامده است. پس اینطور فکر نکنید که همه عکسها را باید بسازید، در حقیقت زیباترین عکسها آنهایی هستند که از طبیعت ثبت شده اند، نه آنهایی که ساخته می شوند.
این عکس وقتی گرفته شده که برق رفته بوده و سوژه با چراغ قوه بازی می کرده است.
درست است، تمام قوانین عکسهای پرتره در این عکس زیر پا گذاشته شده اند، نوع نور به کار رفته در آن نا درست است و از سمتی اشتباه می تابد، سوژه در مرکز تصویر قرار دارد که معمولاً جلوه خوبی ندارد. حتی عکس وضوح خوبی ندارد، اما واقعاً اینها چه اهمیتی دارند؟
این عکس به ما نشان می دهد که چطور می توان از اصول تاریکی و روشنایی به زیبایی دیگر مزایای عکاسی پرتره استفاده کرد. تاریکی و سیاهی قسمتهایی از عکس نقاط مرده ای نیستند، این قسمتها به جلوه دار شدن قسمتهای نورانی و در نهایت کل عکس کمک می کنند.
ترکیب قسمت های روشن و تاریک باعث ایجاد توازن در عکس می شود.
درست است که نورها و سایه های خشن برای عکاسی از خانم ها مناسب نیستند، ولی شاید این بدین دلیل باشد که ما از عکس خانم ها انتظار نمایش نرمی و لطافت داریم برعکس چیزی که در عکاسی از مردان انتظار داریم (نمایش قدرت برای مثال).
عکاسی در حالت رنگی به ما اجازه نمی دهد تا حضور، عدم حضور، شدت نور و در نهایت نقش کلی نور در ترکبیب بندی را درک کنیم. شما در عکسهای سیاه و سفید بهتر می توانید تأثیر نور را ببینید.
خیلی خوب است که می توانیم عکسها را رنگی بگیریم و بعداً بر روی کامپیوتر آن را به سیاه و سفید تبدیل کنیم، اما عکاسی به صورت سیاه و سفید با خود دوربین امکان دیدن عکسها را بر روی LCD دوربین به ما می دهد، امکانی که عکاسان قدیمی از آن بی بهره بوده اند.
ارسال نظر